به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 31
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 خرداد 97 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,509
    سطح
    42
    Points: 4,509, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 84 در 50 پست

    Rep Power
    25
    Array

    مشخص شدن علت مشکلاتمون

    جاهایی که خط ستاره گذاشتم در روزهای مختلف نوشته شده است و یکجا ثبت کردم

    بیش از یک ماه هست که از رفتن همسرم میگذره
    چندین نفر از بزرگای فامیل برای صحبت رفتن اما همسرم میگن به هیچ وجه حاضر به ادامه زندگی نیستند
    پدرم بعد از اینکه بزرگای فامیل را فرستاد تا صحبت کنند, خودشون با همسرم تماس گرفتند و خانم گفتند طلاق میخوان
    خانوادش هم طلا ق میخوان, پدر خانمم اصلا جواب تماس پدرم را نمیده
    من توی این مدت جایی نرفتم و خونه بودم که شاید برگرده
    چندین مرتبه تماس گرفتم و پیام دادم اما جواب نداد.

    خانوادش هم میگن هرچی دخترمون میگه
    *****************************************
    با خیلی ها مشورت کردم
    جالبه یروز مسجد رفته بودم بعد نماز, روحانی مسجد در مورد فتنه های عاشیه در مورد اسلام صحبت کرد, به روحانی مسجد گفتم در این مسله ای با همسرم دچار مشکل هستم
    بهش گفتم منا دوست نداره و میگه چون پولدار نیستم منا نمیخواد, ایشان گفتند که طلاقش بده و اصلا عمرتا براش هدر نده و برو یک زن شوهر دوست بگیر
    گفتم از من دو روز اجازه میگرفت که بره خونه باباش اما ده روز میموند گفت اینا تقصیر مادرشه
    خلاصه ادم با تجربه با دوتا جمله نهایت کار را گفت تازه میگفت تو چرا اخه اینقدر تحمل کردی, اصلا از عواقب طلاق نترس و نگران نباش, اون رفته و تو که پای زندگی هستی و از این زنها در جامعه زیاد شده و عمرتو براشون هدر نده
    *************************************
    یروز رفتم دادگاه و دادخواست با عنوان عدم تمکین عام و خاص و تعلق نگرفتن نفقه دادم, غروبش یک مرد خدا منا خواست و در مورد مشکلات صحبت کرد و گفت با پدر خانمت هم صحبت کردم و بهش گفتم اگه میخوای به دخترت کمک کنی حمایتت را از او بردار و براش دعا کن و تا اون خونه امن را براش فراهم داری اون زندگی مشترک نمیکنه وروی شوهرش تکیه نمیکنه
    گفتند برو شکایت را پس بگیر و بعدش برو قم و دو رکعت نماز اسثتغاثه بخوان و ازشون بخواه که حواسشون بهت باشه تا انشااله درست بشه
    صبح اول وقت اداری شکایت را پس گرفته و قم هم رفتم
    الان هم صحبت کردم میگفت قطعا درست میشه و تحمل کن, پروانه تا بخواد پرواز کنه باید در پیله خودش کامل بشه
    بسیار میانجی گری کردند اما چیزی بهتر نشد
    میگفت رفتارهای همسرم تاثیر دیدن فیلم های ماهوار و شبکه های اجتماعیه
    *************************************

    *************************************

    چند روز پیش نماز خوندم و با خدا صحبت کردم و رفتم دنبال همسرم, خانم نبودنو مشاوره رفته بودند
    متوجه شدم بابام که تماس گرفته بود اونا صدای بابام را ظبط کردن, قبلا هم با گوشیم کلی به گوشی خودش پیام داده و از گوشیم پاک کرده و به همه گفته من اون پیام ها را دادم
    موضوعی را در خانه پیش کشیده و صحبت کردیم در مورد فلان خانم بدکاره, مخفیانه صدای منا ظبط کرده و گفته اون حرف ها را من در مورد همسرم گفتم

    مشاوره گفته وجود این دختر پر از نفرت شده و حدود دو ساعت که صحبت کردیم حتی یک مورد از شوهرش به نیکی یاد نکرد و به رفتار شوهرش در مورد خانوادش اعتراض داشت و از کارهای شوهرش چیز بدی در مورد خودش نمیگه و حرفش خانوادش هست و کلا تغییر کرده, اون دختر همونقدر که اون زمان عاشق بوده الان متنفر است
    مشاور گفت خیلی طول میکشه تا این دختر درست بشه و حالا حالاها به منزل مشترک برنمیگره, بهتره طلاق بگیرند
    همسرم قلا باذها گفته بود در صورتی به مشاوره میاد که مشاور تجویز کنه ما طلاق بگیریم
    ********************
    خلاصه از مدتها قبل دنبال زمینه سازی فتنه و برنامه ریزی برای جدایی بوده و مدرک جمع میکرده
    خدا بازم بهم نشون داد که ازش دل بکنم و تلاش نکنم
    فتنه هایی که کرد خیلی زیاده شاید یروز بنویسم
    خونه را تمیز نمیکرد , غذا با کلی بحث میپخت,همش قهر بود, خبرچینی میکرد, باهام صحبت نمیکرد,تا صبح پیامک میداد و چون گوشیش رمز داشت نمیدونستم با چه کسانی پیام میده, اصلا تمکین نمیکرد و وظایف زناشویی را انجام نمیداد, همیشه مورد حمایت خانوادش بود و بهم اعتنایی نمیکرد, نمیدونم چرا دوست نداشتن اصلا رفت و امدهاش را بدونم, هرچی صحبت میکردیم همش سرش توی گوشی بود, عشق و علاقه به زندگی و همسر نداشت, دایم حسرت زندگی پولدار را میخورد و دوست نداشت پله پله به پول برسه
    *************************************
    با گذشت زمان و تجزیه تحلیل رفتارش به این نتیجه قطعی رسیدم که طلاق بگیریم
    *************************************
    چند روز دیگه طلاق میگیریم
    *************************************
    چندین سرنوشت را توی این سایت مطالعه کردم و دیدم چقدر تاریخ تکرار میشه
    هر کس خودش میدونه
    من میرم دنبال زندگیم
    اونم بره دنبال زندگیش
    *************************************
    انشااله هر دومون در زندگیهای جدید خوشبخت بشیم
    خوشبختی هر دومون را میخوام
    چون هنوز زنمه براش نگرانم, اگر والدین با فرهنگ و عالمی داشت الان وضعش خیلی بهتر بود, وضعیت اونا بهم انگیزه بیشتری داد تا به خودسازی برسم و برای خانواده ایندم پناه باشم
    ***********************************
    فقر فرهنگی, خراب شدن دیدگاه ها بخاطر دیدن ماهواره, الگوهای نامناسب, ریشه نداشتن تقوا, عدم پذیرش مشورت, از همه خود را داناتر دانستن, معیارهای نادرست و دخترهای خیابانی,نهادینه شدن انحراف اخلاقی و روابط نامشروع, شیرین دانستن رابطه های نامشروع, مرگ را فقط برای همسایه دونستن, طاقت کم در رسیدن به ثروت, نداشتن بصیرت, نداشتن الگوی صحیح زندگی غرور کاذب,عدم مطالعه.... از عوامل مشکلات هستن
    *****************
    شاید یروز بنویسم
    *************************************
    با گذشت زمان و تجزیه تحلیل رفتارش به این نتیجه قطعی رسیدم که طلاق بگیریم
    *************************************
    چند روز دیگه طلاق میگیریم
    *************************************
    چندین سرنوشت را توی این سایت مطالعه کردم و دیدم چقدر تاریخ تکرار میشه
    هر کس خودش میدونه
    من میرم دنبال زندگیم
    اونم بره دنبال زندگیش
    *************************************
    انشااله هر دومون در زندگیهای جدید خوشبخت بشیم
    خوشبختی هر دومون را میخوام
    چون هنوز زنمه براش نگرانم, اگر والدین با فرهنگ و عالمی داشت الان وضعش خیلی بهتر بود, وضعیت اونا بهم انگیزه بیشتری داد تا به خودسازی برسم و برای خانواده ایندم پناه باشم
    ***********************************
    فقر فرهنگی, خراب شدن دیدگاه ها بخاطر دیدن ماهواره, الگوهای نامناسب, ریشه نداشتن تقوا, عدم پذیرش مشورت, از همه خود را داناتر دانستن, معیارهای نادرست و دخترهای خیابانی, شیرین دانستن رابطه های نامشروع, مرگ را فقط برای همسایه دونستن, طاقت کم در رسیدن به ثروت, نداشتن بصیرت, نداشتن الگوی صحیح زندگی غرور کاذب,عدم مطالعه.... از عوامل مشکلات هستن
    *************************************
    من هنوز طلاق ندادم چندین مورد برای ازدواج بهم معرفی شده است البته همسرم را دوست دارم و امیدوارم خودش و خانواده اش متوجه بشوند

    *************************************
    زنم خیلی خوب بود اگه خانوادش میدونستن چکار کنند, خدا همه ما را ببخشه
    منم خیلی اشتباه داشتم و چندتاش را مینویسم
    طاقت کم برای رسیدن به زندگی با محبت, اخه من تصور میکردم که زندگی اولش با محبت شروع میشه و بعدش شاید مشکلاتی پیش بیاد که میبایست حل بشه
    من اثر پول را کم میدونستم و تصور نمیکردم زنم بخاطر پول ازدواج کرده باشه و باید قبل از ازدواج میفهمیدم
    دقت کافی نداشتن به نشانه ها که اگه دقت کرده بودم متوجه پول پرستی میشدم البته شایدم نمیشدم
    مشاوره نرفتن قبل از عقد
    زیادی خوش بین بودن
    تلاش یکطرفه زیاد و بقول خانم انجلس باربارا ’تنها پارو زدن’
    احترام بیش از حد گذاشتن به خانواده همسرم
    زمینه ساز شدن برای لطمه خوردن به اقتدارم
    توجه نکردن به سطح فرهنگ ها
    با ایمان دانستن طرف مقابل
    توجه نکردن به تاثیر ماهواره
    توجه نکردن به فساد در جامعه
    توجه نکردن به تفکر زن سالاری در جامعه
    خوب دانستن همه و خوش بینی بیش از حد
    توجه نکرن به استخاره
    ساده بودن
    دیر اقدام کردن برای مشاوره
    مطالعه داشتن


    ***************************************
    این ازدواج خوبی هایی هم داشت
    بالا رفتن تجربه ام
    شناخت بهتره زنها
    شناخت اقتدار خودم
    چندمیلیون پول خرج شد اما مهم نیست
    دوباره جاش پر میشه, عمرم دوسال رفت اما اونم میزارم بحساب کاراموزی در کلاس زندگی
    اینم بگم که فامیل از عملکرد اونها حمایتی نمیکنند و بشدت نهی شدند
    **********************************
    میشه با صبر کاری کرد که همسرم برگرده اما دیگه نمیخوامش چون با مدارکی که جمع کرده از پیامک گرفته, ظبط صداها, عدم هماهنگ کردن رفت و امد, حمایت و دخالت بیش از خانوادش دیگه بهش اعتماد ندارم
    حرمت بین پدرزن مادرزن و من از بین رفته
    بخاطر حمایت های زیاد از کارهای اشتباه همسرم از مادرزنم بدم اومده
    از همسرم بدم اومده , یخورده هنوز دوسش دارم که برای ادامه زندگی لازمه اما کافی نیست
    *****************************
    در یک حالت تا قبل از طلاق حاضرم به زندگی باهاشون ادامه بدم و اون در صورتیه که بخواد درست زندگی کردن را یاد بگیره و بخودش بیاد و از کارهای نادرستش خانوادش حمایت نکنند

    الان هم برای بار اخر دنبالش میرم و اگه قبول نکنه و بگه طلاق میخواد و میرم دنبال خانواده و طلاق میگیریم
    *******************************************
    رفتم خونشون صحبت نکرد و فرار کرد توی حمام هرچی بهش گفتم بیا صحبت کنیم تا حل بشه, جواب نداد
    گفتم پس تو نمیخوای باهم زندگی کنیم , گفت نه از خونمون برو بیرون, گفتم حرف اخرته , گفت برو گمشو بیرون
    منم موبایل را که قبلا براش خریده بودم برداشتم و اومدم بیرون
    *******************************************
    گوشی قفل بود, سیمکارتشو گذاشتم توی گوشیم و تلگرام را فعال کردم و متوجه شدم انچه که ای کاش وجود نداشت
    خانم با پسرها رفیق بوده , عکس براشون میفرستاده و روابط خارج از عرف داشتند
    یه دوس بنام فایزه داشت, با همدیگه قرار گذاشتن که همسرم بره خونه شوهر و تا میتونه مدرک جمع کنه تا بتونه طلاق بگیره, قرار گذاشته بودن تا دعوا درست کنه و منا ذله کنه, بهم گفته بودن بدون مدرک نمیشه طلاق گرفت, قرار گذاشته بودن کاری کنند که من مجبور بشم دفترخانه ببرند و تعهدنامه بدم, بعدش حداکثر دوماه وضعیتی را فراهم کنه که من تعهدنامه را نقض کنم و سپس بیاد خونه باباش و بگه طلاق میخواد, دعواهای ساختگی داشته باشه
    میگفت که پدر مادرم خیلی نادون هستن و اصلا عقلشون نمیرسه که چکاری درسته پس ما مجبورشون میکنم تا طلاق من را بگیرن و بعدش بریم دنبال عشقو صفا

    همسرم گفته بود از خونه فرار کنیم برن یجا که بهموشون جای خواب بدن, کار کنن بهشون پولم بدن که اونجا بمونن
    دوست پسر هم برای همدیگه جور میکردن , شماره بعضی پسرها را برداشتم

    برای خودشون با پسرا گروه های شش هفت نفری تشکیل داده بودن و عشق بازی میکردن
    توی گروه یه پسره بنام امین دانش به همسر من میگفته خانمم
    یه پسره دیگه با خانمم رفیق بوده بنام حسین که شمارشو دارم اون به خانمم پیشنهادهای بیشرمانه میداده
    تا ساعت سه ونیم بامداد با همسرم چت میکرده و دل میدادن قلوه میگرفتن
    صحبت زیاده از صفحات تلگرام اسکرین شات گرفتم و همرا دارم
    همسرم برای دوست پسراش عکس میفرستاده
    دیروز که انحرافش به یقین رسیدم بدنم میلرزید
    الانم که مینویسم پر اشوبم
    ***********************
    خداوند مهربانم در قران میفرماید

    و مكروا و مکر الله والله خير الماكرين
    چهار


    اقای دانش با همسرم صحبت میکردن که چجوری مدرک جمع کنه تا توی دادگاه بتونه ثابت بکنه من روانی هستم و با بوجود دعواهای سختگی و حمایت خانواده همسرم, منا روانی نشون بده
    قای دانش توی گروه به اعضا برای همسرم میگفته کسی حق نداره همسرم را بنام کوچیک خطاب کنه اون خانم خودمه
    اینقدر قشنگ مخ همسرم را زده بود
    هرچی همسرم میگفت اون تایید میکرد, اصلا اراده ای برای کار درست نداشت و صرفا با تایید حرفهای همسرم اونا جذب کرده بود البته همسرم هم خیلی مسلط بود و نمیدونستم اونقدر ماهرانه بلده دوست جور کنه و روابط نامشروع داشته باشه
    خیلی ها چت هاشون بود اما چون دلیت اکانت کرده بودن اسمشون نبود
    قشنگترین عضو همسرم لبهاشه, عکس لبهاشم جداگانه غیر عکسهای قدیش برای پسرها میفرستاد, البته نمیدونم قصدش چی بوده!!! شاید میخواسته دلبری کنه, خودشو نمایش بده, پسرها را تحریک کنه تا بیشتر جذبش بشن, شایدم بین بدن همسرم و کسای دیگه مقایسه بوده تا پسرها انتخاب کنند
    همسرم مدتها با پسرها بوده و پدر مادرش ازش حمایت کردند و حتی منا کتک زدن, مادرزنم خبر داشته و همسرم برای پسرها عکس میفرستاده


    از پسرهای مجرد فامیل هم بوده که اسمشون را نمیارم
    *************************
    دوستش فایزه خودش نامزد شرعی و قانونی داره و در عقد هستش که اینجور خیانت میکنه, عکس نامزدش را هم دارم
    خانم فایزه با همسرم بهم میگفتند مواظب چت ها باشیم که اگر لو بریم همچی خراب میشه
    تا ساعت سی و نیم صبح با پسرها چت میکرده, جالبه همون زمانیکه من برای نماز شب بیدار میشدم
    من تشنه صحبت با زنم بودم و دوست داشتم هر جوری هست صداشو بشنوم, روی قشنگشو ببینم, من شیفته همسرم بودم واصلا بخاطر اینکه بتونم همسر مناسبی باشم توی این سایت اومدم
    اشتباه زیاد داشتم اما بخاطر این بود که همسرم از قصد منرا در مسیر انجام کار اشتباه قرار میداد, خدا توی قلب بندهاش هست
    اون پسرها یا پسرهای دیگه به بدن همسرم دست پیدا میکنند اما این پایان کار نیست, همسرم عفت خودشو از دست میده اما برای اونم پایان کار نیست
    هر شخصی که اینارا میخونه متوجه باشه که کانون با محبت خانواده خیلی با ارزشه
    خیانت کردن اول باعث تخریب خودمون میشه, لذات زودگذر از طرق نامشروع ماندگار نیست
    همون پسرها همسرم را بعد از لذت بردن رها میکنند چون تعهدی بهش ندارند
    طرز فکر پسرها و همسرم را درک نمیکنم
    خیلی عجیبه همسرم به اون پسرها گفته بود شوهر داره و حتی اسمم را هم گفته بود اما پسرها دنبال زن شوهردار بودن و این خیلی عجیبه
    از کار دوستش هم تعجب میکنم اونا بعد از شوهر کردن باز هم دنبال خلاف میرن,ای خدا ما هنوز یکسال هم از عروسیمون نمیگذره
    همسرم مثل دوستش که در دوران عقد خیانت میکنه اونم با پسرها از دوران عقد در ارتباط بود
    اونا را بعد طلاق میبخشم اما خودم را نمیبخشم, من نباید با سادگی و خوش باوری این ضربه محکم را به روحیه ام میزدم

    حالا با دلی شکسته, دستانی خالی, روحیه ای خراب, شکستی بزرگ.... هستم اما امید به رحمت پروردگار هست
    اینقدر دلم پره که خیلی میشه نوشت
    الان مریضم و بشدت ضعیف شدم, تمام بدنم درد میکنه, مبهوتم
    جریاناتی که پیش اومده برام قابل درک نیست
    شروع دوباره یک زندگی خیلی سخته, تا پنج سال دیگه باید اقساط این ازدواج را بدم
    پناه میبرم بخدا از شر شیطان رانده شده

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    به پدرش اطلاع دادین؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 خرداد 97 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,509
    سطح
    42
    Points: 4,509, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 84 در 50 پست

    Rep Power
    25
    Array
    { به پدرش اطلاع دادین؟ }
    هنوز اطلاع ندادیم
    پدرش ادعای غیرتش میشه اما فقط در حد ادعادس
    عید امسال با همسرم و چندخانواده میخواستیم تفریح بریم, به همسرم گفتم عزیزم وقتی چادر سرت میکنی مثل فرشته ها میشی و در چادر بیشتر دوست دارم و بدلم میشینی, کلی قربون صدقش رفتم, همسرم که با دوست پسرهاش هماهنگ بود شروع کرد به داد بیداد که چادر سرم نمیکنم و اصلا نمیام, باباش گفت مقداد اگه میتونه نیاد اما ما دخترمون را میبریم
    منا تحقیر کرد, یا همین دفعه اخری بدون بررسی به منزل ماحمله کرد و منا مورد ضربوشتم قرار داد
    یک شب که دخترشون بخاطر اینکه موبایل را ازش گرفتم تا صحبت کنیم بهم گفت حرو***ده خانوادش فرداش جلوی خودم بهم میگفتند که تو نباید موبایل را میگرفتی و اصلا فکر نکردن که با چه کسی داشت چت میکرد که به شوهرش فحش داد, از فحش زشت دخترشون همجوره حمایت کردند
    خانواده همسرم تصور میکنند بزرگی کردن یعنی حمایت از تمام عملکردهای همه اعضای خانوادشون

    یا خیلی موارد دیگر که قبلا نوشتم
    پدرهمسرم اصلا نمیخواد عیب دخترشو ببینه و فقط حمایت میکنه
    اگر من انحراف اخلاقی میداشتم اتش بپا میکردن اما براحتی از خطای دخترشون میگذرن
    فعلا که از شدت ضعف بیمارم بعدا که بهبود پیدا کردم با بزرگترها برای صحبت جلو میریم
    البته عکس العملشون در تصمیمم تاثیری نداره, طلاق میگیریم
    تا اونجایی میخواستمش که فکر میکردم فقط خودمون هستیم اما حالا که متوجه شدم دخترپسرها و روابط نامشروع هست دیگه نمیخوامش
    تیشه به ریشه خودشون میزنن
    خداوند مهربان را شاکرم که اوایل زندگی چهره واقعی اونها را نشونم داد و این وسط بچه ای بدبخت نشد

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    برادرم
    ايراد كار شما ازدواج با 12 سال اختلاف سن و عدم درك و شناخت كافي از همسرت بوده.
    من خودم به شخصه حاضر نبودم با همچين اختلاف سني ازدواج كنم
    دختر جوان گرفتي كه پاك و دست نخورده باشه . حالا فهميدي كه ازين خبرها نيست
    ميتونستي با يكي همسن خودن يا چندسال كوچكتر ازدواج كني هم دوره باشين هم نسل باشين. حرف همو بفهمين. خانمتون خيلي جوانه. واقعا اماده ازدواج نيست.

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 فروردین 98 [ 13:44]
    تاریخ عضویت
    1394-11-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    3,392
    سطح
    36
    Points: 3,392, Level: 36
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 108
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    142

    تشکرشده 43 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    در درجه ی اول برای شما و کسانی که مشکل شمارو دارن دعا میکنیم که زودتر بهبود پیدا کنید. واقعا آدم متاثر میشه با خوندن این موضوعات ...
    همونطور که خودتون گفتید باید خدارو شکر کنید که الان متوجه شدید. بنظرم خدا دعاهای شما رو اینطوری مستجاب کرده که بهتون کمک کرده تصمیم قاطع بگیرید با شواهدی که به چشم دیدید و بعدا به تصمیم تون شک نمیکنید.
    متاسفانه مشکلی که این خانوم دارن الان خیلی ها دارن. ایشون هم توی جو هستن و یه روز بالاخره چشمشون باز میشه و میفهمن خودشون زندگی واقعی شون را به هم زدن و پشیمون میشن و براشون دیره.

  6. کاربر روبرو از پست مفید شادی ظهوریان تشکرکرده است .

    Quality (دوشنبه 10 مهر 96)

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 98 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-21
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,584
    سطح
    48
    Points: 5,584, Level: 48
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 166
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    29
    Array
    خیلی متاسفم...
    یکروزی همسرتون پی به اشتباهاتش میبره
    یکروزی میشه که چشم باز میکنه و میبینه هیچکس کنارش نیست
    میفهمه خوشی هایی که بهشون دل خوش کرد لحظه ای بوده ، اونقدر کوتاه که نمی ارزید به لذتش..
    بقول حسین پناهی عزیز:
    قطعا روزی صدایم را خواهی شنید
    که دیگر
    نه صدا اهمیت دارد نه روز



  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 دی 95 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-21
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    2,480
    سطح
    30
    Points: 2,480, Level: 30
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    111

    تشکرشده 224 در 94 پست

    Rep Power
    31
    Array
    آقا مقداد شما خیلی همه چیز را با جزئیات می بینید و نگاه بعضا احساسی به مسائل دارید، در این شکی نیست که خانمتون خیانت کرده حالا از نوع مجازی و غیر مجازی اش رو متوجه نشدم اما دلیلی نداره که پستهای به این بلندی و با آب و تاب بذارید.

    نوشتن هر چه بیشتر اونهم به این شکل جزئی و احساسی به شما بیشتر ضربه میزنه. باعث میشه شما فقط در یک سیکل معیوب بیفتید که در اون ناخودآگاه به خودتون ضربه میزنید.
    و تاپیکتون صرفا جنبه درد دل داره.

  9. کاربر روبرو از پست مفید مهرآیین تشکرکرده است .

    سمیراه (سه شنبه 04 خرداد 95)

  10. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 خرداد 97 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,509
    سطح
    42
    Points: 4,509, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 84 در 50 پست

    Rep Power
    25
    Array
    Paria_22
    کاربر محترم توی همین سایت همدردی اینقدر خیانت خوندم که از اعتماد واهمه دارم, درسته ما هم سن نبودیم و فاصله سنی ما زیاد بوده اما تناسب سنی اعتمادساز نیست و شخص باید خودش به اصول اخلاقی و دینی متعهد باشه, فساد و انحراف نهادینه شده است

    مهرآیین
    خودم هم هنوز خیانت را بصورت غیرمجازی متوجه نشدم از طرفی اینقدر رابطه همسرم طولانی, ریشه دار و با حمایت خانوادش و مخصوصا مادرش بوده که نمیتونم خیانت را بصورت غیرمجازی منتفی بدونم
    نگاه من به زندگیم خیلی با احساسه چون ذاتم اینجوری هستش
    اینجا همچی را نوشتم تا اول نقایص خودم را متوجه بشم و بتونم همسر مناسبی باشم, پیش وجدانم بعدا شرمنده نباشم که فلان کم کاری را کردم, این سایت هم همیشه هست و میام نوشته ها را میخونم و برای زندگی جدید استفاده میکنم
    سایت همدردی نعمت بزرگی هست که باعث شد نگاهم بروی زندگی کمی تغییر کنه و البته متوجه شدم که رفتارم معقوله و اگر همسرم منحرف نبود میتونستیم زندگی پر عشقی داشته باشیم
    برای افراد دیگه هم خوندن این مطالب مفیده, همونجور که مطالب دیگران برای من مفید بود
    در طلاق ما به هیچوجه مهریه نمیدیم, حدود پانزده میلیون طلا گرفتم که میگیریم, چندمیلیون لباس خریدم که هیچیش را نمیخوام و پارچه ای که به تن زنم خورده باشه را نمیخوام
    در مورد عکس هایی که از موبایلش گرفتم پدرم میگه پارشون میکنم و نباید بیشتر ابرو ریزی بشه, بابام بنده خدا خیلی عروس دوسته و مثل دخترش عروسهاش را دوست داره البته به خاطر خیانت ناراحته و عصبی شده
    مامانم که میگه اصلا نمیام چون اونجا دعوا یا سرصدا بشه, سکته میکنم بعدم دیگه نمیخوام اون خواهرم را ببینم چون بارها بهش اخطار داده بودم که حمایت بیش از از بچه هاش نکنه و خیلی دلایل دیگه
    در جلسه ای برگزار میشه پدر خواهر برادر من و خانواده همسرم و بعضی بزرگان اقوام هستند
    یک چیز جالب امروز متوجه شدم همسرم سیمکارت المثنی با همون شماره موبایل گرفته, بنده خدا نگرانه تا دوست پسراش کم نشن
    بنظرتون چجوری این جریان را تمام کنیم و طلاق بگیریم که عواقبش کمتر باشه؟
    لطفا اگر تجربه یا ایده ای دارید بفرمایید

  11. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 آبان 95 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1394-12-05
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    424
    سطح
    8
    Points: 424, Level: 8
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خیلی ناراحت شدم اما شما بابت اگاهی که پیدا کردید خوشحال باشید!!!!حداقل تاحدودی اون سوال بزرگ حل شد! به جنبه مثبتش نگاه کنید!!!
    به نظر من اصلا مدارک رو دور نریزید حداقل تا پایان مراحل دادگاه !شما بدون مدارک در پروسه ی دادگاه اگه تقاضا از طرف شما باشه محکوم به پرداخت مهریه میشید مگر همسرتون بگن نمیخوام که قطعی معلوم نیست!!!!
    به عقیده ی من شما چطور میخوای قضیه به این بزرگی رو با طلاق خاتمه بدی؟؟؟؟این همونه که همسرت مدتهاست میخواد.!!!!باید این قضیه رو به خانواده همسرت اطلاع بدی مهم نیست اونا بازم حمایت میکنن ازش یا نه.باید به همسرت بفهمونی تعهد یعنی چی!!!باید بفهمه یکسری کارا عواقب خیلی بزرگ داره!!!بفهمه مسخرش نیستی!!!اگه این قضیه بی صدا تموم شه همسرت با رفقاش جشن میگیرن که راهنمایی هاشون درست بودو جواب دادووووو !!!
    این قضیه اصلا چیز کوچکی نیست !شاید بگید میبخشم و فراموش میکنم ولی به واقع از داخل خودتونو میخورید و داغون میشید!همین الان چه حسی دارید؟؟این حس تا مدت ها میمونه!
    وقتی به همسرت بگی چی میدونی و مدرک هم داری و ازشون میتونی تو دادگاه استفاده کنی شاید یه پروسه جدید باز شه تو جریان که اونا حالا به قولی دنبال شما بیافتند که بیایید مشکلو حل کنید!پس خواهش میکنم این قضیه رو فقط تو خودتون نریزید!!!
    موفق باشید

  12. 2 کاربر از پست مفید نو بهار تشکرکرده اند .

    Quality (دوشنبه 10 مهر 96), آخیش (دوشنبه 03 خرداد 95)

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    سلام و وقت بخیر ...
    از چند وقت پیش در جریان مشکلات شما بودم ولی ی حس آشنایی میگه که در این رابطه شما بیشتر از همسرتون مقصر هستین.
    .
    مدل قسم خوردناتون و استدلال هاتون و رفتاری که از حال و روزتون در برخورد با مشکلاتتون بیان میکنین منو یاد شخصی میندازه که 80% ویژگی های شخصیتی شما رو داشت و در ظاهر شدیدا مقید به اصول اخلاقی و شرعی و دینی بود ولی شیطان به تمام معنا بود.. فقط کسی که باش زندگی کرده بود میتونس عمق فاجعه رو درک کنه و اعتیاد شدید هم به شیشه داشت و بیشتر تناقضات رفتاری و گفتاریش میدونم به همین مسئله مربوط میشد.
    .
    دوست عزیز.. اینهمه آسمون ریسمون بافتن نداره، اگه میبینی برات زن زندگی نمیشه طلاق بگیر برو ی زندگی جدید شروع کن و با خان جدیدت خوشبخت شو .. اگه با زن جدید تفاهم داشتین و به مشکل بر نخوردین میشه گفت که بیشتر مشکلات زندگی قبل از طرف خانم بود ولی اگه با مشکلات مشابه ای با زن جدید مواجه شدی بدون که مشکل از خودته ...
    اگه میخایی زنت تنبیه شه و خودتو براش نعمت میدونی پس بهترین تنبیه گرفتن وجودتون از ایشون هست .. شما با ازدواج فقط با زنت وصلت نمیکنی با خانواده و فامیلش هم به ناچار باید روابط حسنه ای داشته باشی.. حالا میگی که زنمو از اونها جدا کنم زندگیمون عالی میشه فقط ی طره به قاضی رفتین.


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.