به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 شهریور 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1393-10-20
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    2,384
    سطح
    29
    Points: 2,384, Level: 29
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمک فوری .شوهرم از خونشون بیرونم کرد

    سلام .من همسرم تهرانه.من شهرستان.یکساله عقد کردیم. اون 28و من 25سالمه .من 12روز رفتم تهران ببینمش .روزای اول ک خونشون بودم باهم خوب بودیم .نمیدونم از کجا تعریف کنم .
    روز اخر با خواهرش دعوام شد و شوهرم و برادر شوهرم زنگ زد ن به پدر و مادرم که بیان منو ببرن .من خیلی تحقیر شدم حالم اصلا خوب نیست .مدام قرص ارام بخش میخورم .نمیتونم اعصابمو کنترل کنم .تفکر اینکه جلوی جاریهام و برادر شوهرام منو عملا بیرون کرد داره منو اتیش میزنه .من دختر مغروری هستم اصلا نمیتونم با این مسیله کنار بیام.
    دعوام با خواهر شوهرم ازین قرار بود .با شوهرم بحث می کردیم تو تلگرام و اون یهو اومد منو نصیحت کرد و گفت پیاماتو خوندم تو تلگرام ب شوهرت دادی.گفت یا باهم بسازین یا جدا بشبن ما مسخره شما نیستیم .منم داغ کردم گفتم من ب مشاوره شما نیاز ندارم اونم داد زد که برادرمه و حق دارم تو زندگیش دخالت کنم.شوهرم داد میزد منم ی داد میزدم بعدش شوهرمم زنگ زد ب مامانم گفت بیاین دخترتونو ببرین .اخر شبم پدر مادرم از شهرستان اومدن تهران بردنم.البته مثلا اشتی کردیم و صحبت کردیم ولی بعدش شوهرم پیام داد ک من ازت متنفرم و برو تقاضای طلاق بده و منوتو تلگرام بلاک کرد .حالا نمیدونم 4روز گزشته بهش زنگ بزنم یا نع ولش کنم خودش بزنه ک مطینمم هیچ واکنشی نشون نخواهد داد .
    ویرایش توسط golehamishebahar : یکشنبه 24 مرداد 95 در ساعت 02:55

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    پرده حجب و حیا تکه پاره شده.
    یه وقتایی مشکل ارز شوهر هست ولی خونوادش میتونن کمک کنن. به وقتایی مشکل از خونواده شوهر هست ولی خود شوهر خوبه.
    منتها الان برای شما هم شوهر هم خونوادش باهات جنگیدن. سخته شرایط برای بقا

  3. 3 کاربر از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده اند .

    nardil (چهارشنبه 10 شهریور 95), بابک 1369 (یکشنبه 24 مرداد 95), بارن (یکشنبه 24 مرداد 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 مهر 95 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1395-4-30
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    239
    سطح
    4
    Points: 239, Level: 4
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 8 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.من الان 3 سال ازدواج کردم .و دقیقا شرایط تو رو داشتم ،یعنی هیچ وقت همسرم پشتم نبوده .زمان عقدم همین طور بود.هر چی مادر و خواهرش میگفتن بی چون و چرا قبول میکرد و هیچ وقت حق رو به من نمیداد و حامیم نبود.این رویه تا حالا هم ادامه داره و من همیشه احساس تنهایی میکنم. اگه زمان به عقب برگرده با این آدم ازدواج نمیکردم.بهتره همین الان تصمیم درستی بگیری. چون خیلی دردناکه که همسر آدم پشت آدم نباشه.

  5. 3 کاربر از پست مفید ملورین تشکرکرده اند .

    abs (یکشنبه 24 مرداد 95), nardil (چهارشنبه 10 شهریور 95), بانوی آفتاب (یکشنبه 24 مرداد 95)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 خرداد 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-09
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,600
    سطح
    22
    Points: 1,600, Level: 22
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 62 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.....این جمله ای که شاید شنیدش واز همه مهمتر عملی کردنش خیلی سخت باشه.....اما راه حلِ چاره سازیه=صبر
    در حال حاضر واقعا هیچ کاری نکن .....چند هفته شاید طول بکشه اما ارزشش رو داره.....خیلی مسائل وتنشها با اقدام عملی بدتر میشه.....فقط صبر کن و تو این مدت رو خودت ورفتارت کار کن....انشالله هر چی خیره برات پیش بیاد

  7. 3 کاربر از پست مفید دنیای یاسی تشکرکرده اند .

    nardil (چهارشنبه 10 شهریور 95), فرشته مهربان (سه شنبه 26 مرداد 95), بانوی آفتاب (یکشنبه 24 مرداد 95)

  8. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط golehamishebahar نمایش پست ها
    سلام .من همسرم تهرانه.من شهرستان.یکساله عقد کردیم. اون 28و من 25سالمه .من 12روز رفتم تهران ببینمش .روزای اول ک خونشون بودم باهم خوب بودیم .نمیدونم از کجا تعریف کنم .
    روز اخر با خواهرش دعوام شد و شوهرم و برادر شوهرم زنگ زد ن به پدر و مادرم که بیان منو ببرن .من خیلی تحقیر شدم حالم اصلا خوب نیست .مدام قرص ارام بخش میخورم .نمیتونم اعصابمو کنترل کنم .تفکر اینکه جلوی جاریهام و برادر شوهرام منو عملا بیرون کرد داره منو اتیش میزنه .من دختر مغروری هستم اصلا نمیتونم با این مسیله کنار بیام.
    دعوام با خواهر شوهرم ازین قرار بود .با شوهرم بحث می کردیم تو تلگرام و اون یهو اومد منو نصیحت کرد و گفت پیاماتو خوندم تو تلگرام ب شوهرت دادی.گفت یا باهم بسازین یا جدا بشبن ما مسخره شما نیستیم .منم داغ کردم گفتم من ب مشاوره شما نیاز ندارم اونم داد زد که برادرمه و حق دارم تو زندگیش دخالت کنم.شوهرم داد میزد منم ی داد میزدم بعدش شوهرمم زنگ زد ب مامانم گفت بیاین دخترتونو ببرین .اخر شبم پدر مادرم از شهرستان اومدن تهران بردنم.البته مثلا اشتی کردیم و صحبت کردیم ولی بعدش شوهرم پیام داد ک من ازت متنفرم و برو تقاضای طلاق بده و منوتو تلگرام بلاک کرد .حالا نمیدونم 4روز گزشته بهش زنگ بزنم یا نع ولش کنم خودش بزنه ک مطینمم هیچ واکنشی نشون نخواهد داد .

    مشکلات قبلی بین شما و همسرتون که باعث شده در مورد جدایی شما صحبت بشه چی هست؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  9. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    nardil (چهارشنبه 10 شهریور 95), بانوی آفتاب (یکشنبه 24 مرداد 95)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 مهر 02 [ 02:24]
    تاریخ عضویت
    1395-4-03
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    6,162
    سطح
    51
    Points: 6,162, Level: 51
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 188
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 92 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و درود
    همیشه به زوج های جوان توصیه کرده ام که در دوره آشنایی به دنبال نشانه ها باشید و طرف مقابل رو به صورت بی طرف قضاوت کنید. من هنوز نمیدونم مشکلات قبلی و بحث های شما با ایشون چی بوده ولی به هر حال اتفاقی که نباید میافتاده افتاده و حرمتی که بین شما و ایشون و خانوادشون بوده لطمه شدیدی دیده. البته اگر با این اوضاع حرمت وجود داشته باشه. صبر کنید و احساسی تصمیم نگیرید. عاقلانه تصمیم بگیرید و شمکلات قبلی خودتون رو بهتر بازگو کنید. هر چقدر هم که مشکل بین شما و شوهرتون بزرگ بوده اما کاری که ایشون کردند کار بسیار ناپسندی بوده و رفتار فوق العاده ناهنجاری از خدوشون بروز دادند. با این کار حریم زندگیتون لطمه شدیدی دید و از این پس احتمالا همه اختلافاتی که در آینده بینتون احتمالا ایجا میشه در فضای خصوصی بین خودتون محصور نمیمونه و خانواده ایشون هم مداخله خواهد کرد. چیزی که ازش به عنوان "پرده حریم" در زندگی مشترک یاد میشه حقیقتی انکار نشدنی هست ولی متاسفانه در زندگی شما از بین رفته.
    از این پس به جای نام psychologist با نام زندگی بهتر به فعالیت ادامه میدم.

  11. 3 کاربر از پست مفید زندگی بهتر تشکرکرده اند .

    nardil (چهارشنبه 10 شهریور 95), ملورین (دوشنبه 25 مرداد 95), بارن (دوشنبه 25 مرداد 95)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 شهریور 97 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1392-6-28
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    5,309
    سطح
    46
    Points: 5,309, Level: 46
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 123 در 60 پست

    Rep Power
    22
    Array
    سلام عزیزم
    انشاله به زودی مشکلت حل میشه.

    دعواتون سر چی بوده؟ (مهمه) قبلش حتما مشکلاتی داشتید دیگه؟ سر خانواده همسرت نبود؟

    بنظرم الان فقط باید صبر کنی. نه پیام نه تماس. یک کم زمان بگذره اتیش این دعوا بخوابه. بعد سر فرصت بشین با شوهرت سنگاتو وا بکن.

    چطور تونستی تو عقد 12 روز خونه شوهرت بمونی. اونم تو تهران.

    من تو عقدم دو روز اگه سه روز میشد اوضاع خراب میشد اونم ما که دوسه هفته یه بار همو میدیدم. خونه خانواده شوهر تو عقد نمون زیاد. مشکل ایجاد میشه.

    واااااااای از دست وابستگی شوهر.

    خدا خودش به بهترین شکل برات حلش کنه.

  13. 2 کاربر از پست مفید پرواز1 تشکرکرده اند .

    nardil (چهارشنبه 10 شهریور 95), بارن (دوشنبه 25 مرداد 95)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    کاملا حق دارید از همسرتون و خونواده ی شوهرتون ناراحت باشید اما بدون ازین دست رفتارها متاسفانه متاسفانه تو همه خونواده ها نسبت به عروس پیش میاد اگرچه خیلی سخته اما باید فراموش کنید و درس بگیرید

    بزرگترین مهمترین و اصلیترین اشتباه شما این بوده تو دوره ی عقد رفتی دوازده روز خونه ی پدرشوهرت نشستی هر دختری که احترام و شان خودش براش مهم باشه نه تنها تو عقد بعد از ازدواجم اینکارو نمیکنه با خونواده ی شوهر باید خیلی حریمهارو رعایت کرد باید خیلی گنجشکی قدم برداشت کمی پاتو کج بذاری به قیمت از بین رفتن خیلی چیزها برات تموم میشه شماچطور این قضیه برات مهم نبود؟؟؟

    در هر صورت اتفاقی که نباید بیفته افتاده و کاری نمیشه کرد و نمیشه به عقب برگشت اولین کار اینه ازین اتفاق درس بگیری و دوم اینه که این ماجرا بیشتر ازین بزرگ نشه و بشه حل و فصلش کرد

    خیلی بعیده بخاطر همچین مسیله مسخره ای زندگیتون به جاهای باریک برسه مگر اینکه مشکلات بزرگتری هم باشه وشما مقصر باشی پس اگر میدونی رابطت با همسرت خوبه و بینتون عشق و علاقه وجود داره پس نترس و صبر داشته باش و ارامش داشته باش

    همه غرور دارن و از همچین رفتاری قطعا ناراحت میشن من بهتون حق میدم چون واقعا این مسایل از طرف خانواده شوهر برا عروس خیلی زجر اوره با همه ی وجودم درکت میکنم و میفهممت چون همه جورشو تجربه کردم اما در حال حاضر فقط باید اروم باشی

    من اگر جای شما بودم نه زنگ میزدم نه پیام میدادم حتی اگر سه ماه طول بکشه (مطمین باش خودش میاد) اما اگر تماسی از طرف همسرم بود با روی باز اما دلشکسته باهاش صحبت میکردم جوری که عمق درد و ناراحتیمو بفهمه البته نه از همون لحظه اول ناراحتیمو نشون بدم یا خیلی بی تفاوت رفتار کنم فقط جوری رفتار میکردم که از زنگ زدنش و پیش قدم شدنش پشیمون نشه جوریم رفتار نمیکنم که انگار هیچی نشده

    یه دو سه بار که زنگو پیام داد و اشتی کردم بعد باهاش صحبت میکردم و فقط بهش میگفتم وقتی خواهرت سرم داد زد وقتی بهم بی احترامی شد وقتی تو زندگیم دخالت شد نشکستم فقط وقتی تو پشتمو خالی کردی دنیا رو سرم خراب شد بهش میگفتم من به عشق تو وبودن کنار تو اومدم پیشت نمیتونم باور کنم تو با من اینکارو کردی متاسفانه متاسفانه این مشکل خیلی از جوونای امروزیه

    متاسفانه خیلی از جونا این درکو ندارن که هر مشکلی هست باید بین دو طرف بمونه و کسی حق دخالت نداره و متاسفانه تر خیلی از اقایون نمیدونن وقتی به خونوادشون اجازه ی بی احترامی از طرف خونوادشون به همسرشون میدن چقدر زندگیشونو در معرض اسیب میذارن و احساس همسرشونو نابود میکنن ای کاش اون لحظه که در برابر بی احترامی خواهرشون به همسرشون سکوت میکنن و یا با بی احترامی کردن خودشون هم همراه میشن یه لحظه به شکستن زنشون فکر میکردن و صدای خورد شدنشو میشنیدن

    فقط یه نکته برا اقایون تالار

    من دیوانه وار همسرمو میپرستم و عاشق همسرمو زندگیم هستم اما تا روزی که زندم فراموش نمیکنم که اولای زندگیمون همسرم فقط بخاطر حفظ احترام خونوادش در برابر بی احترامی های کاملا به ناحق خونوادش سکوت کرد تا روزی که زندم این غصه رو توقلبم دارم و هیچ وقت هیچ وقت با وجود همه ی حمایتها و عشقی که همسرم بهم داد نتونست اسکار اون زخم رو برداره خواهش میکنم ازتون به هیچ قیمتی با خونوادتون برا بی احترامی کردن به همسرتون همراه نشید خواهش میکنم سکوت نکنید ازتون خواهش میکنم چون نمیتونید دیگه هیچ وقت این اشتباه رو جبران کنید و جلوی سوزش اون زخم رو بگیرید

    نذارید زنتون بشکنه نذارید خونوادتون قلب زنتونو به درد بیارن اگر ذره ای زندگیتونو و عشقتون برات مهمه اینکارو نکنید
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید

  15. 2 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    نیکیا (چهارشنبه 03 شهریور 95), بارن (دوشنبه 25 مرداد 95)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 فروردین 99 [ 03:11]
    تاریخ عضویت
    1394-7-08
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    4,610
    سطح
    43
    Points: 4,610, Level: 43
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متاسفم بخاطر اتفاق بدي كه پيش اومده ،اي كاش شما نميرفتي و از شوهرت ميخواستي بياد شهر شما ،بنظر من شما زنگ نزن بهش اصلا من منتظر باش خودش زنگ بزنه،من اوايل مامزديمون نميتونستم تحمل كنم و زنگ ميزدم و الان كه فكر ميكنم اگه يكم تحمل داشتم نامزدم بد عادت نميشد يا حداقل گناهاي اونم گردن من نميافتاد،ايشالا مشكلتون حل بشه

  17. #10
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    از اتفاق پیش آمده متاسفم. انشاء الله با توجه و دقت و کسب آگاهی و مهارتهای لازم بتوانید ناخدای کشتی زندگیت باشی و از این موجها عبور کنید اکنون باید متمرکز شوی روی تحلیل مشکل زندگیت و یک نقشه خوب برای زندگی خودت تهیه کنی.

    ما در مقاله ای با عنوان مقصر من هستم یا شوهرم؟! به این مهم اشاره داشته ایم که در مشکلات خانواده معمولا طرفین به خاطر کم آگاهی یا بی مهارتی مقصر بوده و منجر به تبعات پیش بین نشده می شوند.
    البته ممکن است نقش یکی از طرفین بیشتر و مهمتر باشد، اما همواره دو نفر نقش دارند .

    شما گفته اید.
    نقل قول نوشته اصلی توسط golehamishebahar نمایش پست ها
    من دختر مغروری هستم
    غرور مورد تایید نیست مخصوصا در زندگی زناشویی. پس یکی از بخشهایی که شما باید روی تغییر آن کار کنید همین بخش هست.








    نقل قول نوشته اصلی توسط golehamishebahar نمایش پست ها
    مدام قرص ارام بخش میخورم .نمیتونم اعصابمو کنترل کنم .تفکر اینکه جلوی جاریهام و برادر شوهرام منو عملا بیرون کرد داره منو اتیش میزنه .......... نمیتونم با این مسیله کنار بیام.
    یکی دیگر از کارهایی که باید بکنید این است که اعصابتان در زندگی زناشویی در کنترل شما باشد. اینکه با قرص آرام بخش خود را کنترل می کنید نشان می دهد زودرنجی و از کوره در رفتن شما مسبوق به سابقه هست و برای آرامش خود به جای تمرین صبر ، دارو مصرف می کنید












    نقل قول نوشته اصلی توسط golehamishebahar نمایش پست ها
    دعوام با خواهر شوهرم ازین قرار بود .با شوهرم بحث می کردیم تو تلگرام و اون یهو اومد منو نصیحت کرد و گفت پیاماتو خوندم تو تلگرام ب شوهرت دادی.گفت یا باهم بسازین یا جدا بشبن ما مسخره شما نیستیم .منم داغ کردم گفتم من ب مشاوره شما نیاز ندارم اونم داد زد که برادرمه و حق دارم تو زندگیش دخالت کنم.شوهرم داد میزد منم ی داد میزدم بعدش شوهرمم زنگ زد ب مامانم.
    خواهر شوهر شما--- اشتباه کرد دخالت کرد و بد با شما صحبت کرد
    شوهر شما---- اشتباه کرد که داد زد و به مادر شما زنگ زد
    شما --- اشتباه کردید که داد زدید و ....


    دقت می کنید :
    برای پدید آمدن یک مشکل جدی نیاز هست که همه طرفین به شدت اشتباه کنند ، اما ما عادت کرده ایم فقط نقش دیگران را در اشتباه ببینیم و نقش خود را نبینیم.

    خواهر شوهرت ----- از شما انتظار دارد.
    شوهرت -------------از شما
    و شما ---------------از شوهرت و خواهر شوهرت.

    راه اصلی اینست که هر کس از خودش انتظار داشته باشد که اشتباهاتش را به صفر نزدیک کند.
    این کمک می کند حتی اگر دیگری اشتباه کرد، به معذرت خواهی بیفتد و متوجه مشکلش شود.






    نقل قول نوشته اصلی توسط golehamishebahar نمایش پست ها
    شوهرمم زنگ زد ب مامانم گفت بیاین دخترتونو ببرین .اخر شبم پدر مادرم از شهرستان اومدن تهران بردنم.البته مثلا اشتی کردیم و صحبت کردیم ولی بعدش شوهرم پیام داد ک من ازت متنفرم و برو تقاضای طلاق بده و منوتو تلگرام بلاک کرد .حالا نمیدونم 4روز گزشته بهش زنگ بزنم یا نع ولش کنم خودش بزنه ک مطینمم هیچ واکنشی نشون نخواهد داد .
    شوهر شما به نظر فردی با نقطه ضعف عصبی هست. که مهارت کافی و آگاهی لازم برای مدیریت زندگی را ندارد.
    و برای بازسازی این زندگی نیاز دارد همسری با مهارت داشته باشد که خود کنترلی احساسی بالا داشته باشد. تا هم نسبت به برانگیختگی او پیشگیری داشته باشد و هم نقش آتش نشانی بعد از حادثه را داشته باشد.

    شما باید خود را ارزیابی کنید، آیا می توانید خودکنترلی داشته باشید و بدون غرور نقطه ضعفهای شوهرت را پوشش دهید یا نه؟!
    اگر قوی باشید و بتوانید زمینه ساز تغییر او شوید و روی او تاثیر بگذارید حتما پیش آگهی این زندگی خوب هست. اما اگر شما هم دست خودت نیست و عصبی هستی، پس احتمال تنش های بعدی متصور هست.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  18. 5 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 26 مرداد 95), نیکیا (چهارشنبه 03 شهریور 95), بانوی آفتاب (دوشنبه 25 مرداد 95), شیدا. (یکشنبه 07 شهریور 95), عشق آفرین (شنبه 07 مرداد 96)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.