به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 مرداد 95 [ 09:14]
    تاریخ عضویت
    1395-5-07
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    93
    سطح
    1
    Points: 93, Level: 1
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question آیا کسی هست مرا یاری کند ؟ هَل مِن ناصِر یَنصُرُنی ؟ (قاچاق مواد مخدر !)

    من حتی 30 هزار تومان نداشتم بروم یک جلسه مشاوره روانشناسی ! آمدم اینجا ... خواهش میکنم کمکم کنید ...


    قسمت اول - مشکل خانوادگی

    سلام . نمیدانم باید از کجا شروع کنم . پسری هستم 24 ساله . کودکی پر تنشی را پشت سر گذاشته ام . کار پدرم قاچاق مواد مخدر بود . برای همین تا یاد دارم از بچگی درگیر این مسئله بوده ام . یعنی میتوان گفت پدر من تمام عمر خود از دو حالت خارج نبوده : یا در زندان ها به سر برده است یا از دست مامور ها فراری بوده است . یادم است در همان دوران بچگی که همراه پدربزرگ و مادرم به این شهر و آن شهر برای رسیدگی به کار پدرم و ملاقات او میرفتیم ... خودم را سرزنش میکردم که چرا نباید مثل افراد عادی جامعه ، ما هم آرامش داشته باشیم ؟ چرا باید همیشه درگیر بی پولی و فقر مالی باشیم ؟ چرا همیشه باید مضطرب باشیم ؟ ... آن روزها گذشت و پدرم در دوران مرخصی از زندان فرار کرد ... !
    و 5 سالی بیرون بود ... و دوباره به کار قاچاق روی آورد ... خدا میداند چقدر با او مخالفت و مبارزه کردم ... چقدر با او دعوا کردم ... ولی انگار فایده نداشت ... حاضر بودم کارگری کند ولی این کار را نکند ! میگفت » " شما و مادرتان عمرتان را سختی کشیدید ... میخواهم یک زندگی خوب برایتان فراهم کنم " ... در این پنج سال خانه و ماشین و ... خرید ،اما ! ای کاش هیچ وقت آنها را نمیخرید ! سال 90 بود که دوباره دستگیر شد ! و با وجود 2 بار سابقه قاچاق مواد مخدر ... به اعدام محکوم شد ... وای نمیدانید در این پنج سال من و مادرم و خواهرم چی کشیده ایم و داریم می کشیم ! ... هر روز اضطراب .... هر روز ترس ... که این شنبه اعدام میشود ... درگیر بی پولی هم شده ایم ...
    خدا را شکر مادر مومن و خوبی دارم ... که با تمام این سختی ها که عمرش کشیده ... طلاق نگرفته و برود و مرا رها کند ! و یکی از عواملی که باعث شده همه اهالی محل سکونتمان بنده حقیر را به عنوان جوان درستکاری بشناسند ، همین تربیت مادرم است ! خیلی ها متعجب اند ... میگویند ما باورمان نمیشود این پسر فلانی باشد !

    قسمت دوم - مشکل فردی

    از همان بچگی هدفم را بر این گذاشتم که راه نکبت بار پدرم و عمو هایم را نروم ! و برای خودم کسی بشوم ... فردی درستکار ... و خوشبخت ... یکی از مشکلاتی که از بچگی همراه من بوده و فکر میکنم ریشه در گذشته پر تنش من و رفتار پدرم دارد : بیماری وسواس فکری - عملی (OCD) و در پی آن مشکل کمال گرایی است (Perfectionism ) ! که این وسواس های فکری با قرار گرفتن در مشکل اعدام پدرم و فقر مالی خانواده ام دو چندان شده ...

    برای این که دوست داشتم انسان موفقی شوم ، از همان از 16 سالگی ... میتوان گفت بسیاری از کتاب های موفقیت بازار را خوانده ام ... و همچنین به خود شناسی پرداخته ام ...
    کتاب هایی از نویسنده های بزرگی چون :
    اوشو
    برایان تریسی
    ناپلئون هیل
    نورمن وینسنت پیل
    وین دایر
    و....

    کتاب های کارآفرینی ، تبلیغات ، راه اندازی کسب و کار و...

    کسی که همه مسخره اش میکردند در دانشگاه دولتی شهر خودش ... قبول شد ... اما به خاطر درگیری با وسواس های فکری و مشکل اعدام پدرم و مشکل مالی نتوانستم تحصیل را ادامه دهم ...

    و رفتم که شرکت خودم را بزنم ... مثل استیو جابز ... مثل بیل گیتس ... و با این که الان 24 سالمه ... تجربه های خوبی را به دست آورده ام ... در زمینه کار آفرینی ... در زمینه بازاریابی و برندسازی ... وقتی با مدیران شرکت ها صحبت میکنم به من میگویند تو تجربه یک مرد 35 ساله را داری ... و من در جواب میگویم : برای این است که در زندگی زیاد زمین خورده ام و بلند شدم

    آقا حالا برسیم به مشکل اصلی من (اهمال کاری) :
    بی پول شده ام و با تمام توانایی هایم در زمینه تولید نرم افزار و علم بازاریابی دست به عمل نمیزنم !
    و ناخود آگاه از عمل اجتناب میکنم ...
    اگر به روانشناسی آشنایی داشته باشید میدانید که آدم های وسواسی و کمال گرا به اهمال کاری مبتلا هستند ...و ناخواسته از تلاش پرهیز میکنند ... خودم میدانم تنها مسیر برای رسیدن به زندگی بهتر تلاش است و بس ... ولی چه کنم که دست خودم نیست ... هر چقدر اراده میکنم نمیتوانم ...

    خواهشا حرف های معنوی نزنید که به خدا توکل کن و...
    از بس تو این 3 سال اخیر دعا کردم و امام رضا رفتم ... خسته شدم ....
    البته از لطف خدا نا امید نیستم ...
    اما راهکار روانشناسی بدهید ...

  2. 3 کاربر از پست مفید ali_mahani تشکرکرده اند .

    Rubar (پنجشنبه 28 مرداد 95), زندگی خوب (شنبه 09 مرداد 95), صبا_2009 (جمعه 08 مرداد 95)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام علی آقای گل

    اول از همه آفرین به خاطر استقامتت و الهی شکر به خاطر مادر خوبت ،ان شاء الله پدرتون توبه می کنه ،اگر توفیق حفظ قرآن رو خدا بهش بده و رفتارش در زندان تغییر کنه امید حل مشکل اعدام ایشون هم هست، امسال برنامه ماه عسل در مورد یه شخصی بود که قاچاقچی بود ولی بعد با تغییر در خودش و حفظ قرآن اگر چه تا چای چوبه دار هم رفته بود اما عاقبت خدا بهش کمک کرد و حکمش تغییر کرد.

    توکل یه چیز هست که بیشترین جایگاه اش در سپردن نتیجه به خداست نه عدم تلاش ما یا کاری که هیچ ابزاری برای انجامش در اختیار ما نیست ،پس اگر کسی گفت توکل کن ولی مضمون حرفش این بود که بدون تلاش کاری پیش میره اشتباه هست.

    اول بگم یه کلید هست این جا که حتماً باید بهش توجه داشته باشی ، از یه طرف تو هم نسبتاً زیاد میدونی (البته پراکندگی هم توی مطالعات به شدت زیاد بوده ،من هم توی سال های جوانی خیلی از این جور کتاب ها خوندم و الآن اگر بخوام به کسی پیشنهاد کنم فقط کتاب های وین دایر رو ممکن هست به کسی پیشنهاد کنم، کتابی مثل از حال بد به حال خوب کاربردی تر هست و تمرینات عملی هم داره نه این که فقط بینش دهنده باشه بلکه سعی می کنه با تمرینات در حد توان یه کتاب ورزیدگی هم ایجاد کنه)

    از یه طرف دیگه باید توجه داشته باشی که دونستن مشکل ات کمی تازه ممکن سد راهت هم باشه ،انرژی بسیار زیاد جوانی هم کمی داره تو رو به درد سر میندازه. حالا فرض کن یه پزشک جراح مغز هم از بیماری مثلاً تومور مغزی اش خیلی بیشتر از مشکل تو از خودت بدونه ،اگر دست به عمل نزنه عاقبتش فرقی با یه بی سواد نداره.

    پس کلید اول این هست که خودتون رو به این بینش برسونی که دستور العمل ها نیاز به عمل کردن دارن هرچند که بسیار ساده به نظر بیان ، دارو ها هم نیاز به مصرف کردن دارن هر چند که دارو های بسیار معمولی و پیش پا افتاده باشن ، پس خودت رو با آگاهی ها و هوشت گول نزن اگر دستور العملی بهت داده شد اینجا بهش عمل کن ،عیب داشت در میون بذار تا رفع و رجوع بشه نه این که بذاری و بری.

    کمی منتظر باش ان شاء الله مشاوران سایت خودشون بهت کمک کنند (پسر باهوش دنبال هدایت های تخصصی باش و منتظر بمون حداقل یه هفته)

    التماس عمل!!!
    ویرایش توسط hamed-kr : جمعه 08 مرداد 95 در ساعت 01:49

  4. 3 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    ali_mahani (یکشنبه 10 مرداد 95), nardil (جمعه 29 مرداد 95), نیکیا (جمعه 08 مرداد 95)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    سلام علی آقا
    .
    من هم از لحاظ کاری دقیقا شرایط شما رو دارم. هزار تا کار عقب مونده و برنامه کاری دارم ولی الان تو موقعیتی هستم که تنبلیم میشه یکی از کار هارو با برنامه و تا آخر انجام بدم. البته دقیقا بر ضعف خودم آگاه هستم وراهکار هم سراغ دارم ولی نیروی نامعلومی باعث میشه که دستم به کار نره ...
    .
    فکر کنم این مشکل خیلی از مردم هست.
    سایتی در رابطه با توسعه مهارتهای من به اسم "متمم" وجود داره که مطالبش میتونه برات مفید باشه.
    ویرایش توسط ammin : شنبه 09 مرداد 95 در ساعت 03:58 دلیل: حذف کلمات نامناسب

  6. 3 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    ali_mahani (یکشنبه 10 مرداد 95), nardil (جمعه 29 مرداد 95), صبا_2009 (شنبه 09 مرداد 95)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    همیشه این نکته رو در نظر داشته باشید که مغز بزرگترین و کامل ترین داروخانه ی دنیاست. هر جور که تنظیم بشه و هر جور که بهش عادت کنه هورمون تولید میکنه و به بدنتون تزریق میشه.

    برای مشکل کمالگرایی یا اهمال کاری داروی بیرونی ای که بتونید بگیرید مصرف کنید وجود نداره و شما باید به داروخانه ی بزرگ مغزتون مراجعه کنید و کم کم مغزتون رو به تولید هورمون های

    مورد نیازتون وادار کنید. در واقع باید مغزتون رو به سمت ایجاد آرامش هدایت کنید.

    خواب مناسب و سر موقع اولین قدمه.حداقل دو هفته هر شب سر موقع بخوابید و وصبح سر ساعت مقرر بیدار بشید.

    دومین قدم هم ورزش به موقع هست. هر روز مثلا 5 تا ده دقیقه ورزش کنید. خیلی آروم و کم کم.

    سومین قدم خوردن غذا سر ساعت مقرر هست.(غذای مناسب به معنی مثلا صبحانه ی کافی به اندازه ای که کاملا سیر بشین و غذای کم نمک یا کم چرب و ... لازم نیست غذاهای عجیب غریب بخورید و چیپس و پفک و... ممنوع هر چه که بدنتون رو به هم بزنه و ایجاد استرس بکنه ممنوع.نسکافه نوشابه و ...)

    تمامی کارهایی که گفتم در جهت ایجاد اطمینان مغز برای شرایط نرمال زندگی هست و باعث میشه مغز از حالت احساس خطر بیرون بیاد(مطمئنا می دونید شما در حالت نرمال به سر نمیبرید بنابراین مغز احساس خطر داره و تا بهش نفهمونید که اوضاع خوبه هیچ وقت نمیتونید کارهاتون رو درست انجام بدید. مغز شما در حالت آماده باش به سر میبره طبیعتا هیچ چیز براش ارزشمند تر از زندگی نیست و پول یا درآمد براش مهم نیست که بخواد روش تمرکز کنه بنابراین مشکلات فعلی شما ایجاد شده)

    مرحله ی بعدی هم برنامه ریزی هست که مطمئنن تا حالا خیلی در موردش شنیدید. بهتره برنامه بریزید برای خودتون.

    در صورتی که بعد از دو هفته همچنان در وضعیت قبلی بودین راه حلی که خودم استفاده کردم رو بهتون توصیه خواهم گفت.

    در پناه حق.

  8. 4 کاربر از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده اند .

    ali_mahani (یکشنبه 10 مرداد 95), nardil (جمعه 29 مرداد 95), میشل (سه شنبه 26 مرداد 95), صبا_2009 (شنبه 09 مرداد 95)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 مرداد 95 [ 09:14]
    تاریخ عضویت
    1395-5-07
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    93
    سطح
    1
    Points: 93, Level: 1
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed-kr نمایش پست ها
    سلام علی آقای گل

    اول از همه آفرین به خاطر استقامتت و الهی شکر به خاطر مادر خوبت ،ان شاء الله پدرتون توبه می کنه ،اگر توفیق حفظ قرآن رو خدا بهش بده و رفتارش در زندان تغییر کنه امید حل مشکل اعدام ایشون هم هست، امسال برنامه ماه عسل در مورد یه شخصی بود که قاچاقچی بود ولی بعد با تغییر در خودش و حفظ قرآن اگر چه تا چای چوبه دار هم رفته بود اما عاقبت خدا بهش کمک کرد و حکمش تغییر کرد.

    توکل یه چیز هست که بیشترین جایگاه اش در سپردن نتیجه به خداست نه عدم تلاش ما یا کاری که هیچ ابزاری برای انجامش در اختیار ما نیست ،پس اگر کسی گفت توکل کن ولی مضمون حرفش این بود که بدون تلاش کاری پیش میره اشتباه هست.

    اول بگم یه کلید هست این جا که حتماً باید بهش توجه داشته باشی ، از یه طرف تو هم نسبتاً زیاد میدونی (البته پراکندگی هم توی مطالعات به شدت زیاد بوده ،من هم توی سال های جوانی خیلی از این جور کتاب ها خوندم و الآن اگر بخوام به کسی پیشنهاد کنم فقط کتاب های وین دایر رو ممکن هست به کسی پیشنهاد کنم، کتابی مثل از حال بد به حال خوب کاربردی تر هست و تمرینات عملی هم داره نه این که فقط بینش دهنده باشه بلکه سعی می کنه با تمرینات در حد توان یه کتاب ورزیدگی هم ایجاد کنه)

    از یه طرف دیگه باید توجه داشته باشی که دونستن مشکل ات کمی تازه ممکن سد راهت هم باشه ،انرژی بسیار زیاد جوانی هم کمی داره تو رو به درد سر میندازه. حالا فرض کن یه پزشک جراح مغز هم از بیماری مثلاً تومور مغزی اش خیلی بیشتر از مشکل تو از خودت بدونه ،اگر دست به عمل نزنه عاقبتش فرقی با یه بی سواد نداره.

    پس کلید اول این هست که خودتون رو به این بینش برسونی که دستور العمل ها نیاز به عمل کردن دارن هرچند که بسیار ساده به نظر بیان ، دارو ها هم نیاز به مصرف کردن دارن هر چند که دارو های بسیار معمولی و پیش پا افتاده باشن ، پس خودت رو با آگاهی ها و هوشت گول نزن اگر دستور العملی بهت داده شد اینجا بهش عمل کن ،عیب داشت در میون بذار تا رفع و رجوع بشه نه این که بذاری و بری.

    کمی منتظر باش ان شاء الله مشاوران سایت خودشون بهت کمک کنند (پسر باهوش دنبال هدایت های تخصصی باش و منتظر بمون حداقل یه هفته)

    التماس عمل!!!
    خیلی ممنون از راهنمایی خوبتون آقا حامد . پدرم 15 جزء قرآن هم حفظ کرده . اما دادگاه گفت فایده نداره ...

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط زندگی خوب نمایش پست ها
    همیشه این نکته رو در نظر داشته باشید که مغز بزرگترین و کامل ترین داروخانه ی دنیاست. هر جور که تنظیم بشه و هر جور که بهش عادت کنه هورمون تولید میکنه و به بدنتون تزریق میشه.

    برای مشکل کمالگرایی یا اهمال کاری داروی بیرونی ای که بتونید بگیرید مصرف کنید وجود نداره و شما باید به داروخانه ی بزرگ مغزتون مراجعه کنید و کم کم مغزتون رو به تولید هورمون های

    مورد نیازتون وادار کنید. در واقع باید مغزتون رو به سمت ایجاد آرامش هدایت کنید.

    خواب مناسب و سر موقع اولین قدمه.حداقل دو هفته هر شب سر موقع بخوابید و وصبح سر ساعت مقرر بیدار بشید.

    دومین قدم هم ورزش به موقع هست. هر روز مثلا 5 تا ده دقیقه ورزش کنید. خیلی آروم و کم کم.

    سومین قدم خوردن غذا سر ساعت مقرر هست.(غذای مناسب به معنی مثلا صبحانه ی کافی به اندازه ای که کاملا سیر بشین و غذای کم نمک یا کم چرب و ... لازم نیست غذاهای عجیب غریب بخورید و چیپس و پفک و... ممنوع هر چه که بدنتون رو به هم بزنه و ایجاد استرس بکنه ممنوع.نسکافه نوشابه و ...)

    تمامی کارهایی که گفتم در جهت ایجاد اطمینان مغز برای شرایط نرمال زندگی هست و باعث میشه مغز از حالت احساس خطر بیرون بیاد(مطمئنا می دونید شما در حالت نرمال به سر نمیبرید بنابراین مغز احساس خطر داره و تا بهش نفهمونید که اوضاع خوبه هیچ وقت نمیتونید کارهاتون رو درست انجام بدید. مغز شما در حالت آماده باش به سر میبره طبیعتا هیچ چیز براش ارزشمند تر از زندگی نیست و پول یا درآمد براش مهم نیست که بخواد روش تمرکز کنه بنابراین مشکلات فعلی شما ایجاد شده)

    مرحله ی بعدی هم برنامه ریزی هست که مطمئنن تا حالا خیلی در موردش شنیدید. بهتره برنامه بریزید برای خودتون.

    در صورتی که بعد از دو هفته همچنان در وضعیت قبلی بودین راه حلی که خودم استفاده کردم رو بهتون توصیه خواهم گفت.

    در پناه حق.
    اتفاقا دقیقا همین مشکلی که گفتین را دارم . وقتی غذا های فست فود یا قهوه و... میخورم استرس شدیدی می گیرم . انگار مغزم در حالتی خطری که گفتین قرار داره ...

  10. 2 کاربر از پست مفید ali_mahani تشکرکرده اند .

    hamed-kr (دوشنبه 11 مرداد 95), زندگی خوب (پنجشنبه 11 شهریور 95)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام علی جان
    خدا بزرگه، ان شاء الله که خیر هست ،اگر به خدا اعتماد کنی قلبت آروم می گیره (البته در همون حد توانت که بتونی اعتماد کنی و حکمت و قدرت و مهربونی اش رو توی قلبت جا بدی)

    شما الآن جزء انجمن آزاد هستی و می تونی از مشاوره مشاورین سایت استفاده کنی ،حتماً این کار رو بکن (فرصت زیادی برای این کار نداری و عضویتت به حالت عادی برمی گرده واسه همین زودتر اقدام کن)و اگر دوست داشتی نتیجه و این که چه کاری باید انجام بدی رو برامون بگو ، فکر کنم شما باید بری اینجا تاپیک ایجاد کنی تا مشاورین تالار بهت مشاوره بدن :

    http://www.hamdardi.net/forum148.html



    فقط راه خوبی رو که اومدی رها نکن و باید بدونی که بدون عمل کردن به دستور العمل ها اتفاقی قرار نیست بیفته ،هزار ماشاالله خودت هم که تجربه داری .

    رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
    رهرو آنست که آهســـــته و پیوســـــــته رود

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 تیر 02 [ 16:26]
    تاریخ عضویت
    1393-10-17
    نوشته ها
    75
    امتیاز
    7,668
    سطح
    58
    Points: 7,668, Level: 58
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 66 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دستور العمل می خواهید بفرمایید:
    "اختیارا منصرف نشوید."
    همین و بس!
    این توصیه ای است برگرفته از برخی بیانات آیت الله بهجت رضوان الله علیه.
    هر وقت حال و حوصله داشتید و می توانستید کار کنید اقدام کنید. آرام آرام خواهید دید زندگی تان به نحوی تنظیم می شود که همیشه و همه حال نشاط کاری دارید.
    تجربه عملی خودم هم هست.

  13. 2 کاربر از پست مفید بابا. تشکرکرده اند .

    hamed-kr (شنبه 23 مرداد 95), زندگی خوب (پنجشنبه 11 شهریور 95)

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    آقای زندگی خوب، پاسختون عالی بود.

    می تونید مرجع علمی ای برای مطالعه بیشتر این دیدگاه معرفی کنید؟

    آقای ماهانی من قبلا خیلی زیاد درگیر این موضوع بودم. شاید وظیفه دارم مفصل براتون بنویسم، اما خیلی گرسنمه و ممکنه اینکار به قیمت جونم تموم بشه...

    می دونم راضی نیستی، بنابراین فقط نکته اصلی رو می نویسم.

    بضاعت و توان واقعی خودت رو پیدا کن. و همون اندازه وقت بذار. مثلا من (در شرایط خاصی که از نظر روانی ضعیف شده بودم) متوجه شدم که می تونم نیم ساعت با تمرکز کار کنم. نه بیشتر. و اینکه ساعت ها به زحمت و اجبار خودم رو پشت میزم نگه می دارم، عملا بی فایده هست.

    برنامم رو طوری ریختم که فقط نیم ساعت پشت سر هم کار کنم. خیلی وقتا در روز سه تا نیم ساعت می شد. اما باور کنید همون زندگی من رو متحول کرد.

    هنوز یه قطره از جونم مونده، یه چیز دیگه هم بنویسم.

    به تفریحاتت بها بده. خیلی از چیزهایی که بعنوان تفریح استفاده می کنی، می تونن فقط سرگرمی های انرژی بر باشن. مثل گشت زدن توی اینترنت، بازی ها و غیره.

    بگرد چیزهایی که حقیقتا برات مفرح هستند و ایجاد فرح می کنند رو پیدا کن. مثل آشپزی، نظافت خونه و غیره.

    چیزهایی که وقعا فرح ایجاد کنن.

    این جسم ما به انرژی نیاز داره که کار کنه. انرژی های معنوی و روانی و غیره. اگه خوب تغذیه ش کنی و بهش فشار نیاری به این حال و روز نمیفته.

    حال شما نشونه ی مدت طولانی ای تحمل فشار، و مدت طولانی ای رسیدگی نکردنه.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  15. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    hamed-kr (چهارشنبه 27 مرداد 95), زندگی خوب (پنجشنبه 11 شهریور 95)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 مرداد 95 [ 01:25]
    تاریخ عضویت
    1395-5-28
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    16
    سطح
    1
    Points: 16, Level: 1
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    داستان زندگی شما شاید "برعکس ترین و در عین حال نزدیکترین" داستان به سرگذشت خودم باشه ... البته باید اعتراف کنم مشقت ، استرس و فراز و نشیب در زندگی شما پرنگ تر و بارزتر بوده و همین باعث میشود برایم قابل احترام باشید...

    نمیخواهم لب به مقایسه سرگذشت هایمان بگشایم چون تفاوت ها بسیار و شباهت ها بسیار است! و همین کار را برایم دشوار میکند.

    اما بدانید منم دقیقا هم سن شما و سالهاست مشغول خودشناسی ....


    حتما میدانی پدرت علارغم حسن نیتش نسبت به خانواده‌ راه عاقلانه‌ای را برای خوشبختیشان انتخاب نکرد هرچند پدر شما خود قربانی است و اعدام به معنی پاک کردن صورت مسلئه ...
    فکر به اعدام پدر از نظر روحی استرس شدیدی به شما وارد میکند اما مطمنم میدانید زندگی ادامه دارد و باید هم داشته باشد.
    و حتما میدانید مادر و خواهر شما لایق زندگی بهتری بوده و هستند ...
    و حتما میدانید شما نیز چقدر برای مادرتان با ارزش هستید...
    و بدانید مادرتان با دیدن شما قادر به طی کردن این راه سخت بوده ...
    و شما اما شاید تنها امید مادرتان ...

    و بسیار مهم است که بدانید مثل زندگی متفاوت شما خود شما نیز ذاتا فرد متفاوتی هستید. و این موضوع دقیقا نقطه قوت شما نسبت به دیگران است چون باعث شده دقیقا بدانید که چطور فردی هستید و چگونه میخواهید باشید.

    بنظرم پیدا کردن راه حل از طریق کتاب رو فراموش و خودتون مستقلا به تفکر و تعمق بیشتر بپردازید و بدانید راه حل مناسب شما رو فقط خود شما میتوانید بسازید
    این دسته از کتابها تا وقتی خوب هستن که قوانین و موضوعات مطرح شده داخلشون دست و پاگیر نشن...


    بنظرم بیشتر روی این موضوع تعمق کنید که چرخ زمانه باعث شده چه مسئولیت سختی داشته باشید و راه دیگه‌ای هم وجود نداره.
    بنظرم دقیقا مثل خودم تنها چیزی که میتونه امثال ما رو "سرپا و سرحال و در حال حرکت رو به جلو" نگه داره درک "بهتر / بیشتر" نسبت به این مسئولیت بزرگی هست که بر دوش داریم.

    امیدوارم هردویمان بتوانیم مسیرمون رو پیدا کنیم
    با آرزوی بهترین ها
    روبار ...

  17. کاربر روبرو از پست مفید Rubar تشکرکرده است .

    nardil (جمعه 29 مرداد 95)

  18. #10
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. شماهدفتون گم کردىد. چرا نتوانستىد دانشگاه بروىد با اىنکه در شهرتان بود؟چرا الان دىگر رغبتى به انجام کار ندارىد؟رىشش کجاست اىا ترس از شکست؟اىا ندانستن اىن الگرىتم که موفقىت ممکن همراه با شکست باشد؟اىا ناشى از عدم اعتماد بنفس


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 فروردین 92, 00:01
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 20 خرداد 91, 14:03
  3. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 بهمن 90, 20:16
  5. زندگی انعکاسی از رفتار شماست
    توسط ani در انجمن اعتماد به نفس
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 23 فروردین 89, 15:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.