به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 اسفند 97 [ 02:05]
    تاریخ عضویت
    1395-4-05
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    2,074
    سطح
    27
    Points: 2,074, Level: 27
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    وسواس فکری - ترس - خود درگیری - تنهایی

    سلام
    چند وقتیه زیادی در مورد دنیا و خودم فکر کردم به نحوه کار کردن بدنم و...
    تازگیا از فکر کردن از زندگی کردن از خودم از ذهنم و... بیزار شدم متنفرم دلم میخواد بمیرم
    دوستان خیلی با این افکار اذیت میشم مخصوصا شبا چون نمیخواممثل دیوانه ها بشم و...
    دکتر رفتم دارو سرترالین و الانزاپین دادن می ترسم بخورم عوارض جالبی نداره یا میترسم حالم بدتر کنه جون تو خانواده هم کسی پشتیبانم نیست از این ور خیلی برام راحت نیست مصرف دارو یکی هوامو داشته باشه
    والا موندم چه کنم دکتر هم دلداری میده میگه مصرف کن اتفاقی نمیوفته اما من ته دلم ی چیز دیگست
    همیشه هم بدبختی گرفتاری سراغم بوده الانم خود درگیری .
    از این ورم تنهام یک دوست میخوام حدااقل باهاش سرگرم شم جنس مونث باشه و مثل خودم باشع که والا دختر جماعتم هزار تا بالا پایین داره حال و حوصله ندارم هیچکیم انگار نمیخواد با ما باشه .جوونای دیگه میبینم حسرت میخورم لذت بیشتر از من میبرن از زندگیشون همشونم یک دختر یا چند تا دارن که سرگرمن هم از تنهایی در میان الا من بدبخت هیچ کدوم اینا ندارم از این ور تو خانواده هزار تا مشکلات ریخته رو سرم از این ور درگیری با خودم از این ور تنهایی والا دیگه موندم چی کار کنم
    پیش روان پزشکم رفتم که ماشاالله دارو هایی میدن که عوارضش میخونم میگم یک درصد این عوارض بیاد سراغم چی کار کنم همین جوریش افکار چرت و پرت تو سرم میاد باز به خاطر عوارض دارو ها توهم بگیرم نزنم ادمی نکشم

    دوستانی که مشکلاتی شبیه من دارن راه درمان بگن و...
    ممنونم .

    - - - Updated - - -

    الانم می ترسم که ادمین پست من رو پاک کنه به خاطر حرف زدن از دختر و دوستی
    دیگه والا دیوانه شدم

  2. کاربر روبرو از پست مفید ar1 تشکرکرده است .

    m.varna (سه شنبه 06 فروردین 98)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 اردیبهشت 96 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    2,234
    سطح
    28
    Points: 2,234, Level: 28
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    78

    تشکرشده 156 در 94 پست

    Rep Power
    30
    Array
    تا زمانی که ترس در وجوت باشد پیشرفت نمیکنید اشتباه فکر نکنید من نمیگویم با دوستی با دختر خانمها
    بلکه اون حسه باور واعتقاد وایمانی که باید از خود داشته باشی را نداری
    حتما فکر میکنید دیگران در پر قو بزرگ شدند مشکلی ندارند و....
    این فکر غلط شماست که پای رفتن را از شما گرفته است انسانی که سواد خواندن و نوشتن دارد هییییچ گونه مشکلی ندارد
    چون با خاندن و نوشتن میتواند اطلاعات زیادی کسب کند
    از یک اقا بعیده چون معمولا اقایان اعتماد به نفس خود باوری خوبی دارند
    هرروز برای خودت اتفاقاتی که می افتد را بنویس و حال اگکر خوب یا بد بود از نظر خودت
    بعد بشین حلاجی کن و ببین هر کدام خیری در ان نهفته است که باعث خرسندی شما میشود
    بخاطر داشتههات خدارا شکر کنید تا حس خوشبختی کنید

  4. کاربر روبرو از پست مفید اسما@ تشکرکرده است .

    m.varna (سه شنبه 06 فروردین 98)

  5. #3
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,130
    سطح
    100
    Points: 287,130, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,080 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ar1 نمایش پست ها
    دکتر رفتم دارو سرترالین و الانزاپین دادن می ترسم بخورم عوارض جالبی نداره یا میترسم حالم بدتر کنه جون تو خانواده هم کسی پشتیبانم نیست از این ور خیلی برام راحت نیست مصرف دارو یکی هوامو داشته باشه
    والا موندم چه کنم دکتر هم دلداری میده میگه مصرف کن اتفاقی نمیوفته اما من ته دلم ی چیز دیگست
    با سلام
    به ته دلت توجه نکن و داروها را مصرف کن.
    اگر با این استدلال که دارو عوارض دارد می خواستیم جلو برویم باید همه بیمارستانهای جهان و داروخانه های جهان را از ریشه تخریب می کردند. چون این عوارض برای هر دارویی حتی یک قرص سرماخوردگی هم وچود دارد.
    خیلی وقتها مشکل ما از اینه که به جای فکر و آینده اندیشی و یادگرفتن شیوه حل مسئله و مهارتهای زندگی ، از دلمان استفاده می کنیم. دل احساس را فعال می کنه. احساس حال خوب یا حال بد به ما می دهد. اما برنامه و روش برای همه زندگی به ما نمی دهد.

    روی اندیشیدن و فکر کردن ما اگر دچار خطا باشد، اگر چه احساس ما موقتی حالش خوب شود اما دائما مضطرب و ناآرام هستیم.
    این که یک دختر دیگر را درگیر کنیم. فقط به درگیری خودمون و آن دختر دامن می زنیم اما به مرور این مسکن ها خودشان آسیب برای ما می شوند.

    پیشنهاد مشخص من اینست که:
    هم اکنون دقیقا داروهای روانپزشک را مصرف کن. تا این شدت بدحالی شما بهبود یابد.
    اما صرف مصرف دارو به معنی حل مسائل شما نیست. بلکه زمینه را برای انجام اقدامات درست باز می کند. اما اقدامات درست:
    اول اینکه به یک روانشناس بالینی جهت رواندرمانی مراجعه کنید. از طریق او ممکن است تکالیفی را بگیرید که باید تمرین کنید. همچنین سبک نگرش و تفکر خود را اصلاح کنید. و خطاهای شناختی را بر طرف کنید.
    همچنین خودتون اگر تمایل داشتید در کنارش می توانید با توجه به مقالاتی که در این زمینه هست و کتابهایی که وجود دارد شروع به انجام تمرین و تغییر سبک زندگی خود داشته باشید.


    اما اگر بخواهید تصور کنید ارتباط با یک دختر حالتون را بهتر می کند ، باید بگویم یک مشکل به مشکلات قبلی اتان اضافه می کندکه ترمیم همان مشکل از همه مشکلات قبلی شما ممکن است بیشتر باشد.


    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  6. 2 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    m.varna (سه شنبه 06 فروردین 98), mohamad.reza164 (سه شنبه 28 اسفند 97)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:13]
    تاریخ عضویت
    1397-1-01
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    14
    سطح
    1
    Points: 14, Level: 1
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به نظرم فقط باید یک هم صحبت امین پیدا کنید منم خیلی تنهایی ازارم میده ولی ترجیحش میدم به دوستیای گدرا
    شما تنها نمون تمام وقتتو برنامه ریزی کن که شب از خستگی راحت خوابت ببره

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 آبان 00 [ 23:54]
    تاریخ عضویت
    1397-10-14
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    3,594
    سطح
    37
    Points: 3,594, Level: 37
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    88

    تشکرشده 26 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیز جان
    من خودم دارای شخصیت وسواسی هستم و در حال مصرف سرتالین هستم با دز 150 البته از دز پایین زیر نظر روانپزشک شروع کردم و همزمان با روانشناس بالینی خوبی کار میکنم
    توصیه من اینه اگر ساکن تهران هستی به انستیتو روانپزشکی ایران در ستارخان مراجعه کن و اصلا نترس
    ببین من روزهایی رو گذروندم که فکر کردن بهش حالم رو بد می‌کنه به خاطر اضطراب و ترس از اشتباه بسیار زیاد ولی خدا رو شکر هیچ وقت حتی فکرشم نمی‌کردم اینقدر بتونم کنترلشون کنم قسم میخورم
    ببین من احتمال میدم شما شخصیت وسواسی داشته باشی سر همین کلا سخت پسندی و به این راحتی ها احساس خوبی پیدا نمیکنی سر همین دورت خلوته
    سعی کن معمولی زندگی کنی داداش
    توکل کن به خدا اگر رابطتت با خدا خوب باشه چند قدم جلویی
    مطالعت رو ببر بالا چند تا کتاب بهت پیشنهاد میکنم حتی اگر مثل من اهل مطالعه نیستی و سختته با این حال قول میدم از خودشون لذت ببری
    یکی کتاب راه های غلبه بر نگرانی ها و ناامیدی ها


    یکی کتاب کمال گرایی یا کامل گرایی


    و کتاب رهایی از وسواس


    و این رو حتما یادت باشه اولین قدم برای بهبود وسواس و نگرانی هات و ترس شناخت خودت هست که مطالعه این کتاب ها و مراجعه به یک روانشناس بالینی خوب میتونه در این زمینه کمکت کنه

    ممکنه با خوندن نوشته های من کمی آرام بشی ولی به یاد داشته باش قطعاً آینده روشن تر هست
    میدونم ممکنه ترس زیادی داشته باشی و از زندگی‌کردن بدت اومده باشه و خیلی ناامید باشی ولی بدون که من هم این احساسات رو و افکار رو تجربه کردم وی الان شکر خدا حالم خیلی بهتره چیزی که حتی فکرش را هم نمیکردم.
    امیدت را از دست نده و خودت را باور داشته باش


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. راضی کردن فردی دارای وسواس برای مراجعه به دکتر
    توسط deljoo_deltang در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 اردیبهشت 95, 19:48
  2. اختاپوس وسواس فکری- عملی (اختلال وسواس اجباری)
    توسط مدیرهمدردی در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 26 فروردین 95, 08:31
  3. کمالگرایی یا وسواس؟؟ نمیدونم کدم ولی اذیتم میکنه
    توسط parvaaz در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 مرداد 94, 23:34
  4. احساس گناه و افکار آزار دهنده ی وسواس گونه
    توسط bright_star در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 15 آذر 93, 12:02
  5. وسواس فکری - عملی من و مختل شدن زندگی عادی
    توسط hakim در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 17 اسفند 92, 11:49

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.