جاهایی که خط ستاره گذاشتم در روزهای مختلف نوشته شده است و یکجا ثبت کردم
بیش از یک ماه هست که از رفتن همسرم میگذره
چندین نفر از بزرگای فامیل برای صحبت رفتن اما همسرم میگن به هیچ وجه حاضر به ادامه زندگی نیستند
پدرم بعد از اینکه بزرگای فامیل را فرستاد تا صحبت کنند, خودشون با همسرم تماس گرفتند و خانم گفتند طلاق میخوان
خانوادش هم طلا ق میخوان, پدر خانمم اصلا جواب تماس پدرم را نمیده
من توی این مدت جایی نرفتم و خونه بودم که شاید برگرده
چندین مرتبه تماس گرفتم و پیام دادم اما جواب نداد.
خانوادش هم میگن هرچی دخترمون میگه
*****************************************
با خیلی ها مشورت کردم
جالبه یروز مسجد رفته بودم بعد نماز, روحانی مسجد در مورد فتنه های عاشیه در مورد اسلام صحبت کرد, به روحانی مسجد گفتم در این مسله ای با همسرم دچار مشکل هستم
بهش گفتم منا دوست نداره و میگه چون پولدار نیستم منا نمیخواد, ایشان گفتند که طلاقش بده و اصلا عمرتا براش هدر نده و برو یک زن شوهر دوست بگیر
گفتم از من دو روز اجازه میگرفت که بره خونه باباش اما ده روز میموند گفت اینا تقصیر مادرشه
خلاصه ادم با تجربه با دوتا جمله نهایت کار را گفت تازه میگفت تو چرا اخه اینقدر تحمل کردی, اصلا از عواقب طلاق نترس و نگران نباش, اون رفته و تو که پای زندگی هستی و از این زنها در جامعه زیاد شده و عمرتو براشون هدر نده
*************************************
یروز رفتم دادگاه و دادخواست با عنوان عدم تمکین عام و خاص و تعلق نگرفتن نفقه دادم, غروبش یک مرد خدا منا خواست و در مورد مشکلات صحبت کرد و گفت با پدر خانمت هم صحبت کردم و بهش گفتم اگه میخوای به دخترت کمک کنی حمایتت را از او بردار و براش دعا کن و تا اون خونه امن را براش فراهم داری اون زندگی مشترک نمیکنه وروی شوهرش تکیه نمیکنه
گفتند برو شکایت را پس بگیر و بعدش برو قم و دو رکعت نماز اسثتغاثه بخوان و ازشون بخواه که حواسشون بهت باشه تا انشااله درست بشه
صبح اول وقت اداری شکایت را پس گرفته و قم هم رفتم
الان هم صحبت کردم میگفت قطعا درست میشه و تحمل کن, پروانه تا بخواد پرواز کنه باید در پیله خودش کامل بشه
بسیار میانجی گری کردند اما چیزی بهتر نشد
میگفت رفتارهای همسرم تاثیر دیدن فیلم های ماهوار و شبکه های اجتماعیه
*************************************
*************************************
چند روز پیش نماز خوندم و با خدا صحبت کردم و رفتم دنبال همسرم, خانم نبودنو مشاوره رفته بودند
متوجه شدم بابام که تماس گرفته بود اونا صدای بابام را ظبط کردن, قبلا هم با گوشیم کلی به گوشی خودش پیام داده و از گوشیم پاک کرده و به همه گفته من اون پیام ها را دادم
موضوعی را در خانه پیش کشیده و صحبت کردیم در مورد فلان خانم بدکاره, مخفیانه صدای منا ظبط کرده و گفته اون حرف ها را من در مورد همسرم گفتم
مشاوره گفته وجود این دختر پر از نفرت شده و حدود دو ساعت که صحبت کردیم حتی یک مورد از شوهرش به نیکی یاد نکرد و به رفتار شوهرش در مورد خانوادش اعتراض داشت و از کارهای شوهرش چیز بدی در مورد خودش نمیگه و حرفش خانوادش هست و کلا تغییر کرده, اون دختر همونقدر که اون زمان عاشق بوده الان متنفر است
مشاور گفت خیلی طول میکشه تا این دختر درست بشه و حالا حالاها به منزل مشترک برنمیگره, بهتره طلاق بگیرند
همسرم قلا باذها گفته بود در صورتی به مشاوره میاد که مشاور تجویز کنه ما طلاق بگیریم
********************
خلاصه از مدتها قبل دنبال زمینه سازی فتنه و برنامه ریزی برای جدایی بوده و مدرک جمع میکرده
خدا بازم بهم نشون داد که ازش دل بکنم و تلاش نکنم
فتنه هایی که کرد خیلی زیاده شاید یروز بنویسم
خونه را تمیز نمیکرد , غذا با کلی بحث میپخت,همش قهر بود, خبرچینی میکرد, باهام صحبت نمیکرد,تا صبح پیامک میداد و چون گوشیش رمز داشت نمیدونستم با چه کسانی پیام میده, اصلا تمکین نمیکرد و وظایف زناشویی را انجام نمیداد, همیشه مورد حمایت خانوادش بود و بهم اعتنایی نمیکرد, نمیدونم چرا دوست نداشتن اصلا رفت و امدهاش را بدونم, هرچی صحبت میکردیم همش سرش توی گوشی بود, عشق و علاقه به زندگی و همسر نداشت, دایم حسرت زندگی پولدار را میخورد و دوست نداشت پله پله به پول برسه
*************************************
با گذشت زمان و تجزیه تحلیل رفتارش به این نتیجه قطعی رسیدم که طلاق بگیریم
*************************************
چند روز دیگه طلاق میگیریم
*************************************
چندین سرنوشت را توی این سایت مطالعه کردم و دیدم چقدر تاریخ تکرار میشه
هر کس خودش میدونه
من میرم دنبال زندگیم
اونم بره دنبال زندگیش
*************************************
انشااله هر دومون در زندگیهای جدید خوشبخت بشیم
خوشبختی هر دومون را میخوام
چون هنوز زنمه براش نگرانم, اگر والدین با فرهنگ و عالمی داشت الان وضعش خیلی بهتر بود, وضعیت اونا بهم انگیزه بیشتری داد تا به خودسازی برسم و برای خانواده ایندم پناه باشم
***********************************
فقر فرهنگی, خراب شدن دیدگاه ها بخاطر دیدن ماهواره, الگوهای نامناسب, ریشه نداشتن تقوا, عدم پذیرش مشورت, از همه خود را داناتر دانستن, معیارهای نادرست و دخترهای خیابانی,نهادینه شدن انحراف اخلاقی و روابط نامشروع, شیرین دانستن رابطه های نامشروع, مرگ را فقط برای همسایه دونستن, طاقت کم در رسیدن به ثروت, نداشتن بصیرت, نداشتن الگوی صحیح زندگی غرور کاذب,عدم مطالعه.... از عوامل مشکلات هستن
*****************
شاید یروز بنویسم
*************************************
با گذشت زمان و تجزیه تحلیل رفتارش به این نتیجه قطعی رسیدم که طلاق بگیریم
*************************************
چند روز دیگه طلاق میگیریم
*************************************
چندین سرنوشت را توی این سایت مطالعه کردم و دیدم چقدر تاریخ تکرار میشه
هر کس خودش میدونه
من میرم دنبال زندگیم
اونم بره دنبال زندگیش
*************************************
انشااله هر دومون در زندگیهای جدید خوشبخت بشیم
خوشبختی هر دومون را میخوام
چون هنوز زنمه براش نگرانم, اگر والدین با فرهنگ و عالمی داشت الان وضعش خیلی بهتر بود, وضعیت اونا بهم انگیزه بیشتری داد تا به خودسازی برسم و برای خانواده ایندم پناه باشم
***********************************
فقر فرهنگی, خراب شدن دیدگاه ها بخاطر دیدن ماهواره, الگوهای نامناسب, ریشه نداشتن تقوا, عدم پذیرش مشورت, از همه خود را داناتر دانستن, معیارهای نادرست و دخترهای خیابانی, شیرین دانستن رابطه های نامشروع, مرگ را فقط برای همسایه دونستن, طاقت کم در رسیدن به ثروت, نداشتن بصیرت, نداشتن الگوی صحیح زندگی غرور کاذب,عدم مطالعه.... از عوامل مشکلات هستن
*************************************
من هنوز طلاق ندادم چندین مورد برای ازدواج بهم معرفی شده است البته همسرم را دوست دارم و امیدوارم خودش و خانواده اش متوجه بشوند
*************************************
زنم خیلی خوب بود اگه خانوادش میدونستن چکار کنند, خدا همه ما را ببخشه
منم خیلی اشتباه داشتم و چندتاش را مینویسم
طاقت کم برای رسیدن به زندگی با محبت, اخه من تصور میکردم که زندگی اولش با محبت شروع میشه و بعدش شاید مشکلاتی پیش بیاد که میبایست حل بشه
من اثر پول را کم میدونستم و تصور نمیکردم زنم بخاطر پول ازدواج کرده باشه و باید قبل از ازدواج میفهمیدم
دقت کافی نداشتن به نشانه ها که اگه دقت کرده بودم متوجه پول پرستی میشدم البته شایدم نمیشدم
مشاوره نرفتن قبل از عقد
زیادی خوش بین بودن
تلاش یکطرفه زیاد و بقول خانم انجلس باربارا ’تنها پارو زدن’
احترام بیش از حد گذاشتن به خانواده همسرم
زمینه ساز شدن برای لطمه خوردن به اقتدارم
توجه نکردن به سطح فرهنگ ها
با ایمان دانستن طرف مقابل
توجه نکردن به تاثیر ماهواره
توجه نکردن به فساد در جامعه
توجه نکردن به تفکر زن سالاری در جامعه
خوب دانستن همه و خوش بینی بیش از حد
توجه نکرن به استخاره
ساده بودن
دیر اقدام کردن برای مشاوره
مطالعه داشتن
***************************************
این ازدواج خوبی هایی هم داشت
بالا رفتن تجربه ام
شناخت بهتره زنها
شناخت اقتدار خودم
چندمیلیون پول خرج شد اما مهم نیست
دوباره جاش پر میشه, عمرم دوسال رفت اما اونم میزارم بحساب کاراموزی در کلاس زندگی
اینم بگم که فامیل از عملکرد اونها حمایتی نمیکنند و بشدت نهی شدند
**********************************
میشه با صبر کاری کرد که همسرم برگرده اما دیگه نمیخوامش چون با مدارکی که جمع کرده از پیامک گرفته, ظبط صداها, عدم هماهنگ کردن رفت و امد, حمایت و دخالت بیش از خانوادش دیگه بهش اعتماد ندارم
حرمت بین پدرزن مادرزن و من از بین رفته
بخاطر حمایت های زیاد از کارهای اشتباه همسرم از مادرزنم بدم اومده
از همسرم بدم اومده , یخورده هنوز دوسش دارم که برای ادامه زندگی لازمه اما کافی نیست
*****************************
در یک حالت تا قبل از طلاق حاضرم به زندگی باهاشون ادامه بدم و اون در صورتیه که بخواد درست زندگی کردن را یاد بگیره و بخودش بیاد و از کارهای نادرستش خانوادش حمایت نکنند
الان هم برای بار اخر دنبالش میرم و اگه قبول نکنه و بگه طلاق میخواد و میرم دنبال خانواده و طلاق میگیریم
*******************************************
رفتم خونشون صحبت نکرد و فرار کرد توی حمام هرچی بهش گفتم بیا صحبت کنیم تا حل بشه, جواب نداد
گفتم پس تو نمیخوای باهم زندگی کنیم , گفت نه از خونمون برو بیرون, گفتم حرف اخرته , گفت برو گمشو بیرون
منم موبایل را که قبلا براش خریده بودم برداشتم و اومدم بیرون
*******************************************
گوشی قفل بود, سیمکارتشو گذاشتم توی گوشیم و تلگرام را فعال کردم و متوجه شدم انچه که ای کاش وجود نداشت
خانم با پسرها رفیق بوده , عکس براشون میفرستاده و روابط خارج از عرف داشتند
یه دوس بنام فایزه داشت, با همدیگه قرار گذاشتن که همسرم بره خونه شوهر و تا میتونه مدرک جمع کنه تا بتونه طلاق بگیره, قرار گذاشته بودن تا دعوا درست کنه و منا ذله کنه, بهم گفته بودن بدون مدرک نمیشه طلاق گرفت, قرار گذاشته بودن کاری کنند که من مجبور بشم دفترخانه ببرند و تعهدنامه بدم, بعدش حداکثر دوماه وضعیتی را فراهم کنه که من تعهدنامه را نقض کنم و سپس بیاد خونه باباش و بگه طلاق میخواد, دعواهای ساختگی داشته باشه
میگفت که پدر مادرم خیلی نادون هستن و اصلا عقلشون نمیرسه که چکاری درسته پس ما مجبورشون میکنم تا طلاق من را بگیرن و بعدش بریم دنبال عشقو صفا
همسرم گفته بود از خونه فرار کنیم برن یجا که بهموشون جای خواب بدن, کار کنن بهشون پولم بدن که اونجا بمونن
دوست پسر هم برای همدیگه جور میکردن , شماره بعضی پسرها را برداشتم
برای خودشون با پسرا گروه های شش هفت نفری تشکیل داده بودن و عشق بازی میکردن
توی گروه یه پسره بنام امین دانش به همسر من میگفته خانمم
یه پسره دیگه با خانمم رفیق بوده بنام حسین که شمارشو دارم اون به خانمم پیشنهادهای بیشرمانه میداده
تا ساعت سه ونیم بامداد با همسرم چت میکرده و دل میدادن قلوه میگرفتن
صحبت زیاده از صفحات تلگرام اسکرین شات گرفتم و همرا دارم
همسرم برای دوست پسراش عکس میفرستاده
دیروز که انحرافش به یقین رسیدم بدنم میلرزید
الانم که مینویسم پر اشوبم
***********************
خداوند مهربانم در قران میفرماید
و مكروا و مکر الله والله خير الماكرين
چهار
اقای دانش با همسرم صحبت میکردن که چجوری مدرک جمع کنه تا توی دادگاه بتونه ثابت بکنه من روانی هستم و با بوجود دعواهای سختگی و حمایت خانواده همسرم, منا روانی نشون بده
قای دانش توی گروه به اعضا برای همسرم میگفته کسی حق نداره همسرم را بنام کوچیک خطاب کنه اون خانم خودمه
اینقدر قشنگ مخ همسرم را زده بود
هرچی همسرم میگفت اون تایید میکرد, اصلا اراده ای برای کار درست نداشت و صرفا با تایید حرفهای همسرم اونا جذب کرده بود البته همسرم هم خیلی مسلط بود و نمیدونستم اونقدر ماهرانه بلده دوست جور کنه و روابط نامشروع داشته باشه
خیلی ها چت هاشون بود اما چون دلیت اکانت کرده بودن اسمشون نبود
قشنگترین عضو همسرم لبهاشه, عکس لبهاشم جداگانه غیر عکسهای قدیش برای پسرها میفرستاد, البته نمیدونم قصدش چی بوده!!! شاید میخواسته دلبری کنه, خودشو نمایش بده, پسرها را تحریک کنه تا بیشتر جذبش بشن, شایدم بین بدن همسرم و کسای دیگه مقایسه بوده تا پسرها انتخاب کنند
همسرم مدتها با پسرها بوده و پدر مادرش ازش حمایت کردند و حتی منا کتک زدن, مادرزنم خبر داشته و همسرم برای پسرها عکس میفرستاده
از پسرهای مجرد فامیل هم بوده که اسمشون را نمیارم
*************************
دوستش فایزه خودش نامزد شرعی و قانونی داره و در عقد هستش که اینجور خیانت میکنه, عکس نامزدش را هم دارم
خانم فایزه با همسرم بهم میگفتند مواظب چت ها باشیم که اگر لو بریم همچی خراب میشه
تا ساعت سی و نیم صبح با پسرها چت میکرده, جالبه همون زمانیکه من برای نماز شب بیدار میشدم
من تشنه صحبت با زنم بودم و دوست داشتم هر جوری هست صداشو بشنوم, روی قشنگشو ببینم, من شیفته همسرم بودم واصلا بخاطر اینکه بتونم همسر مناسبی باشم توی این سایت اومدم
اشتباه زیاد داشتم اما بخاطر این بود که همسرم از قصد منرا در مسیر انجام کار اشتباه قرار میداد, خدا توی قلب بندهاش هست
اون پسرها یا پسرهای دیگه به بدن همسرم دست پیدا میکنند اما این پایان کار نیست, همسرم عفت خودشو از دست میده اما برای اونم پایان کار نیست
هر شخصی که اینارا میخونه متوجه باشه که کانون با محبت خانواده خیلی با ارزشه
خیانت کردن اول باعث تخریب خودمون میشه, لذات زودگذر از طرق نامشروع ماندگار نیست
همون پسرها همسرم را بعد از لذت بردن رها میکنند چون تعهدی بهش ندارند
طرز فکر پسرها و همسرم را درک نمیکنم
خیلی عجیبه همسرم به اون پسرها گفته بود شوهر داره و حتی اسمم را هم گفته بود اما پسرها دنبال زن شوهردار بودن و این خیلی عجیبه
از کار دوستش هم تعجب میکنم اونا بعد از شوهر کردن باز هم دنبال خلاف میرن,ای خدا ما هنوز یکسال هم از عروسیمون نمیگذره
همسرم مثل دوستش که در دوران عقد خیانت میکنه اونم با پسرها از دوران عقد در ارتباط بود
اونا را بعد طلاق میبخشم اما خودم را نمیبخشم, من نباید با سادگی و خوش باوری این ضربه محکم را به روحیه ام میزدم
حالا با دلی شکسته, دستانی خالی, روحیه ای خراب, شکستی بزرگ.... هستم اما امید به رحمت پروردگار هست
اینقدر دلم پره که خیلی میشه نوشت
الان مریضم و بشدت ضعیف شدم, تمام بدنم درد میکنه, مبهوتم
جریاناتی که پیش اومده برام قابل درک نیست
شروع دوباره یک زندگی خیلی سخته, تا پنج سال دیگه باید اقساط این ازدواج را بدم
پناه میبرم بخدا از شر شیطان رانده شده
علاقه مندی ها (Bookmarks)