به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مرداد 95 [ 09:07]
    تاریخ عضویت
    1394-10-15
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    598
    سطح
    11
    Points: 598, Level: 11
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 18 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    همسرم قصد رفتن به مسافرت خارج از کشور و با دوستانش را دارد

    سلام دوستان خوب همدردی

    دوستانی که درجریان تاپیکهای قبلی م بودند میدوند که من مشکلاتی با همسرم داشتم از جمله: مشروب خوردن، تفاوتهای فرهنگی، محل زندگی و .....
    همه اینها روی رابطه م باهاش تاثیر گذاشته و اخیرا خیلی نسبت بهش سرد شدم. احساس میکنم اصلا زندگی مون براش اهمیت نداره. مثل یه آدم مجرد رفتار میکنه. اصلا به نظرهام احترام نمیذاره. سالی یبار منو جایی نمیبره اما همش به فکر خوش گذرونی با دوستاشه. از وقتی نامزد کرده بودیم همش میگفت با دوستام میخوام برم سفر خارج از کشور (ترکیه و...) اما هربار کنسل شده بود. خودش میدونه من اصلا دوست ندارم تنهایی بره. و بارها بهش گفتم. چه دلیلی داره یه آدم متاهل، مجردی بره سفر؟ اونم خارج از کشور. و اون هم با دوستایی که صبح با شب مست و پاتیلن. تو ایران نمیشه نگهشون داشت چه برسه به اونجا؟ همیشه بهش گفتم دوتایی بریم. الان دوباره چندوقته میگه خرداد دارم میرم ترکیه (البته شاید هم باکو) اونم با یکی از دوستای مجردش. چون میدونه من راضی نیستم جلوی من هم نمیگه که دارم میرم. بلکه تو مهمونی ها جلوئ بقیه میگه تا من نتوتم چیزی بگم. یعنی حتی به من خبر نداده که داره میره. درحالی که برنامه هاشو داره جور میکنه.


    واقعا دیگه نمیدونم چه برخوردی بکنم. اینقدر نسبت بهش سرد شدم که حتی رغبت نمیکنم درمورد مسایل جدی باهاش حرف بزنم. چون اینقدر باهاش حرف زدم و هیچوقت فایده نداشته


    خواهش میکنم راهنماییم کنید. خیلی نسبت به زندگیم نا امیدم. همسرم هرکاری که من دوست ندارم رو به جای اینکه کمتر بکنه، هی بیشتر انجام میده. مشروب میخوره، هرروز قلیون میکشه، بد دهنه و هزار تا مساله دیگه. از یه طرف به من میگه پول ندارم اما از یه طرف داره میره سفرخارج از کشور. (البته پدرش وضع مالی خیلی خوبی داره)

    افسردگی گرفتم اینقدر غصه خوردم. اصلا به زندگیمون اهمیت نمیده، هیچ جایی دوتایی نمیریم. با خانوداه ش هم که میریم گردش همه مشروب میخورن و من زهرمارم میشه. یک بار نشده به خاطر من رعایت کنه. یکبار نشده به فکر خوشحال بودن و رضایت من هم باشه. همیشه که دست جمعی میریم بیرون مردها میرن یه طرف خوش میگذرونن و زنها کار میکنند. حتی یه دقیقه نمیاد کنارم . همش تنهام. شبها نزدیک ساعت 11 میاد خونه. منم تو این شهر هیچ کسو ندارم. فقط خانواده و فامیالای همسرم هستن. احساس میکنم ازدواجم فقط باعث تنهاتر شدنم شده.

    این هم بگم که اصلا آدم منطقی ای نیست و با حرف زدن باهاش تا حالا هیچی رو نتونستم درست بکنم. زود جوش میاره و نمیذاره درمورد مسایل حرف بزنیم. و من احساس خفگی میکنم از بس نذاشته حرفامو بزنم.

    همیشه هم میگه ما هیچ مشکلی تو زندگیمون نداریم و فکر میکنه همه چی عالیه. نمیدونم چطور اینهمه ناراحتی من و نارضایتیم، معنیش اینه که زندگیمون خوبه؟
    اصلا به ناراحتی هام اهمیت نمیده
    من خیلی دختر قوی و شادی بودم. اما الان اینقدر غمگین شدم که خودمو هم نمیشناسم. وقتی باهاش میخوام درمورد یه مساله جدی حرف بزنم شروع میکنه به خندیدن و شوخی کردن. یا برعکس، عصبانی میشه و نمیذاره حرف بزنم

    الانم که درمورد این مساله مسافرتش نمیدونم چطور برخورد کنم
    دفعه های قبلم که هم که درمورد موافق نبودنم باهاش حرف زده بودم ناراحت میشد و میگفت تو به من اعتماد نداری واسه همین نمیخوای تنهایی برم.

    خواهش میکنم اگر مشاوره یا کمکی میتونید بکنید، دریغ نکنید.
    ویرایش توسط یاسمن. : جمعه 31 اردیبهشت 95 در ساعت 21:46

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مرداد 95 [ 09:07]
    تاریخ عضویت
    1394-10-15
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    598
    سطح
    11
    Points: 598, Level: 11
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 18 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شاید خیلیها با همین مساله مسافرت مجردی رفتن مشکلی نداشته باشند

    اما بنظر من تا حد زیادی به اون شخص بستگی داره. من با توجه به شناختی که از همسرم دارم و بخصوص همین مشروب خوردن و مست شدن و .... فکر نمیکنم اصلا مناسب باشه همچین سفری.
    همسر من تفریح رو فقط توی مشروب میدونه. حالا اونجا که من هم نیستم معلوم نیس...


    میدونم که بی اعتمادی درست نیست، اما باتوجه به مسایلی که واسم پیش اومده و چیزهایی که درموردش دیدم، اعنمادم رو به کل نسبت بهش از دست دادم.
    ویرایش توسط یاسمن. : جمعه 31 اردیبهشت 95 در ساعت 22:03

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مرداد 95 [ 09:07]
    تاریخ عضویت
    1394-10-15
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    598
    سطح
    11
    Points: 598, Level: 11
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 18 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا هیچکس جوابی نمیده؟

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم خیلی متاسفم اما خوب واقعا اگه فکر میکنی داری داغون میشی و مرد زندگی نیست و شراب خاری برات مهمه چرا داری زندگی میکنی؟؟؟
    شما باید برا زندگی دلیلی داشته باشی پس حتما اینقدر ها هم ایشون بد نیست که داری ادامه میدی باید خودت درست رو تصمیم بگیری ایشون تغییرش بسیار سخته و شاید ناممکن پس خودت بهتر از همه صلاح خودت رو میدونی
    اگه زندگی somebadyرو هم بخونی تقریبا مثل شماست
    حدیث داریم به شرابخار دختر ندین اگه واقعا نمیتونی حتمادلیل منطقی داشته باش تا بعدا پشیمون نشی
    البته ادما باهم فرق دارن مثلا خود من که مخالف طلاق هستم اما چون خط قرمزم شرابخاری و بی بند باری هست محال بود زندگی میکردم اما برا هرکس معیارها فرق داره

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    به نظرت چه فرقی داره توی ایران شراب بخوره یا توی ترکیه؟ آیا وجود شما تا حالا باعث شده شراب نخوره؟ آیا غیر از مست کردنش نگران چیز دیگه ای هم هستی برای این سفرش؟

    منظورم اینه که لازمه اول برای خودت خط قرمز هات رو مشخص کنی تا بتونی در جهت حفظ اونها تلاش کنی و برنامه بریزی و مسیر زندگیت رو به اون سمت سوق بدی. مشکل رو باید ریشه ای و با صبر و حوصله حل کنی. با رفتن همسرت به این مسافرت مشکل زندگیت نه حل میشه و نه جهش بزرگی می کنه.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
    ویرایش توسط deljoo_deltang : پنجشنبه 06 خرداد 95 در ساعت 22:33

  6. کاربر روبرو از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده است .

    abs (شنبه 08 خرداد 95)

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 95 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1394-10-19
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    761
    سطح
    14
    Points: 761, Level: 14
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا شما قبل ازدواج اینقدر ناآگاهانه اقدام کردی و مسئله به این مهمی رو نفهمیدی متأسفانه نمیدونم چرا جوونا با این عجله میخوان هر چه زودتر و به هر نحوی شده ازدواج بکنن.
    ویرایش توسط زمستان : جمعه 07 خرداد 95 در ساعت 12:45

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 11:42]
    تاریخ عضویت
    1395-2-12
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    521
    سطح
    10
    Points: 521, Level: 10
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 29 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جواب شما انعکاس حرفهای خود شماست
    خب گذشته گذشت...!
    از چی میترسی که داری ادامه میدی
    حضور این آدم هم به اینده ی تو لطمه میزنه هم فرزندان اینده
    شاید سر براه بشه؟اگه نشه چی
    چقدر قرار طول بکشه

    چقدر براش ارزش داری؟

    باید یه کاری بکنیم ومهربانی خدا رو فراموش نکنیم


  9. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مرداد 95 [ 09:07]
    تاریخ عضویت
    1394-10-15
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    598
    سطح
    11
    Points: 598, Level: 11
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 18 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام از پاسخ هاتون ممنونم دوستان.

    درمورد پاسخ زمستان باید بگم اصلا اینطور نبود که به هرقیمتی بخوام ازدواج بکنم. اصلا. اونموقع 20 سالم بود و خاستگارای زیادی هم داشتم و قصد ازدواج هم نداشتم. اما ایشون که اومد خاستگاری من فکر کردم شرایطشون برای ازدواج ایده آله و بعد فهمیدم که فقط توی ظاهر اینطور بوده. میدونم به هرحال اشتباه کردم اما حتی توی دوران نامزدی هم متوجه شدت این مسایل اصلا نشدم. الان که فکر میکنم میبینم اون موقع انگار به یه آدم دیگه جواب مثبت دادم....اوایل جلوی من خیلی رعایت میکردند... الان پدرش راحت حجلوی من مشروب میخوره.... اونموقع فقط مساله تهران اومدنش بود که اونم با خانواده ش قول داده بودند که تهران زندگی کنیم. اما بعد زدن زیرش..........

    اقرار گرامی ، نمیدونم کار درست چیه واقعا..............از یه طرق عذاب کشیدنم و از طرف دیگه زندگیم و یه جورایی وابستگیم بهش......
    ستاره زیبای عزیز منم مثل شما خط قرمزم شرابخواری بود... واقعا واسم غیرقال تحمله.... اما جدا شدن هم واسم قابل هضم نیست، چندبار قاطعانه تصمیم به جدایی گرفتم اما هربار نتونستم. هربار زندگی کردن باهاش رو ترجیح دادم.... ستاره زیبا وقتی این مسایل توی زندگیمون نیست و مثلا مراسمی جشنی تفریحی نیست، بین ما هم مشکلی نیست اما تا میخوایم بریم یه جایی من استرس میگیرم و آخرش هم ازش ناامید میشم. کاش این مشروب لعنتی تو زندگیمون نبود. باور کن باید بیاید تو این شهر زندگی کنید تا ببینید چی میگم. من توی حیرتم که چطور اینجا اینقدر این مساله عادیه. هنوز بعد از دو سال نتونستم هضمش کنم. مادر و خواهر همسرم و خاله هاش هیچ کدوم مشروب نمیخورند، اما خیلی راحت واسه شوهراشون بساطشو میچینن و اصلا واسشون مهم نیست. اصلا اونو بد نمیدونند. حتی ار این خوشحال میشن که حال شوهرشون خوبه و خوشحاله. واقعا میشه این مساله رو درک کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    deljoo-deltang گرامی، درمورد خیانت تا حالا مساله ای پیش نیومده که بهش شک کنم.بیشتر همین مساله مشروب خوری توی مسافرتش اذیتم میکنه، اونجا هم که دیگه من نیستم، میترسم زیاد بخوره و مست بشه و دیگ نمیدونم چه کارهاییی اونجا ازش بربیاد!!! اما فقط مشکلم با مشروب خوردنش نیست، بیشتر به خاطر این ناراحتم که نظرم واسش اصلا اهمیت نداره انگار. با اینگه میدونه ناراحتم و راضی نیستم همیشه کار خودشو میکنه. با هم یه مسافرت نمیریم. هیچ جایی نمیریم اونوقت داره تنهایی میره. واسه خیلی چیزا میگه پول ندارم اونوقت داره مسافرت خارجی میره. احساس میکنم زندگیمون واسش ارزش نداره. مثل یه مرد متاهل و مسیولیت پذیر رفتار نمیکنه. چطور میتونم با این حس هام مقابله کنم؟ چطور میتونم حلشون کنم؟
    من روز به روز دارم ازش دورتر میشم و اون اصلا متوجه نیست.....

    بنظر تون با این مساله مسافرت چطور برخورد کنم؟ راهنمایی ای نظری در این مورد دارید؟ چی بهش بگم؟ آخر هفته داره میره و کارهاشم انجام داده


    لطفا خانومها هم نظرشون رو بگن که اگر همسرشون قصد تنهایی مسافرت خارجی رو داشت چه برخوردی میکردند؟

    یه بار بهش گفتم اگه تو بری باشه، پس من هم حق دارم وقتی تو نیستی با دوستام برم مسافرت و این کارو میکنم. البته این حرفو زدم اما انجام نمیدم. نظرتون دراین باره چیه؟

    زود به زود صفحه م رو چک میکنم... لطفا راهنمایی کنید
    ویرایش توسط یاسمن. : شنبه 08 خرداد 95 در ساعت 10:56

  10. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 95 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1394-10-19
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    761
    سطح
    14
    Points: 761, Level: 14
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام یاسمن خانم.منظورم از به هر قیمت اصلأاین نیست که مثلأ شما میدونستی عرق میخوره و قبول کردی نه،منظورم اینکه خوب یکم بیشتر وقت میذاشتی برا فکرکردن و البته تحقیق ،بهتر بود قبلش یه تحقیق راجب فرهنگ اون منطقه میکردی بعد.اتفاقأ از طرز برخوردت با فامیل شوهر متوجه شدم تو خانواده با اصالتی بزرگ شدی خیلیا اگه جای تو بودن روزی هزار بار این مسئله رو مثل پتک میکوبیدن رو سر خانوده شوهر.

  11. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم با اینکه اصلا قابل هضم نیست رفتارهای همسرت اما ازونجا که کارهای سفرش رو انجام داده پس حتما میره یعنی اگه بلیط گرفته گفتن شما اضافه هست
    شما باید تو خودت این رفتارهاش رو بپذیری ایشون مثل همسر somebody اهل دوست و رفیقه اهل ........پس دیگه اگه میخای با ایشون زندگی کنی باید بشی مثل خاهرها و مادر و خانومهای شهرشان
    و بپذیر فردا پسرت مثل پدرش بشه شما دعوا راه نندازی
    اگه از حیامت نمیترسی پس الکی دعوا راه ننداز چرا میری سفر ایشون که از اخر خاهد رفت
    فقط میتونی بگی باشه اگه دوست داری با دوستت برو اما من اینجا تنهام منم ارزومه یه سفر دو نفره میرفتیم با غرغر نگو از سر نیاز بگو بذار تامینت کنه
    اینکه کلا ازش خرجی نمیخای مسافرت نمیخای یا ... اصلا درست نیست بخاه اما به موقع و به جا و با لحن خوب و اظهار نیاز کن سخنرانیهای دکتر حبشی رو گوش کردی؟؟؟؟؟؟
    برا مسافرت هم اگه قصدش قطعیه فقط دایم بگو من بهت اطمینان دارم مرد من کاری که در شأنش نباشه نخاهد کرد من بهت اطمینان کامل دارم


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 96, 00:37
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  3. چرا همه دوستام باهام قهر میکنند؟
    توسط کیت کت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 16 اسفند 93, 19:33
  4. دوستان کمک یه مشاور میخوام برا دوستام معتاد به استمناء (جلق) شدن
    توسط infodltube در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 00:07
  5. من و دوستام
    توسط بالهای صداقت در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 آبان 89, 12:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.