به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 تیر 97 [ 19:10]
    تاریخ عضویت
    1395-2-28
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,730
    سطح
    24
    Points: 1,730, Level: 24
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با تغییر رمز گوشیش احساس میکنم همسرم به من اعتماد نداره

    سلام ...
    مشکل من شاید
    چند روز پیش همسر محترم خبر دادند که دوتا برادراشون با هم بحثشون شده و داداش کوچیکه ازشون جدا شده و رفته پیش پدرش.
    تو این چند روز علت بحث رو جویا شدم گفت نمیدونم. دیدم یکم حالش گرفته است و سردرد داره گفتم مشکلی پیش اومده. و خواستم بهش بگم که خیلی نگران برادرش نباشه و اون بزرگ شده و باید از پس این جور روابط و مشکلات بر بیاد تا شاید کمی حال بهتری پیدا کنه.
    دیروز همسر محترم گوشیمو ریسیت کرد چون مشکل داشت. منم یه پیام باید به کسی میدادم ازش اجازه گرفتم که با گوشی ایشون پیام بدم. و متوجه شدم که پسوردش رو عوض کرده.
    خیلی ناراحت شدم چون من اصلا عادت ندارم دست به گوشیش بزنم. از کنکاش بدم میاد.
    یه لحظه تو ذهنم اومد که شاید فکر کرده من دو سه باز در مورد وضعیت برادرش صحبت کردم بخاطر این بوده که رفتم سر گوشیش و پیامای رد و بدل شده بینشون رو چک کردم.
    خیلی ناراحت شدم. حس کردم متهم شدم به جاسوسی متهم شدم به بی اعتمادی.
    واقعا منطقی بوده کارش؟!
    واقعا این حس من اشتباهه؟!

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط aruse-esfand نمایش پست ها
    سلام ...

    یه لحظه تو ذهنم اومد که شاید فکر کرده من دو سه باز در مورد وضعیت برادرش صحبت کردم بخاطر این بوده که رفتم سر گوشیش و پیامای رد و بدل شده بینشون رو چک کردم.
    خیلی ناراحت شدم. حس کردم متهم شدم به جاسوسی متهم شدم به بی اعتمادی.
    واقعا منطقی بوده کارش؟!
    واقعا این حس من اشتباهه؟!
    ذهن خوانی نکن دوست عزیز، اگه از این موضوع ناراحتی باهاش مستقیم صحبت کن، نه اینکه برای خودت حدس و گمان بزنی و بعدشم حرص بخوری و خودتو ناراحت کنی

  3. 3 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (چهارشنبه 05 خرداد 95), skyzare (سه شنبه 28 اردیبهشت 95), خانم دکتر (سه شنبه 28 اردیبهشت 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 خرداد 95 [ 00:07]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    556
    سطح
    11
    Points: 556, Level: 11
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 42 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله حستون اشتباهه.

  5. کاربر روبرو از پست مفید خانم دکتر تشکرکرده است .

    skyzare (سه شنبه 28 اردیبهشت 95)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 98 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-21
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,584
    سطح
    48
    Points: 5,584, Level: 48
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 166
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط aruse-esfand نمایش پست ها
    سلام ...
    مشکل من شاید
    چند روز پیش همسر محترم خبر دادند که دوتا برادراشون با هم بحثشون شده و داداش کوچیکه ازشون جدا شده و رفته پیش پدرش.
    تو این چند روز علت بحث رو جویا شدم گفت نمیدونم. دیدم یکم حالش گرفته است و سردرد داره گفتم مشکلی پیش اومده. و خواستم بهش بگم که خیلی نگران برادرش نباشه و اون بزرگ شده و باید از پس این جور روابط و مشکلات بر بیاد تا شاید کمی حال بهتری پیدا کنه.
    دیروز همسر محترم گوشیمو ریسیت کرد چون مشکل داشت. منم یه پیام باید به کسی میدادم ازش اجازه گرفتم که با گوشی ایشون پیام بدم. و متوجه شدم که پسوردش رو عوض کرده.
    خیلی ناراحت شدم چون من اصلا عادت ندارم دست به گوشیش بزنم. از کنکاش بدم میاد.
    یه لحظه تو ذهنم اومد که شاید فکر کرده من دو سه باز در مورد وضعیت برادرش صحبت کردم بخاطر این بوده که رفتم سر گوشیش و پیامای رد و بدل شده بینشون رو چک کردم.
    خیلی ناراحت شدم. حس کردم متهم شدم به جاسوسی متهم شدم به بی اعتمادی.
    واقعا منطقی بوده کارش؟!
    واقعا این حس من اشتباهه؟!
    سلام
    دوست عزیز
    وقتی ازش اجازه گرفتید از گوشی ایشون استفاده کنید و دیدی رمز تغییر پیدا کرده
    ازشون سوال کردید رمز جدید چی هست ؟
    آیا جواب داد ؟
    عزیزه من اگر نمی خواست شما از گوشیش استفاده کنی اجازه نمیداد بهش دست بزنید و یا رمز جدید رو در اختیارتون نمیزاشت
    دلیلی نداره چون همسرتون رمزش رو تغییر داده بخاطر عدم دسترسی شما بوده باشه
    خیلی از گوشی های هوشمند بعد از یک مدتی درخواست تغییر رمز میکنند برای امنیت گوشی
    پس اگر رمز جدید رو در اختیارتون گذاشته این بددلی هارو فراموش کنید لطفا
    و ذهنتون رو الوده نکنید
    و ازین به بعد اگر با این جور موارد برخورد کردید سوال نکنید چرا تغییر دادید؟بپرسید رمز جدید چیست ؟

    موفق باشی

  7. کاربر روبرو از پست مفید سمیراه تشکرکرده است .

    skyzare (سه شنبه 28 اردیبهشت 95)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    بله حستون اشتباهه. نمیتونم درک کنم این مسائل کوچیک و پیش پا افتاده چرا انقدر براتون بزرگ میشه که چند روز فکر و اعصابتون رو درگیر میکنه.

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 تیر 97 [ 19:10]
    تاریخ عضویت
    1395-2-28
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,730
    سطح
    24
    Points: 1,730, Level: 24
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همراهان گرامی باید عرض کنم که دو نفر که افکار اعتقادات دیدگاه و منش و رفتارشون برای هم تعریف شده است و کاملا صادق و یکی هستن باهم در اینجور موارد واقعا براشون سخته هضم این واکنشها. درسته که مشکلات بزرگتری تو دنیای همه وجود داره ولی دلیل نمیشه هر موضوع کوچیکی رو بخاطر اینکه در حالت اولیه خیلی کوچیکه جدی نگرفت. و همه میدونیم که خیلی از مشکلات زناشویی از همین چیدمان موضوعات پیش پا افتاده به قول یکی از همراهان و کوچیک و ساده بوجود میاد روی هم تلنبار میشه و نهایت انفجار.
    من اونروز دیرتر خونه رفتم و سرکار موندم. تو خونه هم کاماکان ساکت بودم. فرداش هم ساکت بودم ولی ناراحت نبودم. غذای دلخواه و دسر و شیرینی و کیک دلخواه همسر گرامی رو درست کردم و در نهایت بابت ناراحتی این چندروزم عذر خواهی کردم. البته بخاطر واکنش خودم نه کار اشتباه ایشون. برای من هنوز هم هضم نشده مسئله.
    و این تعطیلات هم دایم گوشیش زنگ میخورد و پیام میومد که حتی با اصرار خودش هم سمت گوشیش نرفتم. میدونه که هنوز دلخورم از کارش ولی روابط صمیمانه قبل رو ادامه میدیم.
    حالا چطور ثابت کنم که من اصلا گوشیشو چک نمیکردم و اون ااشتباه متوجه شده. میدونید برای من مهمه که شخصیتم به این راحتی زیر سوال نره. امیدوارم درکم کنید.
    مثلا همین روند دوستانه قبلی رو پیش بگیرم حل میشه این کنکاشهای ذهنی یا اتش زیر خاکستر میمونه؟!
    ویرایش توسط aruse-esfand : دوشنبه 03 خرداد 95 در ساعت 08:24

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,794
    سطح
    32
    Points: 2,794, Level: 32
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 180 در 88 پست

    Rep Power
    31
    Array
    بهتره قضیه را دفن کنید و هر وقت هم خواست بیاد توی ذهنتون بیرونش کنید از فکرتون و بگید من به شوهرم اعتماد دارم.یه مسئله ای هست که وقتی شما گمان بد داری به کسی اون فرد میفهمه و خواه ناخواه روش تاثیر نفی میزاره.حالا یا میرنجه و به شدت ناراحت میشه و یا میگه از دید این آدم من همین الآن گناهکارم بزار آش نخورده و دهن سوخته نشم.پس حواستون باشه با رفتارتون هلش ندید سمت این مسائل.کاری که من و شوهرم کردیم همون اول توافق کردیم ما اعتماد کامل داریم اما اگر این اعتماد بهش خیانت بشه دیگه قابل برگشت نیست.تمام شد و رفت.رمز گوشی هر دو تامون یکیه و حتی رمز ایمیل هامون هم یکیه.اما سراغ ایمیل و گوشی هم نمیریم.به این میگن اعتماد.شما هم از خودت شروع کن.بهش اعتماد کن و حالا که رمز گوشی شوهرت را داری رمز گوشیت را بهش بده.

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 خرداد 95 [ 14:27]
    تاریخ عضویت
    1395-3-03
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    32
    سطح
    1
    Points: 32, Level: 1
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینکه به خاطر اندرویده! بعضی وقتها گیر میده رمز رو عوض کن (مثلا تعریف نقطه اتصال به اینترنت شرکت و اداره با vpn)... دقت کن خودش گوشی رو داده بهت! در مورد چیزای تکنولوژیک زود بدبین نشین چون همیشه یه سری نکات مخفی و جدید دارن...

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 تیر 97 [ 19:10]
    تاریخ عضویت
    1395-2-28
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,730
    سطح
    24
    Points: 1,730, Level: 24
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون همراهای عزیز. در مورد رمز گوشی دادن به هم، هر دو پسووردهای کارت بانکی ایمیل جی میل گوشی و همه چیزمون رو داریم. چشم دفنش میکنم و سعی میکنم بهش فکر نکنم.
    من بهش کامل اعتماد دارم و بیشتر از این اذیت میشدم که اون توی ذهنش اعتمادشو کم کرده که پسوردشو عوض کرده و بهم بدبین شده در مورد این مسئله پیام ها. فقط و فقط ناراحتی من از بابت دید همسرم نسبت به خودم بود. و سعی میکنم دیگه به این موضوع فکر نکنم. چون همسر محترم هم سعی کرد بفهمونه بهم که کارش درست نبوده.
    باز هم سپاسگزارم.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 98
    آخرين نوشته: شنبه 05 مهر 93, 01:51
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 اردیبهشت 93, 09:49
  3. آیا تنها راه نجات زندگی ام تغییر خودم است؟ این تغییر یعنی چی؟
    توسط خاموش در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 فروردین 90, 12:55
  4. بي اعتمادي و بدبيني نسبت به ديگران (شناخت، اعتماد)
    توسط parse در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 19:16
  5. ::. چگونه زندگی خود را تغییر دهید .::
    توسط keyvan در انجمن انتخاب و تصمیم گیری
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 30 آبان 88, 06:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.