به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 تیر 95 [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1395-3-07
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    206
    سطح
    4
    Points: 206, Level: 4
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 15 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 مادرشوهرم هیچوقت ازم راضی نیس!!!!

    سلام خدمت همه دوستان
    من دو ساله که ازدواج کردم و همیشه توی ذهن خودم فکر میکردم با مادرشوهرم خیلی خوبیم و هیچ مشکلی نیس.ما طبقه بالا خونه مادرشوهرم زندگی میکردیم اول ازدواجمون تا یک سال و نیم، الان تقریبا شش ماه که جدا شدیم.من واقعا دوسشون داشتم و مثل مامان خودم باهاشون رفتار میکردم هرکاری داشت سعی میکردم در حد توانم کمکش کنم هرغذایی درست میکردم واسه اوناهم میبردم و ...
    یه بار سر یه قضیه برگشت با خنده بهم گفت سعی کنین همه جا برین عروس فلانی هجده سالشه همش با مادرشوهرش میره اینور و اونور همه مراسم و تعزیه ها رو میره!!خیلی جا خوردم آخه من کلا زیاد به این جور جاها که آدم ناراحت میشه علاقه ندارم ولی بازم در حد توانم باهاش میرفتم !
    حالا یه قضیه دیگه:وقتی عقد بودم پدرشوهرم گفت میخواین بهتون پول بدیم خونه رهن کنین یا همون پول رو خرج طبقه بالا کنیم یه دستی به سر و روش بکشیم ما هم گفتیم میایم بالا اونا هم بالا رو تعمیر کردن بعد یه سال و نیم شوهرم گفت ازین جا بریم گفت مامان بابام خیلی ازم توقعشون زیاده میگن چرا هر روز نمیای خونه ما!گفت دوری و دوستی منم قبول کردم و رفیتم قبلش هم واسشون توضیح دادیم که ما داریم میریم چون اینجا پول پس انداز نمیکنیم،ولی بعد از رفتنمون مادرشوهرم باهامون سرسنگین شد محل نمیداد چند بارم گفت ما الکی انقد واستون خرج کردیم !تا سه هفته نیومد خونه جدیدمون!
    چند وقت پیش شوهرم با خواهرش سر یه قضیه اس ام اسی بحث کردن،خواهرش هجده سالشه،یه روز مادرشوهرم به شوهرم گفته خواهرت گفته من میدونم این حرفا رو محبوبه به محمد یاد میده!مادرشوهرمم برگشته گفته اره من میدونم شما ازین خونه رفتین چوم محبوبه با خواهرت مشکل داشته!فک کنین!من همیشه واسه خواهرشوهرم مث خواهر بودم تو همه کارا کمکش کردم!
    حالا بگین من باید رفتارم رو باهاشون عوض کنم یا مث قبل باشم؟!

    - - - Updated - - -

    اینو فراموش کردم بگم من همیشه تو ظرف شستن کمک میکردم ولی یه بار شوهرم گفت دوست ندارم تو ظرف میشوری خواهرم میشینه میگه من دستام خراب میشه واسه همون چند شب پیش که اونجا بودیم ظرفا رو نشستم بعدا مادرشوهرم به شوهرم گفته چرا محبوبه اون شب ظرفا رو نشسته؟!!!!!!معلومه با ما مشکل داره زنت!!!!!جلب اینجاس حتی یه بار به دختر خودش نمیگه ظرفا رو بشور!
    من با اینا چیکار کنم ؟؟؟!!!!!

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    سلام

    مهم اینه که کار درست رو انجام بدی وخدا ازت راضی باشه ، اگر خدا ازت راضی باشه به مرور محبوب خلق خدا هم خواهی شد.

  3. 5 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    Eram (سه شنبه 18 خرداد 95), fahimeh.a (چهارشنبه 09 تیر 95), mahbube (شنبه 08 خرداد 95), یاصاحب زمان ادرکنی (دوشنبه 10 خرداد 95), بالهای صداقت (شنبه 08 خرداد 95)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,783
    سطح
    71
    Points: 11,783, Level: 71
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 267
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    اشتباه کردی
    مگه کوزت بودی (هرچند من از تو بدتر بودم )
    یکمی اولش سخته و حرف میشنوی ولی بعدش عادی میشه
    برای کمک بهش وقتی برو که خیلی سرش شلوغه و منتظر کمک تو نیست
    کافیه احترام بذاری و رفتارت صحیح باشه

  5. کاربر روبرو از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده است .

    mahbube (شنبه 08 خرداد 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 تیر 95 [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1395-3-07
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    206
    سطح
    4
    Points: 206, Level: 4
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 15 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط sara 65 نمایش پست ها
    متاسفانه خیلی بی سیاست عمل کردی، توقعات بیجایی رو ایجاد کردی که حالا اگه معمولی و مثل خیلی از عروسای دیگه رفتار کنی باز هم عروس بدی هستی! چرا اول ازدواج وقتی شانسشو داشتی که یه زندگی مستقل داشته باشی باز هم ترجیح دادی با خانواده ی همسرت باشی؟ خوشبختانه همسرت با سیاست تر رفتار کرده و به نظر میرسه زودتر ازت متوجه رفتار خانوادش شده. اگه حمایتشو داری کم کم فاصله بگیر و به جای صمیمیت بی مورد فقط رابطه ای بر اساس احترام باهاشون داشته باش. زندگی شعار دادن نیست، باید بر اساس رفتاری که باهات میشه رفتار کنی وگرنه عذاب میکشی و ناخواسته کل زندگی مشترکت تحت تاثیر قرار میگیره
    من شوهرم اوایل کارش شیفتی بود دوشب در هفته نه شب میرفت تا هفت صبح !فک میکردم خونه مادرشوهرم باشم بهتره که شبا تنها نباشم که البته خیلی اشتباه کردم!!شوهرم اگه من بگم نریم خونه مامانت نمیره ولی همش میگم نکنه من باعث بشم رابطه اش با خانوادش بد بشه اونا ازش ناراضی بشن و تو زندگیمون مشکل پیش بیاد!
    منظورتون از جمله آخرتون این بود که باید رفتارم رو عوض کنم باهاشون؟مثلا به صمیمیت قبل نباشم وقتی میرم خونشون؟
    یا مثلا دیکه تو کارا کمک نکنم؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط بابک 1369 نمایش پست ها
    لطف که از حد بگذرد نادان خیال بد کند
    همسرتون خوشبختانه فرد دانایی هستند و به خوبی تشخیص دادند که خانوادشون پرتوقع هستند و مصلحته که از اونجا نقل مکان کنید. طبق انتظار مادرشوهرتون و خوار همسرتون دو نفر بیکار و خاله زنک هستند که سوژه زندگی شون زندگی مشترک شما دو نفر هست.
    تا می تونید ازشون فاصله بگیرید. رفتارتون هم عادی مثل قبل باشه. به قول همسرتون اینجا باید سیاست دوری و دوستی رو پیش بگیرید
    ممنون از راهنماییتون
    میدونین جدا از بیکار بودنشون چون شوهرم تک پسره خیلی ازش توقع دارن میخوان همه کاراشونو بکنه مث زمان مجردی و درک نمیکنن شوهرم الان زندگی خودشو داره وکلی مشکل و گرفتاری!!و میخوان علاوه بر شوهرم من هم واسشون از دختراشون بیشتر بدرد بخورم و کار کنم وباهاشون برم اینور و اونور!
    به نظرتون لازم نیس کمی رفتارم رو نسبت به قبل تغییر بدم؟کمتر کار کنم خونشون و ...؟

  7. #5
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 14:39]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,421
    امتیاز
    287,162
    سطح
    100
    Points: 287,162, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,081 در 7,003 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    بنده پاسخ 3 بزرگوار را حذف کردم که (شما دو نظر را نقل قول گرفته بودید)چون خلاف رویه تخصصی همدردی بوده و اینگونه نظرات معمولا منجر به تشدید اختلافات و حتی طلاق می شود.
    ولی چون شما نقل قول گرفتید کمی توضیح می دهم.



    معمولا صمیمی بودن و هم جواری و رفیق بودن با خود سوء تفاهمات و اختلافاتی پیش می آورد. و البته در کنارش هزاران حسن دارد که اینجا جای بحثش نیست.


    معمولا در سال ممکن است ما با مادر یا پدر یا برادرمان بحث ها و دلخوری های بیشتری نسبت به همسایه امان داشته باشیم.
    اما این به معنی خوب بودن همسایه و طرد پدر و مادر و برادرمان نیست. بلکه به این معناست که صمیمیت و مجاورت ما بیشتر بوده است و البته گاهی دلخوری هایی پیش می آید.

    همین مراجع گرامی در کنار این دلخوری ها اگر خودش خوب بررسی کند، موارد و مزایای زیادی هم برای این همجواری ها سراغ دارد.

    راهکار بعضی افراد نسل جوان همیشه طلاق، جدایی، فاصله ، رهایی ، راحتی و .... هست.
    در حالیکه همین بعضی ها وقتی ماشینیشان خراب می شود یا لاستیکش پنچر می شود، آنرا رها نمی کنند و فاصله نمی گیرند ، بلکه صرفا آن مشکل راحل می کنند.

    در زندگی هم راه حل فقط اجتناب نیست.
    بلکه روشهای تعاملی سازنده است.
    مهارتهای ارتباطی و مهارتهای هم حسی که مقالاتش در تالار هست معمولا موجب تقویت این مهارتها می شود.
    این مهارتها بر اساس مکانیسمهای روانی انسان طراحی شده است از جمله مکانیسم ذیل:




    1 - انسان ها یک نیازهایی دارند.
    2 - بر اساس نیازهایشان باورهایی پیدا می کنند که تصور می کنند با این باورها و افکار نیازشان برآورده می شود.
    3 - همین انسان احساساتشان بر اساس باورها و افکار شکل می گیرد.
    4 - در نهایت انسان رفتاری و گفتاری را انجام می دهد که بر اساس احساساتشان انجام می شود

    پس به ترتیب لایه هایی که منجر به اقدامات و رفتار انسان می شود چنین است:
    نیاز (عمقی و مهم)
    افکار و باور
    احساسات
    گفتار و رفتار (سطحی و غیر مهم)


    حالا با این مکانیسم رفتار و گفتار مادرشوهرتان را بررسی کنید:
    چه نیازهای عاطفی و روانی مادر شوهر شما جهت دیدن شما، و همکاری با شما دارد؟
    چه باورها و افکاری دارد و فکر می کند چگونه به این نیازها به وسیله شما جواب دهد؟
    احساسش نسبت به شما چیست و از چه باورهایی منشاء می گیرد؟
    رفتار و احساسات همسرتان نسبت به شما ناشی از کدامین احساسات اوست؟



    بر اساس پاسخهایی که به 4 لایه فوق می دهید می توانید مشکلتون را حل کنید.
    شما نباید به حرفها و رفتار ظاهری افراد نگاه کنید و واکنش نشان دهید. یه کمی عمیق شوید و احساس فرد را درک کنید.
    یه کمی عمیق شوید و افکار و باورهای فرد را متوجه شوید، و اگر عمیق ببینید متوجه نیاز اصلی مادرشوهرتان می شوید.
    لذا شما به هر روش آن نیاز را در مادرشوهرتان ارضاء کنید، او محبتش به شما بیشتر از همیشه می شود و باورها و احساسات و رفتارش هم تصحیح می شود.

    البته معمولا بعضی از نسل جوان اینجا میگوید: پس من چی؟ نیازهای من چی؟
    لذا ما در مقاله ذیل اشاره کرده ایم تا وقتی حرف از من و من و من هست، ازدواج نکنید. باید بلوغ به آنجا برسد که بحث از من بگذرد.
    ازدواج محل گذشتن از من هست. نه موقعیتی برای فربه کردن من (عجب قصاری گفتما )


    اگر چنین هستید، صبر کنید، ازدواج نکنید

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  8. 7 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    Aram_577 (یکشنبه 09 خرداد 95), fahimeh.a (چهارشنبه 09 تیر 95), mahbube (شنبه 08 خرداد 95), maryam240 (شنبه 12 تیر 95), یاصاحب زمان ادرکنی (دوشنبه 10 خرداد 95), نیکیا (شنبه 08 خرداد 95), عشق آفرین (شنبه 10 تیر 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا من کیس مناسب ازدواج ندارم؟
    توسط sara9595 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 05 مهر 94, 15:49
  2. ماندن در میان دو رابطه با دوکیس و انتخاب یکی از آنان
    توسط نیروان در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 94, 07:50
  3. هیس دخترها فریاد نمی زنند!
    توسط نوروزیان. در انجمن آگاهی ها، مهارتها و روشها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 شهریور 92, 19:53
  4. !!!!!مشورت در مورد عضو شدن در فیس بوک!!!!!!
    توسط دانوب در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 دی 90, 09:21
  5. فیس بوک شوهرم
    توسط نیلا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 اردیبهشت 90, 11:34

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.