به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 تیر 95 [ 22:52]
    تاریخ عضویت
    1395-4-14
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    8

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 انتظارات بیش ازحد شوهرم

    باسلام خدمت همه. با تشکر از مدیران سایت که همچین امکانی را فراهم کردن تا حداقل کورسوی امید کمکی باشه برای کسانی که تنهان ولی امید دارند جایی هست که بتونن حرف بزنن ناشناس بی آنکه سرزنش و قضاوت بشن. من مدتیه که این سایتو دنبال میکنم و از مطالب و تجربیاتش استفاده کردم.
    من 29 سالمه و همسرم 35 سال. دوسال هست که ازدواج کردیم. متاسفانه از همون روزهای اول عقد اختلافاتی بین منو همسرم بود که همیشه باعثه دلخوری و دعوا بود که هنوزم که هنوزه یادآوریهاشون کامه مارو تلخ میکنه و باعث کینه شده هم برای من و هم برای شوهرم.
    اما مشکل اساسی ما توقعات زیاد همسرم نسبت به من هست. ایشون و خانوداشون اعتقاد دارن زن خوب و باارزش زنیه که کار و درآمد خوب داشته باشه و درواقع یه جورایی بتونه نه تنها از پس خرج خودش بربیاد بلکه شوهرشم بکشه بالا و کمکش کنه. یعنی باید بگم اینا تفکرات مادر همسرمه که به تمام فرزندانش منتقل کرده. درواقع این دقیقا همون کاری بوده که خودش کرده و اعتقاد داره که پدرشوهرم به هرجایی تا الان رسیده به خاطر تدابیر و کارهاییه که خودش کرده برای همین به پسرهاشم قبولونده که زنه خوب تنها و تنها همچین زنیه! درضمن اینم بارها از مادرشوهرم شنیدم که جلوی پسرهاش تعریف کرده از عروسها یا دختر های فامیل که فلانی ارث و میراث داره یا فلانی خونه و زمین داره... و تو نظر پسرهاش این قضیه رو مهم کرده.
    در حالیکه در خانواده ی من اصلا همچین تعریفی وجود نداره. زن کاملا تحت پوشش حمایت همسرش هست بدون منت و بی توقع. به ندرت پیدا میشه زنی که کار کنه معمولا اگرم کاری میکنن دلی هست و برای خودشون هست. برای همین اصلا تو ذهنه من همچین چیزی نمیگنجه و باعث شده احساس خیلی بدی نسبت به همسرم و خونوادش پیدا کنم. در ضمن باید بگم خانواده ی همسرم معروف هستن تو فامیل خودشون به خساست شدید. مخصوصا مادرشوهرم که من که عروسشون شدم دریغ از کادو یا هدیه ای که ازشون بگیرم. کلا تمام تلاشش اینه که خرجی نباشه! تحمل و درک همچین آدمهایی برای من واقعا سخته!!! ازهمون اول باعث شد نفرت ازشون تو دلم ریشه کنه. اونها با خساست هاشون قشنگ به طرف بی احترامی میکنن. حتی وقتی مهمون دارن ارزونترین غذاها و کمترین پذیراییو براشون آماده میکنن و این از نظر من واقعا کار زشت و منفوریه!
    خلاصه شوهر من هم متاثر از همچین فضایی و تربیتی دقیقا انتظار داره من هم مثل مادرش باشم. دایما سرکوفت میزنه که چرا سره کار نمیرم چرا درآمد ندارم. دایما میگه چرا پیشرفت نمیکنی! کلا زنی که خونه دار هست رو خوار و بی ارزش میدونه میگه از همچین زنهایی بدم میاد. برای همین نمیتونه منو تو خونه بیکار یا درحال استراحت ببینه دایما تحقیرم میکنه. واقعا دیگه خسته شدم. این درحالیه که خودش کارش طوریه که در هفته میانگین 3 روز کار بیرون از خونه داره. وقتش خیلی آزاد هست و تو خونه میمونه.
    یه مدت گیر داده بود که باید پدرت ارثیه ی تورو زودتر بده. یا اینکه میگفت چرا بابات برای داداشت خونه خریده و انقدر خرج میکنه !! میگفت باید حقتو بگیری تو هم!
    این مسایل باعث دعوا های شدیدی بین ما میشه! دیگه واقعا نمیدونم چیکار کنم. نمیخام سره کار برم چون میترسم کلا از زیر بار خرج خودم و خونه شونه خالی کنه. الانش هم کلا نه خرجی و پولی بهم میده نه خواسته هام براش مهمه. به سختی خرید میکنه برای خونه. بدترین و ارزونترین چیزهارو میخره دقیقا عین مادرش با اینکه درآمد نسبتا خوبی داره! لطفا اگر کسی تجربه یا راهنمایی داره لطف کنه بگه استفاده کنم. ممنونم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 اردیبهشت 96 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    2,234
    سطح
    28
    Points: 2,234, Level: 28
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    78

    تشکرشده 156 در 94 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سرکار رفتن خانم یک معذل هست چون باعث میشود کمتر در خونه باشد بچهها دچار دوگانکی تربیتی میشوند و خانم همیشه خسته باشد بخصوص زمانی که اقا بخواهد ثابت کند که زن ذلیل نیستش و کمکی هم در خانه انجام ندهد
    شما میتوانی برای ایشان مثال بزنید که ببین فلانی فرزندش چه گناهی کرده که باید صبح زود از خاب بیدارش کنند و بعد هم تا 8 ساعت مادرش را نبیند و....
    شما دنبال یادگیری یک هنری باش برای دل خودت نه برای تحقق یافتن اهداف انها مثل خیاطی یا یک نوع کار هنری منبت کاری خطاطی
    هر کدوم که به روحیه ات ساز گار هستش
    در هفته 3روزی خودت را مشغول کنید روزی 2 ساعت خیلی خوب هست چون خانم خونه باید کاری کند در اجتماع حضور داشته باشد
    باورهای خانواده همسرت را نمیتونی تغییر بدی ولی خودت را میتوانی تغییر دهید و بر همسرت نیز تاثیر بگزاری

  3. کاربر روبرو از پست مفید اسما@ تشکرکرده است .

    saboor66 (دوشنبه 14 تیر 95)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 تیر 95 [ 22:52]
    تاریخ عضویت
    1395-4-14
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    8

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعا نیاز به راهنمایی دارم. کسی نظری نداره؟

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 تیر 95 [ 22:52]
    تاریخ عضویت
    1395-4-14
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    8

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اسما عزیزم ممنونم از اینکه وقت گذاشتین. راستش خودم هم بهش فکر کردم خیلی. کلا خودم عاشق کارهای هنریم. ولی یادگیری همین ها هم خرج داره. همسرم اصلا زیره بار مخارجم نمیره. انقدر دستمو خالی میذاره که خیلی وقت ها مادرم میفهمه و به بهونه های مختلف بهم پول میده. خیلی حسه بدیه! واقعا نسبت به زندگی باهاش سرد شدم. اخلاقیات بده دیگه هم خیلی داره مثلا اصلا تو کار خونه کمک و همراهی نمیکنه. هیچی. حتی یه لیوان برداشتن کمک من! بی احترامی مکرر به خانوادم تقریبا هر روز. متاسفانه دست بزن هم داره موقع عصبانیت واقعا متوجه نیست چیکار میکنه و شدیدا کتک کاری میکنه با من. طوری که یه بار چندجای صورتمو زخم کرد و دایما باعث کبودی میشه کتک هاش. خواستم برم پزشک قانونی گواهی بگیرم اما منصرف شدم . ولی باااز هم تکرار کرد. بعد از سه بار که تکرار شد به خانوادش گفتم دست بزن داره گفتن تقصیره خودته حتما تو عصبانیش کردی!!!!
    خلاصه که مشکلاتم با همسرم بسیار زیاده. اصلا حاضر نیست مشاوره بیاد چون خرج داره! واقعا نمیدونم با همچین مردی چه باید کرد!

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم خیلی متاسفم اما من خودم کسی رواز نزدیک میشناسم که شرایطی مثل شما داشت البته مادرشوهرش به این تندی مادر شوهر شما نبود اما دیدگاه همسرش همین بود چند بار همسرش به دوستم گفته تو چه باری از زندگی برداشتی فقط تو خونه ای میخوری میخابی کار کن پول بیار دوست منم میگه مگه خاهر خودت کار میکنه؟؟ پس دامادتونم بگه خاهرت سرباره؟
    بعد میگه زن از لحاظ قانونی حتی اگه سرکار هم بره تمام پولش مال خودشه و وظیفه مرده خانه رو تامین کنه البته اگه زن خاست میتونه کمک کنه پس اینقدر کار کار نکن
    و گفت باشه من میرم سر کار اما کارهای خونه هم باید نصف بشه چون من توان این ندارم هم کار بیرون کنم هم خونه تمام دوستام که میرن سرکار همسرشون تو خونه کمکش میکنه گفته بود شما من همینطوری انتخاب کردی و میدونستی شاغل نیستم البته دوستم یهذکاره پاره وقت یه مدت گرفت اما همسرش دیگه متوجه شده بود و وبه درامدش کاری نداشت البته دوستم خودش دید بهتره پول دربیاره خودش دستش تو جیبشه با اینکه همسرش خرج خونه رو میداد ایشون میگفت پس انداز با من
    البته مردانگی همسرش رو براش یاداوری کرده بود و نیاز تامین رو در او بیدار کرد تا همسرش دیگه خیلی کمتر ازین حرفها بهش زد تا جایی که میگفت میخام یه کار بهتر پیدا کنم همسرش میگفت نه نمیخاد
    شما باید از راهش وارد شی باید بپذیری که همسرت با این طرز فکر بزرگ شده اما شما با شیوه ای که بهت میگم رگ غیرت مردانگیش رو بلند کن
    ببین همه مردها چندتا نیاز اساسی دارن که باید تامین بشه
    اول اقتدار
    دوم شکوه تامین
    تاییدشدنو....
    تکیه گاه شدن.
    شما باید این حسها رو توش بیدار کنی حتما حتما حتما حتما حتما سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد ایشون رو گوش کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله
    البته اگه یه کاره نیمه وقت هم گیر بیاری بد نیست بهش نشون بدی که میتونی
    اول اینکارهارو اجرا کن یعنی روابطت رو یکم با هنسرت شیرین کن
    تا بعدا در مورد دست بزن هم بهت بگم
    ازخصوصیات خوب و بد خودت و همسرت کامل برامون بنویس
    نحوه اشنایی تون؟
    لحاظات خوشی ایشون چطوره؟
    ویرایش توسط ستاره زیبا : دوشنبه 14 تیر 95 در ساعت 14:18

  7. 2 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    saboor66 (دوشنبه 14 تیر 95), بارن (دوشنبه 14 تیر 95)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 تیر 95 [ 22:52]
    تاریخ عضویت
    1395-4-14
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    8

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ستاره یزیبای نازنین چقدر خوب و کامل بود صحبتات. ممنونم ازت. شاید باورتون نشه ولی احساسمیکنم اصلا همچین نیازی یعنی نیاز تامین کنندگی تو وجود همسرم نیست!!! برعکسدایما تو فکر اینه که چه طور با زرنگی شونه خالی کنه از زیر هر مسیولتی! هربار همکه موفق میشه کم بذاره از من و زندگیمون احساس زرنگی و باهوشی بهش دست میده. شایدباورتون نشه ولی کلا نه تولد نه روز زن نه سالگرد ازدواج هییییچکدومو برام کادونمیگیره مثلا قبلش یه کفش که نیاز داشتم برام گرفته میگه این باشه جای همون کادوتدیگه. هییچوقت سعی نمیکنه سورپرایز کنه منو یا خوشحالم کنه. حتی موقع تفریح یافیلم دیدن همش غر میزنه داریم وقتمونو هدر میدیم اینکارا چه فایده داره !! همشمیگه تفریحمون باید کار باشه. کلا میگه چرا پول خرج کنیم فقط میخواد پول جمع کنهبرای آینده همش میگه باید خونه بزرگتر بگیریم زمین بگیرم..... دقیقا تفکراتمادرشونه. اصلا دلخوشیای من براش اهمیت نداره و مسخره میکنه میگه تو آدمه کوچیکیهستی که خواسته های کوچیک داری. دیگه افسرده شدم باعث شده واقعا حسه بدی نسبت بهخودم پیدا کنم. انقدر سرکوفتا و سرزنشاش تو ذهنمه که نمیتونم هیچکاری از پیش ببریمانرژیم صفر شده.
    ستاره ی زیبای عزیزم گفتی لحظات خوشی چه طوره، بالا گفتم کلا میگه خوشی بایدکارو پول درآوردن باشه. البته اخلاقای خوبم داره محبت میکنه زبونی. پایبند بهزندگیه، اهله پیشرفته ولی خب واقعا اخلاقای بدش اونقدر زیاده که فقط اونا توذهنمه.
    هردومون فوق لیسانس هستیم. ازدواجمون هم کاملا سنتی بود. در عرض دوسه ماه عقدکردیم. البته بگم مشاور ازدواج قبلش رفتیم گفت بهم نمیخورید ازدواج نکنید اماواااقعا نمیدونم چه طور پیش رفت شرایط که ما ازدواج کردیم. بیشتر حرفه خونواده هابود. من خودم آدم مهربونی هستم، احساساتی، اما تو عصبانیت اصلا صبور نیستم، جفتمونبدجور عصبانی میشم و از کوره درمیریم، آشپزیم عالیه همیشه تعریف میکنه خودش، همیشهبه خودم میرسم تو خونه و بهترینارو میپوشم. خوشبختانه تو مسایل جنسی مشکلی نداریمو تنها مسیله ی مثبت زندگیمون شاید همینه.
    اما کم کم این دلخوری ها و دعواها هم نگرانم که اثر بذار رو رابطمون. خیلیزیاد به طلاق فکر میکنم. میگم برم از نظر مالی مستقل بشم و راحت جداشم!!!
    درضمن کلید مرد دکتر حبشی رو بارها گوش دادم. سعی کردم عمل کنم به حرفاشون اما اثری ندیدم واقعا!

  9. کاربر روبرو از پست مفید saboor66 تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (سه شنبه 15 تیر 95)

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,794
    سطح
    32
    Points: 2,794, Level: 32
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 180 در 88 پست

    Rep Power
    31
    Array
    عزیزم دکتر حبشی به شما کمک نمیکنه.مشکل اصلی شما خساست و کتک زدن های شوهرت هست که هر دوتا ریشه توی بچگی داره.حتما برو پزشکی قانونی که مدرک از کتک هایی که خوردی داشته باشی و بدون که اینجا آخرش نیست و اگر جلوش را نگیری کار به فک شکسته و ... هم میکشه.بعد هم برو مشاوره.اول خودت تنها برو ببین میتونه یادت بده چطوری راضیش کنی باهات بیاد.حتی شده هزینه سه چهار جلسه را از مادرت بگیر.سرکار هم بری بد نیست.نه برای اینکه پولت را دو دستی تقدیم شوهرت کنی.برای خودت و استقلال خودت.اگر هم دیدی توقعی داره بگو زندگی مشترک دو نفره است.همونقدری که تو بگذاری وسط منم میگذارم.کلا سعی کن مستقل تر بشی هم برای خودت خوبه و هم اگر بچه داری اصلا خوب نیست مرتب جلوی بچه ات کتک میخوری و تحقیر میشی.

  11. 2 کاربر از پست مفید kaspian تشکرکرده اند .

    abs (سه شنبه 15 تیر 95), saboor66 (سه شنبه 15 تیر 95)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 تیر 95 [ 19:16]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    337
    سطح
    6
    Points: 337, Level: 6
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 19 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینکه ازت بخواد کار کنی و کمک خرج خونه باشی به نظرم خیلی عجیب نیست. میتونه از فرهنگ خانوادگیش باشه که زن و مرد رو یکسان می بینن. در اینصورت شما بهش میگی برات کار پیدا کنه و توی خونه هم نصف کارها رو باید انجام بده تا شما بری سر کار.

    ولی کتک زدن دیگه هیچ جوری قابل توجیه نیست. شما رفتارت خیلی منفعلانه و دست پایین هست. به نظر میرسه که سطح خانواده آنها بالاتر از خانواده شماست و خودش هم شاید بالاتر از شماست که باعث شده در مقابلش منفعل یشی. خودت به خودت احترام نمیزاری میخوای اون و خانواده اش اینکار رو یکنن. اولین کتک زدن باید به پزشکی قانونی و دادگاه کشیده بشه. این تنها راه درسته.

  13. کاربر روبرو از پست مفید toojih2 تشکرکرده است .

    saboor66 (سه شنبه 15 تیر 95)

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 مرداد 97 [ 15:35]
    تاریخ عضویت
    1395-4-15
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 17 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.دوست عزیز به نظر من فارغ از باورهاو اعتقادات درست و نادرست همسرتون و خانواده شون، به نظر من کار کردن به شما اعتماد به نفس میده. حس مفید بودن. حس منشا اثر بودن. البته من خانه داری رو بی ارزش نمیدونم اما واقعا برای یک زن جوون بدون بچه مگه چقدر کار توی خونه هست؟ حتی اگر بر فرض محال هم باشد شما همه عمر و جوونیت رو میخوای آشپزی کنی و ظرف بشوری و... همینو بس؟!! یعنی فقط با همین کارها ارضا میشی؟! من به شخصه به عنوان یک زن که همسرم هیچ نیاز مالی هم ندارد ولی واقعا اگر بیش از چندروز خونه باشم احساس پوچی میکنم. در کشورهای پیشرفته اروپایی اگر کسی کار کند و حتی درامدی نداشته باشد بسیار با ارزشتر از کسیه که بیکاره.

  15. کاربر روبرو از پست مفید fgh تشکرکرده است .

    saboor66 (سه شنبه 15 تیر 95)

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saboor66 نمایش پست ها

    هردومون فوق لیسانس هستیم. ازدواجمون هم کاملا سنتی بود. در عرض دوسه ماه عقدکردیم. البته بگم مشاور ازدواج قبلش رفتیم گفت بهم نمیخورید ازدواج نکنید اماواااقعا نمیدونم چه طور پیش رفت شرایط که ما ازدواج کردیم.

    همسرتون رو باید همینی که هست قبول کنید این افراد شاید منفعل شن ولی درست نمی شند ، کسی که یه عمر این مدلی زندگی کرده + هر روز داره این موضوع از سمت مادرش بهش دیکته می شه ، چطور می خواهید عوضش کنید ؟
    تا قبل ازدواج هر کاری تونستید بکنید کردید ، بعدش خیلی سخت هست !
    فقط نمی دونم چرا پول به مشاوره دادید واقتی نمی خواستید حرف گوش کنید !
    این مواردی هم که قید می کنید ، اخلاق های خاص نیست ، شاید کتک زدن رو نشه قبل از ازدواج و مشاوره فهمید ، ولی خساست و بقیه اخلاق ها رو می شه راحت قبل ازدواج فهمید .

    اصلا معیارتون برای قبول این آقا چی بوده ؟ وضعیت مالی خودش و خانوادش ؟
    چه نکته مثبتی دیدید ؟

  17. کاربر روبرو از پست مفید داود.ت تشکرکرده است .

    saboor66 (سه شنبه 15 تیر 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.