به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 مرداد 95 [ 03:11]
    تاریخ عضویت
    1395-5-21
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    56
    سطح
    1
    Points: 56, Level: 1
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دیگه ناسازگاری های کودک برام قابل تحمل نیست.صبرم داره تمام میشه

    سال گذشته همین روزها بود که پسرم متولد شد.برای اومدنش ثانیه شماری میکردم.و فکر میکردم این بچه هم مثل بقیه ی بچه ها وقتی شیر میخوره میخوابه و خلاصه تصوری که ازش داشتم مثل بقیه ی نوزادهایی بود که میدیدم...به دنیا اومد و حدودا یکهفته بعد از تولدش متوجه شدم گاهی اوقات با اینکه گرسنه ست اما با اکراه شیرم رو میخوره،لباس عوض میکردم،حمام میرفتم،محلی که بهش شیر میدادم رو عوض کردم،اتاق رو روشن کردم،تاریک کردم،هر کاری که فکرشو بکنید کردم اما نتیجه اش این بود که بعد از چهل روزگیش به سختی و با هزار ترفند شیر میخورد.خیلی اذیت میشدم چون خوابهاش هم در حد چند دقیقه بود و به ندرت نیم ساعت میخوابید و تمام بیداری اش با گریه میگذشت.حتی الآن هم که یکسالشه همش در حال گریه و جیغ زدنه.از هیچ کاری براش دریغ نکردم چندتا متخصص اطفال هم پسرم رو چک کردن و گفتن هیچ مشکلی نداره این گریه هاش.برای شیر نخوردنش هم تموم عالم و آدم منو متهم کردن به اینکه عمدا بهش شیر ندادم
    خلاصه تا آخر پنج ماهگیش روزی دو بار شیر خودمو میدوشیدم و چهار تا بطری ۱۲۰ میشد میخورد، اما کافیش نبود و مجبور شدم بهش شیر خشک هم بدم(اوایل فکر میکردم ممکنه طعم شیرم رو دوست نداشته باشه و به شدت رعایت غذاهایی که میخوردم رو میکردم).با شروع شش ماهگی دیگه شیر خودمو بهش ندادم چون دوشیدن شیر برام سخت بود و دردناک و غذای کمکی رو شروع کردم.خداروشکر بنیه ی قوی ای هم داره و مقاومت بدنش بالاست و از لحاظ تغذیه خیلی بهش رسیدگی میکنم....مشکل من در حال حاضر گریه ها و ناسازگاریشه،از همون روزای اول هم ناسازگار بود و به شدت گریه میکرد و نمیخوابید.الآن برای همه ی کارها باهاش مشکل دارم،پوشکش رو توی خواب عوض میکنم چون توی بیداری ابدا نمیذاره.برای غذا خوردن یک جا نمیشینه و باید دنبالش راه برم.برای لباس عوض کردن جیغ میزنه.هر جا من برم پشت سرم میاد و گریه میکنه.با هیچ اسباب بازی ای بازی نمیکنه.شبها توی خواب به ندرت ده دقیقه ثابت میخوابه و مرتبا در حال تکون خوردنه.برای خوابوندنش واقعا اشکمو درمیاره حتی اگه شدیدا خوابش بیاد نمیخوابه و بداخلاقی در میاره.نه توی بغلم میخوابه،نه روی پاهام و نه هیچ جای دیگه ای.گاهی اوقات که واقعا خسته میشم آروم فریاد میکشم بخواب دیگه و میذارم روی پاهام اونوقت شاید بخوابه.بخدا توی این یکسال از لحاظ روحی ده سال پیر شدم.شاید شما هم مثل بقیه فکر کنید ناشکری میکنم یا از خستگی این چیزا رو میگم اما بخدا قسم هیچ کسی رو ندیدم که بچش اینطوری بوده باشه من واقعا کم آوردم و جدیدا دیگه نمیتونم روی اعصابم کنترلی داشته باشم و زود اشکم درمیاد و عصبی میشم.من تمام این سختی ها رو تنهایی کشیدم واقعا تجربه ی وحشتناکی از بچه دار شدن دارم.چکار کنم که پسرم جذب اسباب بازی هاش بشه؟وقتی میچینمشون و سعی میکنم با شعر و قصه جذبش کنم،اهمیت نمیده و با دست یا پا اونا رو میذاره کنار.تنها چیزی که پسرم دوست داره جاروبرقیه خصوصا زمانی فعال باشه.چکار کنم که راحت بتونم بخوابونمش؟این بزرگترین معضلیه که دارم.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 00 [ 22:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    7,024
    سطح
    55
    Points: 7,024, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 169 در 79 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام دوست عزیز
    آیا کودک شما در پاسخ به لبخندتون لبخند میزنه؟ اخم شما ناراحتش میکنه؟
    در موارد حرکتی مثل نشستن و راه رفتن مشکل خاصی داشته؟
    آیا تنها غذاهای خاصی میخوره؟
    شما و پدرش رو میشناسه؟
    تماس چشمی برقرار میکنه؟
    با شنیدن اسمش برمیگرده؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 مرداد 95 [ 03:11]
    تاریخ عضویت
    1395-5-21
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    56
    سطح
    1
    Points: 56, Level: 1
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله به تمامی اینها عکس العمل نشون میده و اتفاقا خیلی هم باهوشه...همه چیز رو سریعا متوجه میشه و رابطه ی خیلی از چیزها رو با هم متوجه میشه.مثلا قلم و کاغذ.قاشق و بشقاب،پیچ و مهره و ....دوران بارداری خوبی داشتم و رابطه ی خودم و همسرم فوق العاده ست شکر خدا.نمیدونم چرا اسن بچه این قدر سرسخته،به سختی میخوابه،توی خواب دائما در حال جا به جا شدنه،صبرش کمه و همیشه گوشه ای از لباس منو میگیره و گریه میکنه خصوصا زمانی که توی آشپزخونه ام.از چیزی هم نمیترسه.ناگفته نماند خیلی بهم وابسته ست به پدرش هم همینطور.کسی رو هم ندترم کمک حالم باشه

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 00 [ 22:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    7,024
    سطح
    55
    Points: 7,024, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 169 در 79 پست

    Rep Power
    29
    Array
    خدا رو شکر پس مشکل فقط بیقراریه, ما کودکی تو فامیل داشتیم که خیلی بیقرار بود, برای خوابوندنش از موسیقی ملایم کمک میگرفتن, بچه خیلی واکنش خوبی نشون میداد, صدای جاروبرقی و سشوار چون شبیه به صدایی هست که جنین در بدن مادرش میشنوه براش ارام بخشه, راستش اسمش یادم نمیاد ولی یه اپلیکیشن موبایل بود که تمام این صداها رو داشت و مثلا لازم نبود شما بری سشوار روشن کنی

    تو این لینک یه سری ازین برنامه ها معرفی شدن
    10 Best Sleep Apps for Better Bedtime

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 مرداد 95 [ 03:11]
    تاریخ عضویت
    1395-5-21
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    56
    سطح
    1
    Points: 56, Level: 1
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط esm نمایش پست ها
    خدا رو شکر پس مشکل فقط بیقراریه, ما کودکی تو فامیل داشتیم که خیلی بیقرار بود, برای خوابوندنش از موسیقی ملایم کمک میگرفتن, بچه خیلی واکنش خوبی نشون میداد, صدای جاروبرقی و سشوار چون شبیه به صدایی هست که جنین در بدن مادرش میشنوه براش ارام بخشه, راستش اسمش یادم نمیاد ولی یه اپلیکیشن موبایل بود که تمام این صداها رو داشت و مثلا لازم نبود شما بری سشوار روشن کنی

    تو این لینک یه سری ازین برنامه ها معرفی شدن
    10 Best Sleep Apps for Better Bedtime
    برای آروم کردنش میتونم یه سری کارها انجام بدم،مشل اصلی من اینه که با هیچ روشی نمیخوابه.وقتی خوابش بیاد به شدت بهونه گیر و گریون میشه ولی هیچطوری نمیخوابه و مقاومت میکنه.تا اینکه دیگه خیلی خسته بشه و آروم فریاد میزنم و میذارمش روی پاهام.فقط اینطوری،تونم گاهی اوقات میخوابه.بخدا روزی دو سه مرتبه از شدت فشار کارها و اذیت های پسرم و نخوابیدنش اشک میاد تو چشام و گاهی اوقات که کم میارم جیغ میزنم.خیلی خسته ام هر کی پسرمو میبینه تعجب میکنه شما هم مطمئنم باورتون نمیشه وقتی میگم تمام مدت دنبالمه و گریه میکنه و نمیخوابه.یکساله دارم تحمل میکنم ولی بهتر نشده روحیه ام افتضاح شده و حرص و جوش باعث شده ده کیلو اضافه وزن پیدا کنم.خیلی گوشه گیر شدم باهاش خونه هیچکس نمیتونم برم و کسی هم نمیاد خونمون.به کارها نمیرسم و تمام مدت درگیر پسرمم.یکساعت باهاش ور میرم تا بلکه نیم ساعت بخوابه.چکار کنم!؟چطور بخوابونمش؟ نه روی پاهام میخوابه،نه توی گهواره،نه کالسکه نه ....

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 مرداد 95 [ 03:11]
    تاریخ عضویت
    1395-5-21
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    56
    سطح
    1
    Points: 56, Level: 1
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا کسی به دادم نمیرسه.دارم دیوونه میشه.فشار عصبی داره منو میکشه.چکار کنم ایها الناس.شما بگین.مگه میشه بچه اینقدر گریه کنه و با هیچی سرگرم نشه،بازیش ففط در حد یک دقیقه ست بعدش با پا میزنشون کنار.و جیغ میزنه و گریه رو شروع میکنه.هفته ای شش روز سردرد دارم و مرتبا مجبورم مسکن استفاده کنم تا سرپا باشم و به کارها رسیدگی کنم.من فقط ۲۴ سالمه و از لحاظ جسمی و روحی داغونم.تمام بدنم درد میکنه.خصوصا گردن درد که فکر میکتم دردش عصبی باشه.دستهام جدیدا تحمل گرفتن بار یک کیلویی رو هم ندارن و بیحس میشن.از سروصدا فراری ام.از همه خونواده شوهرم شاکی ام که یکیشون نیومده کمک توی این یکسال.خونه هام دویست متر هم فاصله ندارن.روزهایی که پسرم نوزاد و بود و اوج بدقلقی هاش ،وقت غذا درست کردن نداشتم و از گرسنگی غذام فقط نون و پنیر بود یا خرما و شیر،یک بار غذا برام نیاوردند.اصلا امگار وجود نداشتم.جالبه مشکلی هم با هم نداریم و من دختر دایی شوهرم هستم.نمیدونم چرا به من بی محلی میکنن.پسرم رو هاشقانه دوست دارم و میخوام کمکم کنید تا آرومتر بشه.راه کار میخوام برای خوتبوندنش چون به شدت فراریه تز خوتب و موقع خواب به هیچ صراطی مستقیم نیست

  7. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    پست شماره سه گفتید روابط خوبی با همسرتون دارید و همه چیز هم عالی هست، تا جایی که من فکر کردم فضا و محیطی به این آرومی و خوبی، شاید بچه ی شما واقعا مشکلی داره که پزشکشون متوجه نشدن !!

    پست شماره شش از شرایط بد جسمی و روحی خودتون گفتید ... البته بعد از یکسال بی خوابی و بی تابی فرزندتون، این فرسودگی دور از انتظار نیست.

    فکر می کنم مشکل شما نیاز به بررسی عمیق تر داره و به راحتی نمی شه نظر داد.

    من اگر با شرایط فعلی خودم، جای شما بودم ( منظورم این هست که ممکنه خیلی تفاوتها وجود داشته باشه که من در موضوع نگنجوندم و ازش خبر ندارم )
    این کار را می کردم:

    1- یک روز که همسرتون خونه هست، یا اگر امکانش باشه یک روز از مادر یا خواهر یا مادرشوهر ... کسی کمک می گرفتم که بچه را اونروز نگه داره.
    توی اون یک روز برای یک هفته غذا آماده می کردم. در حدی که تهیه ی غذای هر وعده کمتر از نیم ساعت بیست دقیقه وقت من را بگیره.
    آشپزخونه را مرتب می کردم. خریدهای یک هفته ده روز را انجام می دادم و خلاصه خودم را برای یک مرخصی یک هفته ای از کار خونه آماده می کردم ...

    2- هفته مذکور از صبح همراه با بیدار شدن پسرم درست مثل یک مربی با حوصله ( و البته بیکار !) تمام مدت در کنارش بودم.
    صبحانه که با هم خوردیم با کمک همدیگه سریع جمع می کردم ( یه تیکه نون بهش بدین بگو ببر بذار تو یخچال، یه ظرف نشکن بدین دستش بگو با هم ببریم بذار توی سینک یا ظرفشویی ... تا بخواد این کار را بکنه، شما سریع بقیه را جمع کن )

    بعد بشین باهاش یه بازی بکن در حد سنش
    بعد براش کتاب بخون
    بعد یه کارتون یک ربعی باهاش ببین ( بچه یکساله فکر نمی کنم بتونه یه ربع تمرکز کنه، شاید کوتاهتر لازمه)
    بعد باهاش بازیهای بدو بدو و خسته کننده بکن ...
    تا می تونی باهاش بازی کن
    بعد یه تیکه از بازیهای خودش را براش فیلم بگیر و نشونش بده
    خلاصه تا می تونی بر اساس سنش باهاش بازی کن.

    ظهر نهار با هم و فقط با تمرکز روی بچه
    بعد از نهار هم یه کار کوچیک ازش بخواه و تو اون فاصله خودت سریع جمع کن

    براش کتاب بخون و کنارش بخواب. حتما خودت هم بخواب.
    بیدار که شد دوباره بازی و زندگی با هم را شروع کنید.

    روی خوراکیهای عصرش بیشتر دقت کن که قند و کافین و ... نداشته باشه و سالم باشه، که به خواب آروم کمک می کنه.
    میوه و شیر و ...
    بازی و سرگرمی را ادامه بدین. بیشتر دنبالش بدو و بیشتر خسته اش کن.

    غروب یه دوش آبگرم آروم و بدون هیجان و سرو صدا .... طوری که آرومش کنه و برای خواب آماده بشه
    کمی ماساژش بده و با صدای آروم و ملایم باهاش حرف بزن. براش لالایی بخون. موسیقی بدون کلام و آروم براش بذار
    کنارش بخواب و سعی کن با هم بخوابید. دوش آب گرم، موسیقی آروم و حضور مادر به خواب کودک خیلی کمک می کنه.

    وقتی خوابش برد و خودت هم کمی کنارش استراحت کردی، بلند شو و کارهای نصفه نیمه روزانه ات را تمام کن. البته به خودت فشار نیار. فقط ضروریها

    اگر هفته اول به نظرت خوب بود
    هفته دوم تکرارش کن

    بچه ها سریع رشد و پیشرفت می کنند. بعد از یک ماه می تونی مسولیتهای بیشتری بهش بدی و وقت بیشتری برای خودت باز کنی.
    اون یاد می گیره چطور بازی کنه. چطور آروم باشه و چطور لذت ببره.

    سنش که بالاتر بره تمرکزش بیشتر می شه.
    مدت بیشتری می تونه یک بازی، یک کارتون، یک قصه یا ... را تحمل کنه.
    عدم تمرکزش مربوط به سنش هست. شما از یه بچه یه ساله انتظار داری نیم ساعت بشینه تنهایی بازی کنه؟

    هر شب نیم ساعت در مورد روانشناسی کودک کتاب و مطلب مفید بخون.
    نون و پنیر و خرما و ... شب بیداری و بقیه مسائلی که گفتید شما را ضعیف کرده. فرزندتون تقصیری نداره.

    هر هفته یا ده روز، نصف روز از یکی برای نگه داری بچه کمک بگیرید. ببرید خونه مادرشوهرتون یا مادرتون بذارید. اون نصف روز را به خودتون برسید. اگر بیشتر همکاری کردند که چه بهتر.
    حتی می تونید با دوستی که فرزند هم سن و سال داره قرار بذارید. یه روز شما هر دو بچه را نگه دارید. یه روز دوستتون. اینطوری بچه ها بازی با همدیگه رو هم یاد می گیرن.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : شنبه 23 مرداد 95 در ساعت 18:29

  8. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    نازنین2010 (دوشنبه 25 مرداد 95), بانوی آفتاب (دوشنبه 25 مرداد 95), صبا_2009 (شنبه 23 مرداد 95)

  9. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 00 [ 22:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    7,024
    سطح
    55
    Points: 7,024, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 169 در 79 پست

    Rep Power
    29
    Array
    فکر کنم بد نیست با یه روانشناس کودک هم صحبت کنید, ممکنه یه راه ساده وجود داشته باشه

  10. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 مهر 01 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1387-6-19
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    11,511
    سطح
    70
    Points: 11,511, Level: 70
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 167 در 67 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اولا خدا را شکر که یک بچه سالم دارید . درباره خوابانیدن بچه فقط باید قلق بچه را پیدا کنید . از تجربه ای که من دارم یکی از راه های خوب گذاشتتن بچه توی یک پتو یا چادر یا چیزهای مشابه و تاب دادن اونهاست . در اکثر مواقع زیر 5 دقیقه خوابشون میبره و فقط باید کمی بیشتر تحمل کنید تا خوابشون سنگین بشه .
    البته خود من با بغل کردن طولانی بچه ها می خوابوندمشون اما این کار حداقل برای خانم ها سخته چون توان نگه داشتن یک بچه برای مثلا بیست سی دقیقه را ندارند . اما با این حال ابتدا از همسرتون بخواهید تا کمی بچه را بغل کرده و راه برود و سپس بعد از چند دقیقه بچه را در یک پتوی مسافرتی گذاشته و تاب دهید .
    موفق باشید
    هر که بی‌مشورت کند تدبیر * * غالبش بر غرض نیاید تیر

    بیخ بی‌مشورت که بنشانی * * بر نیارد بجز پشیمانی

  11. کاربر روبرو از پست مفید TikTak تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (دوشنبه 25 مرداد 95)

  12. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 مرداد 95 [ 03:11]
    تاریخ عضویت
    1395-5-21
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    56
    سطح
    1
    Points: 56, Level: 1
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط TikTak نمایش پست ها
    سلام
    اولا خدا را شکر که یک بچه سالم دارید . درباره خوابانیدن بچه فقط باید قلق بچه را پیدا کنید . از تجربه ای که من دارم یکی از راه های خوب گذاشتتن بچه توی یک پتو یا چادر یا چیزهای مشابه و تاب دادن اونهاست . در اکثر مواقع زیر 5 دقیقه خوابشون میبره و فقط باید کمی بیشتر تحمل کنید تا خوابشون سنگین بشه .
    البته خود من با بغل کردن طولانی بچه ها می خوابوندمشون اما این کار حداقل برای خانم ها سخته چون توان نگه داشتن یک بچه برای مثلا بیست سی دقیقه را ندارند . اما با این حال ابتدا از همسرتون بخواهید تا کمی بچه را بغل کرده و راه برود و سپس بعد از چند دقیقه بچه را در یک پتوی مسافرتی گذاشته و تاب دهید .
    موفق باشید
    ممنون از کمکتون.پسرم کمی وزنش بالاست اوایل با بغل کردن میخوابوندمش اما الآن دیگه دستها و گردنم درد میکنه.توی پتو هم میذاشتیمش الآن همونظور که گفتم وزنش اجازه نمیده.بخدا توی این یکسال نتونستم قلق خوابیدنشو پیدا کنم.فقط میخواد نخوابه و به شدت مقاومت میکنه،اصلا خسته نمیشه


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میل به ازدواج در کنار ترس از آن ، راه حل چیست ؟
    توسط یه آدم در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 تیر 94, 15:02
  2. همسرم پشت من نیست
    توسط hamdard20 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 مرداد 93, 09:00
  3. چک لیست بهداشت روانی = چک لیست مسلمانی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن دین و روانشناسی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 خرداد 93, 03:00
  4. در مسابقه ی زندگی گل زدن هنر نیست بلکه گل شدن هنره !
    توسط مو طلایی در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 مرداد 90, 10:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.