به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 تیر 01 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    118
    امتیاز
    8,291
    سطح
    61
    Points: 8,291, Level: 61
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    150

    تشکرشده 170 در 75 پست

    Rep Power
    30
    Array

    وارد شدن به یک خانواده جدید و مشکلات آن

    با سلام و احترام...

    من یه دختر26سالم که بعد از کلی مشکلات بالاخره با همسرم که همسن هستیم عقد کردیم

    همسرم از نظر مالی و اخلاقی و صبور بودن و تحصیلاتو خیلی ویژگیهای دیگه ای که من یا ندارم یا اون ویژگیها خیلی کمرنگه به نوعی میشه گفت مکمل منه

    خب من تو یه خانواده متوسط از نظر مالی به دنیا اومدم که الان با اشتغال خودمو ساپورت مالی زیادی که از طرف ایشون میشم کاملا تامینم

    ازنظر اخلاقی هم با برخوردای مناسب ایشون میشه گفت منم خیلی بهتر شدم...

    هم من هم همسرم تو خانواده های مذهبی به دنیا اومدیمو یکی از فاکتورهای مهم ازدواجمونم این بوده...

    کلا میشه گفت من با همسرم و مادر و پدرشون مشکل خاصی ندارم...

    این یه طرف قضیه ازدواج منه...طرف دیگش فامیلهای ایشونند...

    تو فامیل همسرم از خاله هاشون گرفته تا زن دایی مادرشون و زن عموی خودشون ... کلا گویا با من مشکل دارن وحضور یه غریبه رو تو جمع خانوادگیشون که همه با هم فامیلند برنمیتابند...

    متاسفانه از شانس بد من این خانواده دختر زیاد دارند و کلا کارشون شده مقایسه دختراشون با من...


    دوستان به نظرتون وقتی با این موضوع مواجه شدید که یسری افراد دایما کارشون پایین کشیدن شما برای بالا بردن خودشون باشه باید چه عکس العملی نشون داد؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید cheshmakk تشکرکرده است .

    هلیاجون (چهارشنبه 06 مرداد 95)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 تیر 01 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    118
    امتیاز
    8,291
    سطح
    61
    Points: 8,291, Level: 61
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    150

    تشکرشده 170 در 75 پست

    Rep Power
    30
    Array
    خب اگه بخوام یه مثال بزنم:

    تو یکی از مهمونی ها زن عموشون بحثو به اینجا کشوند که آره دخترای من پزشکن و همه که پیشونیه مهلا جونو ندارند...

    کلا همگی علاقه دارن تا اسمی از دختراشون و ازدواجشون میشه بلافاصله پای منو وسط بکشند...

    منم درکمال احترام گفتم زن عموجون چندتا از خانمای پزشک و مجرد بیمارستان ما حاضرن حتی یه پولیم بدن تا یه خانم موجه باهاشون همخونه شه و از تنهایی دربیان.... شمام زیاد برای خواستگار دخترا سخت نگیرید که خدایی نکرده به این روز دچار نشن...

    نمیدونم چرا بهشون برخورد

    این اولین باری بود که من جواب یکیشونو دادم...بعد از مهمونی شوهرم برگشته میگه تو حق نداری با زن عموی من که سن مادرتو داره بحث کنی...

    متاسفانه همسر من خیلی مبادی آدابه ...نه خودش چیزی میگه نه به من اجازه دفاع میده...


    واقعا نمیدونم باید چکار کنم:(
    ویرایش توسط cheshmakk : چهارشنبه 06 مرداد 95 در ساعت 23:45

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 تیر 98 [ 21:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    7,418
    سطح
    57
    Points: 7,418, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    808

    تشکرشده 404 در 138 پست

    Rep Power
    44
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط cheshmakk نمایش پست ها
    با سلام و احترام...
    باسلام وارادت بی پایان

    من یه دختر26سالم که بعد از کلی مشکلات بالاخره با همسرم که همسن هستیم عقد کردیم

    همسرم از نظر مالی و اخلاقی و صبور بودن و تحصیلاتو خیلی ویژگیهای دیگه ای که من یا ندارم یا اون ویژگیها خیلی کمرنگه به نوعی میشه گفت مکمل منه

    خب من تو یه خانواده متوسط از نظر مالی به دنیا اومدم که الان با اشتغال خودمو ساپورت مالی زیادی که از طرف ایشون میشم کاملا تامینم

    ازنظر اخلاقی هم با برخوردای مناسب ایشون میشه گفت منم خیلی بهتر شدم...

    هم من هم همسرم تو خانواده های مذهبی به دنیا اومدیمو یکی از فاکتورهای مهم ازدواجمونم این بوده...

    کلا میشه گفت من با همسرم و مادر و پدرشون مشکل خاصی ندارم...

    جای شما بودم اگه ی قرص نون بیشتر نداشتم تو روز بخورم، نصفش رو می خوردم ، نصف دیگه اش رو به شکرانه همین همسر و خانواده اش صدقه می دادم.

    این یه طرف قضیه ازدواج منه...طرف دیگش فامیلهای ایشونند...

    عزیزم شما که چند ساله همدردی هستی میبینی کاربرها چقدر از همسر و خانوادش شاکی هستن..
    دیگه عمه و خاله و... رو قورت بده!!!منظورم اینکه بدی هاشونو قورت بده نه خودشون و

    تو فامیل همسرم از خاله هاشون گرفته تا زن دایی مادرشون و زن عموی خودشون ... کلا گویا با من مشکل دارن
    اهان !تازه گویا!!!!پس مستقیم بهتون حرف ناراحت کننده ای نزدن!!!

    وحضور یه غریبه رو تو جمع خانوادگیشون که همه با هم فامیلند برنمیتابند...

    متاسفانه از شانس بد من این خانواده دختر زیاد دارند و کلا کارشون شده مقایسه دختراشون با من...
    چرا شانس بد!!!! اتفاقا خوبه که، بین این همه که تعدادشون زیاده، بالاخره یکی دو تا دوست برای خودتون پیدا کنید.نه؟؟؟بهتر نیست؟؟؟

    دوستان به نظرتون وقتی با این موضوع مواجه شدید که یسری افراد دایما کارشون پایین کشیدن شما برای بالا بردن خودشون باشه باید چه عکس العملی نشون داد؟
    هیچی...شما خودتو پایین نبین.
    قرص و محکم جلوشون وایستا!!!!خودتونو نبازید!!تو مهمونی های زنونه اگه همه هم بی محلی کردن یدونه مادر شوهرتون کافیه ...پیش همون بشین....تحت هیچ شرایطی در شان خودتون نبینید که به کسی بی احترامی کنید

    در ضمن مطمئنم همیشه این طور نمیمونه.....چون شما الان تازه عروسید......اگر هم فرض بر این باشه که شما دچار سو برداشت نشده اید، کم کم با روابط اجتماعی قوی و سیا ست هایی که به خرج میدید بینشون جا باز می کنید....

    کاری کنید که از شما به عنوان بهترین عروس فامیل که ی عروس با شخصیت و با فرهنگ و مودب و با وقار وناز وتو دل برو ئه یاد بشه


    من الا این پست اخر دیدم
    دختر این چه حرفی بود زدی؟؟؟؟!!!! معذرت می خوام ناراحت نشی ولی خیلی نا پخته ای ظاهرا!!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط cheshmakk نمایش پست ها
    خب اگه بخوام یه مثال بزنم:

    تو یکی از مهمونی ها زن عموشون بحثو به اینجا کشوند که آره دخترای من پزشکن و همه که پیشونیه مهلا جونو ندارند...

    کلا همگی علاقه دارن تا اسمی از دختراشون و ازدواجشون میشه بلافاصله پای منو وسط بکشند...
    یعنی چی؟؟؟؟ من متوجه علت ناراحتی شما نشدم؟؟؟؟یکی دیگه داره از دخترش تعریف میکنه چه بی احترامی به شما شده که مستحق بوده شما دفاع کنید؟؟؟؟!!!!!

    منم درکمال احترام گفتم زن عموجون چندتا از خانمای پزشک و مجرد بیمارستان ما حاضرن حتی یه پولیم بدن تا یه خانم موجه باهاشون همخونه شه و از تنهایی دربیان.... شمام زیاد برای خواستگار دخترا سخت نگیرید که خدایی نکرده به این روز دچار نشن...

    نمیدونم چرا بهشون برخورد
    واقعا نمی دونید یا دارید با ما شوخی می کنید!!!!!!

    این اولین باری بود که من جواب یکیشونو دادم...بعد از مهمونی شوهرم برگشته میگه تو حق نداری با زن عموی من که سن مادرتو داره بحث کنی...
    دقیقا راس میگن
    متاسفانه همسر من خیلی مبادی آدابه ...نه خودش چیزی میگه نه به من اجازه دفاع میده...


    واقعا نمیدونم باید چکار کنم:(
    ویرایش توسط هلیاجون : چهارشنبه 06 مرداد 95 در ساعت 23:59

  5. 3 کاربر از پست مفید هلیاجون تشکرکرده اند .

    cheshmakk (پنجشنبه 07 مرداد 95), fahimeh.a (پنجشنبه 07 مرداد 95), sara 65 (جمعه 08 مرداد 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 تیر 01 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    118
    امتیاز
    8,291
    سطح
    61
    Points: 8,291, Level: 61
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    150

    تشکرشده 170 در 75 پست

    Rep Power
    30
    Array
    مرسی از پاسخ قانع کنندت هلیا جون...

    میدونی ...یه چیزایی هست خود آدم میدونه ولی لازمه بعضی وقتا از زبون دیگران بشنوه ....

    حق با شماست...من ناپخته عمل کردم...

    منظورم از اون جمله این بود که اونا دایما میخوان بگن که من شانس آوردم همچین شوهری نصیبم شده و لیاقتشو ندارم و باید مثلا شوهر من یکی از دخترای اونا رو میگرفت که خیلی بهتر از منن(البته از دید خودشون البته)...مهلا اسم منه دیگه:)

    به نظر شمااینکه من از همسرم توقع دارم با یه لطایف الحیلی این قضیه مقایسه رو برای همیشه خاتمه بده کار اشتباهیه؟

    خیلی ناراحت بودم.... اومدم اینجا با خوندن متن شما روحیم عوض شد

    سعی میکنم از دید شما به قضایا نگاه کنم

    سپاسگزارم
    ویرایش توسط cheshmakk : پنجشنبه 07 مرداد 95 در ساعت 00:24

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام.
    خب اگه بخوام یه مثال بزنم:

    تو یکی از مهمونی ها زن عموشون بحثو به اینجا کشوند که آره دخترای من پزشکن و همه که پیشونیه مهلا جونو ندارند...

    کلا همگی علاقه دارن تا اسمی از دختراشون و ازدواجشون میشه بلافاصله پای منو وسط بکشند...

    منم درکمال احترام گفتم زن عموجون چندتا از خانمای پزشک و مجرد بیمارستان ما حاضرن حتی یه پولیم بدن تا یه خانم موجه باهاشون همخونه شه و از تنهایی دربیان.... شمام زیاد برای خواستگار دخترا سخت نگیرید که خدایی نکرده به این روز دچار نشن...

    نمیدونم چرا بهشون برخورد


    ببخشید ولی حرفتون به شدت توهین آمیز و بی ادبانه بوده

    یه جوری برخورد نکنید که چند وقت به جای اینکه بگن مهلا جون پیشونی داشته بگن شوهرتون بدشانس و بی پیشونی بوده.


    این اولین باری بود که من جواب یکیشونو دادم...بعد از مهمونی شوهرم برگشته میگه تو حق نداری با زن عموی من که سن مادرتو داره بحث کنی...

    متاسفانه همسر من خیلی مبادی آدابه ...نه خودش چیزی میگه نه به من اجازه دفاع میده...
    متاسفانه!!! همسرتون مبادی آدابه؟؟ یعنی اگر همسرتون بی ادب و گستاخ بود می اومدین می گفتین خوشبختانه همسرم خیلی کیف میکنه که من این جوری جواب زنعموش رو دادم!!


    واقعا نمیدونم باید چکار کنم:(
    شما ادعای مذهبی بودن کردین، کمی توی ادعاتون تجدیدنظر کنید، یا اگر براتون ممکن نیست دست از ادعاتون بردارید کمی تو رفتارتون تجدیدنظر کنید.

    بهترین راهکار مدیریت جمع های اینجوری سکوت و لبخنده و آرزوی خوشبختی برای دیگران.
    ویرایش توسط صبا_2009 : پنجشنبه 07 مرداد 95 در ساعت 00:22

  8. 2 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    cheshmakk (جمعه 08 مرداد 95), fahimeh.a (پنجشنبه 07 مرداد 95)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم متاسفم اما بعنوان یه خاهر ازت میخام ازین به بعد بیشتر تو سایت بیای و تاپیکهای دیگران رو پیگیری کنی که تجربیات دیگران رو استفاده کنی کاملا از فقط پست اولت مشخصه کهناپخته ای و میترسم رفته رفته برات مشکل ایجاد کنه
    فقط یه جمله میگم مثل گوشواره اویزه گوشت کن هرگز و هرگز زندگیت رو بخاطر نفر سوم خراب نکن
    حالا اون شخص میخاد مادر خودت باشه یا.........تازن پسرخاله همسایه همسرت

  10. 2 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    cheshmakk (جمعه 08 مرداد 95), fahimeh.a (پنجشنبه 07 مرداد 95)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 مرداد 95 [ 16:13]
    تاریخ عضویت
    1395-3-18
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    2,681
    سطح
    31
    Points: 2,681, Level: 31
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    31 days registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,207

    تشکرشده 23 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیز دلم انقدر از این حرفها و تیکه ها هست و بهت میگن که بخای به همشون جواب بدی انرژیی برات نمیمونه.

    بجای این حرفا به شوهرت بچسب و بهش توی جمع و خلوت محبت کن تا همه بدونن چقدر شوهرتو دوست داری و کم کم حرفشون این بشه که شوهرت عجب پیشونیی داشته !

    و در ضمن این حرف بدی نیست که . منم هرموقه توی جمع فامیل شوهرم بهم میگن عجب شانسی داشتی میگم هرروز خدا رو شکر میکنم و شانسی که من داشتمو هیچکس نداشته و با این حرفا خودمو تو دل شوهرم جا میکنم

    یکم سیاست داشته باش عزیزم. اصلن اصلن جوابشونو نده و با لبخند تموم کن بره قضیه رو . بازم میگم و تاکید میکنم تو فقط و فقط شوهرتو بچسب و وقتی شوهرت میگه جواب نده ینی نباید جواب بدی...

    به مادرشوهرت هم توی جمعای فامیلی خیلی برس و هواشو داشته باش که یه پشتوانه قوی داشته باشی

  12. کاربر روبرو از پست مفید fahimeh.a تشکرکرده است .

    cheshmakk (جمعه 08 مرداد 95)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,783
    سطح
    71
    Points: 11,783, Level: 71
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 267
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    یه مدت سکوت کن
    یه مدت خوودتو بزن به اون راه

    اگه ول کردن که هیچ .وگرنه می تونی با جواب مودبانه تر بهشون قضیه رو حل کنی
    سعی کن تو همچین مهمونی هایی دم دست ببخشید خانمهای سن بالا نباشی که همش تیکه میندازند.
    اگه با مادرشوهرت صمیمی هستی خیلی مودبانه بهش بگو که منظورشون چیه؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده است .

    cheshmakk (جمعه 08 مرداد 95)

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام

    خب به نظر من هم جواب دادن به بزرگتر و یا حتی کوچکتر با نیش و کنایه ، "رفتاری دور از شان یک عروس خانومه".

    ولی خب کم کم تجربه کسب میشه اولاش ممکنه هر عروس خانومی یه سوتی هایی بده! اما مهم اینه که بعدش در موردش فکر کنه و دنبال اصلاح باشه.

    یک تمرین خوب برای شما اینه که مثلا خودت فکر کنی چه پاسخی بهشون میدادی بهتر بود؟

    مثلا خود من ،اگر توی موقعیت شما بودم و اشتباها بر اثر هیجاناتی که اون لحظه سراغم اومد پاسخ شما رو به زنمو جان میدادم بعد مینشستم و فکر می کردم که ه رفتار و پاسخ جایگزین بهتری بلدم؟
    مثلا -
    زن عمو:
    آره دخترای من پزشکن و همه که پیشونیه مهلا جونو ندارند...
    پاسخ من: چرا زنمو جان؟ ...انشالله که دارن. انشالله همه دخترا خوشبخت بشن . دخترای گل شما هم خوشبخت بشن...
    (لبخند ملیح)

    پیام های این پاسخ: من اعتماد به نفس خوبی دارم،اهل مقایسه نیستم،دیگران رو دوست دارم،شما و دختراتونم برام قابل احترامید،من دعوا ندارم،بامحبت هستم، با ظرفیتم،کنایه هارو به خودم نمی گیرم ا.من با کسی مشکل ندارم.

    با وجود همه ی این رفتارها یادت باشه شخص اول زندگی شما همسرت هست و اونو دریاب خداروشکر پدرومادر همسر هم که خوبند و راضی هستید پس خودتون رو درگیر رفتارهای فامیل های درجه 2 همسر نکنید و انقدر ساده توی اینجور بازی ها و گوشه کنایه ها قرار نگیرید که برای آینده روابط شما با همسر و پدرومادرش خدای نکرده بد نشه.

    جالبه اگر این تمرین رو انجام بدید و یا روی کاغذ یادداشت کنید در دفعات بعدی بدون اینکه زحمت خاصی بکشید رفتارتون اصلاح میشه. برای من که خیلی جواب داده.


  16. 6 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    cheshmakk (جمعه 08 مرداد 95), fahimeh.a (یکشنبه 10 مرداد 95), gisooo (جمعه 08 مرداد 95), نیکیا (پنجشنبه 07 مرداد 95), هلیاجون (جمعه 08 مرداد 95), صبا_2009 (پنجشنبه 07 مرداد 95)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 تیر 01 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    118
    امتیاز
    8,291
    سطح
    61
    Points: 8,291, Level: 61
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    150

    تشکرشده 170 در 75 پست

    Rep Power
    30
    Array
    ممنون از دوستانی که نظر گذاشتن

    صباجانمن پیامبر یا امام علی(ع) نیستم که تموم رفتار و حرکاتم انطباق کامل با احکام اسلامی داشته باشه و مطمینا فقط میتونم رهرو اونها باشم پس در این راه طبیعیه که اشتباه و خطا هم داشته باشم من یه انسان معمولیم و ممکن الخطا...بهرحال ممنون از شما

    ستاره خانم در مورد اینکه زندگیمو بخاطر شخص سومی خراب نکنم کاملا حق با شماست...همیشه پدر من تحت الشعاع خانواده خودشون بودند و به خاطر اونها ما رو خیلی ما رو اذیت میکردند...من سعی میکنم مثل ایشون نباشم


    فهیمه جان متاسفانه من نه خودم در مورد سیاست زنونه میدونم نه مادرم اطلاعاتی میتونن به من بدن... میشه بیشتر در این مورد راهنمایی بفرمایید؟

    حیاط خلوت عزیز من تا الان سکوت کردم ولی از اونجایی که با جواب دادن وضعیتم بدتر شد ترجیح میدم به حرف شما گوش بدم و از این به بعد هم با یه سکوت و لبخند جوابشونو بدم

    ارم عزیزفکر میکنم به این میگن سیاست زنونه ...ممنون...عالی بود
    ویرایش توسط cheshmakk : جمعه 08 مرداد 95 در ساعت 01:56

  18. 2 کاربر از پست مفید cheshmakk تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (یکشنبه 10 مرداد 95), هلیاجون (جمعه 08 مرداد 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.