سلام
من حدود یکساله که در دوران عقد از همسرم جدا شدم،مشکلاتمون بیشتر سر لجبازی همسرم بود که به سمت طلاق کشیده شد،هر چند من هم بی تقصیر نبودم،از زمانی که جدا شدم از خدا خواستم که همسر سابقم سر عقل بیاد و بخواد که از نو شروع کتیم
چون من قبل از طلاق سعی خودمو کردم،و حتی بهش گفتم من سهم اشتباهاتمو پذیرفتم و میخوام که جبران کنم اما ایشون با شرط و شروطش و قبول نداشتن سهم اشتباهاتش باعث شد از هم جدا شیم
با اینکه نزدیک به یکسال از این قضیه میگذره،نمیدونم چرا فکر میکنم اون باید برگرده،به خاطر همین چند بار چله ی حدیث کسا و ....... گرفتم و از خدا خواستم خیر کارمون رو در وصال دوباره قرار بده، تو این مدت جدایی بینمون هیچ پیامی و تماسی رد و بدل نشده چون هر دو مقید هستیم
ایشون با توجه به اینکه میگفت بعد از تو ازدواج نمیکنم هنوز به یکسال نکشیده رفته خواستگاری،اونم چندین بار و مثل اینکه داره اتفاقایی میفته،دفعه اولی که شنیدم نتوستم خودمو کنترل کنم و زدم زیر گریه و از خدا خواستم اگه قسمت هم نیستیم مهرشو از دلم برداره،تا اینکه از یکی شنیدم گفته خانومم خیلی خوب بود و من امیدوار شدم و گفتم مثل اینکه دعاهام بی اثر نبوده و کم کم داره تاثیر خودشو میذاره،اما دوباره با شنیدن خبر ازدواجش که نمیدونمچقدر صحت داره ،عصبانی شدم و نمیدونم باید چی از خدا بخوام
اصلا گیج شدم،همش به خودم میگم تا خبر قطعی ازدواجش به گوشم نرسیده وقت ددارم که با دعا و قانون جذب و ... اونو مال خودم کنم،
نمیدونم تو این شرایط کار درست چیه،میگن به هر چی فکر کنی سرت میاد منم اونو میخوام دیگه،چیکا. کنم خدااااااااااا
خواهش میکنم راهنماییم کنید،برام دعا کنید،فکر نیمکردم من یه روز اینقدر درگیر احساسات بشم
علاقه مندی ها (Bookmarks)