سلام به همه عزیزان . من تازه با این سایت به طور اتفاقی اشنا شدم . خیلی خوبه که بتونیم حرفامونو راحت بزنییمو راهنمایی بگیریم. من 24سالمه و شوهرم 26. بعد از 2سال عقد الان 1ساله ازدواج کردم . با شوهرم از نظر رفتاری تفاوتهای زیادی دارم تا جایی که یه جاهایی کاملا مخالف هم فک میکنیم . حالا کم کم مشکلاتمو مطرح میکنم تا یکی یکی حلشون کنم . اما الان یه موضوعی هست میخام راهنمایی بگیرم و عجله دارم . شوهرم خیلی اهل مهمونی رفتن و اهل گشت و گذار نیس. ولی من تا قبل از ازدواجم خیلی اجتماعی و اهل رفت و امد بودم . الانم هستم ولی تا حالا سعی کردم هرجا شوهرم میره برم ولا غیر و روی خواسته های خودم خیلی جاها سرپوش گذاشتم .البته با فامیلهای خودش روابط بیشتری داره . همین چیزا باعث شده اکثرا خونه هستم. نه مهمونی نه مسافرتی نه هیچی . در حد مناسبتهای خاص یا یه سری دعوتی هایی که خودش بخاد . اما این روزا تصمیم گرفتم بیشتر به خودم توجه کنم چون شوهرم درسته اهل رفت و امدهای فامیلی نیس ولی با رفیقاش بیرون میره فوتبال میره خلاصه سرش گرمه ولی من اکثرا تنها توو خونه . حتی گاهی شبها تا دیر وقت .میخام ازین به بعد جاهایی که دوس دارم برم. نمیدونم کارم درسته یا نه . مثلا الان یه هفتس عمم التماسم میکنه با شوهرت تشریف بیارین خونمون . عروسی پسرشه برای یه سری چیزا نظر منو میخاد تنهاس . شوهرم میگه نه نمیام . تا اینکه برای امشب مامانم اینارو هم دعوت کرد برای افطار تا شاید با دعوتی من برم اونجا . به شوهرم گفتم آقا عمه برای افطار دعوتمون کرده ازم خواهش کرده برم کمکش . گفت نه من خودم بیشتر به کمک نیاز دارم . گفتم میدونم عزیزم برای خودمم خیلی مهم نیس ولی چون خیلی اصرار کرده برای اولین بار یه چیز ازم خواسته بازم هرچی تو بگی . گفت من حرفمو زدم نه. دیگه بعدش بیخیال شدم . خودش امروز صبح اومد گفت اگه تو میخای بری با مادرت اینا برو من نمیام. گفتم خب تنها کجا برم .من تا حالا کجا بدون تو رفتم. گفت خب پس نرو . گفتم بودن تو باعث دلگرمیه منه و اگه باشی سرم بالاس . گفت من نمیام .اگه میری برو اگه نه که هیچ خودت میدونی . نمیدونم حالا برم یا نه . از یه طرف دلم میخاد برم از یه طرفمیگم نکنه عادت شه براش . از یه طرفم توو این 3سالی که با همیم انقدی که همش با خودش رفتم مگه چه اتفاقی افتاد؟؟؟؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)