سلام دوستان حتما در جریان تاپیکهای قبلی من مبنی بر پرخاشگری و توهین های همسرم هستید ولی من الان یه مشکل جدید پیدا کردم ....از اول براتون تعریف میکنم که شبه ای نمونه...
من تقریبا چهار ساله ازدواج کردم یه دختر دو ساله دارم و سنتی ازدواج کردیم..
همسر من دوران مجردیش یه خونه کوچیک داشت داده بود اجاره روز خواستگاری پدرم گفت شش دانگ به نام دخترم کن که خلاصه با حرفای خانوادش قرار شد سه دانگش به عنوان مهریه به علاوه صدو ده سکه به نام من بشه تو فاصله خواستگاری و عقدمون همسرم که توی مغازه اجاره ای با برادرش کار میکرد تصمیم به خرید مغازه شریکی با داداش گرفت اومد به ما گفت برای خرید مغازه باید اون خونه رو بفروشم به حاش اون سه دانگی که سهم من از خرید مغازه شریکی با برادرمه رو به نام دختره شما می کنم بابام و من قبول کردیم..دو شب قبل از عقدمون زنگ زد گفت مامانم با این موضوع مخالفه!!!!!و میگه اگراینکارو بکنی من نمیام خلاصه بابای من کلی شاکی شد ولی فرداش من وهمسرم باهم حرف زدیم قرارشد صدو ده تا سکه بشه دویست تا توی عقدنامه هم ذکر بشه به محض خرید خونه توسط داماد سه دانگش به نام من میشه اونموقه سکه ها میشه صدو ده تا..گذشت تا نزدیکه عروسی بابام میخواست خونه برامون بخره همسرم گفت سه دانگ به نام باشه سه دانگ به نام تو ولی بابام قبول نکرد و به نام خودش گرفت و ما رفتیم اون خونه و زندگیمون رو شروع کردیم البته من خیلی به همسرم اصرار کردم وبرای اینکه راضیش کنم گفتم بزار بریم توش بعدا بابام به نام من میکنه منم سه دانگ به نام تو میزنم(البته اشتباه بسیار زیادی کردم که اینو گفتم خودم میدونم)..گذشت و بعد از یه سال اون خونه رو فروختیم و به یشنهاد همسرم اون سه دانگ مغازه ای که توش بودن و به نام برادرش بود رو ما خریدیم و طبیعتا به نام من خریدیم (اون خونه که به نام بابام رو فروختیم و به جای سهم برادرش رو گرفتیم که همسرم خودش فقط تو مغازه باشه و کلش بشه برا خودمون)...خیلی خوب شد تو خونه اجاره ای بودیم ولی همه بحثامون راجبه اون خونه تموم شد و مغازه که تنها سرمایمون بود به لطف بابام نصفش برا من بود و نصفش برا خودش...ولی الان مشکلی جدید شروع شده!!همسرم به خاطر کسادی بازار و خرید خونه میخاد مغازه رو بفروشه ولی دیشب کلی دعوا گرفته با من که من اگه بفروشم خونه شش دانگ به نام خودم میگرم مابقی ولشم میریزم تو بانک به نام خودم اگر مخالفی مغازه رو نمیفروشم همینطوری ضرر کنیم و خونه اجاره ای بشینیم..تو ماشین گفت که داشتیم میرفتیم بیرون من هی سکوت کردم هی فحش داد سکوت کردم اخر یک کلام گفت پس برم فردا اگهی کنم برافروش منم گفتم نه نه نه من موافق نیستم (البته قبلا راجبه این قضیه صحبت کرده بودیم و من قبول نکردم گفتم تنها لطفی که برات میتونم بکنم اینه که مابقی پول خونه رو براخودت ماشین بخر به نام خودت اونم قبول کرده بود نمیدونم چرا دیروز دوباره مطرح کرد هیچ حرف و سخنی هم نشده بود به خدا که بخاد حرفشو عوض کنه..البته کاملا مودیه همسرمن الان یه حرف میزنه یه ساغت دیگه یه چیز دیگه میگه)
بهش گفتم ما قبلا به نتیجه رسیدیم من بهت گفتم اون سه دانگ سهمه منه در ضمن ما دوتایی داریم کار میکنیم و زحمت میکشیم(گفتن نداره همه خرج اون مغازه کوفتی رو من میدم از حقوقم) حالا چرا باید به نام تو باشه اونم گفت همینیه که هست چون من مردم دوست دارم به نام من باشه ناراحتی نمیفروشم تا ابد مغازه رو امسالم که اجاره خونه تموم شد از این محل میریم (نزدیکه خونه مادرم هستم) و منطقه پایینتر دم مغازه میشینیم.................................... .....................................و من دیگه سکوت کردم و فقط توی دله خودم اشک ریختم به حال خودم........دیشب موقع خواب گفتم برم آکهی فروش بزنم ؟ منم گفتم خودت میدونی ولی من شش دانگ به نام تو موفق نیستم گفت پس منم نمیفروشم.
صبح براش نامه نوشتم و توش کاملا محبت امیز گفتم از خرشیطون بیا پایین ما زندگیمون شریکی همه چیزمون شریکیه خراب نکن اهدافمون رو.............ولی تا حالا جواب نداده اس هم نداده منم زنگ نزدم ولی میدونم که بد جوری گیر داده و کوتاه نمیاد ...به نظرتون چیکار کنم و چه طوری بهش بگم وقت زیادی هم ندارم چون اگه لج کنه دوباره مغازه رو راه می اندازه چون تو ماه رمضون درش بسته بوده
علاقه مندی ها (Bookmarks)