به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آذر 96 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1395-3-08
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    1,279
    سطح
    19
    Points: 1,279, Level: 19
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل در صدا زدن مادرشوهر

    سلام به همه ی دوستان
    من 25 سالمه 6 ساله که ازدواج کردم. رابطه م با شوهرم و خانواده شوهرم خوبه آدم های خیلی با شخصیت و خوب ومهربونن. خواهر شوهرم ندارم.

    مشکل من اینه که بعد از 6 سال هنوز نمیتونم مادرشوهرم رو صدا بزنم یا بهش بگم مامان یا هرچیز دیگه ای . اگه باهاش کاری داشته باشم حتما صبر میکنم که نگاه کنه تا بهش بگم یا برم پیشش. ولی به پدرشوهرم کم و بیش بابا میگم. اعصابم بهم ریخته همیشه درگیر این مسئله ام . میگم اگه جاری بیارم تا چند وقت دیگه بعد اون هی مامان بگه من چیکار کنم . تو فامیل وقتی یه عروس مادر شوهرشو هی مامان مامان صدا میگه من خجالت میکشم. روابط عمومی خوبی ام دارم با همه جوش میخورم ولی نمیدونم چرا این مشکلو دارم.
    مادرشوهرم جوانه و نمیتونم بهش مادر هم بگم. واقعا معذل شده برام . خودم دلم براش میسوزه چون دختر هم نداره. باهم شوخی میکنیم و من خیلی بهش احترام میزارم. ولی کلا آدم آرومیه شاید برای همین باشه. اونم زیاد راحت نیست اسم منو صدا بزنه. ما در طبقه بالا خونشون زندگی میکنیم. من آدم چاپلوسی نیستم. خیلی ساده ام و دلم نمیخاد کسی از دستم ناراحت باشه.

    چیکار کنم لطفا کمکم کنید.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    84
    Array
    من متخصص نیستم ولی مشکلی که دارین حتما تو موارد دیگه ی زندگیتون هم بروز میکنه

    یه 2 بار به ترستون غلبه کنین اوکی میشه خیلی اسونه
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  3. 3 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (شنبه 08 خرداد 95), بابک 1369 (یکشنبه 09 خرداد 95), شیدا. (یکشنبه 09 خرداد 95)

  4. #3
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,046 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    اینکه می گویند کم و گوی گزیده گوی چون دٌر یعنی همین:

    نقل قول نوشته اصلی توسط anisa نمایش پست ها
    من متخصص نیستم ولی مشکلی که دارین حتما تو موارد دیگه ی زندگیتون هم بروز میکنه

    یه 2 بار به ترستون غلبه کنین اوکی میشه خیلی اسونه


    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  5. 6 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    anisa (چهارشنبه 26 خرداد 95), fahimeh.a (سه شنبه 01 تیر 95), گندم.م (یکشنبه 09 خرداد 95), نیکیا (شنبه 08 خرداد 95), بالهای صداقت (شنبه 08 خرداد 95), شیدا. (یکشنبه 09 خرداد 95)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 شهریور 95 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1394-6-28
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,359
    سطح
    20
    Points: 1,359, Level: 20
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    129

    تشکرشده 85 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم چاپلوسی واژه مناسبی برای ادمایی که با سیاست هستن نیست و سادگی هم واژه ی مناسبی برای کسایی که بی سیاست هستن نیستبه نظر من سیاست لازمه ی زندگیه

  7. 3 کاربر از پست مفید گندم.م تشکرکرده اند .

    mercedes62 (یکشنبه 09 خرداد 95), نیکیا (سه شنبه 11 خرداد 95), ستاره زیبا (سه شنبه 11 خرداد 95)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 تیر 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-3-26
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    4,305
    سطح
    41
    Points: 4,305, Level: 41
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 170 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بهش بگو مثلا اسمش با پسوند جون صدا بزن مثلا بگو نیم پزجون
    شما که رفیقین اشکال نداره که با هم شوخیم میکنین

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آذر 96 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1395-3-08
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    1,279
    سطح
    19
    Points: 1,279, Level: 19
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از همه ی دوستان عزیزم که نظر دادن. اما اگه اسمشو صدا بزنم بیشتر بهش برمیخوره. نمیدونم کسی تا حالا تو وضعیت من بوده یا نه ولی وقتی میخام بهشون بگم مامان حالت تهوع میگیرم. یه حس خیلی بدیه. نمیدونم شاید به خاطر وابستگی و علاقه ی خیلی زیادم به مامان خودمه . وای خدا......

  10. کاربر روبرو از پست مفید shadan1990 تشکرکرده است .

    fahimeh.a (سه شنبه 01 تیر 95)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 تیر 98 [ 21:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    7,418
    سطح
    57
    Points: 7,418, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    808

    تشکرشده 404 در 138 پست

    Rep Power
    44
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shadan1990 نمایش پست ها
    سلام به همه ی دوستان
    من 25 سالمه 6 ساله که ازدواج کردم. رابطه م با شوهرم و خانواده شوهرم خوبه آدم های خیلی با شخصیت و خوب ومهربونن. خواهر شوهرم ندارم.

    مشکل من اینه که بعد از 6 سال هنوز نمیتونم مادرشوهرم رو صدا بزنم یا بهش بگم مامان یا هرچیز دیگه ای . اگه باهاش کاری داشته باشم حتما صبر میکنم که نگاه کنه تا بهش بگم یا برم پیشش. ولی به پدرشوهرم کم و بیش بابا میگم. اعصابم بهم ریخته همیشه درگیر این مسئله ام . میگم اگه جاری بیارم تا چند وقت دیگه بعد اون هی مامان بگه من چیکار کنم . تو فامیل وقتی یه عروس مادر شوهرشو هی مامان مامان صدا میگه من خجالت میکشم. روابط عمومی خوبی ام دارم با همه جوش میخورم ولی نمیدونم چرا این مشکلو دارم.
    مادرشوهرم جوانه و نمیتونم بهش مادر هم بگم. واقعا معذل شده برام . خودم دلم براش میسوزه چون دختر هم نداره. باهم شوخی میکنیم و من خیلی بهش احترام میزارم. ولی کلا آدم آرومیه شاید برای همین باشه. اونم زیاد راحت نیست اسم منو صدا بزنه. ما در طبقه بالا خونشون زندگی میکنیم. من آدم چاپلوسی نیستم. خیلی ساده ام و دلم نمیخاد کسی از دستم ناراحت باشه.

    چیکار کنم لطفا کمکم کنید.

    سلام به همه دوستان خوب همدردی
    شادان جان مسئله سیو شدن پسوردم حل شد.
    بی نهایت سپاسگزارم
    (متاسفانه من چیزهای ساده رو هم بلد نیستممادربزرگ 90سالم پای کامپیوتر بشینه اطلاعاتش با من برابری میکنه)

    حالا در مورد سوالتان راهی به ذهنم رسید که امیدوارم کمکتان کند

    تمرین ذهنی کنید
    تو خلوت در روز چندین بار مادر شوهرتان رو صدا کنید تصویرش رو بیاورید جلوی چشمتان و با لحن و اهنگ های مختلف او را مورد خطاب قرار دهید

    روی کاغذ بنویسید و از روی ان بخوانید جوری که صدای خودتان رو بشنوید

    این طوری کم کم گوشتان به این اوای مثلا "مادر جون یا مامان جون" عادت می کند

    بعد به خودتان بگویید فقط یک بار... همین یک بار...این جوری صدایش کن...مغز گول می خورد...چون گفتید فقط یک بار مقاومت نمی کند...
    بعدواقعی پیشش بروید ویک بار با لفظی ک ه قبلا روش تمرین کرده اید صدایش کنید

    این یک بارها را چند بار تکرار کنید
    ترجیحا اوایل وقتی دو تایی هستید این کار را تکرار کنید تا از نفر سومی خجالت نکشید

    دفعات اول شاید خجالت بکشید یا سخت باشد و با صدای ارومی صدا کنید ولی ادامه دهید انقدر ایشان را مورد خطاب قرار دهید تا عادی شود.

    اینکه گفتید نگاهش میکنید تا حرفتان را به او بگویید یا پیشش می روید، خنده ام گرفت چون من هم با یک نفر این گونه بودم. من چون از ایشان بدم می امد نمی خواستم واژه"جان" اخر اسمش بگذارم اگر هم این کار را نمی کردم بی ادبی بود... کلا گرفتار شده بودم ...روش شما را دقیقا استفاده می کردم

    بگردید تا علتش را پیدا کنید راحتتر می توانید تغییر کنید

    فکر نمی کنم به خاطر وابستگی به مادر تان باشد و...
    هر چه هست زیر سر ضمیر ناخوداگاهتان هست... باید ببینید در گذشته اتفاقی افتاده؟!!!
    فقط با خانواده شوهر این گونه اید یا شامل حال افراد دیگر هم میشود؟
    ولی عزیزم مادر شوهر فرق دارد...همان طور که خودتان هم اشاره کردید با امدن یک جاری قضیه پررنگ می شود واحتمال اینکه دیگر تغییر سختتر شود هست
    حیف نیست ...وقتی می گویید ادم های خوبی هستن و با هم خوبید پس چرا؟...

    اگر به این فکر کنید که روزی کسی به رویتان بیاورد که چرا این طور می کنید؟....و حتی کسی پیدا شود که بخواهد سواستفاده کند و به شما بگوید که مثلا شما با هم خوب نیستید یا شما مودبانه رفتار نمی کنید...
    ان وقت انگیزه پیدا می کنید که خودتان را مجبور کنید که با تمرین ذهنی و هر طور که شده مسئله را حل کنید و قضیه را تمامش کنید.
    موفق باشید
    ویرایش توسط هلیاجون : دوشنبه 10 خرداد 95 در ساعت 09:40

  12. کاربر روبرو از پست مفید هلیاجون تشکرکرده است .

    fahimeh.a (سه شنبه 01 تیر 95)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام..منم اوایل خجالت میکشیدم مامان صداش کنم .. ولی الان اصلا وقتی صداش میکنم حواسم به این چیزا نیست و برام عادی شده.. شما هم چن وقتی مادر صداش کنید دگ براتون عادت میشه و اصلا متوجه نمیشید.. این چیه برا خودتون مشکلش کردین؟؟

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 تیر 95 [ 23:12]
    تاریخ عضویت
    1393-11-05
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,533
    سطح
    22
    Points: 1,533, Level: 22
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    66

    تشکرشده 43 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام منم دقیقا مشکل شما رو داشتم.تا اینکه بعد ۵ سال جاریم وارد خانواده شد که البته حضورش موثر بود و کار منم راحت شد و مامان گفتن برام آسون تر شد..الان که بچه دارم چون دخترم به مادر شوهر م میگه مادرجون منم از این کلمه استفاده میکنم.

  15. کاربر روبرو از پست مفید katayoun تشکرکرده است .

    fahimeh.a (سه شنبه 01 تیر 95)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آذر 96 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1395-3-08
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    1,279
    سطح
    19
    Points: 1,279, Level: 19
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهش میکنم هلیا جان قابلی نداشت.
    من با بقیه افراد خیلی راحت تر هستم . خانواده ی شوهرم رو مثلا عمه جون و خاله جون صدا میزنم ولی خب خودشون از اول همینطور بودند. ولی فقط در رابطه با مادرشوهرم این مشکلو دارم. راهکارهایی که دادین قابل تامل و خوب بود. از الان واقعا سعی میکنم به خودم غلبه کنم و شروع کنم هر وقت کم آوردم به حرفای شما تکیه میکنم.

    - - - Updated - - -

    نمیدونم واقعا این دیگه چیه که من مشکلش کردم. ولی خب دردسرهای ما از همین چیزهای کوچیک شروع میشه. من دلم نمیخاد شوهرم با خودش فکرکنه زنم توانایی حل همچین مسئله ای رو نداره یا از من بدش میاد که مادرمو اینجوری صدا میکنه. آخه ما تو یه ساختمونیم همدیگه رو خیلی میبینیم و این مسئله واقعا تو چشم میزنه.

  17. کاربر روبرو از پست مفید shadan1990 تشکرکرده است .

    هلیاجون (سه شنبه 11 خرداد 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.