سلام. ازتون ممنونم بابت وقتی که میزارین و این متن نسبتا طولانی رو میخونید.
ما تازه ازدواج کردیم. من قبل از ازدواج میدونستم همسرم عصبی هست ولی به دلایلی قبول کردم وارد این زندگی بشم. الان که بیشتر به رفتاراش فکر میکنم حس میکنم رفتاراش ریشه داره تو بچگیش. حس میکنه همه حقش رو خوردن و باید پس بگیره. تا کسی بهش حرفی میزنه گارد میگیره جلوش. دوس داره همه رو کوچیک و حقیر در نظر بگیره.
دیروز بخاطر اینکه من اذیت نشم و نخوام برم خرید باهام اومد. اول با پارک بان حرفش شد. پارک بان بنده خدا گفت ماشین پارک کردی گفت اره. گفت 500. همچین عینکش رو برداشت و رفت سمتش و گفت که مگه سمت چپم پولیه؟؟(ما سمت چپ پارک کرده بودیم که رایگاه بود و چون بالا بود پارک بان ندیده بود کجا پارک کردیم.) که پارک بانه با ارامش گفت شما گفتی شمت چپ پارک کردی که گارد میگیری و چندتا دیالگ دیگه همینجوزی بینشون رد و بدل شد..
اومدیم میوه فروشی با مغازه دار حرفش شد که چرا میوه بد میزاریو رفتیم سوپر مارکت با مغازه دار حرفش شد که واقعا کبریت نداری!!؟؟ تو خیابون با راننده پشتی حرفش شد که چرا بوق میزنیی.. و من فقط سکوت میکردم.
البته شبش گفت کلافه بودم امروز.
ولی اولین بارش نیس. خیلی زود کلافه و عصبی میشه. صبرش واقعا کمه. همه چیز باید بر طبق خواستش باشه تا عصبی نشه. بهونه هاشم همیشه گرمی هوا و خراب بودن ماشینو درگیر بودن فکرو این چیزاس.. و وقتی عصبی میشه یه جوری طرفو نگاه میکنه که انگار منتظره یه چیزی بگه و و دعوا راه بیفته. چون بدنش هم قوی هست یه جوری میره سمت طرف که اره اگه جرات داری حرف بزن .. و از اینکه طرف مقابش چیزی نمیگه احساس قدرت میکنه. من این موارد رو توش حس میکنم.
چطور میشه این موارد رو برطرف کرد؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)