سلام دوستان عزيز
من الان با نامزدم آشتى كردم و ظاهراً همه چى خوب داره پيش ميره و احساس ميكنم كه ديگه اصلاً با اون دختر هيچ رابطه اى نداره و اخلاق همسرم نسبت به قبل خيلى بهتر شده با من. الان مشكل بزرگى كه منو خيلى داره اذيت ميكنه اينه كه من اصلا نميتونم اسم همسرم رو صدا بزنم، واقعاً واسه خودم هم عجيب مياد كه صدا زدن يه اسم چيه كه انقدر برام سخته تا همسرم رو صدا بزنم!!!!!! من هر چى مشاور هم رفتم كسى نتونست كمكم كنه، حتى يكيشون خيلى هم تعجب كرد و گفت من اصلا تو كل عمرم همچين موردى بين مراجعه كننده هام نداشتم. اينجا هم دوستان يك سرى مطالب واسه كمك نوشتند كه همسرت رو اينجورى يا اونجورى صدا بزن. واقعيت اينه كه من تو ذهنم خيلى كلمه هاى رمانتيك و عاشقانه بلدم ولى وقتى ميخوام به زبون بيارم يه چيزى مانع ميشه حالا اون چيه نميدونم، مثل يه درپوش، ازتون ميخوام كمك كنين تا اون مانع يا درپوش يا هرچيزى كه نميذاره من به همسرم ابراز احساس كنم و اسمش رو صداش بزنم رو برداريم. واقعا دارم اذيت ميشم وقتايى كه دستم بنده و احتياج به چيزى دارم و نميتونم صداش بزنم، وقتايى كه به كمكش نياز دارم و نميتونم اسمشو صدا بزنم، وقتايى كه ميخوام بيدارش كنم و نميتونم بگم محمد جونم بيدار شو. خيلى دارم اذيت ميشم و دليل اين رفتار عجيبم رو نميدونم. چند بار خواستم به خودم فشار بيارم و اسمشو صدا بزنم كه خود به خود بدنم گر گرفته و سرخ سرخ شدم و دستام خشك خشك شدند. كمك كنين لطفا چون هم من و هم همسرم داريم از اين وضعيت عذاب ميكشيم. به خدا اين مشكل من كوچيك و پيش پا افتاده نيست، خيلى آزاردهنده است
علاقه مندی ها (Bookmarks)