به نام نامی حق
چندین سال پیش با نام کاربری mahan31 چندین پست نوشتم که در لینک زیر همه رو گذاشتم
http://www.hamdardi.net/thread-23813.html
http://www.hamdardi.net/thread-25140.html
http://www.hamdardi.net/thread-25675.html
حدود دو سال پش با خانمی از طریق نت آشنا شدم که تازه از همسرش جدا شده بود و در این راه سعی می کردم که کمکش کنم که این رابطه به مرور زمان حالت عاطفی پیدا کرد اختلاف سنی ما حدود یک سال می شد که خانم بزرگتر بود البته در دو شهر مختلف من شیراز و اون خانم تهران بود که مدیر یکی از شرکت های خصوصی بودن این رابطه با دیدن روز به روز محکم تر می شد هر چند بارها و بارها نگار ( اسم خانم ) در صدد قطع ارتباط بود که هر بار با پافشاری و اصرار من از سر گرفته می شد و حدود چند ماه پیش با خانواده اشون دیدار کردم که موافق بودن و به این ترتیب ادامه پیدا کرد هر چند در حقیقت از لحاظ مالی و درامد نگار درامدش از من بیشتر بود هر چند در این راه از لحاظ مالی هم تا جایی که می تونستم حمایت می کردم البته ناگفته نماند من یک پسر و نگار یک دختر داشت که دخترشون حدود سه سال از پسر من بزرگتر بود و فرزندان هم ناخواسته درگیر این رابطه شده بودن و پسرم حس خیلی خوبی به نگار داشت و همه چیز مطابق میل پیش می رفت و بعد از ایام نوروز قرار بر این شد که مسافرتی چهار نفره برویم و اقدام کنیم واسه ازدواج اما نمی دونم چی شد که یک باره نظرش تغییر کرد و منصرف شد و هر چقدر که خواهش کردم علت رو بیان نکرد ا لان حدود 50 روز می شه که می گذره و این مدت به خودم می پیچم لحظه ای ارام و قرار ندارم و چند بار که ازشون خواستم علت رو بیان کنند فقط گفت که تصمیم به ازدواج گرفته دعا کن که طرف دوستمون داشته باشه حال من موندم عمری که به باد رفته دو سال از همه نظر چه عاطفی چه مالی و ... شکست خوردم مدام دلم چون سیر و سرکه می جوشه و هر وفت می بینم که در تلگرام انلاینه و ساعت ها انلاین می مونه دلم به درد میاد نمی دونم الان چه کنم حسابی به هم ریختم لازم به ذکره که سرپرستی فرزندم با خودمه و همه امورات رو بدون کمک کسی انجام می دم فقط این بی تابی ها بی قراری ها شب زنده داری ها و دلتنگی ها امونم رو بریده تو رو خدا بگین من چه کنم ؟؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)