باسلام دختری هستم ۲۸ ساله یکساله با پسری اشنا شدم عاشقش شدم واقعا دوسش دارم دوسال از من کوچیکتره حس خوبی بهم داریم اما مشکل من اینه انقدر که دوسش دارم و نسبت بهش تعصب دارم این داره عذابم میده از طرفی از عشق اون مطمن نیستم همش حس میکنم دوسم نداره روزای اول اشناییمون از عشق قبلیش میگفت الانم تا یه اهنگ غمگین جدایی میزارم ناراحت میشه و من همش فکر میکنم هنوزم تو فکر عشق قبلیشه این خیلی منو اذیت میکنه از طرفی هم هر بار منو میبنیه هر از گاهی برام گل میخره هر زمانی هم که بهش میگم از ناراحتیام از دلخوریام میگم میگه نه اصلا کسی تو زندگی من نبوده نمیدونم یجوریم از طرفی هنوز خودشو بهم ثابت نکرده مثلا من ماشین دارم اون نداره اما یکبارم تو این یکسال نشد دلم خوش باشه تو ناراحتیام پاشه بیاد مگه چقدر مسیرمون از هم دوره فوقش نیم ساعت بعدم یکبار دلم خوش نبوده هر سری که به این چیزا فکر میکنم بیشتر از همیشه ازش نا امید میشم و دیگه اینکه از اول حرف ازدواج رو اورد وسط من اوایل بهش فکر نمیکردم اما اون میگفت ما زندگی خوبی میتونهیم بسازیم باهم راستش رو این حرفش حساب کردم اما این اواخر اصلا حرفشم نمیزنه وضع مالی خوبی هم نداره کار درست حسابیم نداره خیاطه و دوس ندارم شوهرم اینجور باشه اما چون بهش علاقه دارم براش شرط گذاشتم که هم دیپلمشو بگیره و گواهینامه رانندگیشو الان هیچکار نکرده این یعنی چی ! قرار شده پولامونو باهم جمع کنیم خونه بخریم برا ایندمون زندگیمون ۴ میلیون بهم داده قرار شده بزاریم رو =پولای هم الان بهش میگم ۴تومنتو پس میدم ما بددرد هم نمیخوریم میگه پول میخام چیکار بخوره تو سرم پول نمیخام الان دچار سردرگمی شدم نمیدنم دوسم داره یا نه اگه نداره چرا نمیره چرا هر بار باهاش بحث میکنم یا دعوا میشه شده تا فردا صبحش باهام حرف میزنه و سعی میکنه متقاعدم کنه از طرفی اگر دوسم داره چرا وضع خودشو سرسامون نمیده چرا نمیاد اگه منو میخاد چرا اینجوره اصلادوسم داره یا نه من خیلی عصبی شدم همش باهاش دعوا میکنم توروخدا کمک کنید ایا مشکل از منه یا این اقا بلد نیست چجور بامن رفتار کنه