به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 اسفند 96 [ 12:35]
    تاریخ عضویت
    1393-6-08
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,866
    سطح
    32
    Points: 2,866, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    وابستگی همسرم به خانواده اش

    با سلام.لطفا کمکم کنید. واقعا خسته شدم.
    من و همسرم 5ساله ازدواج کردیم. منزل ما یه خیابون با خانواده شوهرم فاصله دار. شوهرم خیلی بهشون وابسته هست. هر روز میره اونجا هرکاری دارن بهش زنگ میزنن بااینکه برادرشوهرم و خانومش با اونا زندگی میکنن و چندتا خواهر و برادر دیگه هم داره.
    تو این چندسال ما خیلی مسافرت رفتیم اما فقط یکی دوبارش و دوتایی رفتیم اونم که یکیش ماه عسل بود. هربار تا میخوایم بریم جایی میگه مامان بابا هم ببریم. اونام توقعشون رفته بالا. مامانش گیر داده بود مارو ببر شیراز.اینم بدون اینکه با من مشورت کنه بهشون قول داده. البته همیشه همینطوره بدون اینکه با من هماهنگ کنه خودشون تصمیم میگیرن.
    با اینکه من خیلی وقته بهش گفتم دوتایی بریم شیراز . بهش میگم قرارنیست همه جا با بقیه بریم ما خودمون دیگه خانواده ایم من دلم میخواد وقت خالیمون و بیشتر باهم بگذرونیم چون شاغلیم خیلی وقتمون کمه واسه همدیگه. سر این قضیه دعوامون شد میگه من دوست دارم خانوادم و هرجا ببرم توام زن منی باید بیای. گفتم خوب منم خیلی وقتا دوست دارم با خانوادم برم میگه نه هروقت من صلاح بدونم تو میتونی اینکار و کنی. همش میگه تو زیر پرچم منی من هرچی میگم باید همونکار و کنی.
    راجع به مهمونی هم بگم من چون شاغلم نمیتونم هروقت و هرزمان برم مهمونی یا مهمون بیاد خونم هفته ای یکبار به خانواده هامون سر میزنیم. اونارو هم چندوقت یکبار دعوت میکنیم. شوهرم همش میخواد بدون برنامه ریزی بریم جایی یا کسی بیاد خونمون . مثلا یکی میخواد بیاد سر بزنه بهمون اصرار میکنه که شام بیاین. بهش میگم من ازسرکار اومدم صبحم میخوام زود بیدار شم الان وقت مهمونی نیست تازه چندوقت پیش همه رو دعوت کردیم میگه تو چرا اینجوریه اخلاقت. من دلم میخواد هرشب اصن مهمونی بگیرم توام وظیفته غذا درست کنی. سر اینم با من دعوا میکنه. دیروز بهم گفت میخوام فردا با مامان بابا یه مسافرت یه روزه برم شایدم یه شب بمونیم. بهش میگم خوبه دیگه نه مشورتی نه حرفی میگه تو که نمیای واسه چی بگم بهت.
    دیشب تا صبح گریه کردم. صبح بلند شد رفت مسافرت... بهمین راحتی....
    واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم. کلا دعواهای ما شده فقط خانوادش... انقدر عصبی شده بودم میخواستم برم همه چی و به مامانش بگم تا دست از سرما بردارن.
    حالا باز یه خانواده بودن مث مامان بابای خودم یه چیز. پدرش واقعا غیرقابل تحمله. عین سنگ می مونه نه مهربونی نه حرف خوبی بزنه به آدم هیچی انگار یه پادشاهه نشسته اونجا بقیه باید بهش برسن.
    خواهش میکنم راهنماییم کنید. چون دیگه داره تحملم تموم میشه و به جدایی فکر میکنم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام،
    منم يكى از مشكلاتم همينه، البته مشكلاتم انقدر زياده كه اين مسئله در نظرم خيلى كوچك و كم اهميت مياد ولى وابستگى تا اين حد به خانواده واقعا غيرقابل تحمله.
    من تو اين مورد پيش مشاور رفتم، ايشون گفتن كه هر موقع شوهرت خواست خانواده اش رو ببره مسافرت تو هم مامانتو ببر، هر دفعه اين كار رو كرد شما هم مامانتو ببر كه اگه شاكى شد مسئوليت شرايط ايجاد شده رو به گردن بگيره. گفت عوض اينكه بشينى حرص بخورى يا تو خونه بمونى، برو با مامانت خوش بگذرون، بگو، بخند و خوش باش بذار اون حرصش دربياد. هر موقع هم گفت مامانت نياد بگو پس مامان باباى تو هم نيان، اون موقع مجبوره يا كوتاه بياد يا هم هميشه مامان تو هم كنارت باشه، همونطورى كه مامان باباى اون كنارشن.

    منم هنوز امتحانش نكردم ولى حتما واسه فردا كه ميخوايم بريم مسافرت دو روزه امتحانش خواهم كرد.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 اسفند 96 [ 12:35]
    تاریخ عضویت
    1393-6-08
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,866
    سطح
    32
    Points: 2,866, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    آخه این که نشد راه حل. من دوست دارم دوتایی بریم مسافرت. هردفه که قرار نیست خانواده هامون بیان همرامون. اون با اومدن خانواده من مشکلی نداره مطمئنم اگه بگم مامانم بیاد میگه باشه

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 20:44]
    تاریخ عضویت
    1395-4-14
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    762
    سطح
    14
    Points: 762, Level: 14
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 43.0%
    دستاوردها:
    500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    24

    تشکرشده 75 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همونطور که خودتون توضیح دادین مساله مسافرت رفتن نیست.مشکل اینه که بند ناف عاطفی ایشون از خونوادش بریده نشده و اگر این مساله حل نشه باید منتظر مسائل بغرنج تری هم باشید.ایشون کلا فکر می کنه شما زیردستش هستید یا با عرض معذرت کلفتش.مشکلاتی که شرح دادید نشانه بیماریه نه خود بیماری.به نظرم قبل از هر چیز اینو بپذیرید که کارکتر ایشون یه کارکتر سلطه گر و استثمارگره و کلا دید فرودستانه به زن داره.هیچ معجزه و راه حل فوری هم برای حل این معضل وجود نداره چون بیش از هر چیز حاصل سالها تربیت غلط بوده.حالا این که شما بخواید دنبال حل چنین مشکل ریشه ای باشید به تصمیم خودتون برمی گرده.

  5. کاربر روبرو از پست مفید sphinx تشکرکرده است .

    mahasty (چهارشنبه 06 مرداد 95)

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 اسفند 96 [ 12:35]
    تاریخ عضویت
    1393-6-08
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,866
    سطح
    32
    Points: 2,866, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    چیکار کنم... بخدا خسته شدم. به نظرتون با مشاوره حل میشه؟


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.