به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 96 [ 11:15]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    2,516
    سطح
    30
    Points: 2,516, Level: 30
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    New 2 قهر به خاطر سوء تفاهم همسر بی فکر

    سلام چند روز پیش با شوهرم دعوا کردم و هنوز قهریم مشکل من مربوط به خانواده همسره. مادر شوهرمن خانم خوبیه ولی اصلا مراعات غذایی نداره و همش مریضه مثلا قند زیاد داره و مرتب شیرینی میخوره یا چربیش زیاده نون با روغن دنبه و... ایشون کمی ناز نازو هم هستن و با کوچکترین چیزی شروع به آه و ناله میکنه و دوس داره دور و برش شلوغ باشه حالا شوهر منم دلش میخواد من همش پیشش باشم چون تک پسره و 3 تا خواهر داره میگه اونا زنای مردمن نمیتونن بیان من خیلی مشکلی ندارم مادر همسرم هم مثل مادر خودمه ولی نه اینکه هر روز باور کنید اونجا تنهام مادرش بیشتر استراحت میکنه و خوابه و هیچکس نمیاد که یکم دلم واشه همسرمم که از سرکارمیاد فقط میاد اونجا و دراز میکشه و حوصله بیرون رفتن نداره وقتی میگم بریم بیرون میگه خستم چند روزپیش باز مادر شوهر کمی حالش بد میشه ولی نه خیلی زنگ میزنه به شوهرم میگه خوب نیستم شوهرم هم مرخصی میگیره میره پیشش تا ساعت 5 اونجا بوده کاری نکرده بود و فقط خوابیده بوده من وقتی زنگ زدم ببینم کجاست فهمیدم این در شرایطیه که من ماههای اخر بارداریمه و باید شوهرم کنارم باشه تا اتفاقی برام نیفته وقتی بهش گفتم من دارم از درد کمر و پا میمیرم و از تنهایی افسرده شدم اونوقت تو میری اونجا میخوابی بدش اومد و گفت مادرم مریض بود گفتم اگه خیلی مریض بود دکتر میبردیش نه اینکه بری اونجا بخوابی حالا باهام قهره و فک میکنه من ناراحتم که چرا پیشه مادرش میره در صورتی که من توقع دارم به منم توجه کنه شرایط من فرق داره هر لحظه ممکنه اتفاق بدی بیوفته

  2. 3 کاربر از پست مفید jele تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (شنبه 02 مرداد 95), mohamad.reza164 (پنجشنبه 31 تیر 95), هلیاجون (پنجشنبه 31 تیر 95)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 تیر 98 [ 21:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    7,418
    سطح
    57
    Points: 7,418, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    808

    تشکرشده 404 در 138 پست

    Rep Power
    44
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط jele نمایش پست ها
    سلام

    سلام
    وقتی بهش گفتم من دارم از درد کمر و پا میمیرم و از تنهایی افسرده شدم اونوقت تو میری اونجا میخوابی بدش اومد و گفت مادرم مریض بود گفتم اگه خیلی مریض بود دکتر میبردیش نه اینکه بری اونجا بخوابی حالا باهام قهره و فک میکنه من ناراحتم که چرا پیشه مادرش میره در صورتی که من توقع دارم به منم توجه کنه

    شرایط من فرق داره هر لحظه ممکنه اتفاق بدی بیوفته
    خدانکنه!!!!!چرا اینجوری میگید!!!!!!!!! ....ایشالا به سلامتی فارغ میشید.
    kelidemard

    این فایل رو گوش کنید تا ببینید باید خواسته تون و که کاملا به حق بوده چطور عنوان می کردید
    پیروز باشید
    ویرایش توسط هلیاجون : پنجشنبه 31 تیر 95 در ساعت 18:01

  4. 2 کاربر از پست مفید هلیاجون تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (پنجشنبه 31 تیر 95), نیلوفر:-) (جمعه 01 مرداد 95)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 96 [ 11:15]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    2,516
    سطح
    30
    Points: 2,516, Level: 30
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوباره سلام من چند روز نتم خراب بود و نتوستم بیام و اون فایلو دانلود کنم الان بیشتر مشکلم اینه که با وجود سختی بارداریم دلم میخواد ماه های آخر خونه مادرم باشم تا زیاد کار نکنم ولی میدونم اگه برم اونجا شوهرم میگه خونه مادرم اینا هم برو تنها و مریضه اگه یکی دو روز بود عیبی نداره ولی وقتی بریم برگشتنش با خداست هر چی هم میگم من سختمه میگن خودتو لوس میکنی اولا مریضیش زیاد نیست بعد اگه من برم اونجا باید اشپزی و.... انجام بدم سرویس بهداشتیشونم جای مناسبی نیست یه جایی مثل اب انبار مانند هست که همه دیواراش ترک داره و پله زیاد داره همسرم مرد زور گو و بداخلاقی نیست ولی یه چیزای رو درک نمیکنه چطوری بهش توضیح بدم که درکم کنه و ناراحت نشه ?


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سوء تفاهم های کوچک اما تاثیر گذار
    توسط majid_k در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 فروردین 94, 19:08
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 شهریور 93, 17:41
  3. سوال از خانم های متاهلللللللل
    توسط amykate در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 شهریور 90, 14:47
  4. سوءظن و بدبینی مرد به همسر و راه حل آن
    توسط گام به گام در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 تیر 90, 11:05
  5. سانسور ...خودسانسوری...بی سانسوریه محض؟؟؟
    توسط NIM-KHAK در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 07 شهریور 87, 10:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.