به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    69
    Array

    کسیکه۴سال درگیرعشقش بودم اومده سمتم اما سرد شدم

    سلام
    منو خیلیا میشناسید
    علت اینکه اینجا این سوالو میپرسم و درخواست مشاوره دارم شایدبخاطر عقل کمی که هنوز دارمه خخخخ وگرنه که ۹۹درصد دارم احساسی تصمیم میگیرم
    اول یه خلاصه میگم البته میتونیدتایپیکای قبلموبخونید
    من ۲۶سالمه دانشجوی دکترای تخصصی وکارمند ۴سال پیش عاشق پسری شدم که اون درحال حاضر لیسانس وکارمندهستن و متولد۵۹
    تاهمین ۶ماه پیش ازم فاصله میگرفت تمام این مدت ۴سال من فقط میخواستمش و دوسش داشتم اما اون منو نمیخاس دلیلش این بود از ظاهرم خوشش نمیومد
    حالا حدود دو ماه هس اومده سمتم چنبار خواهراش باهام تلفنی صحبت کردن که خواستن باهام قرار بزارن برای اشنایی و خواستگاری
    منم ازین بابت خوشحالم که عشقیکه۴سال بخاطرش اذیت شدم برگشته اما داره قضیه جدی میشه چون کل خانوادش منودوس دارن و منوپسندیدن و خودشم میگه منو میخاد
    اما من به هرکسی شرایطشوگفتم که چه سابقه بدی داشته دوس دخترای زیادی داشته وضع مالیش خوب نیس درامدش بزور یکونیم نه خونه داره ن ماشین البته من چون دوسش دارم همه اینارو پذیرفتم هیچی نخواستم اما مشکل من سر اینه که اون واقعا بخاطرموقعیت تحصیلی و کاری من اومده سمتم واینکه سنش داره میره بالا یااینکه بهم علاقه داره
    مشکل دیگم اینه که این اقا بشدت دم دمی هس ثبات اخلاقی نداره
    من میترسم توزندگی مسولیت پذیرنباشه تمام بار زندگی ب دوش من بیفته از ایندم میترسم تازه خانوادمم بایدراضی کنم
    تواین اوضاعی که سرم خیلی شلوغه درگیری ذهنی پیدا کردم نمیدونم چکارکنم
    ازطرفی میگم ۴سال عاشقش بودم حاالا اومده سمتم بگم نه؟
    دوسش دارم واقعا ولی نمیدونم چکارکنم
    همه بهم میگن اگه بااین ازدواج کنی بدبخت میشی

  2. 3 کاربر از پست مفید zzzz تشکرکرده اند .

    miss seven (چهارشنبه 16 تیر 95), هلیاجون (چهارشنبه 16 تیر 95), باغبان (چهارشنبه 16 تیر 95)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام ساناز جان.
    البته که شما رو میشناسیم...
    هم شما رو هم سامان رو...
    من واقعا نظری ندارم... امیدوارم دوستان دیگه بیان و راهنماییت کنن
    عنوان تاپیک رو میزاشتی سامان بهتر بود همه میومدن توی تاپیک

  4. 4 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95), miss seven (چهارشنبه 16 تیر 95), من می دونم (چهارشنبه 16 تیر 95), zzzz (چهارشنبه 16 تیر 95)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 09 اردیبهشت 96 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-27
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    1,542
    سطح
    22
    Points: 1,542, Level: 22
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    98

    تشکرشده 13 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    4سال شما عاشقش بودید،آیا اون هم در مقابل احساس شما متقابلاً همین احساس را داشت؟!
    من هم خیلی ها را دوست دارم،دوست داشتن به تنهایی که دلیل مناسبی برای یک عمر زندگی نیست.
    احتمالاً تو این 4 سال رفتن بازار را زیر رو کردند و دیدند شرایطی که دارند کمتر از توقعات شون هست و گرنه اگر فرض محال را بر دوست داشتن هم بذاریم
    کسی که واقعاً یکی رو دوست داشته باشه 4سال فرد مورد علاقه اش رو الاف نمیکنه اون هم با این سن و سال که به نظر همچین خام و بی اطلاع هم نیستن!!
    اختلاف سنی تون هم کم نیست!!!
    26 کجا و 36 کجا؟!

  6. 8 کاربر از پست مفید Ashab تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95), miss seven (چهارشنبه 16 تیر 95), هلیاجون (چهارشنبه 16 تیر 95), من می دونم (چهارشنبه 16 تیر 95), zzzz (چهارشنبه 16 تیر 95), بابک 1369 (چهارشنبه 16 تیر 95), بارن (چهارشنبه 16 تیر 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 17 تیر 95)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سلام
    خانوم عزیز این همه مشاورهای مختلف میگن که برای ازدواج چیزی که خیلی مهمه اینه که دو طرف و خانواده هاشون نسبتا هم کفو باشن. فرهنگی و مالی و تحصیلی
    به نظر خودتون هستید؟
    ضمن اینکه احتلاف سنی تون هم زیاد هست
    با این حال نظرم این هست که خودتون شخصا مشاوره برید و با عجله تصمیمی نگیرید

  8. 7 کاربر از پست مفید بابک 1369 تشکرکرده اند .

    Ashab (پنجشنبه 17 تیر 95), fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95), miss seven (چهارشنبه 16 تیر 95), هلیاجون (چهارشنبه 16 تیر 95), zzzz (چهارشنبه 16 تیر 95), بارن (چهارشنبه 16 تیر 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 17 تیر 95)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 فروردین 03 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    159
    امتیاز
    10,273
    سطح
    67
    Points: 10,273, Level: 67
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 177
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    386

    تشکرشده 337 در 142 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام

    یه چیز بگم :-)
    چهار سال اون ناز کرده ، چهار سال هم تو ناز کن :-) zzzz

    والا! اینکه زندگی نشد هشت سال از عمر سپری شد ! تو این هشت سال ، در رو به روی کیس ها و موارد بهتر بستی.

    دوست داشتن تنها شرط زندگی مشترک نیست.
    اینکه بدی های یک نفر رو با چهارتا چشم دیده باشی و بخای نادیده شون بگیری ،زندگی پر دردسری خواهد شد ...یه ریزه آیند نگر باش.

    نوشته ات هم پر از تردید هست اومدی اینجا تایید بگیری فقط:-)
    نوشتی من دانشجوی دکترای تخصصی، اون لیسانس! این خودش یه عامل دعوای احتمالی در آینده هست.نگاه تو به تحصیلات با نگاه اون به تحصیلات متفاوت هست.
    عشق رو هم هنوز نفهمیدی! عشق این نیست که چهار سال فکر و خیالت یکی باشه، ولی یکی فکر وخیالش همه جا باشه، اگه اونا نشد ،بیاد سراغ zzzz.

    میگی من جایگاه اجتماعی و درآمدم بیشتره، اون خیلی پایینه! نگاهت واقعا بهش همینه:-)
    گاهی حس می کنم نگران هستی که اگه یکی! باهات ازدواج نکنه،همیشه مجرد می مونی ، برای همین در تلاشی چهار سال برای یه نفر که فقط بهت به عنوان یه مورد از هزار مورد نگاه میکرده ، عشق و محبت و انرژی بریزی تا شاید بهت توجه کنه مثل الان. به نظرت این توجه نشان دهنده عشق هست؟!

    نظر میخای ؟
    ازدواج خوبی از آب در نمیاد.
    صد در صد احساسی هست:-)
    پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
    تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را

    خویش خویش من هم اکنون از در صلح آمدست
    جمله گوش از غیر بستم تا شنیدم خویش را
    خویش خویش من مرا و هرچه من ها بود سوخت
    کشتم او را و زخاکش پروریدم خویش را
    معنی این خویش را از خویش خویش خود بپرس
    خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را

  10. 7 کاربر از پست مفید من می دونم تشکرکرده اند .

    Ashab (پنجشنبه 17 تیر 95), fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95), miss seven (چهارشنبه 16 تیر 95), هلیاجون (چهارشنبه 16 تیر 95), zzzz (چهارشنبه 16 تیر 95), بارن (چهارشنبه 16 تیر 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 17 تیر 95)

  11. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array


    سلام خانم دکتر


    عیدتون مبارک


    ببینید خانم zzzz ، اسم سامانو بیاری همه در می رنند

    الان معلوم نیست خانم اعجاز عشق – لبخند خانم و .... کجا هستند

    شاید دارنند در رهایی از اسم سامان از کوه های آلپ بالا می روند و شاید هم ....؟

    .........................................

    وقتی می خوایم یه تصمیمی بگیریم ( مثلا ازدواج ) همیشه بین دو نیرو قرار می گیریم !
    نیرو عقل – نیرو احساس
    حالا چطوری این تعارض و این دو گانگی تصمیم خودمون را برطرف کنیم ؟


    دو تا برگه بر دارید :
    در برگه اول بنوسید نقاط مثبت ساما ن ؟
    در برگه دوم ..... نقاط منفی سامان ؟
    سپس اولویت بندی کنید

    حالا نمره بدید و بشینید تفکر کنید که باید حرف عقل را گوش بدم یا احساس را .
    برای اینکه نقاط مثبت و منفی را به درستی اعمال کرده باشی و بتونی به درستی انتخاب کنی ! با یه فرد متخصص مشورت کن .


    .................................................. .............

    با سفر و گوش کردن به مشکلات زندگی خیلی از آدم ها می تونیم متوجه بشیم که شاید بیشتر مشکل ها این باشه که نیرو عقل و احساس را به تعادل نمی رسونیم .

    هم باید احساس را در نظر بگیریم و هم عقل را !

    مثلا شاید یکی بگه : نمره احساس من به خواستگارم 90 هست ولی نمره عقل 10!

    یا یکی میگه : نمره احساس و عقل برای من هر دو 50 هستند !

    شاید یکی بگه نمره احساس 60 نمره عقل 40



    برا شما چند هست خانم دکتر ؟



    ان شالله تصمیم درستی بگیری .



  12. 9 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Ashab (پنجشنبه 17 تیر 95), fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95), mahasty (جمعه 18 تیر 95), miss seven (چهارشنبه 16 تیر 95), mohamad.reza164 (چهارشنبه 16 تیر 95), هلیاجون (چهارشنبه 16 تیر 95), zzzz (چهارشنبه 16 تیر 95), بارن (چهارشنبه 16 تیر 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 17 تیر 95)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام عزيزم
    من فكر ميكنم كه اين ازدواج اصلا ازدواج خوبى نيست. ايشون چهار سال رفته و با كلى دختر بوده و ديده بهتر از موقعيت شما نبوده برگشته سراغتون، معلومه كه ايشون بين هزاران دختر مياد شمارو به خاطر موقعيتتون انتخاب ميكنه، كدوم پسر ليسانسى با درآمد كم دخترى رو رد ميكنه كه عاشقانه دوستش داره و از هر لحاظ موقعيت عالى داره، تحصيلات تو مسئله ازدواج چيز كوچيكى نيست، شايد شما الان از شدت دوست داشتنتون نخواين واقعيت ها رو ببينين ولى مطمئن باشين دو سه سال بعد از ازدواج حتما پشيمون خواهيد شد.
    يه تجربه اى دارم كه فكر ميكنم كمى شبيه به اين قضيه باشه، حدود چند سال پيش پسرى به مدت ٥ سال منو ميخواست و من از همون روز اول هيچ احساسى بهش نداشتم، ايشون چند مرتبه خواستگارى اومدند و خانواده ام اصرار ميكرد كه به خاطر موقعيت خوبى كه داره باهاش ازدواج كنم چون ايشون هم پزشك بودن هم خيلى وضع ماليشون خوب بود و هم خانواده خوبى داشتن و خودش هم منو خيلى دوست داشت، مشكل من فقط ظاهرش بود، من به خاطر اصرار پدر مادرم و درخواستهاى مكرر ايشون قبول كردم بعد از پنج سال اصرار و خواهش و تمنا و عشق يكطرفه، بهش يك فرصت بدم فقط به خاطر موقعيتش. من حدود هفت ماه با اون آقا تحت نظر خانواده ام ارتباط داشتم و سعى ميكردم به خودم بقبولونم كه اين مرد ايده آلِ زندگى من خواهد بود كه متاسفانه چون پايه اى از دوست داشتن در من وجود نداشت با كوچكترين بهانه اى گذاشتمش كنار و انگشترش رو پس دادم و همه چى بهم خورد. ميخوام بگم مورد شما مشابه اين تجربه زندگى منه، چون اين آقا شما رو فقط و فقط به خاطر موقعيتتون ميخواد مطمئن باشين روزى يا شاهد خيانتش خواهيد بود يا هم به بهانه اى تركتون خواهد كرد. واقعا شما حيفين، حيف احساستون نيست كه واسه كسى خرج كنين كه شما رو دوست نداره؟! حيف عمرتون نيست كه بخوايد واسه كسى بذاريد كه فقط موقعيتتون واسش مهمه نه خودتون. ازدواج خيلى مهمه. سرنوشتتون تا الان بازحمت شما خوب رقم خورده و شما به مرتبه عالى اجتماعى رسيدين ولى مطمئن باشين ازدواج خيلى بيشتر از اينا مهمتره، يك ازدواج بد ميتونه همه زحمت هاتون رو هدر بده. واقع بين باشين و خودتون رو دست بالا بگيرين، چنين آدمهايى بعد از ازدواج به دليل پايين بودنشون از همسر مانع پيشرفت ميشن و حتى با تحقير و كوچك شمردن همسرشون سعى در پايين آوردن اعتماد بنفس همسرشون دارن. لطفا ارزش و جايگاه خودتون رو بدونين و آدمى كه چهار سال احساس شما رو به هيچ گرفته وارد زندگيتون نكنين.
    موفق و پيروز باشين دوست عزيز

  14. 6 کاربر از پست مفید Hanli تشکرکرده اند .

    Ashab (پنجشنبه 17 تیر 95), fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95), miss seven (چهارشنبه 16 تیر 95), zzzz (چهارشنبه 16 تیر 95), بارن (چهارشنبه 16 تیر 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 17 تیر 95)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,946 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    258
    Array
    سلام ساناز خانم...

    « تمامی چیز های از دست رفته زمانی برمیگردند که ما یاد گرفتیم بدون آنها زندگی کنیم »

    می تونم درک کنم که تو این مدت از نظر روحی خیلی سختی کشیدید... یه حالتی که نه میتونید از این آقا دل بکنید و نه دوستش داشته باشید چون ترس آیندتون رو دارید.

    حس میکنم خانوادش یه جورایی تحت فشارش گذاشتن برای ازدواج وگرنه خودش که با این سابقه ای که داره نیازی به ازدواج نمیبینه و حتی اگرم بخواد ازدواج بکنه اعتماد نمیکنه به دخترایی که خودشون رو به راحتی در دسترس قرار میدن ...
    به نظرم خانوادش ممکنه با این تفکر که سربراه میشه بخوان زنش بدن چون به احتمال خیلی زیاد میدونن چکار میکنه... و تو این موارد میگردن دنبال یه دختر که ساده باشه . اینکه میگی خانوادش دوستت دارن ، به احتمال زیاد با خوش زبونی و مهربونی سعی در جلب نظر تو رو دارن ..


    در آخر شاید سخت باشه ولی خودتی که باید تصمیم بگیری و با این مسئله کنار بیای...

    و در این ماجرا فقط خودت رو نباید ببینی ، بچه هایی که ثمره این ازدواج خواهند بود به پدری نیاز دارند که بتونه مسئولیت پذیر باشه... بتونه امنیت روانی و عاطفی خانواده رو تأمین کنه.

    میتونی باهاش زندگی کنی؟

    امیدوارم بتونی تصمیم درستی بگیری عزیزم

  16. 4 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    Ashab (پنجشنبه 17 تیر 95), zzzz (چهارشنبه 16 تیر 95), بارن (چهارشنبه 16 تیر 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 17 تیر 95)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 تیر 98 [ 21:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    7,418
    سطح
    57
    Points: 7,418, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    808

    تشکرشده 404 در 138 پست

    Rep Power
    44
    Array
    خب معلومه دختر باهوشی هستید
    پس می دونید همه فاکتورهایی که یک ازدواج رو ناموفق می کنه ، رو دارید.
    دیگه این تاپیک زدن نداره!!!!!
    مسئله اینه که میدونید ولی نمیتونید عمل کنید



    من تاپیکهای قبلی تون رو نخوندم نمی دونم هم سامان کیه؟(ببینم همون خورزو خان ه؟؟؟)خخخخخخخخ
    ولی تو همین چند خط که ازش نوشتید...ادم و فراری میده عشق چیه!!!!
    اخه عاشق چی شدید؟؟؟؟

    به نظرم فعلا هیچ تصمیمی نگیرید .
    فقط زمان بدید تا بتونید از این مرحله احساسی تصمیم گرفتن به سلامت عبور کنید ...



    نقل قول نوشته اصلی توسط zzzz نمایش پست ها
    سلام

    مشکل دیگم اینه که این اقا بشدت دم دمی هس ثبات اخلاقی نداره

    این ی چیزی بالاتر از مشکله!!! ویران کننده است.
    من میترسم توزندگی مسولیت پذیرنباشه تمام بار زندگی ب دوش من بیفته از ایندم میترسم تازه خانوادمم بایدراضی کنم
    تواین اوضاعی که سرم خیلی شلوغه درگیری ذهنی پیدا کردم نمیدونم چکارکنم
    ازطرفی میگم ۴سال عاشقش بودم حاالا اومده سمتم بگم نه؟

    ببینید من 4 سال لب ی پرتگاه ایستادم ولی جرئت نداشتم بپرم پایین حالا به هر دلیلی میخوام دیگه بپرم(مثلا دره تو این 4سال بهم محل نمیذاشت ولی الان گفته من دوست دارم بیا)
    نظرتون بپرم یا نه؟؟؟؟؟؟نگید نه نپر !!!!!اخه عمر 4 سالم چی میشه ؟؟؟؟!!!!!حیفه!!!! برای اینکه بگم این 4 سال عمرم بی فایده نبوده ، پس می خوام بپرم!!!!برید کنار




    دوسش دارم واقعا ولی نمیدونم چکارکنم
    همه بهم میگن اگه بااین ازدواج کنی بدبخت میشی

  18. 7 کاربر از پست مفید هلیاجون تشکرکرده اند .

    Ashab (پنجشنبه 17 تیر 95), fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95), miss seven (چهارشنبه 16 تیر 95), mohamad.reza164 (چهارشنبه 16 تیر 95), zzzz (چهارشنبه 16 تیر 95), بارن (چهارشنبه 16 تیر 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 17 تیر 95)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    یه پسری که بگه برو دماغتو عمل کن باهات ازدواج میکنم، یعنی نگرشش فقط در حد چند میلیمتر پوست بدنه !
    یه موردی میشناختم، خیلی مشابه شما بود، اتفاقا پسره به دماغش گیر میداده
    یه روز بخودش اومد، پسره رو گذاشت کنار
    هیچیشم نشد، اصلا یادش نمیاد یه روز عاشقش بوده، هر موقع هم یادش میاد، بنظرش مسخره میاد و از همچین آدمی چندشش میشه
    چون تو رابطه بود چشش کور بود، وقتی از رابطه دراومد فهمید چقدر پسره ....... بوده

    این آقا اصلا اهل زندگی نیست، شما خودتم میدونی
    دلایل وابستگیتم خودت بهتر از هرکس دیگه میدونی

    اگه اون میومد سمتت ،تو ازش فرار میکردی، چون باهات سرد بوده، بیشتر بسمتش کشیده شدی
    متاسفانه خیلی ها اسیر این جور احساس ها میشن بیشتر هم بخاطر کمبودهایی که دارند
    و این به نظر من عشق نیست
    عشق باید خالص و دوطرفه باشه


    حتی اگه باهاش ازدواج کردی هم باید تا آخر عمرت بهش خدمات بدی فقط ، یا اینقدر هوس بازی هاشو تحمل کنی که مریض شی
    آخرشم طلاق بگیری یا بسوزی و بسوزی

    این مورد از اون دسته مورد هاست که باید از بقیه عبرت بگیری جای اینکه خودت ضربه بخوری و بدجور پشیمان شی
    ویرایش توسط delkhaste : چهارشنبه 16 تیر 95 در ساعت 16:52

  20. 7 کاربر از پست مفید delkhaste تشکرکرده اند .

    Ashab (پنجشنبه 17 تیر 95), fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95), miss seven (چهارشنبه 16 تیر 95), هلیاجون (چهارشنبه 16 تیر 95), zzzz (چهارشنبه 16 تیر 95), بارن (چهارشنبه 16 تیر 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 17 تیر 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 08 بهمن 00, 23:20
  2. سیگار...
    توسط شمیم الزهرا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 مهر 99, 22:21
  3. در خواستگاری چی بپرسیم؟ چی نپرسیم؟
    توسط samir65 در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 28 تیر 93, 23:25
  4. چطور به ترک سیگار همسرم کمک کنم؟
    توسط ابر بهاری در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 فروردین 91, 10:40
  5. برون شو ای غم از سینه که لطف یار می آید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 فروردین 91, 17:38

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.