به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array

    وقتی آدم هیچ جایی ارزش نداشته باشه،چاره اش چیه؟

    با درود
    چندتا تاپیک درمورد ناامیدی خواندم که ، میخواستم باهاشون یجوری همدردی کنم و یه جوراییم تخلیه کنم خودمو، چون کسی درکم نمیکنه ، یه برخوردایی میشه باهام که انگار معلول ذهنی جسمی خل وضع هستم! یا از فضا اومدم ، یا سرم خورده جایی هذیون میگم!

    چندتا پست هم خوندم که در مورد افزایش اعتماد به نفس و لیست توانایی ها و ... بود
    یه مدت بود که خودمو فراموش کرده بودم، با خوندن اون پستهایاد مشکلاتی که همیشه باهاشون درگیر بودم و هستم افتادم...

    از حل مشکلاتم نا امید شدم ،احساس خستگی میکنم ، ...خیلی راهها رو انجام دادم که لااقل سالم بمونم،نشکنم
    یه لیست بلندبالا از مشکلات گوناگون دارم،و اتفاقات بدی که برام افتاده
    خیلی تو زندگیم سختی کشیدم
    با اینحال فکر نمیکنم آدم بدبختی باشم
    یک مورد از مشکلامو میخوام عنوان کنم

    دوست ندارم در موتورهای جستجو نشون داده بشم،برای همین محاوره ای مینویسم ...

    سرِ هر تاپیک وپستم، یه عده بهم سرکوفت میزنن و توهین میکنن و مسخرم میکنن،یا کلا باورم نمیکنن
    لطفا صفحه مو ببندین اگه بازم اینجوری میخوایین پاسخ بدین، و قضاوت اشتباه میکنین

    **********

    خیلی کلی میگم، خداوند مجموعه عظیمی از استعدادها،علایق، توانایی ها،زیبایی،هوش و ... بهم داده

    و من تااونجا که تونستم فقط با تلاش خودم (بدون کوچکترین حمایتی ازجانب هیچکسی حتی خانواده )گسترششون دادم، با وجود تمامی سد هایی که جلو راهم بودن
    همین امتیازات باعث شده خیلی برام مشکل ایجاد بشه
    تابحال نشده فعالیتی رو بخوام انجام بدم، نتونم،یا تنبلی کنم
    هرروز یه چیز جدید یادمیگیرم، یه کارجدید میکنم

    همین توانایی هام،جای اینکه باعث بشه زندگی بهتری داشته باشم، باعث شده همیشه درحال جنگ باشم
    مثلا،حامعه محدودی که محل زندگیمه، خیلی به حالت تحقیر، به دخترایی مث من نگاه میکرده همیشه، بیشتر دیدِ جنسی داره،تا اینکه بستری برای پیشرفت داشته باشه
    بارها شده دنبالِ کاربودم برای حرفه های مختلفی که بلدم، حتی با پارتی، کارو دادن به یه پسری که اعتبارمالی داشت
    یا بخاطر اینکه صاحب کار دید جنسی داشت بهم،ازمحل کارم دراومدم


    بعد از چندسال با وجود افتخاراتی که کسب کردم،بهم ثابت شد که هیچ ارزشی ندارم برای کسی
    اگه یه دختر معمولی باشم که هیچی بلد نیست ارزش و احترامم بیشتره
    همه برای دخترایی سرودست میشکونن که مغزش پوک باشه ، وقتی یکیومیبینن که از مرداهم بیشتر حالیشه،فقط اذیتش میکنن
    یا هم اینکه باید پولدار باشم،پول باشه نیازی به استعداد نیست!
    یه سری از مشکلاتم اینا هستن

    بخاطر همین ویژگی هایی که دارم،نمیتونستم خاسگارامو قبول کنم،
    اونایی که مثل من هستن، میتونن بفهمن چی میگم!

    یه مردی رو میخواستم که توانایی هاش ازمن بیشتر هم نباشه در حد من باشه و جلوی پیشرفتمو نگیره
    ،حساسیتمو نسبت به ظاهر گذاشته بودم کنار، میگفتم چهرش قابل تحمل باشه، قدش ازم کوتاهتر نباشه

    خاسگار زیاد داشتم، خیلی هاشون میخواستن باهام پز بدن
    متاسفانه، اکثرا بدنبال دوستی بودن، عاشقین سینه چاک!!!! هم سواستفاده جنسی میخواستن بکنن
    اونایی هم که قصد ازدواج داشتن،فقط توجهشون به حجاب بود
    چند نفرشون هم آدمای خوبی بودن اما حرفی برای گفتن نداشتم، وجه اشتراک نداشتم حالت خفگی بهم دست میداد وقتی به ازدواج فکر میکردم
    برای بقیه هم مامانشون تصمیم میگرفت و پسر هیچ نقشی نداشت
    یه عده معدودی که کمی تفکرشون مثل من بود،دنبال پول بودن، بعدا یه دخترایی رو گرفتن که اصلا اهل هیچی نبودن، صرفا بخاطر پول بابای دختره بود ازدواج
    یه عده هم که کلا ازم فرار میکردن، میگفتن دخترای مثل منو نمیشه تو سرشون زد و محدود کرد
    تو فامیلمون پسر عمه عمو هم خاسگار داشتم، اتفاقا درکم میکردن، اما معتقدم حس خویشاوند نزدیک مثل حس خواهروبرادره

    ترجیح میدادم ازدواج نکنم کلا، و خیلی اتفاقی اینطور نشد و بقیشم که قبلا گفته بودم


    معدود زن موفقی که در جامعه ای مثل محل زندگیم رشد کرده، حامی بوده پشت سرش هیچکسی تنهایی موفق نشده ، که اونم فقط در زمینه آرایش و غذا بوده
    من جایی زندگی نمیکنم که یه زن مجردی مث من بتونه بدون سو استفاده موفق بشه و جامعه قبولش کنن
    مجبورم ازدواج کنم
    مثلا خواستم از چاله تو چاه نیفتم ، برای فرار از محیط خونه ازدواج نکردم
    ازدواج هم مانع فعالیت های من نشه،اگه یه روز برسه که هیچ فعالیتی نداشته باشم،اون روزِ مرگمه

    به خاطر تفکر و اعتقاداتم و سبک زندگیم خیلی بهم توهین شد، خیلی تهمت خوردم، خیلی مسخره ام کردن
    من که نمیتونم تا آخر عمرم خودمو محدود کنم چون کسی قبولم نداره،
    دوست دارم برای جامعه ام کاری کنم، نه اینکه بشینم خونه برای خودم فعالیت کنم، اما الان اینطوری شدم
    و با این واقعیت که هیچ جایی در اجتماع ندارم کنار اومدم
    شرایط پیوستن به استارت آپ هایی که تازه دارن پا میگیرن هم ندارم، و این خیلی بده چون 10 سال پیش ایده شو داشتم، اما نذاشتن که انجام بدم




    نمیدونم آیا من نفرین شدم؟!!!
    آیا گناهکارم که با بقیه فرق دارم؟!!
    آیا من آنرمالم چون زندگیم بخور بخاب برو دانشگاه، زود ازدواج کن، به شوهرسرویس بده،مطیع باش،بمیر نیست؟!!
    آیا من آدم نیستم که یه روزی رو بدون مشکل سرکنم؟!!
    قبول دارم که هرکی بیشتر میفهمه،بیشتر مشکل داره، اما دیگه نه اینقدر که!!
    ویرایش توسط delkhaste : یکشنبه 03 مرداد 95 در ساعت 20:40

  2. کاربر روبرو از پست مفید delkhaste تشکرکرده است .

    باغبان (سه شنبه 05 مرداد 95)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1395-2-05
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,222
    سطح
    19
    Points: 1,222, Level: 19
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 43 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خب اینا به دلایلی که گفتی نیست
    قضیه یه چیز دیگست، قضیه اینه که مردم کلا فضولن
    این تاپیک منو بخون
    http://www.hamdardi.net/thread-42581.html

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    من همه ی موضوع های قبلی شما رو خوندم. به چند دلیل شما از مشورت جویی در این انجمن نتیجه ی مثبت نگرفتی.

    اول اینکه با اینکه جزئیات زیادی رو در متن هات می نویسی، همچنان ابهام زیادی برای خواننده ایجاد می کنی. برای منی که متن شما رو می خونم دائما سوال ایجاد می شه.

    دوم اینکه در پست های مختلفتون متاسفانه تناقض وجود داره.

    سوم اینکه وقتی کسی در مورد این ابهام ها یا تناقض ها ازتون سوال می کنه، شما این رو به عنوان حمله ی به شخص خودتون و غرض وری سوال کننده برداشت می کنید و واکنش بدی نشون می دین.

    چهارم اینکه از ما انتظار ذهن خوانی و همدردی به هر قیمتی رو دارید. این حق رو برای ما قائل نیستید که با شما موافق نباشیم و نسبت به جزئیاتی که بیان نکرده اید بی اطلاع باشیم.

    پنجم اینکه به توصیه هایی که بهتون می شه عمل نمی کنید. مثلا بهتون بارها توصیه شد که از نامزدتون جدا بشین ولی شما این کار رو نکردید.


    ممکنه برداشت شما از این حرف های من رو سرکوفت و توهین باشه ولی تنها هدف من از نوشتن این پست کمک به شماست. من فکر می کنم تا شما این پنج مورد رو حل نکنی، از پست گذاشتن در این انجمن سودی نمی بری.


    ***

    اما در مورد مشکل خواستگار، مگه شما ازدواج نکردی؟ دیگه پرونده ی خواستگارها باید قاعدتا بسته شده باشه.

    در مورد انتظارات جامعه از خانم ها هم با وجود اینکه من خیلی انتقاد دارم به وضع موجود، واقعیت اینه که اوضاع به این شدت و حدتی که شما توصیف کردین نیست. زن ها و مردهای زیادی هستند که عاشق می شن و ازدواج می کنند و زندگی سراسر محبت و وفا و دوستی دارند. خانم هم زندگی پویا و هدف مند شخصی خودش رو حفظ می کنه.

  5. 5 کاربر از پست مفید Amina تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (دوشنبه 04 مرداد 95), saeeded (دوشنبه 04 مرداد 95), sara 65 (دوشنبه 04 مرداد 95), نیکیا (سه شنبه 05 مرداد 95), هلیاجون (دوشنبه 04 مرداد 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط persiangirl نمایش پست ها
    خب اینا به دلایلی که گفتی نیست
    قضیه یه چیز دیگست، قضیه اینه که مردم کلا فضولن
    این تاپیک منو بخون
    شما دلت نمیخواد کارکنی، اما من دلم میخواد
    فضولی مردم معضله واقعا بعله





    نقل قول نوشته اصلی توسط Amina نمایش پست ها


    من همه ی موضوع های قبلی شما رو خوندم. به چند دلیل شما از مشورت جویی در این انجمن نتیجه ی مثبت نگرفتی.

    اول اینکه با اینکه جزئیات زیادی رو در متن هات می نویسی، همچنان ابهام زیادی برای خواننده ایجاد می کنی. برای منی که متن شما رو می خونم دائما سوال ایجاد می شه.

    دوم اینکه در پست های مختلفتون متاسفانه تناقض وجود داره.

    سوم اینکه وقتی کسی در مورد این ابهام ها یا تناقض ها ازتون سوال می کنه، شما این رو به عنوان حمله ی به شخص خودتون و غرض وری سوال کننده برداشت می کنید و واکنش بدی نشون می دین.

    چهارم اینکه از ما انتظار ذهن خوانی و همدردی به هر قیمتی رو دارید. این حق رو برای ما قائل نیستید که با شما موافق نباشیم و نسبت به جزئیاتی که بیان نکرده اید بی اطلاع باشیم.

    پنجم اینکه به توصیه هایی که بهتون می شه عمل نمی کنید. مثلا بهتون بارها توصیه شد که از نامزدتون جدا بشین ولی شما این کار رو نکردید.


    .
    شما بر چه اساسی میگید که مشورت خوبی نگرفتم؟

    اتفاقا در مورد مشکلات زناشوییم نتیجه مثبت گرفتم، اما نه از سوی کاربران ، بلکه ازسوی کارشناسان، البته چندتا از کاربران هم باهام محترمانه همدردی کردن

    چرا مبهمه؟ چون انتظارات خواننده رو برآورده نمیکنم؟ خب خواننده وقتی اینجوریه، باید متوجه بشه که مورد من متفاوته،سعی کنه از یه بعد دیگه به مشکلم نگاه کنه نه از بعد خودش، اگرم متوجه نشد، اسم نذاره روم


    نمیفهمم دقیقا چه تناقضی وجودداره

    قبول دارم که اینجا فضای عمومیه، و از قشروفرهنگی هم نظر هست
    اما آیا کسی مجبور کرده که حتما باید نظر داد؟؟

    اگه از من خیلی با احترام و مودبانه سوال بشه، پاسخ میدم
    متاسفانه با حال تهاجمی باهام برخورد میشه
    حتی وقتی که دارم نظرمو تویه پست دیگه برای یه کاربر دیگه میگم
    آیا شما دیدی که من کسیو خراب کنم یا مسخره کنم؟!!
    و جایی که میبینم تناقض هست یا قابل درک نیست برام، فقط میخونم، بعد صفحه رو میبندم

    وقتی کسیو از نزدیک نمیشناسیم و چندتا پست ازش خوندیم،نباید باهاش خشن برخورد کنیم ، به نظر شما درسته که وقتی کسی نظرمخالفی داره، بی احترامی کنه؟ میتونه خیلی محترمانه نظر مخالفشو ابراز کنه
    من خیلی دوست دارم که آشناهای نزدیکم سربسرم بذارن، حتی مسخره هم بکنن ناراحت نمیشم، اتفاقا خیلی لقب میذارن روم، خوشم هم میاد ! اما افراد غزیبه چنین حقی ندارن

    من فقط گزارش میکنم، به طور مستقیم واکنش نشون نمیدم!

    اتفاقا فقط از کسایی انتظار دارم که مشکلات منو دارن، و درکم میکنن ، پیشنهادی دارن، و راه حل مثبتی میدونن، از همه اصلا انتظار ندارم
    نظرات مخالف رو اگه با انتقادات سازنده باشه میپذیرم ، کل عمرم ازم انتقاد شده ، پس مشکلی ندارم

    نمیدونم چرا همه جا از مشکل من با نامزدم صحبت باید بشه؟ اگه بخوام خودم در موردش حرف میزنم، چه اصراریه که همش اونو مطرح میکنین؟ آیا بازگوکردنِ چیزی که خودم بازگوش نمیخوام بکنم، مفیده؟حسِ خوب میده؟
    یکی گوشش نمیشنوه، هی باید همه جا بگن، راستی این گوشش نمیشنفه ها!!

    دراون مورد، من به توصیه های کارشناسان این سایت گوش کردم،مثلا مدیرهمدری خیلی خوب ومفید راهنماییم کردن، از یه بعد دیگه به مشکلم نگاه کردن، بعدی که کاربرای دیگه نمیبینن،
    اگه قصدم جدایی از نامزدم بود، که اینجا نمیومدم ، میخواستم ببینم منی که تصمیم به ادامه زندگی گرفتم، چه مصائبی رو باید پشت سر بگذارم، و چه کارهایی به بهبودی مشکلاتم کمک میکنه ،
    البته اگه نامزدم هوسباز بود، بدون شک خیلی قبلتر ازش جدامیشدم

    ممنونم که خواستید کمک کنید، امیدوارم پاسخ هام قانع کننده باشه و از ابهام دراومده باشید


    پرونده خاستگار باز نیست، اون ریشه یابی مشکل ازدواجم بود و همدردی با کسایی که میگن خاسگار مناسب ندارن

    ****

    واسم سواله که تو پستهای دیگه خیلی با حوصله مثلا کسی که دائم داره بهش خیانت میشه ،یا خیلی ناهنجاری رفتاری دیگه ... رو راهنمایی میکنن
    خیلی دلداریش میدن
    اما تو پستهای من فقط بامن برخورد میکنن!!
    این نمک پاشیدن رو زخم رو شما مفید میدونید؟


    چیزی که میگید درسته اما شرایط خونواده به خونواده، اجتماع به اجتماع فرق میکنه
    بله منم خیلی از خانم های موفق کارمند،دکتر،... میشناسم که تو یه مسیر هموار پیش رفتن

    مسیر زندگی من از ابتدا ناهمواربوده که همیشه مشکل داشتم!!

    فکرکنم اگه بادقت بیشتری موشکافانه بخونید پستمو متوجه میشید که من کم و بیش به اهدافم رسیدم، اما نه اونجوری که بقیه میرسن
    به استعدادهاو توانایی هام ارزش داده نشده هیچوقت

    اول پستم هم گفتم :::: میخواستم باهاشون یجوری همدردی کنم و یه جوراییم تخلیه کنم خودمو، چون کسی درکم نمیکنه ، حتما نگفتم همه بیان مشکل گشایی کنن

    ****
    ویرایش توسط delkhaste : دوشنبه 04 مرداد 95 در ساعت 03:49

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 دی 95 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-21
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    2,480
    سطح
    30
    Points: 2,480, Level: 30
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    111

    تشکرشده 224 در 94 پست

    Rep Power
    31
    Array
    عزیزم من با آمینا موافقم.

    من هم وقتی که تاپیکت رو خوندم، دقیقا متوجه منظورت نمیشم. من منظورم همین تاپیکه. من کاملا حرفت رو قبول دارم که قدم اول در مشاوره، پذیرش بی چون و چرای مراجع هست ولی گلم همین تاپیکت هم خیلی مبهمه. فکر میکنم یکم خسته شدی. معمولا فشاری که روی انسانهای موفق هست بیشتر از بقیه افراد هست.

    و یه کوچولو هم تقصیر فضای مجازیه، لحن صدا که در نوشته مشخص نمیشه، بعضی کاربرها واقعا دلسوزن و مهربان. شما اگه جایی دلگیر شدی به خانمی خودت ببخش.

  8. 2 کاربر از پست مفید مهرآیین تشکرکرده اند .

    Amina (چهارشنبه 06 مرداد 95), fahimeh.a (دوشنبه 04 مرداد 95)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرآیین نمایش پست ها
    عزیزم من با آمینا موافقم.

    من هم وقتی که تاپیکت رو خوندم، دقیقا متوجه منظورت نمیشم. من منظورم همین تاپیکه. من کاملا حرفت رو قبول دارم که قدم اول در مشاوره، پذیرش بی چون و چرای مراجع هست ولی گلم همین تاپیکت هم خیلی مبهمه. فکر میکنم یکم خسته شدی. معمولا فشاری که روی انسانهای موفق هست بیشتر از بقیه افراد هست.

    و یه کوچولو هم تقصیر فضای مجازیه، لحن صدا که در نوشته مشخص نمیشه، بعضی کاربرها واقعا دلسوزن و مهربان. شما اگه جایی دلگیر شدی به خانمی خودت ببخش.

    ممنونم از شما،
    شما درست فکر میکنید، فشار زیادی روم بوده و هست همیشه
    ازنظر بقیه آدم موفقی هستم،
    اما چون در حیطه کاری من،درجایی که کسی میاد با پولش جای منو میگیره و تواناییها و استعدادهام بی ارزش میشه، نمیتونم به موفقیت برسم
    درکل یکی که پولداره و هیچیم حالیش نیست، خیلی عرت و احترام بیشتری بهش میشه دوستش دارند ، تا یکی که همه چی حالیشه اما پول نداره
    سوای اینها،
    انواع و اقسام اتفاقات بد برام افتاده،دوروبرمو نگا میکنم کسیو نمیبینم که اینهمه مشکلات و حادثه های بد یه جا سرش بیاد
    خیلی عادی،معمولی زندگی میکنن،دیگه بزرگترین اتفاق بدشون مرگِ عزیزیه!
    یا دعوا با جاری
    مشکلات مالی و زناشویی هم همه گیره

    کسایی که از نزدیک میشناسنم،میگن خداصبرت بده،اونایی هم که از دور میشنون باورنمیکنن که یه نفر اینقد بلاسرش بیاد

    یه جورایی قبول کردم شرایطمو،ناله نمیکنم،دنبال چراش نیستم ،خیلی زیاد سعی کردم همیشه بیخیال باشم، هردری هم به روم بسته شده، همیشه گشتم یه پنجره ای، حتی شده سوراخی پیدا کنم!
    هرروز باید در حالت آماده باش باشم،وقتی یه اتفاق بهم حمله کرد جاخالی بدم!
    یه علتشم اینه که تنهابودم از بچگی،سخته تنهایی
    بنظرم راه حلی نداره،قرعه کشی کردن،اینجوریش رسیده به من! فقط نمیدونم چطوری خستگی در کنم! هنوز جوونم،از الان خسته شم، پیر شم میخوام چکارکنم؟!
    برای رفع خستگی چه پیشنهادی دارید، بغیر از مسافرت البته!
    ورزش و هنرو مطالعه و کلی علاقمندی های دیگه و تفریح اینا جزو سبک زندگیمه، و همچنین اینها:
    باور، احساس و و روشهایی که در زندگی به من کمک کرد؟ (البته نفهمیدم چرا چندموردش سانسور شد!)

  10. کاربر روبرو از پست مفید delkhaste تشکرکرده است .

    مهرآیین (سه شنبه 05 مرداد 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: شنبه 18 آذر 96, 15:52
  2. درخواست آشنایی یک فرد اینترنتی ، من هم تمایل به آشنایی بیشتر با ایشون دارم اما نمیدونم چطوری موافقت خودمو اعلام کنم
    توسط مهندس خانوم در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 29 فروردین 93, 23:57
  3. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 22 فروردین 93, 19:19
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55
  5. قرار ملاقات .آشنایی اینترنتی
    توسط hania در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: جمعه 20 مرداد 91, 23:23

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.