به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 96 [ 22:17]
    تاریخ عضویت
    1395-2-17
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,084
    سطح
    17
    Points: 1,084, Level: 17
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 13 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Gadid خواستگارم موضوع باکره نبودنمو به خانوادش گفته

    سلام خدمت دوستان همدردی عزیز، باز هم میخوام با راهنمایی های به جا و به موقع تون کمکم کنید، پست های قبلمو که میدونید چی بوده و در جریان نامزد قبل و خواستگار فعلی که همکارم هستن هم هستید، تا اینجا که همه چیز روشنه...
    اما ایشون که قضیه نامزدی منو میدونن و اینکه قضیه باکره نبودنم هم بهشون گفتم، ایشون خودشون مشکلی ندارن،اما میگفتن بهتره همه چیز با صداقت پیش بره و رفت به خانوادش گفت، خواهرش،که اصلا مشکلی نداشت اما مادرش موافقت نکرده، از جایی که ایشون نان آور خونه هستند انگار برای مادرشون سخته که بخوان پسرشونو از دست بدن ( پدرشون فوت شدن) و اینکه رسیدن ما به هم تا حدی کنسله و اینو به خودشون هم گفتم اما میگن نه باز باید صحبت کنم تا نتیجه بگیرم، خواستم کمکم کنید که ادامه این رابطه درست هست یا نه؟ یعنی اجازه بدم که با خانوادشون مجدد صحبت کنند یا نه؟؟ و اینکه عواقبش چه خواهد شد، خودم خیلی میترسم که حتی اگر موافقت کنند نکنه بعده ها برام مشکلاتی رو بوجود بیارن، برای همین از دوستان عزیزم خواهشمندم مثل همیشه راهنماییم کنید....

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,963
    امتیاز
    33,192
    سطح
    100
    Points: 33,192, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,385

    تشکرشده 6,356 در 1,788 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    اگه بخواهید پاسخ عمومی ما رو بشنوید به دختری که خواستگارش دوشیزه نبودنش رو میداند و این رو قبول کرده میگیم که صبر کن تا تکلیفش با خانوادش مشخص بشود بدون اینکه ایشون وخانوادش رو در تنگنا برای تصمیم گیری قرار بدهید .

    اما آنچه که من ازپستهای قبلیت وتایپیکهای قبلت دریافت کردم درگذشته و نامزدی قبلیت احساسی رفتار کردی که منجر به از دست دادن دوشیزگی شد .باز هم در مورد خواستگار فعلیت رابطه دوستی برقرار کردی واین نگران کنندست از آن جهت که همچنان خط ومشی احساسی رو درپیش بگیری. همین حالا هم تمام قضیه انتخاب و خواستگاری تحت الشعاع یک مساله قرار گرفته.

    اگر طوری رفتار کنی که ایشون هم منطقش تحت تاثیر احساساتش قرار بگیرد آنوقت در آینده نمیتونی زیاد به صحت نوع تصمیمش امیدوار باشی.

    در مورد تصمیم مادرش من متوجه منظور شما نشدم آیا نمیخواهد فعلا پسرش ازدواج کند یا بخاطر مساله بکارت مخالفت میکند.درصورتی که دلیل دوم مطرح هست این طببیعیه که به خاطر عرف شایع در جامعه مخالف باشد.به هر حال همانطور که خودت میدونی این تصمیمی نیست که آن خانواده به راحتی بتوانند ازش عبور کنند.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
    ویرایش توسط ammin : یکشنبه 20 تیر 95 در ساعت 03:33

  3. 4 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    نازنین2010 (یکشنبه 20 تیر 95), بانوی آفتاب (یکشنبه 20 تیر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 21 تیر 95), شیدا. (دوشنبه 21 تیر 95)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 96 [ 22:17]
    تاریخ عضویت
    1395-2-17
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,084
    سطح
    17
    Points: 1,084, Level: 17
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 13 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با تشکر از ammin عزیز بخاطر پاسخشون، خب من چون سعی دارم احساسی برخورد نکنم که باعث اتفاق های بعدش بشه به ایشون گفتم بهتره دیگه در ارتباط نباشیم چون وابستگی بیشتر میشه و تکلیف این دوست داشتنمون معلوم نیست، اما ایشون گفتن نه نمیتونن به راحتی بیخیال این موضوع ( دوست داشتنمون) بشن و خواستن که باز هم صحبت کنند، در رابطه با مادرشون، مادر ایشون در درجه اول نمیخواد فعلا ایشون تشکیل خانواده بده چون فکر میکنه زوده که بخواد پسرشو از دست بده، و چون موضوع دوشیزگی مطرح شده، این دوشیزگی شده مزید بر علت،خواستگارم میگه اول باید کاری کنم که مشکلشون با ازدواج من حل بشه، بعدش موضوع ازدواج با شخص شماست،که میگن و میخوان سعی دارن با صحبت حل کنند موضوع رو....
    با تشکر

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    مجبور بودن اینو بگن؟!
    یعنی می‌تونید به آدمی که خصوصی‎‌ترین مسئله زندگی شما رو به مادرش یا هرکس دیگه‌ای میگه اعتماد کنید؟
    ضمنا ایشون مسئول تامین هزینه‌های زندگی مادری که اینقدر بهش متکی هستند هم خواهند بود؛ با اینم می‌تونید کنار بیاید؟
    مادرشون هم که پیشاپیش مخالفه.

  6. 7 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (دوشنبه 21 تیر 95), نیکیا (یکشنبه 20 تیر 95), آیـدا (سه شنبه 21 فروردین 97), بابک 1369 (پنجشنبه 24 تیر 95), بارن (یکشنبه 20 تیر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 21 تیر 95), شیدا. (دوشنبه 21 تیر 95)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اسفند 95 [ 13:46]
    تاریخ عضویت
    1395-3-31
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    241
    سطح
    4
    Points: 241, Level: 4
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 26 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من اصلا لزومی نداشته این موضوع رو به مادرش بگه. اگه واقعا شما رو دوست داشته و دلش میخواسته شما رو بدست بیاره هیچ وقت این موضوع رو با مادرش درمیون نمیزاشت.

  8. 5 کاربر از پست مفید sahele.aramesh تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (دوشنبه 21 تیر 95), نیکیا (یکشنبه 20 تیر 95), بارن (یکشنبه 20 تیر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 21 تیر 95), شیدا. (دوشنبه 21 تیر 95)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    این یک مساله شخصی بین شما و همسر آینده تان بوده ، گفتن این مساله به خانواده اش سر نخ هایی از شناخت نسبت به ایشون را به شما می دهد که در آینده ایشان همه مسایل زندگی تان من جمله خصوصی ترین آنها را نه تنها برای خانواده اش بلکه برای همه عنوان کند .

    آیا شما با کسی که استقلال فکری ندارد و راز دار هم نیست می توانید زندگی کنید؟

  10. 7 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (دوشنبه 21 تیر 95), نیکیا (یکشنبه 20 تیر 95), الیزابت (دوشنبه 21 تیر 95), بابک 1369 (پنجشنبه 24 تیر 95), بارن (یکشنبه 20 تیر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 21 تیر 95), شیدا. (دوشنبه 21 تیر 95)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Banoye sorkh. نمایش پست ها
    سلام خدمت دوستان همدردی عزیز، باز هم میخوام با راهنمایی های به جا و به موقع تون کمکم کنید، پست های قبلمو که میدونید چی بوده و در جریان نامزد قبل و خواستگار فعلی که همکارم هستن هم هستید، تا اینجا که همه چیز روشنه...
    اما ایشون که قضیه نامزدی منو میدونن و اینکه قضیه باکره نبودنم هم بهشون گفتم، ایشون خودشون مشکلی ندارن،اما میگفتن بهتره همه چیز با صداقت پیش بره و رفت به خانوادش گفت، خواهرش،که اصلا مشکلی نداشت اما مادرش موافقت نکرده، از جایی که ایشون نان آور خونه هستند انگار برای مادرشون سخته که بخوان پسرشونو از دست بدن ( پدرشون فوت شدن) و اینکه رسیدن ما به هم تا حدی کنسله و اینو به خودشون هم گفتم اما میگن نه باز باید صحبت کنم تا نتیجه بگیرم، خواستم کمکم کنید که ادامه این رابطه درست هست یا نه؟ یعنی اجازه بدم که با خانوادشون مجدد صحبت کنند یا نه؟؟ و اینکه عواقبش چه خواهد شد، خودم خیلی میترسم که حتی اگر موافقت کنند نکنه بعده ها برام مشکلاتی رو بوجود بیارن، برای همین از دوستان عزیزم خواهشمندم مثل همیشه راهنماییم کنید....
    با بچه ننه می تونی زندگی کنی ؟
    خیلی مرد می شناسم داره خرج خانوادشو می ده ولی استقلال فکری داره
    این آقا از همین ابتدا برای شما مشخص کرده که هیچ حریمی بین شما و خانوادش وجود نداره

  12. 6 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (دوشنبه 21 تیر 95), نیکیا (یکشنبه 20 تیر 95), بابک 1369 (پنجشنبه 24 تیر 95), بارن (یکشنبه 20 تیر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 21 تیر 95), شیدا. (دوشنبه 21 تیر 95)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    لزومی نداشته با گفتن خصوصی ترین بخش از زندگی زناشویی به دیگران، بی غیرتیشون رو اثبات کنند!

    فرار کن از این زندگی که این آدم هم بچه ننه و هم لوس هست. در عین حال دهن لق و خاله زنک و تیتیش مامانی هم هست. همینطور به شدت ناپخته است. به قدری که نمیدونه خصوصیترین بخش از زندگی زناشویی رو نباید به خواهر مادرش تعریف کنه!
    فرار کن ازش

  14. 5 کاربر از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (دوشنبه 21 تیر 95), بابک 1369 (پنجشنبه 24 تیر 95), بارن (دوشنبه 21 تیر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 21 تیر 95), شیدا. (دوشنبه 21 تیر 95)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 مرداد 95 [ 16:13]
    تاریخ عضویت
    1395-3-18
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    2,681
    سطح
    31
    Points: 2,681, Level: 31
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    31 days registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,207

    تشکرشده 23 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعن این آقا چطوری تونسته خصوصی ترین راز زندگی کسی اونم همسرش رو برای دیگران ولو خواهر و مادرش بازگو کنه ؟؟؟ چطور میتونی بعدن به همچین آدمی اعتماد کنی که چیزای دیگه رو هم نگه بهشون؟؟؟

    هیچ میدونی حریم شخصی زن و شوهر چقدر قابل احترامه و نباید به این راحتی با شریک کردن دیگران این حریمو شکستش؟؟

  16. 2 کاربر از پست مفید fahimeh.a تشکرکرده اند .

    بابک 1369 (پنجشنبه 24 تیر 95), شیدا. (دوشنبه 21 تیر 95)

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    انگار جدیدا توی همدردی رسم شده یه جمله تکراری رو اونقدر میگن که توی ذهن طرف حک بشه. الانم احتمالا سه صفحه جلو میره تا تاپیک به حد نصاب برسه.


    برداشت من از این موضوع اینه که مردم عموما در کنترل هیجاناتشون ضعف دارند. همونطور که شما نتونستید خودتون رو کنترل کنید و رازتون رو لو دادید و اون آقا با بهانه‌های(شاید راست و شاید دروغ) سعی میکنه شما رو نگه دارهو همونطور که برای ما در نگاه اول باور پذیر به نظر میرسه پسری در یک خانواده تا این حد سنتی و به عنوان سرپرست خانواده میتونه بشینه کنار خواهرش و براش از بکارت دوست دخترش بگه! احساسات ما گاهی منطقی عمل نمیکنند.
    پس شما چرا خودتون رو بابت این قضیه سرزنش کنید.

    اما میدونید اشتباه شما کجا بوده؟! مطرح کردن مسئله خصوصیتون قبل از اینکه از جانب ایشون مطمئن بشید. ببینید وقتی شما این قضیه رو با یه مرد آسیایی در میون میزارید؛ تلویحا دارید عنوان می‌کنید که من هیچ مشکلی ندارم باهات رابطه داشتم!اصلا مشکلی ندارم با همه عالم رابطه داشته باشم!!!
    البته بیراه هم نیست. همونطور که اگه یه مرد بیاد برای شما تعریف کنه که با یکی س داشته؛ احتمالا تنها برداشتی که از بیان این موضوع میکنید؛ همینه.

    به نظر این مورد رو کنار بزارید چون به هر شکل قابل اعتماد نیست. از این به بعد دقت کنید این مسئله رو اللخصوص در محیط کاری عنوان نکنید. فقط وقتی بگید که حداقل 70 درصد مطمئن باشید قضایا داره درست پیش میره و اون موقع هم قول بگیرید که این موضوع چه ازدواج کنید و چه نه؛ بین خودتون بمونه.
    ویرایش توسط mahasty : دوشنبه 21 تیر 95 در ساعت 13:28

  18. 4 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (سه شنبه 22 تیر 95), آیـدا (سه شنبه 21 فروردین 97), بابک 1369 (پنجشنبه 24 تیر 95), شیدا. (دوشنبه 21 تیر 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. احساس میکنم زن تنوع طلبی هستم
    توسط royarahimiko در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: دوشنبه 18 اردیبهشت 96, 20:43
  2. استقلال مالی و شروع کاری در منزل
    توسط مهشید11 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 دی 95, 12:24
  3. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: شنبه 31 خرداد 93, 11:04
  4. کی موضوع طلاقمو به خواستگارا بگم؟
    توسط parvane123 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 آذر 90, 15:58
  5. موضوع تکراری نداشتن خواستگار
    توسط عالی در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 آذر 90, 16:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.