به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 مرداد 95 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1395-4-05
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    341
    سطح
    6
    Points: 341, Level: 6
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    14

    تشکرشده 33 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ازدواج من ، تقدیر یا اراده؟!

    سلام خدمت همه دوستان

    میدونم ممکنه سئوالم خیلی خیلییییی کلیشه ای باشه، من دختر 32 ساله ای هستم که از نظر ظاهر، تحصیلات و خانواده و هر چیزی که خودم یا اطرافیانم دقت میکنیم در سطح خوبم.
    فوق لیسانس دارم و کار میکنم، از نظر مالی، هم وضع خانوادم خوبه هم خودم به شخصه تو این سال هایی که کار کردم حتی بدون کمک خانوادم به خیلی چیزا رسیدم.
    باور کنید قصدم اینجا تعریف از خود نیست اما برای اینکه مشکلم رو بهتر متوجه بشید میگم، از نظر چهره واقعا خوبم، قدم بلنده و به واسطه ورزشی که میکنم هیکلمم خوبه. تو تمام این سال ها فقط و فقط تلاش کردم. از 22 سالگی یعنی در واقع بعد از تموم شدن دوره ی لیسانسم به پسرایی که قصد آشنایی داشتن اجازه میدادم که بیشتر آشنا شیم. الان 10 سال از تصمیم من برای ازدواج میگذره. با آدمای خیلی زیادی آشنا شدم، اما باور کنید همیشه یه دلیلی برای نشدن بود، هر دلیلیییییی که فکرشو بکنید.
    ممکنه فکر کنید سخت گیرم تا حدودی قبول دارم اما از حدود 27 سالگی تصمیم گرفتم کمتر سخت بگیرم و واقعا هم از نظر فکری تغییر کردم و معیارهام عوض شدن و خود اون آدم برام مهم بود نه جوانب مادی و...، (میگفتم اگه مثلا وضع مالیش خوب نیست منم کار میکنم کمکش میکنم) اما با این وجود نشد که نشد.
    حتی زمان هایی که من تقریبا اوکی بودم طرف مقابلم کم میاورد، یا به خاطر خانوادش تن به ازدواج سنتی میداد (حالا زمان هایی که آشنایی سنتی میداشتم دقیقا طرف مقابل جور دیگه ای رفتار میکرد) یا به خاطر خارج رفتن و... واقعا هر مشکلی که فکرشو بکنید پیش میومد.
    اهل دوست پسر نبودم و الانم نیستم از وابستگی عاطفی ترسیدم، از اونجایی که چند بار وابسته شدم (با اینکه آشنائی هام هدفمند بود) و نشده آسیب دیدم میترسم وارد روابط صرفا دوستی بشم. توی خیلی از آشنایی هایی که طرف با قصد ازدواج اومده متوجه شدم فقط هدفش داشتن رابطه است که خب سریع رابطه رو تموم کردم.

    بعد از تموم شدن درسم، (توی محیط کارمم افراد زیادی رو نمیبینم) بیشتر آشنایی هام از طریق معرفی بوده و واقعا خیلیاشون از خیلی نظرها هم سطح نبودیم. نه فکری، نه اجتماعی و ...

    خیلی ها میگن تقصیر خودته، اقدامی برای ازدواج نمیکنی، همش صبح تا شب سرکاری، اینو قبول دارم اما من خیلی تو این چند سال اخیر جاهای مختلف رفتم، واقعا هم با افرادی آشنا شدم. اما چیکار میشه کرد دیگه؟
    اگه این اعتقاد درسته که ازدواج تقدیره که پس باید خودش پیش بیاد و ما فقط باید آگاه باشم و سعی کنیم فرصت ها رو از دست ندیم.
    اما اگه من باید تلاش کنم، آخه چجوری؟ دیگه کجا برم؟ چیکار کنم؟ من صبح تا شب سرکارم و بقیه زمان ها واقعا به جز کلاس و ... (که همه کلاس هایی که فکرشو میکردم) رفتم. اینکه میگن خودت باید زرنگ باشی، چجوری زرنگ باشم آخه؟ چرا همیشه میگن فلانی رو ببین چقدر زرنگ بود و چه ازدواجی و ... در صورتی که من از نظر خودم و حتی بقیه، نه تنها از اونا کم نداشتم شاید خیلی بهترم بودم.
    راستش من دختر ساده ای هستم، توی کار و درسم باهوش بودم و هستم. حتی باور کنید توی آشنایی هام خیلی وقتا خودم متوجه دروغ گفتن خیلیا شدم و البته هزار بار شکر که خدا خیلی جاها هوامو داشته.
    میدونم ممکنه فکر کنید الکی کسی رو رد کردم اما باور کنید برای هر مورد بی نهایت انرژی گذاشتم تا خوب بشناسم و همیشه مشورت کردم چه با دوستان چه خونواده چه همه آدمایی که آگاهی داشتن.

    ازدواج واقعا قسمته؟ یا من چون به قول دوستان زرنگ نیستم یا تلاش نمیکنم الان اوضام اینه؟ تلاش چجوریه؟ واقعا بقیه دخترا مگه چجوری تلاش میکنن؟! واقعا در من نمیگنجه تو خیابون یا هر جای دیگه دنبال آدم باشم.
    خیلی این فکرا اذیتم میکنن، خیلی زیااااااد. احساس میکنم تقصیر خودمه اما وقتی گذشته رو بررسی میکنم میبینم من تقصیری نداشتم. زرنگ نبودن ینی چی؟
    الانم که یه مدت با کسی آشنا نشدم شاید چون اصلا جایی به جز کار نمیرم یه جورایی دیگه خسته شدم. گفتم خودش پیش میاد اما نیومد! یکی دو نفر معرفی شدن که حتی با یه بار دیدار هم هم من هم طرف مقابل همون بار اول ملاقات فهمیدیم به درد هم نمیخوریم.
    چیکار کنم!!

  2. 6 کاربر از پست مفید raha32 تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (دوشنبه 21 تیر 95), gisooo (یکشنبه 06 تیر 95), هلیاجون (چهارشنبه 16 تیر 95), بانوی آفتاب (شنبه 05 تیر 95), باغبان (شنبه 12 تیر 95), صبا_2009 (شنبه 05 تیر 95)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 اردیبهشت 96 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    2,234
    سطح
    28
    Points: 2,234, Level: 28
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    78

    تشکرشده 156 در 94 پست

    Rep Power
    30
    Array
    برای ازدواج کسی را انتخاب کنید که ایمان واعتقادش راسخ باشد خوش نیت خوش اخلاق خوش مشرب باشد
    کسی که اصل نصب داشته باشد کسی که اهل حلال و حرام باشد کسی که تا به حال به غیر شما نگاهی و قصدی به شخصی دیگر نداشته است
    مردی که با کف دستانش رزق روزی تهیه میکند ارزشش بیشتر از کسانیست که با یک تلفن زدن میخاهند رزق خود را تهیه کنند
    از خدای بزرگ بخواهید کمکتان کند و عنوان کنید خدایا من به خاطر حفظ حیایم عزتم و شرفم و ابرویم از دوستی با مردها فرار میکنم چون خود گفتی از رفت امد با نامحرمان بپر هیزید که هر که با من باشد من او را بی نیاز میکنم
    پس ای خدای بزرگ خودت مسیر زندگیم را به بهترین شکل و به بهترین همسر و پاکدامن قرار ده
    شما سعی کنید در مکان های عمومی مثل مسجد و... بیشتر شرکت کنید تا هم مشغول شوی
    تا بیشتر دیده شوید

  4. 4 کاربر از پست مفید اسما@ تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (یکشنبه 06 تیر 95), raha32 (سه شنبه 08 تیر 95), sara1394 (یکشنبه 06 تیر 95), ستاره زیبا (سه شنبه 08 تیر 95)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام رها ی عزیز

    نقل قول نوشته اصلی توسط raha32 نمایش پست ها
    راستش من دختر ساده ای هستم
    ساده از لحاظ رفتار یا پوشش؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط raha32 نمایش پست ها
    ازدواج واقعا قسمته؟ یا من چون به قول دوستان زرنگ نیستم یا تلاش نمیکنم الان اوضام اینه؟ تلاش چجوریه؟ واقعا بقیه دخترا مگه چجوری تلاش میکنن؟! واقعا در من نمیگنجه تو خیابون یا هر جای دیگه دنبال آدم باشم.
    !
    دوستان چطور به این نتیجه رسیدن که شما زرنگ نیستین؟

    لینک مرتبط:
    http://www.hamdardi.net/thread-9311.html

  6. 3 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    raha32 (سه شنبه 08 تیر 95), sara1394 (یکشنبه 06 تیر 95), بانوی آفتاب (شنبه 05 تیر 95)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1391-8-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 177 در 80 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام ...

    من یه سوال مشابه به سوال شما داخل سایت استاد حورایی دیدم جوابش رو میزارم . مفید خواهد بود . در کنار همه این ها من یه پیشنهاد بدم ...داخل قنوت نماز ایه 74 سوره فرقان رو بخون ... خیلی موثر هست .

    این هست :

    رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً

    ترجمه : پروردگارا همسران و فرزندانمان را ، مایه روشنی چشم قرار بده و ما را پیشوای پرهیزگاران نما

    منبع

    صورت سوال :

    دختر 35 ساله مجرد هستم و بسیار علاقه مند به ازدواج. لطفا با توجه به سن و شرایط جامعه لطفا جهت داشتن یک ازدواج سالم و خوب و جهت اینکه این موضوع با سرعت بیشتری اتفاق بیفتد راهنمایی فرمایید.
    پاسخ :

    باسلام؛ چند نکته: 1-اولاً به طور جدی توکل‎تان به خدا باشد و مطلقاً نگران نباشید. مسائلی مانند افزایش سن ، ازدواج ناموفق قبلی و حرف‎هایی از این قبیل شما را نگران و کم امید نکند. اگر خدا بخواهد کار ازدواج‎تان اصلاح شود هیچ‎کدام از اینها مانعی نیست. 2-دو صفت را بسیار مراقب باشید که زندگی کنید: امیدواری و حسن ظن به لطف پروردگار و از دو صفت به شدت پرهیز کنید: ناامیدی و سوءظن به لطف خداوند 3-بسیار مراقب باشید که در این زمان به خطا نیفتید.گاهی این نیازهای عاطفی و غریزی ، زمینه‎ای برای نفوذ و وسوسه شیطان می‎شود که در ارتباط با نامحرم دچار لغزش شویم.مطمئن باشید با هررفتاری که از شما در ارتباط با نامحرم سربزند که معقول و مشروع نیست ، ازدواج‎تان به تأخیر می‎افتد و عقوبت دارد. 4-بسیار به پدر و مادر ، خصوصاً مادر خود محبت و احترام کنید. مهم‎ترین قدم برای حل مسئله و گشایش کارتان ، این است که به مادرتان نیکی کنید و البته اسباب رنجش ، اذیت و ناراحتی ایشان را فراهم نکنید.اطاعت از مادرتان را عین اطاعت از خدا بدانید مگر آنکه چیزی برخلاف خواست خدا از شما بخواهند. 5-خودتان خوب باشید. نیکی ، جذب نیکی می‎کند.هرآنچه دوست دارید در همسر آینده‎تان باشد، خودتان زندگی کنید. وفاداری ، مهربانی،حق‎پذیری، تعهد و ... 6-مراقب باشید سخت‎گیری و پرتوقعی نداشته باشید.در ازدواج هرگز نباید به دنبال فرد ممتازی باشید. همین که شخص قبول باشد و مردود نباشد کفایت می‎کند.این مشکلی ندارد که از خدا 20 بخواهید ولی اگر فردی با نمره 14 هم به خواستگاری شما آمد ، قبول است . 7-روحیه‎تان تسلیم و رضایت باشد.به شدن یا نشدن، تأخیر یا تسریع آن راضی باشید.حال تسلیم و رضای شما، به اجابت دعای شما کمک می‎کند و مطمئن باشید در صحنه‎های امتحان، همه چیز خیراست.شدن یا نشدن ، تأخیر یا تسریع 8-به افراد معتمد، امین، دلسوز و خیرخواه خود را معرفی کنید و آمادگی ازدواج‎تان را اعلام کنید. بگویید که علاقه و تمایل به ازدواج دارید و آماده آن هستید. این افراد می‎توانند در مجالس مذهبی خانم‎ها، معتمدین فامیل و یا دوستان دلسوز باشند. 9-یکی از راههای افزایش روزی ، استغفار است.از آنجا که ممکن است تأخیر در اجابت و گشایش ریشه در خطاهایمان باشد، زیاد استغفار کنید.خصوصاً اگر از سرغفلت، خواستگار خوبی را پاسخ منفی داده‎اید و یا در گذشته ارتباط نادرستی تدارک دیده‎اید فراوان استغفار کنید. 10-بسیار بسیار دعا کنید.اصل ازدواج را مدام از خداوند مهربان درخواست و تقاضا کنید. اجابت در میان همین دعاها و توسل‎هاست.یکی از راههای دعا و توسل که بزرگان توصیه می‎کنند این است که چهل شب(هرشب پیوسته) در زمان مشخصی مثلاً پس از اذان مغرب ، همین دعای معروف توسل را با توجه بخوانید. 11-برای ازدواج دیگران (دخترها، پسرهای دیگر) بسیار دعا کنید و عین خواسته خودتان ، برای آنها دعا کنید.دعا برای دیگران زمینه‎ساز اجابت دعای ماست. 12-برای کمک به دیگران، خیرخواهی تلاش کنید. گره‎گشایی از کار دیگران، کمک به رفع مشکل دیگران و شادکردن دل آنها، برای اجابت دعا بسیار موثر است. در واقع یکی از راهکارهای خوشبختی ، تلاش برای خوشبختی دیگران است.
    یا علی ...

    ان شاالله پست ازدواج خوب شما رو ببینیم ....
    ویرایش توسط skyzare : شنبه 05 تیر 95 در ساعت 14:41

  8. 7 کاربر از پست مفید skyzare تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (یکشنبه 06 تیر 95), Eram (شنبه 05 تیر 95), mohamad.reza164 (شنبه 05 تیر 95), raha32 (سه شنبه 08 تیر 95), sara1394 (یکشنبه 06 تیر 95), هلیاجون (چهارشنبه 16 تیر 95), بانوی آفتاب (شنبه 05 تیر 95)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 مرداد 95 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1395-4-05
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    341
    سطح
    6
    Points: 341, Level: 6
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    14

    تشکرشده 33 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مجدد و ممنون از دوستان

    منظورم از سادگی هم از نظر رفتاری هست هم پوشش، اصلا بد لباس نمی پوشم همیشه موقرم، از نظر رفتاری هم مطابق با محیطی که هستم رفتار میکنم، مسلما تو یه جلسه کاری کاملا در شان جلسه رفتار میکنم اما در جمع دوستان و خانواده میتونم بگم انقدر شوخم که همه اذعان دارند بدون من خوش نمی گذره. از نظر این مسائل تقریبا به یه ثبات رسیدم و در واقع نوع رفتارم رو با توجه به محیط تنظیم میکنم.

    اینکه میگن زرنگ نیستی خیلی مسائل رو شامل میشه، توی شرایط مختلف اینکه دنبال بهانه برای صحبت کردن با مردا باشی، یا ایجاد وابستگی کنی براشون و... همیشه خیلیا رو واسه من مثال میزنن که دخترا با اینکه روابط خیلی عمیقی با پسرا داشتن نمایش دختر معصوم رو بازی میکنن و اینا آدم های زرنگی هستن و ... اما آخه من که چیزی برای مخفی کردن ندارم چرا زرنگ بازی در بیارم؟ یا چرا هی از نجیب بودن خودم تعریف کنم؟ بعدم تا وقتی کسی رو نخواستم چرا براش وابستگی ایجاد کنم؟
    واقعا نمیدونم، یا مثلا میگن برو خودتو به مادرهایی که پسر دارن نزدیک کن، آخه ینی چی؟! غرورم اجازه نمیده!!! اونا باید منو بخوان.
    باور کنید خیلی از همین موارد(بدون اینکه من خودم به مادر پسرا نزدیک کنم) برای من پیش میاد که مادر پسرا از من خوششون بیاد اما واقعا از یه نظرهایی به هم نمیخوردیم. با این پسرا که آشنا میشدم احساس میکردم خیلی سر در گم ان، هدف ندارن، مادرشون یکی رو معرفی کرده و اینا هم انگار واسه سرگرمی اومدن...

    من مشکلم نداشتن خواستگار نبوده، مشکلم نداشتن خواستگار مناسبه، منم معیارهای خودم رو دارم اما واقعا معیارهای بلند پروازانه ای نیست.
    دیگه دارم ناامید میشم، این نا امیدی اذیتم میکنه. گاهی وقتا به سرم میزنه که منم برم با یکی دوست شم، حالا بدون داشتن روابط و ... ، تنهایی خسته ام کرده. پسرایی هستن با موقعیت های خیلی خوب و حتی ظاهر فوق العاده که چندین ساله پیشنهاد دوستی میدن و میگن دوست شیم اگه اوکی بودیم ازدواج کنیم اما چون شرطشون داشتن رابطه بوده من قبول نکردم. (اینم جز اون مواردیه که دوستان میگن باید زرنگ باشی و بدون رابطه به دستشون بیاری، اما من نه اونقدر زرنگم که انقدر حرفه ای پسری که فقط دنبال رابطه است رو مدیریت کنم و نه اینجور آدمی رو میخوام اصلاً) اگه کسی میتونه پسری که صرفاً دنبال رابطه است رو به ازدواج مجاب کنه من از همین جا به توانایی هاش تبریک میگم اما من نه میخوام و نه میتونم!

    من تو این سال ها سعی کردم آدم و دختر خوبی باشم اما نتیجه ای که میخواستم رو ندیدم، باور کنید دعا هم زیاد میکنم با خدا زیاد حرف میزنم، واقعا ازدواج قسمته؟! واقعا اگه خدا بخواد میشه؟ اینکه نشده یعنی خدا نخواسته؟ آخه چرا نخواسته؟ این حرفا رو طلبکارانه نمیزنما، فقط میخوام بدونم چرا نمیشه؟ اگه میتونم حلش کنم اگه نمیتونم بازم صبر کنم و بدونم این تحت اختیار من نبوده.
    اگه تحت اختیار منه چیکار کنم؟

  10. 5 کاربر از پست مفید raha32 تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (شنبه 05 تیر 95), mohamad1001 (جمعه 25 تیر 95), sara1394 (یکشنبه 06 تیر 95), هلیاجون (چهارشنبه 16 تیر 95), صبا_2009 (شنبه 05 تیر 95)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,793
    سطح
    73
    Points: 12,793, Level: 73
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام


    معیارهای شما چیه که اصلا مورد مناسبی تاحالا برای شما وجود نداشته؟


    یه نکته هم که خودم بهش معتقدم و دیدم اینه که پوشش و ظاهر خیلی مهمه. آراستگی ظاهری و پوشیدن لباسهای زیبا و موقر خوشرنگ.. لباسی که بهت بیاد و زیباتر بشی..


    دختر مجرد باید شاداب و خوشرو و خوش پوشش باشه تا موردهای خوب رو جذب کنه و اونا جذبش بشه..

  12. 2 کاربر از پست مفید بانوی آفتاب تشکرکرده اند .

    raha32 (سه شنبه 08 تیر 95), هلیاجون (چهارشنبه 16 تیر 95)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 02 مهر 95 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    3,832
    سطح
    39
    Points: 3,832, Level: 39
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    128

    تشکرشده 312 در 128 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط raha32 نمایش پست ها
    پسرایی هستن با موقعیت های خیلی خوب و حتی ظاهر فوق العاده که چندین ساله پیشنهاد دوستی میدن و میگن دوست شیم اگه اوکی بودیم ازدواج کنیم اما چون شرطشون داشتن رابطه بوده من قبول نکردم. (اینم جز اون مواردیه که دوستان میگن باید زرنگ باشی و بدون رابطه به دستشون بیاری، اما من نه اونقدر زرنگم که انقدر حرفه ای پسری که فقط دنبال رابطه است رو مدیریت کنم و نه اینجور آدمی رو میخوام اصلاً) اگه کسی میتونه پسری که صرفاً دنبال رابطه است رو به ازدواج مجاب کنه من از همین جا به توانایی هاش تبریک میگم اما من نه میخوام و نه میتونم!
    سلام عزیزم
    بعضی از دوستای ادم در این موقعیت ها زیادی روی منبر می رن و از این حرفا میزنن تو خودت رو میشناسی وقتی میگی دختر ساده و صادقی هستی خب معلومه که همچین کاری نمیشه تازه معلوم نیست چند درصد از دخترایی که وارد رابطه با پسری میشن که قصدش فقط رابطه... هست در نهایت وابسته اش میشن و مجبور میشن برا نگه داشتنش به رابطه راضی شن یا اینکه مجبور به قطع رابطه بشن و کلی اسیب ببینن این حالتش رو هم باید در نظر گرفت.

    راستی میشه سوال کنم من همیشه برام سوال بوده که اینکه میگن پسرای خوبی بودن با شرایط عالی که راحت پیشنهاد دوستی با رابطه رو میدن اونم چند ساله چجوری با اونا اشنا شدین ایا اینترنتی بوده ممنون بگین برای اطلاعات خودم میگم اخه تو همکارا و دوست اشنا میخوام بدونم پسرایی هستن که اینقدر جسارت داشته باشن یا نه فقط محیط مجازی هست که پسرا اینجوری راحت هستن؟؟

  14. 2 کاربر از پست مفید gisooo تشکرکرده اند .

    raha32 (سه شنبه 08 تیر 95), بانوی آفتاب (یکشنبه 06 تیر 95)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 مرداد 95 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1395-4-05
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    341
    سطح
    6
    Points: 341, Level: 6
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    14

    تشکرشده 33 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه دوستان و خیلی ممنونم که به حرفای من توجه میکنید

    بانوی آفتاب عزیز من چند تا از موارد و معیارهامو به صورت کاملاً خلاصه میگم لطفا شما به عنوان شخصی که از بیرون به موضوع من نگاه میکنید کمکم کنید بفهمم اشتباه من کجاست.
    1- خانواده:
    برای من مهمه چون دیدم و میدونم اختلاف فرهنگی خیلی میتونه آسیب بزنه. خانواده من همه تحصیلکرده هستن، همه دکتر و مهندس و همشون نه اینکه بگیم در سطح عالی و نخبه جامعه اما در سطح خوب هستن. من خودم، پدرم، تمام اعضای خانواده خودم خواهر و برادر حداقل فوق لیسانس مهندسی هستن.(بماند که فامیل هم همینطور هستن)، من دوست دارم خانواده طرف مقابلم هم همینطور باشه اما باور کنید تحصیلات پدر و مادر و خانواده طرف تو خیلیییی موارد مساله ای بوده که ازش چشم پوشی کردم. یعنی گفتم اشکالی نداره مثلا باباش یا خانوادش مثلا دیپلم باشن خودش باشه کافیه. یا مثلا از نظر اعتقادی مثل هم باشیم کافیه و مدارک خانواده و حتی نوع شغلشون واسم مهم نبوده.
    2- سطح تحصیلات خودش:
    اگه بگم نه اصلا تحصیلات برام مهم نیست هم به شما دروغ گفتم هم به خودم. چون میخوام صادقانه راهنمائیم کنید، صادقانه میگم برام مهمه. من به تحصیلات علاقه دارم خودمم دوست دارم دکترا بخونم اما شاید باور نکنید همین مساله ازدواج مانع شده چون میترسم با دکترا خوندن دیگه واقعا ازدواج سخت بشه. گاهی میگم بیخیال ازدواج برم دکترا بخونم و ازدواج هم نشد نشد.
    تحصیلات رو دوست دارم حداقل فوق لیسانس باشه (به خاطر اینکه دیدم بعضی آقایون از اینکه من ارشد بودم و اونا نبودن حس بدی داشتن و حتی گاهی سعی کردن یه جورایی منو بی ارزش کنن) اما با لیسانس هم واقعا مشکلی ندارم اگه ازش خوشم بیاد. اما پائین تر از لیسانس برام سخته.
    3- ظاهر:
    من قدم بلنده ظاهرم خوبه، متاسفانه یه اخلاق خیلی خیلییییییییی بد که دارم و بهش آگاهم مردی که ازم کوتاه تره برام سخته. میدونم ممکنه همه بیان اینجا بگن این اشتباهه و سرزنش بشم اما منی که دنبال ازدواجم مطمئناً سعیمو کردم و میکنم که این پارامتر رو کمرنگ کنم و به مرد هم قد هم راضی میشم.
    4- تکیه گاه باشه:
    این مورد واسه من نقش حیاتی داره، تو هر آشنایی اولین چیزی که ناخودآگاه بررسی میکنم اینه که میتونم بهش تکیه کنم؟ بهش اعتماد کنم؟ میتونه مرد خوب و پدر خوبی باشه؟ ینی اگه اون آدم فرشته ی روی زمین هم باشه من نتونم بهش اعتماد و تکیه کنم. نمیتونم قبول کنم. میپرسید اعتماد چیه؟ تکیه گاه کیه؟ مردی که بتونم رو منطق و آگاهیش، هوشیاریش حساب کنم. بتونه خانواده رو مدیریت کنه. از مردی که تو تصمیم گیری هاش به صورت همیشگی میمونه خوشم نمیاد. اینکه گاهی هممون تو تصمیم گیری ها میمونیم رو قبول دارما اما من کلی میگم اینو. من خودم میدونم که شخصیت قوی دارم دوست دارم اون قویتر باشه و قدرت شخصیت اون آدم منو جذب میکنه. انقدر این مساله برام مهمه که شاید باور نکنید حاضرم از خیلی معیارام بگذرم اما اون آدم تکیه گاهم باشه.
    5- اخلاق:
    خب شاید کلیشه ای باشه اما مهربون و خانواده دوست و صادق که به لغت تکراریه اما واقعا مهمه، خیلیا رو برای دروغ هایی که گفتن رد کردم.
    6-اقتصادی:
    بگذریم از وضع اقتصادی خانواده خودم و اینکه آیا طرف مقابل هم آیا از نظر اقتصادی اوکی هستن یا نه. برام مهم نیست از نظر اقتصادی خانوادش از ما پائین تر باشه. اما خودش واسم مهمه! من یه دخترم که نیاز مالی نداشتم اما واقعا و تو شرایط سخت کار کردم، خیلی جاها کم آوردم اما کار کردم. وقتی مردایی رو میبینم که از من مثلا 5-6 سال بزرگترن نه خونه دارن نه ماشین و نه هیچ پس اندازی، دیگه اون موقع نمیگم پول مهمه! میگم تو چرا نتونستی این همه سال، اولیه های زندگی رو جور کنی؟(حداقل در حد معقول نه اینکه حالا عالی!)
    من بعد از ازدواج قصد ندارم زیاد کار کنم دوست دارم در حد توانم باشه، بچه داری و آشپزی کنم یعنی اولویتم اینه اما اگه طرفم از نظر اقتصادی کم بیاره کار هم میکنم در حد توانم، جوری که به خانواده آسیب نزنه.(این نظر منه که میخوام من زن خونه باشم) اما مردا اخیرا اینجوری نیستن. اگه اولین بار روشون نشه بپرسن قطعا سومین جلسه میپرسن چقدر پول داری؟ چقدر میتونی قسط بدی، حالا شما فرض کنید خیلی مودبانه و در لفافه بپرسن! این مساله منو آزار میده چون مورد 4 خیلی برام مهمه.
    و......
    اینا کلیشه ای بودن اما واقعا همین ها رو هم پیدا نکردم.
    در مورد ظاهر که گفتید من هر روز سر کار هستم و خب پوشیدن رنگ های شاد خیلی اوکی نیست اما واسه جاهای دیگه شادتر میپوشم. آرایش زیاد و غلیظ هیچوقت ندارم خودم از چهره ی خودم با آرایش کمرنگ و طبیعی بیشتر راضی ام. باور کنید از نظر ظاهر جز خوبا محسوب میشم.
    ببخشید جوابم طولانی شد اما چون شما لطف کردید و نظراتونو دادید دوست دارم توضیح بدم تا کمک بگیرم.

    gisoo جان اون آقا که گفتم ماجرای 6 ساله پیش زمانی که دانشجوی ارشد بودم اتفاق افتاد در دانشگاه، شرایط خوب از نظر من ینی خیلی از موارد بالا که گفتم واسم معیاره رو داشت، تحصیلات، ظاهر، خانواده و... اون زمان من ازش خوشم اومد و حتی وابستگی عاطفی پیدا کردم اما کم کم شرط ماجرا این شد که من واسه ازدواج باید تمام موارد رو بررسی کنم و ... رابطه! که من قبول نکردم و الان حتی بعد از 6 سال هر از گاهی با هر روشی تماس میگیره و باز هم از طرف من رد میشه. تصمیم اینکه با وجود علاقه و وابستگی شدیدی که داشتم سعی کنم کار درست رو انجام بدم و رابطه نداشته باشم. سرزنش دوستان برای اینکه زرنگ نیستی که یه همچین موقعیتی رو از دست میدی و.... همه یه طرف، تنهایی مداوم از طرف دیگه و دیدن دخترایی که چقدر نسبت به من بی قیدتر برخورد میکنن و چقدر خوشبخت ترن. گاهی تنهایی فشار میاره و میگم اصلا به جهنم منم میرم مثه بقیه دخترا با همین پسره که هرازگاهی پیداش میشه رابطه برقرار میکنم و ازدواجم نشد نشد. دو روز که بیشتر زنده نیستم تا کی سختی بکشم اما دو ساعت بعد دوباره خودمو سرزنش میکنم و تو تنهاییم غرق میشم.

    بعد از تمام این ماجراهایی که داشتم به یه سنی که میرسی میبینی تنهایی، تنها تر از همه، به گذشته ات نگاه میکنی میبینی خوب بودی، پاک بودی، قوی بودی یا حداقل سعیتو کردی اما فقط با یه عبارت راضیت میکنن: قسمت نبوده! من خدارو خیلی دوست دارم باور کنید، خیلی خیلی خدارو دوست دارم. اما واقعا خدا راضی به این تنهایی من و این آشنایی های بی سر و سامون بوده؟ تقصیر منه که نتونستم؟ چون تو زندگیم همه چیو با تلاش خودم به دست آوردم احساس میکنم نکنه تقصیر و کوتاهی و بی سوادی من تو مساله ی ازدواج بوده که نشده. اگه اینه چجوری درستش کنم؟ باور کنید به خیلیاااااااا با اینکه میدونستم نمیشه فرصت دادم گفتم حالا شاید شد! شاید من پر توقع ام بیام به این آدمم فرصت بدم شاید با اینکه معیارامو نداره آدم خوبی باشه، اما جالبه همون آدما یه جوری حالمو گرفتن که هنوزم گیجم!
    احساس میکنم ایراد از منه، اگه ایراد از من نیست و واقعا خدا نمیخواد هم که من باید کلا بیخیال شم تا به آرامش برسم.

  16. 5 کاربر از پست مفید raha32 تشکرکرده اند .

    Eram (دوشنبه 07 تیر 95), mohamad1001 (جمعه 25 تیر 95), sara1394 (یکشنبه 06 تیر 95), هلیاجون (چهارشنبه 16 تیر 95), بانوی آفتاب (یکشنبه 06 تیر 95)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 آبان 98 [ 14:04]
    تاریخ عضویت
    1394-10-02
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    3,380
    سطح
    36
    Points: 3,380, Level: 36
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    121

    تشکرشده 37 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    رهای عزیز، سلام

    خواندن پست شما برایم جالب بود؛ چون شرایط شما بسیار مشابه شرایط من هست! فکر میکنم بتونم تا حدی شما رو درک کنم.
    چندتا نکته به نظرم میرسه که شاید با با اشتراک گذاشتنش، بتونم در ایجاد حال خوب تر، در شما موثر باشم.

    - حس تنهایی که گاهی سراغ انسان میاد، بنظرم یک حس طبیعی هست، و میتونه به مجرد یا متاهل بودن ربطی نداشته باشه. هرچقدر انسان به خدا نزدیک تر باشه، کمتر دچار حس تنهایی میشه (گاهی وقت ها بودن در کنار افرادِ بی ربط، بیشتر به انسان جس تنهایی میدهد!). هر چقدر به خدا نزدیک تر باشیم، آدم های بهتری رو در زندگی جذب میکنیم و محبوب تر میشیم.

    - معیارهای شما در مورد ازدواج، برام خیلی جالب بود؛ چون تاحدی مشابه معیارهای خودم هست. این صلاحیت رو در خودم نمیبینم که در مورد درست یا نادرست بودن معیارهای شما نظر بدم، اما این جمله که در کامنت skyzare عزیز، دیدم برام جالب بود که گفت "لازم نیست منتظر فرد ممتاز باشید، همین که قبول بشه و مردود نشه، کافیه".

    - شاید چیزی که گاهی وقت ها ما رو بیشتر اذیت میکنه، این باشه که میبینیم بسیاری از دوستان و آشنایان کوچکتر ازما (ختی با خصوصیات نامناسب) و بعضاً با روش های نادرست و غیر اخلاقی، ازدواج کردن؛ در حالیکه ما هنوز مجرد هستیم. بنظرم این مقایسه درستی نیست! فراموش نکنیم که ما همیشه ظاهر زندگی مردم رو میبینیم، حتی اگر این مردم از نزدیکترین دوستان ما باشه! بعضی افراد نه فقط ظاهر زندگیشون رو حفظ میکنن، بلکه با هزارجور روش های درست و نادرست، تلاش میکنن به اطرافیان بفهمونن که "ما خیلی خوشبختیم" و در این راه از انواع روش های فریب هم استفاده می کنن. یادمون باشه "ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودمون مقایسه نکنیم"

    - با توجه به خصوصیات و شرایطی که از خودتون و خانوادتون گفتیم، به نظرم شما خیلی خوشبخت هستید. قدر این لحظه های خوبِ بودن با پدر و مادر و خانواده رو بدونید و از لحظه هاای زیبای زندگیتون لذت ببرید(به قولی، هیچ جا خونهِ بابا نمیشه). زندگی متاهلی به معنای پذیرفتن مسئولیت و مشکلات جدید در زندگی هست. تا زمانی که نتونیم از زندگی مجردی و تنهاییِ خودمون احساس آرامش داشته باشیم، شاید نتونیم آرام بخشِ تنهاییِ فردِ دیگری باشیم

    - اینجور فکر میکنم که زندگی مکانی هست برای امتحان، تا خدا به ما نشون بده، در شرایط مختلف چقدر راه درست رو میریم و چقدر به یادش هستیم. در هر دوره ای مسئولیتی بر عهده ما گذاشته میشه که باید تلاش کنیم به درستی انجامش بدیم. و این دوره ها و مسئولیت ها مدام در حال تغییر هست. مسئولیت الانِ زندگی شما چی هست؟!

    -اینکه غیر از کار، مشغول فعالیت دیگری هم باشید، به سرزنده بودن و آرامش انسان خیلی کمک میکنه. به فعالیتی مشغول بشید که واقعاً جزء علاقه مندیهاتون باشه، مثلاً یک ورزش خاص یا یک فعالیت هنری.

    -به دیگران کمک کنید؛ به افرادی که نیازمند کمک شما هستند. شرکت در فعالیت های خیریه، کمک به کودکان کار، بچه های سرطانی، بچه های بی سرپرست و ... بنظرم این کمک های کوچک، بیشتر از اینکه به انها کمک کند، به ما کمک میکند؛ ما به حس خوبِ کمک کردن به دیگران، محتاجیم :)

    در آخر اینکه اطمینان دارم، شما به خوبی به همه مواردی که گفتم آگاه هستید؛ این نوشته ها شاید یه نوعی یادآوری به خودم باشه.

    ازدواج خوبِ، به شرط اینکه از نوعِ خوبش باشه؛ امیدوارم این ازدواج خوب برای شما اتفاق بیفته

    در پناه خدا، خوشبخت باشید

  18. 3 کاربر از پست مفید sara1394 تشکرکرده اند .

    raha32 (سه شنبه 08 تیر 95), هلیاجون (چهارشنبه 16 تیر 95), بانوی آفتاب (یکشنبه 06 تیر 95)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 خرداد 96 [ 23:33]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,684
    سطح
    23
    Points: 1,684, Level: 23
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    6

    تشکرشده 91 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من ازدواج هیچ ربطی به دین و مذهب و دعا کردن نداره، چون جامعه ما تک جنسیتی هست و همواره دختر و پسر را از هم ترسانده اند و ارتباط بین انها را منع کرده اند خصوصا برای دهه شصتی ها، شانس ازدواج کم شده، از طرفی، چون وضع اقتصادی خوب نیست، پسرها سعی میکنند خانواده های پولدار را برای ازدواج انتخاب کنند و یا دختر دیگه خیلی خوشکله و توی فامیل و همسایه ها و اشنایان نشان میشه و معرفی، اگر با دعا کردن مشکلات حل میشد این همه بدبختی توی دنیا وجود نداشت و همه چی خوب بود. در مورد دعا، اگر مستجاب شد بگوییم وجود دارد و تاثیر دارد و مستجاب نشد بگوییم تقدیر و مصلحت، دیگر بحثی نیست، حقیقت ، مسائل موجود اجتماعی هست
    ویرایش توسط mehdi_7 : یکشنبه 06 تیر 95 در ساعت 18:09

  20. 4 کاربر از پست مفید mehdi_7 تشکرکرده اند .

    raha32 (سه شنبه 08 تیر 95), هلیاجون (چهارشنبه 16 تیر 95), بانوی آفتاب (یکشنبه 06 تیر 95), بابک 1369 (یکشنبه 06 تیر 95)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.