سلام دوستان همدردی
س.....لاااااااااام.......چه عسلییییییییی..........چگده شما نازیی......لوپتو بخورم........بیااا.....بغلممممم. ...عسلم
.
.
.
.
اوهوم اوهوم...ببخشید با اواتارتون بودم....اخه کلا من بچه تپل می بینم از خود بی خود میشم...شفای عاجل همه بیماران...
ببخشید امری داشتید با دوستان همدردی؟؟؟
الان به یه سری مشکلات جدید برگشتم اینجا البته انتظار کمک ندارم شاید فقط اینجارو برای تخلیه روحی وخالی کردن خودم انتخاب کردم
کاره بسی شایسته ای کردید
چون کسی رو ندارم باهاش راحت دردو دل کنم و اونم بتونه درکم کنه.
من یه دختر 37 ساله مجرد هستم.
خب منم ی دختر 29ساله مجرد هستم...
اومدید امار بچه ها رو در بیارید؟؟؟....
بدون خواستگار یا کلا بدون هیچ موجود مذکری که تو زندگیم باشه حتی برای یک روز.
الان مشکل من این نیست چون این واقعیت پذیرفتم دیگه ازدواج در سن من احتمالش یک در 1000 به خاطر جامعه ایران با طرز فکرهای غلط ونادرست در مورد سن ازدواج برای دختران.
هیییی!!!!!!بیچاره!!!!!حیف!!!!!بدا به حالت!!!
.
.
.
.
عهههه!!!چرا شما همه چی رو به خودتون می گیرید؟؟؟!!!!
با پسری بودم که میتونسته با شما ازدواج کنه ولی ....طفلی چه مورد خوبی رو از دست داده .....حقشه...می خواست چشماشو درست باز کنه.....شما که داری زندگی تو می کنی....اونه که معلوم نیست الان داره چه ...میکنه تو این جامعه، چطوری ایمانش و نگه میداره!!!!وگرنه شما که ایمانت تو دستاته...مگه نه؟؟؟؟راست میگم دیگه....بدا به حال اون....
مشکل من اینه زندگیم همش در حال عقب گرده دست به هر کاری میزنم نمیشه هر دری میزنم به روم بسته است شرایط کاری وشغلی مناسبی ندارم همش به طور موقت بوده یعنی اینده شغلی مناسب ندارم نه درامد ثابتی نه بیمه ای هر کاری شروع کردم بعد چند ماه شکست بوده هر چه چقدر تلاش کردم نشد.
اگر خورشید شود خاموش، ماه و اختری هم هست
وگر اتش شود خاکستر، ان زیر اخگری هم هست
اگر شر جهان بیدار خیرش هم نخوابیده است
زمان زیر لحاف فتنه اش لابد سری هم هست
بدیها شاید از کفران نعمت های پیشین بود
مباد از شکر وامانی کز اینها بدتری هم هست
همه کافر نمی باشند شاید مومنی هم بود
وگر مومن شود دنیا سراسر کافری هم هست
بپا کز دست خوبی را نبازی بد نخواهد برد
به این لیلاج اهریمن بگو بازیگری هم هست
به خاطر این وضعیت از نظر روحی وروانی به شدت به هم ریخته ام بسیار حساس وزود رنج شدم خیلی عصبی وتند خو بی حوصله از همه بریدم حتی حوصله دوست صمیمی خودم هم ندارم خانواده که دیگه به هیچ وجه نه دوست دارم به کسی زنگ بزنم وسراغشون بگیرم نه کسی بیاد سراغم
تنهایی رو به همچی ترجیح میدم.
من دختر مقیدی بودم الان واجباتم بزور انجام میدم هیچ لذتی نمیبرم از عبادت.
اها همون حدس میزدم...
البته فکرکنم دلیلش اینه من زیادی به دعا وختم نذر نیاز اعتقاد داشتم ولی از بس دعا کردم مستجاب نشد در عوض شرایط زندگیم سختر وپیچیده تر شد کلا خورد تو ذوقم نا امید شدم.
این باشه در موردش بعدا صحبت می کنیم
الان من با این سن که نه شانس ازدواج دارم نه کار وسرمایه ای
جبین گره مکن از هر بدی که پیش اید
کزین نوشته تو یک روی صفحه می خوانی
به روی دیگر ان نعمتی نهفته خدای
که شکر کردن ان تا محشر نتوانی
که لااقل بتونم تنهایی زندگیم اداره کنم توی این جامعه چیکار باید بکنم اونم تنهایی؟؟؟؟؟
منم زیبا ....که زیبا بنده ام را دوست دارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو می گوید
تو را در بی کران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
هر کاری بخوای شروع کنی حتی مورد علاقت هم نباشه باید یه سرمایه اولیه داشته باشی بخوای وام بگیری باید حساب بانکی داشته باشی تازه وام هم بگیری باید درامد مطمئنی باشه که بتونی قسطهای نجومیش هر ماه پرداخت کنی
من توی این سن هیچ هدف وانگیزه ای برای زندگی کردن ندارم احساس میکنم بین زمین اسمان معلق موندم.....
همش دوست دارم فرار کنم احساس تعلق به هیچکس وهیج جایی ندارم همش فکر میکنم باید برم یه جای جدید همش دنبال ارامش هستم ارامش در جای خلوت وتنها یا روستای دور افتاده ودر طبیعت بکر میبینم به دور از ادما
همش میگم اگه دختر نبودم ومحدودیت نداشتم میرفتم تو یه کوهی جنگلی
ادرس بده خودم بیام ببرمت کوه دشت و جنگل و...چی فک کردی؟... من ی پا مردم واسه خودم...ببین ..چی..... فک کردی کم الکیه....
با ارامش زندگی میکردم از بس زندگیم پر از سختی واسترس وتنش بوده همش توی ذهنم دنبال این زندگی میگردم
فقط ارامش میخوام یه زندگی ساده وسالم اروم بدون هیچ تنشی.
از بس نگران خودم زندگیم واینده نامعلومم هستم
بوق بوق بوق....خانم محترم لطفا از سر راه خدا برید کنار.... بذارید کارش و بکنه....
نکنه شما جز انجمن اینده سازان بند گان اید؟؟!!!! .....شگفتا !!!!!!!
خدایا پس گفتی شریک نداری که!!!! این خانم چی می خواد اینجا؟؟؟!!!!!!!!!
اومده ادعای شراکت میکنه!!!!!!!جای تو داره فک میکنه؟؟؟!!!می خواد کارها رو خودش راست و ریست کنه؟؟!!!!!هییییییییی!!!!!!!!!!!
بچه ها بگیرینش......نذارید در بره ....
.
.
.
قاتل بوروسلی رو میگم.....ی لحظه از اینجا رد شد
....شما اجازه بده من الان روشنش می کنم.....خانم محترم از این پس به کارهایی که به شما محول نمیشه کاری نداشته باشید!!......"زندگیم و ....اینده ام و"......شما مگه دیروز می دو نستی امروز چی میشه؟؟؟؟؟(بگی بله می دونستم...باهات کل میندازم...........به جوونیت رحم کن با من یکی به دو نکن....) حالا بگو نه..نمی دونستم....افرین گفتی؟؟؟...بچه ها شما شنیدین بگه؟؟؟؟....پس واسه من "نامعلوم نامعلوم" نکن....شما همون در حال زندگی کن....کاری به اینکه اینده چی میشه نداشته باش....
مومنین نه ترسی از اینده دارند نه غم گذشته را می خورند.....
شبا خواب ندارم همش تپش قلب دارم واسترس.
خودت هیچی مارو هم نذاشتی امشب بخوابیم
میگم خدایا عاقبت من چی میشه
عاقبت همه به سوی او باز می گردید
اصلا چرا زندگی من اینجوری شده چرا روی خوش زندگی رو من نمیبینم؟از بس صبر کردم ونتیجه نگرفتم خسته شدم از بس امید داشتم نا امید شدم دیگه حالم از زندگی به هم میخوره.
این جور که پیداست به قول دکتر فرهنگ گرفت یار شدید
از بس تلاش کردم وسختی کشیدم ونتیجه نگرفتم وزمین خوردم دیگه نای بلند شدن ندارم !
"دستت و بده من بلند شو..."
من نیستم خداست... با شما کار داره
اخه اشکال کار من کجاست؟ کجا کوتاهی کردم؟ نمیدونم الان فقط منتظر یه معجزه هستم تا از این وضعیت نجات پیدا کنم دوست دارم یکی به من بگه چیکار کن راه درست بهم نشون بده قدم به قدم از این جا به بعد همراهیم کنه واقعا خسته شدم از بی تکیه گاهی وبی کسی
الهی قربونت برم عزیزم....خانوم گل...
نه این دفعه با خودتم.........گریه نکن چشمای منم پر شد
علاقه مندی ها (Bookmarks)