به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array

    Tavajoh مشکل جدیده من و توقع بیجای همسرم.توروخدا کمکم کنید وقتم کمه

    سلام دوستان حتما در جریان تاپیکهای قبلی من مبنی بر پرخاشگری و توهین های همسرم هستید ولی من الان یه مشکل جدید پیدا کردم ....از اول براتون تعریف میکنم که شبه ای نمونه...
    من تقریبا چهار ساله ازدواج کردم یه دختر دو ساله دارم و سنتی ازدواج کردیم..
    همسر من دوران مجردیش یه خونه کوچیک داشت داده بود اجاره روز خواستگاری پدرم گفت شش دانگ به نام دخترم کن که خلاصه با حرفای خانوادش قرار شد سه دانگش به عنوان مهریه به علاوه صدو ده سکه به نام من بشه تو فاصله خواستگاری و عقدمون همسرم که توی مغازه اجاره ای با برادرش کار میکرد تصمیم به خرید مغازه شریکی با داداش گرفت اومد به ما گفت برای خرید مغازه باید اون خونه رو بفروشم به حاش اون سه دانگی که سهم من از خرید مغازه شریکی با برادرمه رو به نام دختره شما می کنم بابام و من قبول کردیم..دو شب قبل از عقدمون زنگ زد گفت مامانم با این موضوع مخالفه!!!!!و میگه اگراینکارو بکنی من نمیام خلاصه بابای من کلی شاکی شد ولی فرداش من وهمسرم باهم حرف زدیم قرارشد صدو ده تا سکه بشه دویست تا توی عقدنامه هم ذکر بشه به محض خرید خونه توسط داماد سه دانگش به نام من میشه اونموقه سکه ها میشه صدو ده تا..گذشت تا نزدیکه عروسی بابام میخواست خونه برامون بخره همسرم گفت سه دانگ به نام باشه سه دانگ به نام تو ولی بابام قبول نکرد و به نام خودش گرفت و ما رفتیم اون خونه و زندگیمون رو شروع کردیم البته من خیلی به همسرم اصرار کردم وبرای اینکه راضیش کنم گفتم بزار بریم توش بعدا بابام به نام من میکنه منم سه دانگ به نام تو میزنم(البته اشتباه بسیار زیادی کردم که اینو گفتم خودم میدونم)..گذشت و بعد از یه سال اون خونه رو فروختیم و به یشنهاد همسرم اون سه دانگ مغازه ای که توش بودن و به نام برادرش بود رو ما خریدیم و طبیعتا به نام من خریدیم (اون خونه که به نام بابام رو فروختیم و به جای سهم برادرش رو گرفتیم که همسرم خودش فقط تو مغازه باشه و کلش بشه برا خودمون)...خیلی خوب شد تو خونه اجاره ای بودیم ولی همه بحثامون راجبه اون خونه تموم شد و مغازه که تنها سرمایمون بود به لطف بابام نصفش برا من بود و نصفش برا خودش...ولی الان مشکلی جدید شروع شده!!همسرم به خاطر کسادی بازار و خرید خونه میخاد مغازه رو بفروشه ولی دیشب کلی دعوا گرفته با من که من اگه بفروشم خونه شش دانگ به نام خودم میگرم مابقی ولشم میریزم تو بانک به نام خودم اگر مخالفی مغازه رو نمیفروشم همینطوری ضرر کنیم و خونه اجاره ای بشینیم..تو ماشین گفت که داشتیم میرفتیم بیرون من هی سکوت کردم هی فحش داد سکوت کردم اخر یک کلام گفت پس برم فردا اگهی کنم برافروش منم گفتم نه نه نه من موافق نیستم (البته قبلا راجبه این قضیه صحبت کرده بودیم و من قبول نکردم گفتم تنها لطفی که برات میتونم بکنم اینه که مابقی پول خونه رو براخودت ماشین بخر به نام خودت اونم قبول کرده بود نمیدونم چرا دیروز دوباره مطرح کرد هیچ حرف و سخنی هم نشده بود به خدا که بخاد حرفشو عوض کنه..البته کاملا مودیه همسرمن الان یه حرف میزنه یه ساغت دیگه یه چیز دیگه میگه)
    بهش گفتم ما قبلا به نتیجه رسیدیم من بهت گفتم اون سه دانگ سهمه منه در ضمن ما دوتایی داریم کار میکنیم و زحمت میکشیم(گفتن نداره همه خرج اون مغازه کوفتی رو من میدم از حقوقم) حالا چرا باید به نام تو باشه اونم گفت همینیه که هست چون من مردم دوست دارم به نام من باشه ناراحتی نمیفروشم تا ابد مغازه رو امسالم که اجاره خونه تموم شد از این محل میریم (نزدیکه خونه مادرم هستم) و منطقه پایینتر دم مغازه میشینیم.................................... .....................................و من دیگه سکوت کردم و فقط توی دله خودم اشک ریختم به حال خودم........دیشب موقع خواب گفتم برم آکهی فروش بزنم ؟ منم گفتم خودت میدونی ولی من شش دانگ به نام تو موفق نیستم گفت پس منم نمیفروشم.
    صبح براش نامه نوشتم و توش کاملا محبت امیز گفتم از خرشیطون بیا پایین ما زندگیمون شریکی همه چیزمون شریکیه خراب نکن اهدافمون رو.............ولی تا حالا جواب نداده اس هم نداده منم زنگ نزدم ولی میدونم که بد جوری گیر داده و کوتاه نمیاد ...به نظرتون چیکار کنم و چه طوری بهش بگم وقت زیادی هم ندارم چون اگه لج کنه دوباره مغازه رو راه می اندازه چون تو ماه رمضون درش بسته بوده

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 اردیبهشت 96 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    2,234
    سطح
    28
    Points: 2,234, Level: 28
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    78

    تشکرشده 156 در 94 پست

    Rep Power
    30
    Array
    همسرت داره لج بازی میکند چون اون وقتی که خانه خریدید پدرت به نام خودش کرد
    درسته که بعد مشکل شما حل شد و هردونصف شریک شدین ولی یک جورایی اقا را حساب نکردین اونم به غرورش بر خورده الان بروز داد
    با محبت کردن میتوانی به حقت برسی اگر شاخ شونه بکشی بدتر میکند
    باهاش صحبت کنید حتی اگر بحث شد بگویید که پدر صلاح شما را خاسته و ...
    منطقی رااضیش کنید مثلا بگویید من میدونم که شما همیشه همه چیز را رعایت میکنید و پایبند هستی به حق حقوقم و احترام میگزاری از شما سپاسگزارم و...

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,783
    سطح
    71
    Points: 11,783, Level: 71
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 267
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    یه سوال اسما خانم
    پدر دختر براش خونه خریده باید به نام آقا داماد می زد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(مهره داماد بوده نکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)
    به قول فامیل دور : من دیگه صحبتی ندارم

  4. 3 کاربر از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده اند .

    نیکیا (یکشنبه 13 تیر 95), veis (شنبه 12 تیر 95), اثر راشومون (یکشنبه 13 تیر 95)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1391-8-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 177 در 80 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام . به سوال من جواب بده ......بعد هر کاری خواستی بکن ..

    مغازه خیلی ارزش داشته باشه 200 میلیون ......

    به نظرت زندگی ات ارزش 200 میلیون رو نداره ؟؟؟ میخوای به خاطر فقط پول زندگی خودت رو خراب کنی ؟؟؟

    درسته از نظر حقوقی و اخلاقی حق با شماست ولی بشین با خودت فکر کن که حالا مثلا به نام همسرت باشه خوب چی میشه ؟؟؟

    یا علی .....

  6. کاربر روبرو از پست مفید skyzare تشکرکرده است .

    amf66 (شنبه 12 تیر 95)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط skyzare نمایش پست ها
    سلام . به سوال من جواب بده ......بعد هر کاری خواستی بکن .. <br>
    <br>
    <br>
    مغازه خیلی ارزش داشته باشه 200 میلیون ......<br>
    <br>
    به نظرت زندگی ات ارزش 200 میلیون رو نداره ؟؟؟ میخوای به خاطر فقط پول زندگی خودت رو خراب کنی ؟؟؟ <br>
    <br>
    درسته از نظر حقوقی و اخلاقی حق با شماست ولی بشین با خودت فکر کن که حالا مثلا به نام همسرت باشه خوب چی میشه ؟؟؟ <br>
    <br>
    یا علی .....
    <br>
    من یه سوال دیگه دارم آیا با بخشیدن مغازه به شوهرشون مشکل ایشون حل میشه؟ تاپیکهای دیگر این خانوم رو دیدید؟ به نظر من که مشکلاتشون زیاد تر میشه و شوهرش با خیال راحت و پشتوانه ی کامل به بدقولی و زورگویی و فحاشی و توهین به خانم و خانواده اش ادامه خواهد داد...<br>
    عزیزم من مشاور نیستم و بهت توصیه میکنم انجمن آزاد شو و مشاوره تخصصی بگیر اما به هیچ عنوان تا زمانی که مشاوره تخصصی از مدیر همدردی یا فرشته ی مهربان نگرفتی اموال خودت را به همسرت منتقل نکن
    ویرایش توسط نیکیا : یکشنبه 13 تیر 95 در ساعت 00:44

  8. 2 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    Amina (یکشنبه 13 تیر 95), ZENDEGIBEHTAR (یکشنبه 13 تیر 95)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من به عنوان اقا جواب ميدم
    جون همفكري قرار بشه
    از ديكاه من اين خانم با هركي ازدواج ميكرد اين مشكلات رو داشت
    از ديد من اينجور تعبير ميشه ( خودمو جاي همسرش كذاشتم )
    اره خانمم سياست داره زبون بازي ميكه خواسته هاشو با باباش همانك ميكنه كه خودش بده نشه انجام ميده
    باباش جكار ماست ؟
    من فردا كم بيارم اين باباش ازوناست كه نميكه كمك شوهرش كنيم ميكه طلاقشو بكيريم نخواد دخترمون بدبخت شه
    اينا جرا برا من كيسه دوختن حتما خبريه ؟
    صادقانه بكم باي باباتو بكش بيرون كه طلاقت ميده دنيايي هم انكشتت رو عسل كني دهنش كني با جهرت , جهره ي باباتون يادش مياد و خودشو عقب ميكشه
    اون شمارو اهرم فشار عاطفي ميدونه كه داريد باهاش ميجنكين

    نشين برا خودتون منطق بيارين شريكيم و غيره
    يه خصلت مرد رو كه خدادايه رو فراموش نكنين اون و اكثر مردا خودشون مالك همسر ميدونن
    بخاطر همينه كه تو ناخداكاه خانما , اين هست كه اقا بياد منت كشي و يا خاستكاري
    شما لذت مرد بودن و اقتدار رو دارين تو اون ميكشين
    همسر شما داره از اقتدارش دفاع ميكنه برا ي حفظ زندكيش

    ولي شما هواستون نيست كه همسرتون تو بازي قرار كرفته كه بايد اقتداروشو بخانوادشم متاسفانه نشون بده كه صرفا مقصر باباي شماست از نظرش و نظر خيلي از اقايون ,نه بخاطر خانوادش باشه ها نه بخاطر اثبات مرد بودنه خوش تو اجتماعه خاندانشونه كه شخصيتش زير سوال رفته و حالاشما ادعا دارين بهتون توجه نميشه واقعا خنده داره و قصه دار من افسوس خوردم بجاي همسرتون

    حالا برنامت با اين اقا جيه ؟
    مطمعنم اينه كه هر وقت ميشين به زندكيت فكر ميكني با يه من فكرتو شرو ميكني
    منم كار ميكنم منم حق دارم , از نظر همسرت مطمعن باش متنفر هست خانمش بر سر كار
    جرا جون منت صد نفر روي شوهرتونه , جون ميكه باباش به خاطر اينه زبزن ش روم بلنده
    جرا جون از نظر خودش يه اشتباه كرده شما رو خواسته

    اينا رو به منظور نكفتم ديد يه اقا در مواجهه با يه خانم مثل شما بيان كردم
    اميدوارم اين حرفاي منو صادقانه بهش فكر كني
    ویرایش توسط mohanad28 : یکشنبه 13 تیر 95 در ساعت 01:08

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    دوست عزیزم ممنون که پاسخم رو دادید...تنها جنبه مالی قضیه رونمیبینم من آینده رو میبینیم..اینکه شاید بعدها از اینکارم پشیمون بشم میدونین میترسم دو روز دیگه خیلی راحت با زبون ساده میگم بتونه از خونه بندازتم بیرون و مطمینم با اینکار گستاخ تر میشه.
    نقل قول نوشته اصلی توسط skyzare نمایش پست ها
    سلام . به سوال من جواب بده ......بعد هر کاری خواستی بکن ..

    مغازه خیلی ارزش داشته باشه 200 میلیون ......

    به نظرت زندگی ات ارزش 200 میلیون رو نداره ؟؟؟ میخوای به خاطر فقط پول زندگی خودت رو خراب کنی ؟؟؟

    درسته از نظر حقوقی و اخلاقی حق با شماست ولی بشین با خودت فکر کن که حالا مثلا به نام همسرت باشه خوب چی میشه ؟؟؟

    یا علی .....
    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohanad28 نمایش پست ها
    من به عنوان اقا جواب ميدم
    جون همفكري قرار بشه
    از ديكاه من اين خانم با هركي ازدواج ميكرد اين مشكلات رو داشت
    از ديد من اينجور تعبير ميشه ( خودمو جاي همسرش كذاشتم )
    اره خانمم سياست داره زبون بازي ميكه خواسته هاشو با باباش همانك ميكنه كه خودش بده نشه انجام ميده
    باباش جكار ماست ؟
    من فردا كم بيارم اين باباش ازوناست كه نميكه كمك شوهرش كنيم ميكه طلاقشو بكيريم نخواد دخترمون بدبخت شه
    اينا جرا برا من كيسه دوختن حتما خبريه ؟
    صادقانه بكم باي باباتو بكش بيرون كه طلاقت ميده دنيايي هم انكشتت رو عسل كني دهنش كني با جهرت , جهره ي باباتون يادش مياد و خودشو عقب ميكشه
    اون شمارو اهرم فشار عاطفي ميدونه كه داريد باهاش ميجنكين

    نشين برا خودتون منطق بيارين شريكيم و غيره
    يه خصلت مرد رو كه خدادايه رو فراموش نكنين اون و اكثر مردا خودشون مالك همسر ميدونن
    بخاطر همينه كه تو ناخداكاه خانما , اين هست كه اقا بياد منت كشي و يا خاستكاري
    شما لذت مرد بودن و اقتدار رو دارين تو اون ميكشين
    همسر شما داره از اقتدارش دفاع ميكنه برا ي حفظ زندكيش

    ولي شما هواستون نيست كه همسرتون تو بازي قرار كرفته كه بايد اقتداروشو بخانوادشم متاسفانه نشون بده كه صرفا مقصر باباي شماست از نظرش و نظر خيلي از اقايون ,نه بخاطر خانوادش باشه ها نه بخاطر اثبات مرد بودنه خوش تو اجتماعه خاندانشونه كه شخصيتش زير سوال رفته و حالاشما ادعا دارين بهتون توجه نميشه واقعا خنده داره و قصه دار من افسوس خوردم بجاي همسرتون

    حالا برنامت با اين اقا جيه ؟
    مطمعنم اينه كه هر وقت ميشين به زندكيت فكر ميكني با يه من فكرتو شرو ميكني
    منم كار ميكنم منم حق دارم , از نظر همسرت مطمعن باش متنفر هست خانمش بر سر كار
    جرا جون منت صد نفر روي شوهرتونه , جون ميكه باباش به خاطر اينه زبزن ش روم بلنده
    جرا جون از نظر خودش يه اشتباه كرده شما رو خواسته

    اينا رو به منظور نكفتم ديد يه اقا در مواجهه با يه خانم مثل شما بيان كردم
    اميدوارم اين حرفاي منو صادقانه بهش فكر كني
    دوست عزیز ممنون از توجهتون..ولی ای کاش پست های قبلی رو میخوندین...من و خانوادم نادانسته وارد این سوء تفاهم شدیم.اختیار اون خونه تمام و کمال دست من و شوهرم بود حتی خودش پیشنهاد داد بفروشیم و مغازه بگیریم براخودمون بشه کل مغازه و پدرمن هم هیچ مخالفتی نکرد. در ضمن از همون اول میخواست پدرم خونه رو به نام من بخره ولی چون وام میخواست بگیره و باید به نام خودش میبود خونه رو به نام خودش مجبور شد بگیره..به هرحال اونطوریا هم که فکر میکنین نیست.من با خرید شش دانگ خونه به نام همسرم حس میکنم گستاخ ترش کنم ..اون موقع نقش من توی این زندگی چی میشه ..........هیچ کس از آینده خبر نداره




    همسرم نامه ایی رو که صبح براش نوشته بودم رو خونده بود وقتی شب اومد خونه گفت مغازه رو آگهی کردم برای فروش باشه سه دانگ سه دانگ میخریم...نمیدونم امیدوارم منصرف نشه....


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خواهش می کنم در مورد توهین اشخاص به خودتون و متوجه کردن انها به اشتباهشون راهکار بدید
    توسط qazqaz در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 28 بهمن 94, 10:57
  2. توقعات من از همسرم در این دوران و بی توجهی او
    توسط sahra100 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 45
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 اسفند 90, 16:11
  3. توهم داره نابودم میکنه توروخدا کمک کنید
    توسط توهم گرا در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 دی 90, 23:59
  4. خانواده شوهر بی توجه به ما و پر توقع
    توسط فرشته شب در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 شهریور 90, 14:50
  5. اجبار در ازدواج و اکنون توجه به جنس مخالف(سئوال توفان)
    توسط توفان در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 مرداد 87, 12:53

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.