به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13

موضوع: جوونی چیه؟

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 آبان 95 [ 09:35]
    تاریخ عضویت
    1394-6-01
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 25 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    جوونی چیه؟

    جوونی چیه؟ چجوری میشه جوونی کرد؟ عشق و حال جوونی چیه؟ مسئولیت بزرگ توی سنین 20 تا 30 چیه؟چجور میشه جوونی کرد که بعدها حسرت و ناکامی بهت دست نده؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید Yellow.king تشکرکرده است .

    mohamad.reza164 (جمعه 11 تیر 95)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    سلام و عرض ادب.

    جوونی دو دیدگاه داره:

    یک دیدگاه مغلطه ی جامعه است و دیگری هدف زندگی:

    دیدگاه اول که مغلطه و سفسطه ی رایج شده در جامعه هست، به معنای هنجار شکنی در پی لذت های آنی هست. یک هیجان کاذب جهت تسکین بیهودگی ها و پوچی ها. مثال هایی از این دست شامل: ارتباط با جنس مخالف خارج از چارچوب تعهدی به اسم ازدواج هست، نوعی جو گیری به اسم سیگار و قلیون در راستای به قولا بچه ننه نبودن هست، یک مسکن پر عوارض به اسم مشروب به جای درمان پریشانی هست، ویراژ دادن عقده های انباشه در خیابان های شهر. یا به عبارتی همان که سنتوری میگه: "نمونده از جوونی هام نشونی، پیر شدم پیر تو ای جوونی" این جوونی دومی اشاره به همین نوع جوونی داره

    اما دیدگاه دیگر که هدف و معنای زندگیست یعنی: "دریاب کنون که دولتت هست به دست، کین دولت و ملک میرود دست به دست" . یعنی زیبه اندیش باش که زیبه اندیشان به زیبایی رسند، یعنی زندگی رو جشن بگیر و پاس بدار که "حیف اوقات که یک سر به بطالت گذرد" ، یعنی " تا توانی دلی به دست آور" یعنی از دروغ ها و فریب های ظاهری رها شو و به حقیقت هستی بپیوند، یعنی قلب سپاسگزار داشته باش و جای بیهودگی ها قدر دان نعمت هات باش. اینم خودش رو در قالب ازدواج و تشکیل یک خانواده هدفمند، لذت ناشی از خدمت به خلق و رضایت خداوند ، عبور از وابستگی و رها شدن از تعلقات دنیوی ، مهار افسار حرص و ولع، آسان گرفتن زندگی، جهان بینی، معنا یابی و گذر از خودخواهی نشون میده. جایی که انسان به جای تلاش برای زنده مانی، کوششی جهت زندگانی میکنه.

    موفق باشید.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  4. 6 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    Eram (جمعه 11 تیر 95), mohamad.reza164 (جمعه 11 تیر 95), saeeded (شنبه 12 تیر 95), نیکیا (جمعه 11 تیر 95), Yellow.king (جمعه 11 تیر 95), باغبان (جمعه 11 تیر 95)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    مفید و اثرگذار بودن.

    جیک جیک مستونت بود فکر زمستون نبودی؟ مستون = جوانی و زمستون = پیری

    - - - Updated - - -

    بعضا، زمستون= اخرت


  6. 4 کاربر از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده اند .

    Yellow.king (جمعه 11 تیر 95), بانوی آفتاب (سه شنبه 15 تیر 95), باغبان (جمعه 11 تیر 95), عشق آفرین (شنبه 12 تیر 95)

  7. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Yellow.king نمایش پست ها
    جوونی چیه؟ چجوری میشه جوونی کرد؟ عشق و حال جوونی چیه؟ مسئولیت بزرگ توی سنین 20 تا 30 چیه؟چجور میشه جوونی کرد که بعدها حسرت و ناکامی بهت دست نده؟

    سلام

    سئوال شما ، سئوال نیست !

    یه جور خستگیه !


    می خوای چی کار کنی ؟


    چاله با چاه عوض نکنی !



  8. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (شنبه 12 تیر 95), Yellow.king (جمعه 11 تیر 95), عشق آفرین (شنبه 12 تیر 95)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 آبان 95 [ 09:35]
    تاریخ عضویت
    1394-6-01
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 25 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط [FONT=&quot
    عشق آفرین;414597]سلام و عرض ادب[/FONT].

    جوونی دو دیدگاه داره:

    یک دیدگاه مغلطه ی جامعه است و دیگری هدف زندگی:

    دیدگاه اول که مغلطه و سفسطه ی رایج شده در جامعه هست، به معنای هنجار شکنی در پی لذت های آنی هست. یک هیجان کاذب جهت تسکین بیهودگی ها و پوچی ها. مثال هایی از این دست شامل: ارتباط با جنس مخالف خارج از چارچوب تعهدی به اسم ازدواج هست، نوعی جو گیری به اسم سیگار و قلیون در راستای به قولا بچه ننه نبودن هست، یک مسکن پر عوارض به اسم مشروب به جای درمان پریشانی هست، ویراژ دادن عقده های انباشه در خیابان های شهر. یا به عبارتی همان که سنتوری میگه: "نمونده از جوونی هام نشونی، پیر شدم پیر تو ای جوونی" این جوونی دومی اشاره به همین نوع جوونی داره

    اما دیدگاه دیگر که هدف و معنای زندگیست یعنی: "دریاب کنون که دولتت هست به دست، کین دولت و ملک میرود دست به دست" . یعنی زیبه اندیش باش که زیبه اندیشان به زیبایی رسند، یعنی زندگی رو جشن بگیر و پاس بدار که "حیف اوقات که یک سر به بطالت گذرد" ، یعنی " تا توانی دلی به دست آور" یعنی از دروغ ها و فریب های ظاهری رها شو و به حقیقت هستی بپیوند، یعنی قلب سپاسگزار داشته باش و جای بیهودگی ها قدر دان نعمت هات باش. اینم خودش رو در قالب ازدواج و تشکیل یک خانواده هدفمند، لذت ناشی از خدمت به خلق و رضایت خداوند ، عبور از وابستگی و رها شدن از تعلقات دنیوی ، مهار افسار حرص و ولع، آسان گرفتن زندگی، جهان بینی، معنا یابی و گذر از خودخواهی نشون میده. جایی که انسان به جای تلاش برای زنده مانی، کوششی جهت زندگانی میکنه.

    موفق باشید.
    سلام علیکم.عرض ادب برای من بود انحصاری.کپی رایت رو رعایت کنید شما تا وقتی لذات بالا رو تست نکنی.تا وقتی اشتباه نکنی نمی تونی به خوب و بد بودنش پی ببری.اگه فلسفه آدم روی این کره خاکی رشد و تکامله.لازمه اش تحربه اس حتی اگه خطرناک باشه.به نصحیت بزرگترا میتونی خطر رو مهار کنی ولی ضعیف و سست بار میای.بی مهارت میشی.قسمت دومی که شما گفتی نوعی فاکتورای سلامته روانه.جوونی دو جور داریم میگن.دلش جوونه.سرزنده اس به نوع 2 شما بی ارتباط نیست.یه جورم میگن جوونه مغزش خونه.دعوا ویراژ دختر بازی مواد قمار مسافرت هر و کر اسکل کردن این و اون در اصطلاخ عامیانه نهابت لش بازی بین اینا من میگم جوونی نمی تونه از شیطنت عاری باشه مثلا میگن حکمت پیری را با شور جوانی در هم بیامیزیم.خنده داره.بالاخره جوونی از قدیم الایام و غیره ..در کتاب و سنت و تمدن ها یک جور شور و مستی و لذت در هم آمیخته که باز در همون ها پس از گذشت چند صباحی از زندگی ،نکوهیده است.این نکوهیدگی از اون تجربه به وجود میاد.

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohamad.reza164 نمایش پست ها
    مفید و اثرگذار بودن.

    جیک جیک مستونت بود فکر زمستون نبودی؟ مستون = جوانی و زمستون = پیری

    - - - Updated - - -

    بعضا، زمستون= اخرت

    بس میگن اونی که در جوونی پیره با اونی که در پیری جوونه ..فاجعه اس. طفل یتشیخ ...شیخ یتشبب ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط [FONT=&quot
    باغبان;414602[/FONT]]سلام

    سئوال شما ، سئوال نیست !

    یه جور خستگیه !


    می خوای چی کار کنی ؟


    چاله با چاه عوض نکنی !
    سلام.کاره خاصی که نمی کنم.بخوامم نمی تونم بکنم. گفتم که من قدرت کانکت شدن ندارم.اگه منظورت ساخته سریال آمریکن پایه .اگه منظورت این عشق حالای مزه ای و آبکیه .که بازم امکانش رو ندارم.دنبال یه چیزی میگردم که رفتار سالم رو در دوره جوانی بهم توضیح بده.با چشم پوشی از این تعریفای مرسوم که جوانی اینه عاقل و و بالغ باشی در کنارش تفریح و لذت رو در جوانی نموداری و مثالی بگه.غیر از این کوه و مسافرت و ..که مخصوص هیچ سن و دوره ای نیست

  10. 2 کاربر از پست مفید Yellow.king تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (دوشنبه 14 تیر 95), عشق آفرین (دوشنبه 14 تیر 95)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    با درود

    همه اینا بستگی به روحیات،منطقه جغرافیایی،پول،طرز فکر،برخورد خانواده و فرهنگ و... داره ،

    هیچکسی نمیتونه تعریف درستی از جوونی کردن بده

    آدمهای متفاوت، زندگی های متفاوت، دغدغه های متفاوت

    بنظرم شما بخاطر تضادی که بین خودت و خانوادت هست، سردرگم شدی
    راهی را که فکر میکنی درسته برو، نذار کسی بهت چیزی که دوست نداری تحمیل کنه فقط چون خودش خوشش میاد

  12. 3 کاربر از پست مفید delkhaste تشکرکرده اند .

    Yellow.king (دوشنبه 14 تیر 95), اقای نجار (سه شنبه 15 تیر 95), باغبان (چهارشنبه 16 تیر 95)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Yellow.king نمایش پست ها

    شما تا وقتی لذات بالا رو تست نکنی.تا وقتی اشتباه نکنی نمی تونی به خوب و بد بودنش پی ببری.اگه فلسفه آدم روی این کره خاکی رشد و تکامله.لازمه اش تحربه اس حتی اگه خطرناک باشه.
    سلام و عرض احترام! (انحصار نداره؟)

    جناب yellow.king امیدوارم از من نرنجید، اما با توجه به روند تاپیک قبلیتون و البته پاسخ هاتون (به استناد شواهد و قرائن)، یه مقاومت پنهان درون شما هست که بیشتر نشان از چالش طلبی شما در تاپیک ها داره تا به دنبال پاسخ بودن.
    البته این خیلی خوب هست، چون نشون میده آنالیز و تفکر میکنید و خیلی مهمه که ابتدا انسان به درستی اعتماد کنه و بعد سخنی رو عاقلانه بپذیره.
    لیکن مقاومت زیادی مانع کسب است (این دیگه عمرا کپی رایت نداره)

    من هر دو جوونی رو تجربه کردم که به شما توصیه میکنم، لیکن به قول شما افراد تا تجربه شهودی نداشته باشن قانع نمیشن و هرچقدر ما تلف شده ها تذکر بدیم، لیکن سالانه افراد زیادی قربانی میشن.

    بله، فلسفه آدم روی کره خاکی رشد و تکامله و لازمه اش تجربه. لیکن یهو دیدی در اولین تجربه از رشد و تکامل به کل ساقط شد و یه جور ناجور رشد و تکامل نمود. مثل اولین تجربه پدر شما از اعتیاد، و رشد و پیشرفتشون در نزول و کتک زدن مادرتون! به هر حال یک تجربه است!

    و مورد بعد در جواب این استدلال شما این هست که هر تجربه ای، تجربه ای دیگر رو نفی میکنه، پس عملا ما نمیتونیم همه چیز رو تجربه کنیم و بر مبنای استدلال شما کمال ما ناقص خواهد بود. به عنوان مثال به محض تجربه ی اولین نخ سیگار، تجربه ی داشتن ریه ای که دود سیگار نخورده از فرد ساقط میشه. یا مثال واضح تر، مثلا من دوست پسر داشتم، ایشون رفته و کات شده، پس همسر آینده ی من تجربه ی اولین عشق من نیست و این تجربه دیگه از من ساقط شده.

    و اینکه فرمودید تا اشتباه نکنی، نمیتونی به خوب و بدش پی ببری.
    چرا؟ من اعتیاد به مواد مخدر نداشتم، اما میدونم بده، دزدی نرفتم، اما میدونم بده. (مثال نقض)
    ولی ما چیز مطلقا خوب یا مطلقا بد نداریم. مثلا اعتیاد زندگی حقیقی رو ازت میگیره، اما یه حالی هم بهت میده، دزدی شاید سرنوشتت رو به زندان گره بزنه، اما میتونه بدون تلاش ثروتمندت کنه. دروغ ممکنه موقتا کارت رو راه بندازه. (آنچه که پسوند خوب و بد رو بر زبان ما جاری میکنه قیمتی هست که براش می پردازیم)

    و شما از تجربه سخن گفتید. پس حیفه انسان از قدرت تصور و عقلش استفاده نکنه و عملا تجربه شون نکنه! اگر قرار باشه من هرچیزی رو عملی تجربه کنم که تصور و عقل بی کاربرد میشن. ولی من میتونم بی شخصیت شدن و بی اعتبار شدنم رو بعد از جملات زشت و رکیکی که بر زبان جاری میکنم تصور کنم و عقلا این کار رو انجام ندم. آیا اون پسری که هر دختری از جلوش رد شد یه متلک میندازه و یه لذتی هم میبره، میتونه تصور کنه چه بی شخصیته؟ (شاید اصلا حاضر نیست تصورش رو تجربه کنه)

    نقل قول نوشته اصلی توسط Yellow.king نمایش پست ها
    به نصحیت بزرگترا میتونی خطر رو مهار کنی ولی ضعیف و سست بار میای.بی مهارت میشی.
    بله، عقل اینو میگه، ولی همان تجربه که مد نظر شما هست خلاف این رو ثابت میکنه. یه شخص که معتاد میشه، یکی که به جنس مخالف وابسته میشه، یکی که گرفتار خمر هست، اولین دستاوردش بی ارادگی ، سستی و ناتوانی هست و این تمام زندگی اون فرد رو تحت الشعاع قرار میده . این تجارب شاید از هر 100 نفر یک نفر رو نجات بده که اونم همیشه در معرض لغزش مجدده. و آدم در هرچه در اون استمرار می ورزه مهارت کسب میکنه و شما بد نیست به عنوان تحقیق از مشاورین و روانشناسان بپرسید چه کسانی اراده ی ضعیفی دارن و اگر پاسخ شنیدین کسانی که اعتماد به نفس ندارن، حتما بپرسید کسانی که تجربیات نا موفقی داشتن چه به روز اعتماد بنفسشون اومده!


    نقل قول نوشته اصلی توسط Yellow.king نمایش پست ها
    قسمت دومی که شما گفتی نوعی فاکتورای سلامته روانه.... مثلا میگن حکمت پیری را با شور جوانی در هم بیامیزیم.خنده داره.بالاخره جوونی از قدیم الایام و غیره ..در کتاب و سنت و تمدن ها یک جور شور و مستی و لذت در هم آمیخته که باز در همون ها پس از گذشت چند صباحی از زندگی ،نکوهیده است.این نکوهیدگی از اون تجربه به وجود میاد.
    پس مشکل عامل لذت نیست، نوع لذت بردنه! ما در لذت بردن مشکل داریم که فاکتور های سلامت روانی نمیتونه به ما لذت بده و مجبوریم به فاکتور های آسیب زا مراجعه کنیم. و این دلیلش افراط و تفریط های ماست، پریشانی های ماست. این که میخوایم بی حد و مرز باشیم. سلامت روانی میگه ماشین بگیر، برو رالی، به شرط گواهینامه و رعایت ایمنی ، کلی لذت ببر و هیجانت رو تخلیه کن. ولی وقتی این سلامت روانی نیست، ماشین رو بر میداری، تو خیابون ویراژ میدی و لایی میکشی، بر رعب و وحشت مردم دامن میزنی. وقتی سلامت روانی هست، مثلا هفته ای یه بار با دوستانت میری رستوران کلی میخوری و میخندی و لذت میبری، بعد هم با هم میرید بولینگ و بیلیارد ، خدا رو شکر میکنی و سر شب بر میگردی خونه. ولی وقتی سلامت روانی نیست، کار و زندگی که نداری، هر شب با دوستات اکس میزنی و پارتی، بعد 3 شب هم که نیمه شب اومدی خونه و مادرت ابراز نگرانی کرد میزنی تو دهنش که به تو ربطی نداره!

    چرا افراط و تفریط؟ چرا آدم نتونه معقولانه لذت ببره؟

    مشکل اینه که ما از کارای معمولیمون نمیتونیم لذت ببریم. چون وقتی درس میخونیم انگار مجبورمون کردن، چون تمرکز نداریم. عالم هپروتیم. حمام میریم، غذا میخوریم، میخوابیم، خرید میکنیم اما همش یک دنیای دیگه سیر میکنیم. اصلا نمیفهمیم که کارای کوچیک هم لذت بخشن. یا حداقل میشه اونا رو لذت بخش تر انجام داد. تو هر شرایطی فکر یه شرایط دیگه هستیم و این لذت های کوچیک رو از ما گرفته و باعث شده بخوایم به روش های نا صحیح عقده گشایی کنیم.

    و شما بهتون پیشنهاد میدم دست از افراط و تفریط بردارید. برید کافی شاپ، شنا، وقتی بذارید واسه کارای هنری مورد علاقه تون، اینها بیهودگی نیست. لازمه. اگر مثلا مذهبی هستید، حتما لازم نیست که برید مثلا حرم، هرچند بسیار خوبه، اما یه بارم دست مادر رو بگیرید با هم برید لب دریا کباب بزنید، با دوستانتون برید کویر صافاری. چه اشکالی داره؟ یه مشکل که افراد مذهبی دارن اینه که بر اونها لذت بردن مشتبه شده به گناه و اینکه جایی که لذت هست خدا نیست یا برای خدا فقط باید تضرع و زاری کرد. ولی اینطور نیست، اونقدر که ما سخت گرفتیم خود خدا سخت نگرفته.

    حاجی شماره 1 نذری داده تا از خلق کسب اعتبار کنه
    حاجی شماره 2 نذری داده تا خدا رو از خودش راضی نگه داره.

    اعمال عینا یکی هستن، اولی موجب پریشونی شده (هرچند لذت کاذبی داشته)
    دومی موجب آرامش شده (لذت داشته، اما لذت کاذب نبوده)

    پس مساله ذغذغه ها و تنش های روانی ماست. باید به دنبال تصحیح اونا باشیم. وگرنه "روان سالم رفتار ناسالم نمی پذیره"

    به قول باغبان گرامی، به نظر میاد بیشتر خسته باشید.
    پیروز باشید.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  14. 3 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    نیکیا (سه شنبه 15 تیر 95), Yellow.king (سه شنبه 15 تیر 95), باغبان (چهارشنبه 16 تیر 95)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 اردیبهشت 96 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    2,234
    سطح
    28
    Points: 2,234, Level: 28
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    78

    تشکرشده 156 در 94 پست

    Rep Power
    30
    Array
    جوونی کردن با لذت فایده دارد مخصوصا برای اقایون خیلی راحت تر هست کسی از شما عیب ایراد نمیگیره
    نمیگویند همش توکوچه خیابان هست
    همسرم یه جوری از مجردیش صحبت میکنه حسودیم میشود قبلش عذر خواهی میکنم نمیخواهم ازش تعریف کنم
    همه چیز را امتحان کرده با همه قماشی رفت امد کرده حتی با معتادین نمیگویم که معتاد بوده و هست ولی میخاسته خودش به این نتیجه برسد که راه درست چی هستش
    خونه امدنش ساعت 2 نصف شب بوده جالب اینجاست که خانوادش بهش اطمینان داشتند
    کسی یادش نمیکرده یکی دوبار مادرش میره دنبالش اونم شر به پا میکند که چرا امدی مگر من بچه ام ...
    یک موتور داشتند و چهار نفر ادم سوارش به هر کوچه پس کوچه ای سرک کشیدند
    حالا خوب بود یک دختر خانمی بخواهد یکی از این کارهارا انجام دهد همه جور حرف حدیث پشت سرش میزدند
    این باعث شد خیلی اجتماعی تر از بقیه برادراش باشد و در هر فنی سر در بیاورد و کلی کتاب در این دوران مطالعه کرده
    که باعث شده معلوماتش بالا رود و....
    از همه مهمتر تعداد دوستانش زیاد هست

  16. کاربر روبرو از پست مفید اسما@ تشکرکرده است .

    Yellow.king (سه شنبه 15 تیر 95)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 آبان 95 [ 09:35]
    تاریخ عضویت
    1394-6-01
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 25 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط عشق آفرین نمایش پست ها
    سلام و عرض احترام! (انحصار نداره؟)

    جناب yellow.king امیدوارم از من نرنجید، اما با توجه به روند تاپیک قبلیتون و البته پاسخ هاتون (به استناد شواهد و قرائن)، یه مقاومت پنهان درون شما هست که بیشتر نشان از چالش طلبی شما در تاپیک ها داره تا به دنبال پاسخ بودن. البته این خیلی خوب هست، چون نشون میده آنالیز و تفکر میکنید و خیلی مهمه که ابتدا انسان به درستی اعتماد کنه و بعد سخنی رو عاقلانه بپذیره.
    لیکن مقاومت زیادی مانع کسب است (این دیگه عمرا کپی رایت نداره)
    بزارید به پای پارانوییدال بودنم که به نظر میرسه زورکی میخوام تاپیکو کش بدم و لج بازی کنم.از لایک همون تاپیکم این اعتراض مکشوفه.همچین چیزیم اگه احیانا باشه قصد و عمدی در کار نیست.به قول یکی از دوستان.هیچ قاعده ای در کار نیست من با هنجار های فعلی که در قالب قانون مدنی مدون و تئوریزه شده و با ابزارهایی چون روانشناسی و هنر به خورد من و هم نسل هام و عموم جامعه میدن،سر عناد و ستیز دارم.چرا که در نادرستی و ناکارامدی و نا صوابی بسیاری شون ایمان دارم.اقلا در حوزه تخصص خودم.بماند که تخصص های دیگه هم این نظر رو دارن جز کسانی که نفع مادی و معنوی در اون می بینند یا نمی خوان انگ جامعه ستیزی و مثلا سوء تعادل بر پیشونی شون بخوره سعی در ماست مالی قضیه دارند تا جایی که به نظر برسه من چقدر خوشبختم.لابد شما مشکل داری که خوشبخت نیستی.ببین من چقدر خوشبختم.حالا که خوشبخت نیستی پس خاک تو سرت که اولا خوشبخت نیستی ثانیا نمی تونی از من یاد بگیری.این روزها ما نمی تونیم بهم احترام بزاریم.انگار نوعی افکار چپانی بهم داریم که به نظر من نوعی تجاوز ذهنیه که دوست داریم هر مخاطب خرد و کلانی گیر آوردیم.چنان مغزش رو از هر گزند و آلودگی نجات بدیم که سوگند بقراط رو به جا بیاریم که به به من دارم بشریت رو نجات میدم.همین منجی بودن هم در خود من هست نسبت به پدرم.


    به نظر من افراط و تفریطی نباشه به تعدیل و تعادل نمیرسی جز در تجربیاتی که ضریب خطرش بالاست مثلا مواد و خیلی چیزای دیگه و ممکنه راه بی برگشت باشه.اگه کسی به غیر از افسردگی،مواد رو برای خوشی بکشه.می بایست بهاش رو بپردازه که اولینش اعتیادش و دومینوش تباهی زندگی.بعضی تفریحاتم هست که در ناخودآگاه جمعی ما بوده ولی در گذر از دالان زمان سرکوب و منکوب شده مثلا شما مراسمات و آداب و رسوم ایرانیان رو پیش از حمله عمر بخونید.خنیاگری زنان برای مردان از ابتدایی ترین چیز ها بود که کارکرد های روانی داشته اقلش اینه که زن در عین کرامت و عفت از نوعی جلوه گری و عشوه گری برخوردار بود که امروز نه این مونده نه اون.خیلی چیز ها دست به دست هم داده امروز اینجوره.که نمیشه بیش از این بازش کرد.این نهاده بشره.نمی تونی بهش نظم سختگیرانه و جزم اندیشانه طراحی و پیاده سازی کنی تا وقتی که مزه ها رو نچشه نمی تونه بگه موز شیرینه یا نه.اگه میمون بنا بود که بترسه از خظرات موز خوری هیچ گاه موز رو از روی درخت تست نمی کرد چرا که می ترسید که مسموم شه.اقلا ریسک کرد،انسان چی؟ اون حتی وقتی برای اولین باران رو دید از ترس به غار فرار کرد.تعاملات جنسیش یکسره با اضطراب همراه بوده و ریشه زود انزالی رو هم در اون می بیینند برخی متخصص ها.انسان از ابتدا به دلیل رشد و ادراک مقایسه ای نوعی ترس و وحشت همراهش بوده بیش از دیگر حیوانات.اگه آهو از شکار یوز و شیر میترسه.انسان تا با قاطعیت از فایده چیزی مطمئن نباشه میترسه.همین چیز ها هم کار دسته انسان داده که با تضاد می اندیشه مثلا همین سخن روانشناسا که ریسک کنید نوعی فرار به حلوئه در درمان نمایی بیمار که با ترس و قواعد پذیری و القای احترام به قواعد رو هم در کنارش به مغزش تزریق می کنه.با این حال ما لذاتی داریم که در جهان مرسومه و اونها هیچ آسیبی و خطری براش نمی بینند و فاجعه قرن 21 نمی دونند ولی ما میدونیم.ما به هزار و یک دلیل توجیه میاریم که اونا بدن و ما خوبیم و اون لذت ها که لذت نیست فلان و بهمان.حکایت شهید آوینی در مقاله من از راه رفته با شما سخن می گویم همینه.منظورم دختر بازی نیست فقط ها که بگین یارو عقده ایه نمیدونه خودشو تخلیه کنه اومده آسمون و ریسمون بهم میبافه.کاری نداریم عقده ای که هستم یا گمون می کنم هستم و شاید نیستم.شاید دیگران اینجور بهم القا کردن و یا شاید محدودیت این رو به من پالس میده.منظورم نوعی چیدمان زندگیه که لذت ها چنان تزیین شده که خروجی اونجا با مسئله های مواجه که به هرم مزدود در قله هرم قرار داره نه اینجایی که در انتهای هرم دست و پا میزنیم.حرفم بزنیم چنان با کفش میزنن تو سرت که تو اشتباه می کنی تو عقده ای هستی تو بیماری و فلان ..

    مسئله فقط هنجار نیست که بگیم حالا جامعه میگه تو بی تربین بازی درنیار و حرف رکیک نزن که بی شخصیت میشی.اینم نوعی جفاست که ریشه در جدایی دختر و پسر داره و همینطور در خرد فرهنگ هایی که سیستم اجتماعی در ذهن هر جنسیت پرورش داده و نوعی فرهنگ مخصوص به خود ساخته که دنیا ها رو گوناگون و با فاصله کرده.مثلا تعریف ادب.همه جای دنیا ادب رو یه جور احترام تعریف میکنه ولی مرد ها وقتی بهم نزدیک میشن از نکات جنسی و نوعی جملات رکیک باهم تبادل و تعامل می کنند که کمتر در فرهنگ دخترا دیده میشه چرا در فرهنگ دختر این چیزا لش بازیه و در فرهنگ پسرا نوعی شیرین کاریه.مثلا در رفاقت پسرا اوایل همدیگه رو آقای فلانی صدا میزنن پس از چند با فحش خواهر و مادر صدا میزنن و لذت میبرن.بگذریم که کاره درستی هست یا نه.من میگم این چیز ها ریشه در نهاد و خواست خواه مطلق فرویدی داره که دوست داره هی بچشه.در برابر اگه دختری با این فرهنگ در جامعه ظاهر بشه،بهش اقلا انگ هرزه و هیز و دریده میزنن و پسری که خیلی مودب به آداب باشه بهش سوسول و ضعیف و بدبخت میگن.جالب اینجاست که دخترا ای اولی ها بیشتر خوششون میاد.نوعی جسارتمندی رو دوست دارن.میگن اولی میشه معشوقشون.دومی میشه شوهرشون.حالا شاید شما بگی کاری نداره که بیاید تعادل رو حفظ کنیم،یه ذره فحش بدیم یه ذره مودب باشیم شوخی کردم.اینکه هی به ما میگن نه این است و آن.خودش یه جور نه آن است و نه آن .

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسما@ نمایش پست ها
    جوونی کردن با لذت فایده دارد مخصوصا برای اقایون خیلی راحت تر هست کسی از شما عیب ایراد نمیگیره
    نمیگویند همش توکوچه خیابان هست
    همسرم یه جوری از مجردیش صحبت میکنه حسودیم میشود قبلش عذر خواهی میکنم نمیخواهم ازش تعریف کنم
    همه چیز را امتحان کرده با همه قماشی رفت امد کرده حتی با معتادین نمیگویم که معتاد بوده و هست ولی میخاسته خودش به این نتیجه برسد که راه درست چی هستش
    خونه امدنش ساعت 2 نصف شب بوده جالب اینجاست که خانوادش بهش اطمینان داشتند
    کسی یادش نمیکرده یکی دوبار مادرش میره دنبالش اونم شر به پا میکند که چرا امدی مگر من بچه ام ...
    یک موتور داشتند و چهار نفر ادم سوارش به هر کوچه پس کوچه ای سرک کشیدند
    حالا خوب بود یک دختر خانمی بخواهد یکی از این کارهارا انجام دهد همه جور حرف حدیث پشت سرش میزدند
    این باعث شد خیلی اجتماعی تر از بقیه برادراش باشد و در هر فنی سر در بیاورد و کلی کتاب در این دوران مطالعه کرده
    که باعث شده معلوماتش بالا رود و....
    از همه مهمتر تعداد دوستانش زیاد هست

    اضطلاحا میگن جفتکات رو بنداز بعد زن بگیر که بعدش نیوفتی دنبال ناموس مردم.درباره لذات دیگه هم میگن اقلا یه بار بزن.از آبکیش بگیرین تا چیزای دیگه.اتفاقا شوهر شما کاره خوبی کرده.این همه من در برابر خانواده ام تسلیم شدم چی عایدم شد؟ این همه احترام گذاشتم و حرمت والدینم رو نگهداشتم چی نصیبم شد؟ جز عقب موندگی و حسرت.

  18. کاربر روبرو از پست مفید Yellow.king تشکرکرده است .

    عشق آفرین (پنجشنبه 17 تیر 95)

  19. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Yellow.king نمایش پست ها

    سلام.
    دنبال یه چیزی میگردم که رفتار سالم رو در دوره جوانی بهم توضیح بده.با چشم پوشی از این تعریفای مرسوم که جوانی اینه عاقل و و بالغ باشی در کنارش تفریح و لذت رو در جوانی نموداری و مثالی بگه.غیر از این کوه و مسافرت و ..که مخصوص هیچ سن و دوره ای نیست


    سلام

    عیدتون مبارک .



    چیزی که خیلی مهمه اینکه ما انسانها اصلی ترین هدف زندگیمون را پیدا کنیم .
    و چقدر خوبه وقتی جوان هستیم پیدایش کنیم .


    هر جوونی برای خودش یه هدف اصلی زندگی داره ! ( باید پیدا کنه )
    اگر اون هدف اصلیش را پیدا کنه – مسیر جوانی و بقیه مسیر براش آسان میشه !
    و انسانها متناسب با اصلی ترین هدف زندگیشون ،، رفتار جوانی خودوشون را تعریف می کنند .
    و این برای همه متفاوته .


    شاید یکی بگه من اصلا هدفی ندارم !
    خب این شخص اصلی ترین هدفش اینکه فعلا هدفی نداشته باشه!
    خب ، مسیر و رفتار جوانیه ، چنین شخصی تا حدودی قابل پیش بینی ست .



    باید اصلی ترین هدف زندگیت را پیدا کنی!
    وقتی پیدایش کردی به سئوال خودت - به راحتی پاسخ می دهی .


    باید اینقدر بگردی – تحقیق کنی پیدایش کنی .


    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 16 تیر 95 در ساعت 05:27

  20. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    miss seven (چهارشنبه 16 تیر 95), Yellow.king (جمعه 18 تیر 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 05 مهر 94, 16:46
  2. به عنوان يک نوجوون ديگه نمى دونم چيکار کنم؟
    توسط 66nastaran در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 94, 16:22
  3. زندگی من با هووم میخوام طلاق بگیرم
    توسط نیکا88 در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 76
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 تیر 93, 09:59
  4. چطوری جوون بمونیم؟
    توسط ani در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 اسفند 89, 13:54
  5. مشکل یه جوون دم بخت
    توسط soyomax در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 11 مرداد 89, 23:49

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.