با عرض ادب خدمت همگی،
پسری هستم 27 ساله، فوق لیسانس از یک دانشگاه برتر کشور، بی پول
، بسیار اهل مطالعه غیر درسی (از فیزیک و زیست و تا ادبیات و فلسفه و تاریخ) بچه مثبت که تا به حال زندگانی سالم و پاکی داشتم (نه صرفا پاکی به معنای مذهبی)، دارای خانواده خوب و حمایتگر و بر خلاف خودم مذهبی، که به امید خدا تا آخر تابستان جهت ادامه تحصیل در مقطع دکتری به اروپا عزیمت خواهم کرد. اکنون هم نیتی برای بازگشت به ایران ندارم و با توجه به شرایط دانشگاه دکترام آینده بسیار خوبی از نظر علمی برای خودم متصورم.
الان در تردید بین ازدواج کردن یا نکردن گیر کردم!
سوالات بسیاری در این رابطه هر روز و هر شب ذهن منو درگیر خودش میکنه که فرصت باز کردن همشون در این محیط نیست. مثلا:
1. مجرد برم خارج یا ازدواج کنم؟ اگه مجرد برم در شرایط ایده آل باید چند سال تا 32-33 سالگی صبر کنم تا بعد تحصیل بیام ایران ازدواج کنم و دوباره برگردم خارج! شاید ممکنه در اون سن و سال اتفاقاتی بیوفته که مانع پیدا کردن یه همراه خوب تو زندگیم بشه. از طرفی فرصت کمی دارم! اگرم ازدواج نکنم در اونجا تنها خواهم بود و این تنهایی منو کما بیش به وحشت میندازه! از طرفی چطوری با توجه به معیارهام تو این فرصت یه آدمشو پیدا کنم؟ آدمی نیستم که به پارتنر فک نکنم ولی همسر کجا و پارتنر کجا؟
2. آیا فکر خوبیه که در این فرصت دو سه ماهه باب آشنایی با کسیو باز کنم؟ چن ماه برم خارج اگه شرایط مناسب بود چن هفته مرخصی بگیرم بیام ازدواج کنم با طرف و دستشو بگیرم با خودم ببرمش!؟ اصلا همچین کیسی پیدا میشه؟
3. از اونجایی که چن سال پیش فارغ التحصیل شدم و در این مدت مشغول خدمت بودم با دانشگاه ارتباط نزدیکی ندارم. در محیطی هم رفت و آمد ندارم که با بانویی آشنا بشم. لذا مجبورم از طریق خانواده علیرغم میل باطنیم اقدام کنم. خانواده من مذهبی هستن بر خلاف خودم که خیلی خیلی مذهبی بشم یه فاتحه ای برای اموات میفرستم! (البته شخصیت بسیار اخلاق مدار و سالمی دارم! توی دانشکده محال بود دست روی دختری بذارم و طرف حداقل به فکر وادار نشه! گرچه این کارو نکردم چون شرایط ازدواج نداشتم! والان مثه سگ پشیمونم!
) از طرفی خانوادم اطلاعی از عقاید من ندارن و فک میکنن من هم مثه خودشون هستم.
خلاصه گیر افتادم!
این مشکلو چی کار کنم؟ من با عزیزان مذهبی مشکلی ندارم و کنار میام ولی اون عزیزان معمولا با امثال من کنار نمیان!
4. ترجیح میدم کسی باشه که مثه خودم شرایط مشابهی داشته باشه که بتونه از این فرصت برای پرورش شخصیت و یا کسب مهارت یا دانش و ادامه تحصیل استفاده کنه! واضحا اینطوری انتخابام محدود میشن. کسی که البته بتونه گلیم خودشو از آب بکشه بیرون و همیشه به من نچسبه!
5. مشاهدات من میگه ازدواج های سنتی اونم برای افرادی مثه من اصطکاک خیلی زیادی داره و یه هندونه کاملا دربسته هست. چطوری خودم به شخصه تو این فرصه چن ماهه اقدام کنم؟ راه حلی هست؟
خلاصه چه گلی به سرم بگیرم؟!
علاقه مندی ها (Bookmarks)