به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 16:34]
    تاریخ عضویت
    1393-3-18
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    2,315
    سطح
    29
    Points: 2,315, Level: 29
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 55 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array

    از دستش دارم ديوونه مي شم

    سلام دوستان. شب همگي بخير. من ٣٢ ساله. و همسرم ٤٢ ساله است. ما ١٠ سال پيش با هم آشنا شديم و ازدواج كرديم. يك پسر ٨ ساله داريم. و يك نوزاد ٤ ماهه كه تازه به جمع ما اضافه شده. همسرم شغلش آزاد است. هيچ وقت خودش سر كار نيست. كارگر داره كه براش كار مي كنه. من هم بعد از تولد پسرمان ديگر سر كار نرفتم. البته همسرم نگذاشت كه بروم. از نظر مالي ما مشكلي نداريم. نه اينكه هر چيزي بخواهيم رو مي تونيم تهيه كنيم. نه. ولي به شبيه آنچه مي خواهيم مي رسيم. مشكل من با همسرم خونسردي ديوانه كننده اوست. شب ها تا صبح بيداره و داره بازي هاي آنلاين انجام مي ده. صبح ها تا ساعت ١ الي ٢ خوابه. در نگهداري بچه اصلا كمك نمي كنه. با وجود اينكه همش خونه است هر شبي كه ازش خواهش كردم اون هم پيش من بخوابه تا بچه اجازه بده من هم بخوابم. هر شب يك بهانه مي آره. سرم درد مي كنه. حالت تهوع دارم. فردا بايد زود بلند شم برم دارايي (خنده ام مي گيره. ) الان يك ماهه كه مي خواد بره دارايي. ولي هرروز ساعت ٢ بلند مي شه. اگر قرار باشه خريدي انجام بده بايد صد دفعه بهش بگي آخرش هم ساعت ١١ شب مي ره خريد كنه كه همه جا بسته شده. شناسنامه پسرمان بعد از ٣ ماه گرفته شد. چون اصلا صبح ها بيدار نمي شه. الان يك نامه براي شير خشك پسرم داريم كه بايد تائيد بشه ١٠ روزه روي ميز مانده تا كي ببره. ما هميشه ساعت ١١ شب مي رسيم مهماني. وقتي همه مي خواهند بروند خانه شان. روزي كه مي خواستم زايمان كنم آنقدر زنگ زدم كه زود آزمايش ها و مداركم رو بياره. آخرش هم آنقدر دير كرد كه آزمايش ها رو دوباره گرفتند. پسرمان آلرژي داره. اون اصلا نبايد سيگار بكشه. ولي پشت سر هم در حال سيگار كشيدن است. چون من و پسر كوچكمان توي اتاق خواب مي خوابيم اون جلوي تلويزيون توي پذيرايي است. تا شب هم همچنان رختخوابش پهن است. وقتي هم كه اعتراض مي كنم مي گه چقدر غر مي زني. من اينجوري راحتم. تو ناراحتي برو خونه بابات. با زبان محبت. با زبان خشم. با زبان تهديد. هرچي شما بگيد باهاش حرف زدم. ولي اصلا فايده نداره. امروز قرار بود بره پسر بزرگم رو از كلاس برگردونه. چند بار كه گفت خودش برگرده. بچه ٨ ساله. (من مي برم. اون برمي گردونه)ساعت ٥ تعطيل مي شد. جالب بود. خيلي خونسردانه خوابيده بود. اصلا انگار قرار نبود جايي بره. ساعت ١٠ دقيقه به ٥ من بيدارش كردم. تازه بلند شد مي خواست دوش بگيره😩😩😩من اجازه ندادم. يك چاي هم ريخت و در كمال آرامش شروع به خوردن كرد. داشتم ديوانه مي شدم. ساعت ٥:٠٥دقيقه تازه از خونه رفت بيرون. بيچاره بچه. كلي ايستاده بود تا برسه. دارم از دستش ديوونه مي شم. نمي دونم بايد چه طوري باهاش حرف بزنم كه در رفتارش تجديد نظر كنه. گاهي وقت ها مي گم بزارم برم تا شب تا صبح بازي كنه. وبخوابه.

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 16:34]
    تاریخ عضویت
    1393-3-18
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    2,315
    سطح
    29
    Points: 2,315, Level: 29
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 55 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان من واقعا به كمك احتياج دارم. خودم هم نمي دونم بايد چطور برخورد كنم. برخوردي خونسردانه. يا نه همراه با ناراحتي. از بس ناراحت خودم رو نشون دادم ديگه فكر مي كنم براش عادي شده. گاهي وقت ها بهش مي گم اصلا چرا ازدواج كردي. تو كه خودت در اولويت هستي. كسي از شما دوستان بوده كه با اين مشكل روبرو شده باشه.اگر كاري رو انجام نداد بايد متذكر بشم. يا نه خودم انجامش بدم. اصلا بهش مسؤليت بدم. يا رهايش كنم. وقتي شروع مي كنه به دادو بيداد و فحش كه چرا سرو صدا مي كنيد. من خوابم (ساعت١ظهر)آقا هنوز بيدار نشده. واقعا درمانده مي شم كه چي جوابش رو بدم. تصميم گرفتم براي خودم زندگي كنم. بدون نياز به اون. نمي دونم راهم درسته يا نه.

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 اردیبهشت 96 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    2,234
    سطح
    28
    Points: 2,234, Level: 28
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    78

    تشکرشده 156 در 94 پست

    Rep Power
    30
    Array
    متاسفم از شرایطی که دارید پس چه زمانی امرار معاش میکند ؟
    خرجی زندگی چی ؟
    حتما پشتش گرم هست که پول بزرگی داره و حالا که داریم خرج میبکنیم
    هر چقدرم باشه بالاخره یک روز تمام میشود
    اول اینکه اصلا جدا از اون نخاب با فرزند کوچکت شبها پیش همسرت بخوابید الان که هوا گرم هست و مشکلی برای بچه پیش نمی اید
    بعدش اصلا غر نمیزنی که چرا بازی میکنی و... یک چراغ خاب روشن کن و تمام لامپها را خاموش کنید
    وقتی ببیند که شما خواب رفتی نا خوداگاه روی ایشان هم تاثیر میگذارد و خاب به چشمانش نفوذ میکند
    دوم سعی کن شبها یک نوشیودنی ارام بخش مثل بابونه یا گل گاو زبان دم کنب بهش بدید تا زودتر بخوابد
    و شام شب هم زودتر بخورید باعث میشود زودتر سنگین شود و خابش بیاید
    سعی کنید بیشتر حسه تامین کنندگی بهش بدید با هاش بحث نکن در مقابل فرزندت چون باعث میشود اقتدارش زیز سوال برود
    کلید مرد اقتدار مرد دکتر حبشی را دانلود کن و بکار ببر موفق میشوی
    کارهاشو بزرگ جلوه بده تا بیشتر سعی کند خوشحالت کند تایید تشکر فراموش نشود جمله بهت افتخار میکنم معجزه میکند
    یک روز که چیزی در خونه نداشتی اصلا غر نزن هیچ بحثی دعوایی نکن بعد موقعی که گفتش غذا اماده کن همون را که داشتی بیار حتیث اگه تکه نان خشک بود اون وقت متوجه اشتباهش میشود



  4. 3 کاربر از پست مفید اسما@ تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (دوشنبه 31 خرداد 95), نیکیا (دوشنبه 31 خرداد 95), ستاره زیبا (دوشنبه 31 خرداد 95)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 16:34]
    تاریخ عضویت
    1393-3-18
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    2,315
    سطح
    29
    Points: 2,315, Level: 29
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 55 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسي دوست من كه پاسخگو بوديد. خيلي امتحان كردم. گفتم شب پيش هم مي خوابيم. شما هم به من كمك كن. حتي نقش آدم هاي افسرده رو بازي كردم. تا بفهمد چقدر خسته هستم. ولي فايده نداره. تا خيلي خسته مي شم مي گه برو خونه مامانت استراحت كن. انگار اونجا هتل است و مادر من پرستار من و بچه هام. وقتي مي آيم كه پيش هم بخوابيم. مي گه من كلي كار عقب افتاده دارم. اين بچه نمي گذاره من بخوابم. صبح تنبلي مي كنم.😁😁😁😁نبايد زياد باهاش بحث كنم خيلي زود عصباني مي شه و شروع به داد و بيداد مي كنه. هميشه همه چراغ ها موقع خواب خاموش مي شه. ولي اون مي ره توي بالكن مي شينه. تازه كلي هم هواي تازه مي خوره. اصلا هم به خواب فكر نمي كنه. ☺️☺️توي جواني خيلي كار كرده. اين حرف خودش است. حالا ديگه خسته شده. مي خواهد استراحت كند. البته توي اين ١٠ سال زندگيمون همش در حال استراحت بوده. من نمي دونم منظورش از جواني كي بوده. خودش اصلا حرص نمي خوره. خيلي خيلي خونسرده. ولي من دارم دق مي كنم از بس حرص خوردم. صداي گريه بچه رو مي شنوه ولي هم چنان داره بازي مي كنه. من هم بايد خودم برم آرومش كنم. اگر يك ساعت بابت كاري بيرون باشه كل روز رو استراحت مي كنه. نصف بيشتر حرف هاي من رو نمي فهمه. هروقت مي گم اون گوشي رو بزار كنار كارت دارم مي گه بگو مي شنوم. ولي دو روز بعد مي فهمم اصلا گوش نكرده من چي گفتم. من ديگه سكوت اختيار كردم. قلب درد گرفتم. با كوچكترين اعتراض شروع مي كنه كه غر نزن. داد نزن. تو داري من رو پير مي كني .....به مامانش هم كه مي گم مي گه مي دونم ولي خدا رو شكر كن كه معتاد نيست. مستأجر نيستي. ...

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 آذر 97 [ 02:41]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    2,487
    سطح
    30
    Points: 2,487, Level: 30
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 43 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظرم کاش میشد ایشون میرفتن سرکار خودشون کار میکردن،چون توخونه موندن شاید یکی از دلایل این رفتارهاشون باشه.
    یکی از اقوام ماهم مغازشونو داده دست کارگر وخودش بیشتر اوقات خونست وخانومش میگه چنین رفتارهایی داره،خونسردوبیخیاله..

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آبان 95 [ 20:37]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    586
    سطح
    11
    Points: 586, Level: 11
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شوهرتون رو ببرید دکتر و آزمایش هورمونهای تیرویید و تستوسترون ازش به عمل بیارید. امکان داره سطح این هورمونها در ایشون پایین باشه که اینقدر خونسرد و بی تفاوته.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من ديوونه م
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: جمعه 17 مهر 94, 10:45
  2. دارم ديوونه ميشم كمكم كنيد 😔
    توسط darkub در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 فروردین 94, 23:35
  3. همسرم بد دهنه ديوونه شدم كمك كنيد!
    توسط ig-darya در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 40
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 بهمن 87, 11:52
  4. لطفا كمك فوري چون دارم ديوونه ميشم
    توسط capable در انجمن ارتباط مراجعان - مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 23 آذر 87, 10:24
  5. مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
    توسط ماندگار در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 آبان 87, 01:06

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.