به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 خرداد 95 [ 10:52]
    تاریخ عضویت
    1395-2-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    12

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خیانت همسرم ، حالم خوب نیست

    سلام عرض میکنم خدمت تمامی دوستان و مشاورین محترم تالار همدردی
    من 31 سال دارم و همسرم 29 سال، 8 سال ازدواج کردیم و 2 سال هم نامزد بودیم، و یک پسر 7 ساله هم داریم
    همسرم از اقوامم هستن، ایشون عاشق من بودن و من هم ایشون رو دوست داشتم، عاشق نبودم در حد ایشون ولی دوستش داشتم، در طول این 8 سال درگیری های لفظی و قهر کردن ها که توی هر خانواده ممکن اتفاق بیفته ، ما هم داشتیم ، خانومم یک فرد خیلی اجتماعی و سر زنده است ولی من به اندازه اون اجتماعی و ... نیستم ، ولی گوشه گیر و منزوی هم نیستم
    اعتقادات دینی خانومم خیلی زیاد بود، نماز اول وقت، دعاها و تعقیبات بعد نماز ،قرآن و ....
    مشکلی که من داشتم در طول این چند سال، رفیق بازی ، توجه نکردن به خانواده و همسرم و زودرنجی
    دو ماه پیش ، خانومم ازم خواست براش یک گوشی مدل بالا بگیرم، تا بتواند از طریق برنامه های اجتماعی با خانواده و فامیل صحبت کند
    من طبق خواسته خانومم براش یک گوشی تهیه کردم و برنامه های اجتماعی رو هم براش نصب کردم،
    همسرم خیلی سرش تو گوشی بود، و کم کم شب ها که من از خواب بیدار میشدم ، میدیم که تا نیمه های شب یا حتی تا صبح مشغول چت کردن است، کم کم بهش مشکوک شدم، با یک روشی تونستم ، از طریق گوشی خودم به برنامه های اجتماعی ایشون دسترسی پیدا کنم، یک شب که مشغول چت کردن بود با یکی از همسایه های قدیمیشون ، احساس کردم این چت مربوط به دو زن نیست، فهمیدم که برادر دوست خانومم از گوشی خواهرش با همسرم صحبت میکنه، و به ایشون ابراز علاقه میکنه، منتظر یک جواب دندان شکن از سوی خانومم به اون پسر بودم، اما متاسفانه اینطور نشد و همسرم ازش می پرسید ، چطور عاشقش شده و اون که سنش نسبت به خانومم خیلی کمه، چطور این حس رو پیدا کرده بهش و اینجور صحبت ها .
    عصبانی شدم و رفتم به سمت خانومم و خواستم گوشی رو از دستش بگیرم که نداد و گفت مشکلت چیه، گفتم من تمام صحبت های تو و این پسره رو دیدم، نیاز نیست چیزی رو قایم کنی، سیم کارتشو شکست و خواست خودکشی بکنه، ولی به هر طریقی بود جلوشو گرفتم و ان شب تمام شد
    احساس کردم پشیمان شده، و یکی دو روز بعد ازم خواست بفرستمش خانه پدرش، تو یه شهر دور تا حال و هواش عوض بشه، منم موافقت کردم و یک هفته رفت خانه پدرش،وقتی انجا بود ، همیشه پیام های عاشقانه میفرستادم براش و زنگ میزدم و ابراز علاقه میکردم و میگفتم من تورو بخشیدم، براش چند تا لوازم خانگی جدید گرفتم تا وقتی برگشت سوپرایزش کنم
    وقتی برگشت ،اوضاع خوب بود ، یا من فکر میکردم که خوبه، ازم خواست یه سیم کارت جدید براش بگیرم، منم چون فکر کردم پشیمان شده از کارش ، این کار رو انجام دادم، ولی اعتمادم کم شده بود نسبت بهش، با یه برنامه ای سیم کارت جدیدشو زیر نظر گرفتم، اما یک هفته بعد از آمدنش از سفر، متوجه پیام ها و تماس ها با یک شخص جدید شدم که احتمال میدم یکی دو ماهی با هم دوست بودن ، بهش پیام داده بود که تو عشق منی و من بدون تو نمیتونم زندگی کنم، یادی هم از شب هایی که تا صبح با هم چت میکردن ، کرده بود و آرزوی اون روزها رو میکرد که چقدر وقتی با اون صحبت میکرده ، آرام و خوشحال بوده، مبلغی رو هم به حساب این پسره ریخته بود به عنوان، کادو یا هدیه ، متاسفانه در چند پیام هم حرف های جنسی ناجور و زشتی با همدیگه زده بودن، البته از اینکه هیچ ارتباط نزدیک و بیرون رفتنی با هم نداشتن من مطمئن هستم.
    رفتم به پاش افتادم و گریه و زاری که ، چرا دوباره این کار رو با من کردی، من که تمام سعی و تلاشمو داشتم انجام میدادم که همونی که تو میخواستی بشم، چرا بهم خیانت کردی دوباره، دوباره سیم کارت رو شکست و گریه و زاری که من لایق تو نیستم، من بد شدم ، من گناه کردم.
    آرومش کردم و وقت مشاوره گرفتم و با هم رفتیم، طی جلسه اول من مشکلمونو به مشاور گفتم ، و برای نوبت دوم مشاوره ایشون با خانوم من صحبت کرد، و در اخر به من گفت ، مشکل همسر شما فقط کمبود محبت از طرف شما بوده ، و ایشون هیچ کبود جنسی یا چیز دیگه ای نداره، و دنبال این جور چیزها تو این رابطه نبوده، و گفتن که الان خانومت خیلی پشیمانه از کارش و احساس گناه شدیدی میکنه.
    الان مشکل من این است که بعد از گذشت یک ماه از اون ماجرا ، هنوز حالم خوب نیست، مثل روز اول که از این قضیه باخبر شدم ، هستم، گریه میکنم، گوشه گیر شدم، ولی محبتم به خانوم زیاد شده، هر هفته میبرمش یه شهرستانی ، جایی، هرشب میریم بیرون ، ولی حال خودم خوب نیست، اگه پایه پسرمون وسط نبود، طلاقش میدادم، ولی فکر آینده این پسر ، منو میترسونه، همسرمو دوست دارم، ولی اون اعتماد رو دیگه بهش ندارم، بعضی مواقع ازش بدم میاد، و میگم چرا اینکار رو با من کرد، دوست دارم یا من بمیرم یا اون ، تا این حس رو دیگه نداشته باشم،
    خانوم های محترم نظر شما چیه؟؟ آخه مگه میشه هم منو دوست داشته باشه ، هم اون پسره رو؟؟
    اون پیام های عاشقانه و حتی زشتی که بهم دادن ، هر ساعت و هر دقیقه از جلوی چشمام رژه میرن
    اصلا از همسرم توقع نگاه به یه مرد نامحرم رو نداشتم و در حقیقت هم خودش چنین آدمی بود، میگفت بعضی از مرد ها ، خیلی بد نگاه میکنن ، و همیشه از من میخواست اگه جایی بره ، برسونمش ، اما اون الان خیلی از خط قرمزهای خودش و من رو زیر پا گذاشته و خیلی از حریم ها رو شکسته، چطور میشه اعتماد کرد؟؟؟
    حالم خوب میشه ، یا به فکر طلاق باشم، هرچند دوست ندارم

  2. 2 کاربر از پست مفید به امید فردا تشکرکرده اند .

    alone man (شنبه 31 فروردین 98), ZENDEGIBEHTAR (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 دی 95 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-21
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    2,480
    سطح
    30
    Points: 2,480, Level: 30
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    111

    تشکرشده 224 در 94 پست

    Rep Power
    31
    Array
    برام خیلی جالبه که خانم های این دوره زمونه به راحتی خیانت میکنند و اونوقت همسراشون تازه براشون جایزه و پاداش هم میگیرند!

    مشابه تاپیک شما در تالار هست و به دلیل قبح زدایی خیانت و به قولی ماده 22 به انجمن دیگه ای انتقال پیدا میکنه و دیگه کاربران در محیط عمومی نمی تونند تاپیک شما رو ببینند.

    امیدوارم که به آرامش برسید. خیانت فقط یه دلیل که نداره. اینکه مشاور گفته این خانم کمبود محبت دارند که دلیل خیانت نیست. در ثانی خانم شما تنوع طلب هم هستند، اینکه در مدت کوتاه با 2 نفر ارتباط مجازی داشته نشون میده دنبال روابط عمیق با طرف مقابلش نیست یعنی میخوام بگم فقط دلیل خیانتش محبت نکردن شما نبوده.

  4. 2 کاربر از پست مفید مهرآیین تشکرکرده اند .

    اقرار (سه شنبه 28 اردیبهشت 95), به امید فردا (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 فروردین 98 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    275
    امتیاز
    7,709
    سطح
    58
    Points: 7,709, Level: 58
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    521

    تشکرشده 526 در 206 پست

    Rep Power
    63
    Array
    سلام
    واقعا از تایپیکتون متاسف شدم
    به نظرم من وقتی یکی خیانت میکنه حالا به هر دلیلی که هست. اگه قراره طرف مقابلش اونو ببخشه نباید به راحتی ببخشه چون اینطوری هم قبح کار براش میریزه و عادی میشه هم این احساس در فرد خیانت کار بوجود میاد که همسرش بهش توجهی نداره و براش این مسئله مهم نیست که اینقدر راحت ازش گذشت
    شما نه تنها برخود بد و تنبیه نکردی بلکه بهش پاداش هم دادی
    بهتره بیشتر مراقب زندگیتون باشید
    ان شاءالله که دیگه این اتفاق براتون نیفته
    موفق باشید
    یاعلی...

  6. 2 کاربر از پست مفید alireza198 تشکرکرده اند .

    alone man (شنبه 31 فروردین 98), به امید فردا (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام
    بابت این اتفاق متاسفم
    به قول مشاور که بهتون گفتن بزرگترین دلیل خیانت خانمها کمبود محبت از طرف شوهرشونه
    مرد بیشتر هدفش از برقراری رابطه با جنس مخالف رفع نیاز جنسی است اما زن هدفش رفع نیاز عاطفی و دریافت حمایته و عمده دلیل خیانت زنها کم توجهی همسرشونه و از دیگر علل کمبودهای مالی و عدم ساپورت شدن از طرف مرد و عدم ارضا جنسی و تنوع طلبی زن و عدم اراستگی و ژولیده بودن مرد هم میشه
    اما به هر حال خیانت به هر دلیلی کثیف ترین کاره
    و فاعل اون از نوع پسترین انسانهاست
    چون برای رفع نیازش بدترین راه رو انتخاب کرده
    به هرحال اعتماد دوباره بعد از خیانت همسر واقعا کار سختیه مخصوصا برای مرد...
    بنظر میاد همسر شما قلبا ازین کار پشیمون نیست و فقط برای سرپوش گذاشتن روی تقصیرش و تحت تاثیر قرار دادن شما این سناریو ندامت رو بازی میکنه..
    شما اگر هنوز مایل به ادامه هستید
    میتونید نقاط ضعف و کاستی های خودتون رو رفع کنید تا شاید ایشون اصلاح شدن اما حتما همسرتونو نامحسوس زیرنظر داشته باشید انشالله که ادامه دار نباشه...

  8. 4 کاربر از پست مفید amf66 تشکرکرده اند .

    alireza198 (سه شنبه 28 اردیبهشت 95), baitollah-abbaspour (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95), sara 65 (دوشنبه 03 خرداد 95), به امید فردا (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    ُلام دوست عزیز .. بعنوان ی مرد کاملا حستون رو درک میکنم ...
    متاسفانه یکی از بیشمار آفت های شبکه های اجتماعی امکان ایجاد ارتباط مخفیانه آدمهارو رو مهیا میکنه که حس کنجکاوی خیلی از آدم های ضعیف الاراده رو تحریک میکنه ...
    .
    من احساس میکنم خیانت به شکل غیر قابل گذشتی اتفاق نیوفتاده، با توجه به اینکه خانم شما شدیدا مقید به امور دینی بودن، قبلا محدودیت های زیادی نسبت به همتایان خودشون در ارتباط با غریبه ها داشتن و با توجه به اینکه زندگی شما احتمالا دچار یکنواختی شده همسر شما برای کسب تجربه های جدید به این سمت کشیده شدن. حالا که امکانی برای برقراری ارتباط مخفیانه به وجود اومده کنجکاوی و تنوع طلبی خانمتون هم تحریک شده.
    .
    شما با این حستون مطمئنن اون انرژی لازم رو نمیتونین به خانمتون منتقل کنین و شاید بصورت تصنعی رفتار های محبت آمیزی از خودتون نشون بدین که خانمها خیلی زود این موضوع رو متوجه میشن و ناخودآگاه ایشون رو باز به سمت انحراف سوق میدین. بهترین کار اینه که با گذشت مشروط کمی تنوع در سبک زندگیتون بدین و شرایطی درست کنین که فعالیت های فکری و جسمی خانمتون بیشتر درگیر باشه و در زابطه با شبکه های اجتماعی و ... محدودیت قائل بشین و برخی جاها با اقتدار مخالفت خودتون رو با خواسته های خانمتون ابراز کنین... برخی مواقع محبت ها و توجه کردن های بیش از حد به خواسته های کوچیک و بزرگ خانم بر خلاف تصور مرد ها نتیجه عکس میده. پس خیلی در تامین نیاز های مخصوصا مادی خانم ها افراط به خرج ندین.
    .
    ی مهارتی لازم دارین که حد بین محبیت بیش از اندازه و جدیت رو با خانمتون رعایت کنین... و از بابت مسائل جنسی خانمتون رو سیراب کنین.

  10. کاربر روبرو از پست مفید saeeded تشکرکرده است .

    به امید فردا (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سلام دوست گرامی. خیلی متاسف شدم از اتفاقاتی که تجربه کردید. حقیقتا خیلی فرد با روحیه و قوی ای هستید که تا حالا اقدام نسنجیده ای نکردید و بخشش رو ترجیح دادید.
    خب عین این اتفاق شما و همسرتون رو من 2 سال پیش برای مادرم تجربه کردم. که متوجه شدم مادرم با 45 سال سن با پسرهای 20-25 ساله دوست شده اونم از طریق همین نرم افزارهای شبکه اجتماعی. متاسفانه مردم ما فرهنگ استفاده از تکنولوژی رو ندارن
    خلاصه حالم خییلی بد شد. شب اول که فهمیدم فرداش چند تا از موهام سفید شدند. به پدرم نگفتم و خیلی مشاوره رفتم و با راهنماییش بعد هم مادرم رو بردم و بحران رو با راهنمایی مشاوره گذروندیم.
    اما عین شرایط الان شما خودم هنوز خیلی داغون بودم وقتی پیامهای اونها رو به هم یادم میومد داغون میشدم. تا یک سال بعد هم همین طور بودم اصلا از رابطه حتی شرعی زن و مرد دیگه متنفر شده بودم. وقتی تو خیابون یه خانوم و همسرش یا دوست پسر و دختر رو با هم میدیدم فشارم میرفت بالا.
    اما الان بعد از 2 سال که می گذره خیلی بهتر شدم. خب مادرم با کارهاش و محبتهاش در این مدت جبران کرد.
    ولی مورد شما چون متعلق به همسرتون هست از مورد من خیلی دردناک تر و مشکل تره. امیدوارم با صبوری و درایت و مهمتر کمک گرفتن از مشاوره بتونید وضعیت رو مدیریت کنید و خانواده تون رو از این بحران بگذرونید.

  12. کاربر روبرو از پست مفید بابک 1369 تشکرکرده است .

    به امید فردا (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    با نظر دوستان موافقم.
    شما در مقابل خیانتش نه تنها تنبیهش نکردید و حتی بهش تشر هم نزدید، بلکه گریه و زاری کردید و منفعلانه برخورد کردید.
    این که گفته کمبود محبت بود هم بیشتر فیلم بازی کردنه. چون بعد از خیانت اول، شما با خرید انواع کادو و تغییر رفتار و ابراز احساسات بیشتر، ایشون رو ساپورت احساسی کردید.

    به نظر من اکه میخواید همچنان به زندگیتون ادامه بدید، بآید مقتدرانه باهاش صحبت و. اتمام حجت کنید، کاملا زیر نظر داشته باشیدش و تکنولوژی و موبایل و شبکه های اجتماعی رو ازش دور کنید.

  14. کاربر روبرو از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده است .

    به امید فردا (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    بر خلاف نظر دوستان که اکثرا آقا هستند عرض کنم خدمت شما :

    1- خدا رو شکر کنید که روابط در حد تلفن و چت بوده و از این حد فراتر نرفته است.

    2- متاسفانه محیط های مجازی از جمله تلگرام و ... چنین آفت هایی رو در بر دارد و استفاده صحیح از چنین محیطی برای هر کسی ممکن نیست لازمه اش آگاهی ، و کنترل احساسات ونفس می باشد خیلی از ماها به دلایل متفاوتی ظرفیت استفاده از چنین محیطی را نداریم

    3- همسر شما اشتباه کرده و واقعا هم پشیمان است اما روش برخورد شما هم اشتباه بوده

    4- به جای واژه تنبیه بهتر است بگوییم اقتدار و درایت . در چنین شرایطی اتفاقا محبت کردن به ایشون لازم بود و اینکه نشان دهید به ایشان اعتماد دارید. اما قوی بودن و اقتدار و درایت هم نیاز بوده است.

    5- اشتباه اول شما این بود که دوباره سیم کارت خریدید چرا که در چنین شرایطی می بایست فرد را از محیط آسیب زا دور کرد و به طریقی بستر زدایی کرد و باید پروسه ایی طی شود تا فرد به یک ثبات شخصیتی برسد .

    6- اشتباه دوم شما تجسس بوده است. در حالیکه باید خیلی آشکار به او می گفتید یا باید مدتی از این فضاها دور باشد یا اینکه باید شفاف عمل کند و مراودات مجازی و شبکه های اجتماعی او زیر نظر شما اداره شود.

    7- با توجه به توضیحاتتون همسر شما پشیمان است اما عادت رفتاری اشتباهی پیدا کرده است . که باید شما قویا به او تذکر دهید و اسباب لغزشش را و بستر خطایش را از بین ببرید.

    8- تکرار خطای همسرتان ناشی از سوء مدیریت شما بوده که به اشتباه دوباره شرایط و محیط آلوده را در اختیار ایشان قرار دادید .

    9- مشاوره ها را ادامه دهید و با روحیات ونیاز های همدیگر آشنا شوید.

    موفق باشید.
    ویرایش توسط مدیرهمدردی : چهارشنبه 29 اردیبهشت 95 در ساعت 10:14 دلیل: مواردی جهت اصلاح این پاسخ و افزایش اثربخشی آن ویرایش گردید.

  16. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    به امید فردا (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95), بابک 1369 (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 خرداد 95 [ 10:52]
    تاریخ عضویت
    1395-2-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    12

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با تشکر از همه دوستان
    من قبول دارم که برخورد خیلی جدی با ایشون نکردم در این رابطه، شاید در اون لحظه نمیدونستم چه برخوردی خوبه و چه برخوردی اثر منفی خواهد گذاشت، براش دیگه سیم کارت نگرفتم، هرچند یکی ، دو بار سر بسته بهم گفت که سیم کارت بگیرم براش، من گفتم با خرید سیم کارت مشکلی ندارم ولی تو به خودت اطمینان داری که دوباره شیطان گولت نزنه؟؟؟ گفتم هر وقت با قاطعیت بهم گفتی، برات میگیرم
    چند بار بهش گفتم، میخوای از من طلاق بگیری ، که با اون کسی که دوست داری بری و زندگی کنی ، هم شرعی ، هم قانونی و بدون عذاب وجدان؟؟؟ که گفت من تورو دوست دارم، میگه تو این 8 سال زندگی همیشه ازم دور بودی، همیشه تنها بودم، و این گناه رو انجام دادم، اما الان تو همونی شدی که من میخواستم
    در مورد ارتباطش با این پسره، پرسیدم، گفت اون همیشه بهم میگفت از شوهرت جدا نشو، اون خوب میشه، گفت به حرفام گوش میکرد، کاری که تو نمیکردی، منو درک میکرد ، کاری که تو نمیکردی
    گفتم چطور حاضر شدی حرف های ناجور بهم بزنید، گفت منظوری نداشته ، فقط شوخی بوده، بهش گفتم شاید حرف های جنسی با پیامک نتونه یک زن رو تحریک کنه و این قضیه رو شوخی بدونه، ولی یک مرد با این حرف ها نابود میشه ، یک مرد تحریک میشه
    چند بار به بهانه ای اینکه فراموش کردم گوشی رو با خودم ببرم سرکار، گوشی رو گذاشتم خانه، و صداشو ضبط کردم، اما هیچ تماسی نداشته، با اینکه میتونست تماس بگیره و بعد بگه مثلا این گوشی شوهرمه و زنگ نزن تا خودم گوشی بگیرم
    گوشی خودش رو هم داره، اما بدون سیم کارت، چیزی که اذیتم میکنه، بعضی از عکس های عاشقانه ای است که توی گوشیش داره یا روی صحفه گوشیش گذاشته، با عنوان های که مثلا ، بی خداحافظ رفتی، دوست دارم صدایت را بشنوم که میگفتی ، الو زندگیم، و این جور چیزها که ، همیشه فکر میکنم با این عکس ها میخواد با اون صحبت کنه یا فراموشش نکرده
    دیشب بهش گفتم ، میخوام برم سوریه ، دوست دارم آنجا کشته بشم، چون خودم جرات کشتن خودم رو ندارم، هم تو راحت بشی و هم من این حس بد رو نداشته باشم، گریه کرد که من بدون تو نمیخوام زندگی کنم، و من به پدر مادرت میگم و نمیزام و .....
    بعضی از اوغات که تو خودم هستم ، ازم سوال میکنه که به چی فکر میکنی، میگه تو رو خدا اینقدر بهش فکر نکن، من اذیت میشم تورو اینطوری میبینم، حتی به مشاور هم گفته، که حال و روز منو که میبینه ، خودشو لعنت میکنه
    اما واقعا نمیدونم ، اونو فراموش کرده یا نه، پشیمان شده یا نه، منو دوست داره یا نه ؟؟؟

    بی نهایت عزیز تشکر از شما
    من وقتی سیم کارت گرفتم براش، خبر از ارتباط عمیق با این پسره دومی نداشتم، فقط با پسر همسایه قبلی بود ، اونم در حد چند جمله که چطور عاشقش شده و این حرفها ، و با خودم گفتم باید خانومم برخورد جدی انجام میداد ، اما شاید کنجکاو شده و سوال ازش پرسیده، چون پسر همسایشون دقیقا 10 سال از خانومم کوچیکتره
    اما در مورد اینکه من نباید تجسس میکردم در مورد سیم کارت دومش، بعضی وقت ها خودمم میگم کارم اشتباه بوده، اما اگه اون تجسس نبود و من الان خوش و خرم سرکارم بودم و اون هم خوش و خرم با اون پسره ارتباط رو ادامه میداد ، چی؟؟؟
    خودم الان دارم ضربه ی اون تجسس رو میخورم، اما مطمئن هستم ، با این کار زشتم ، باعث جلوگیری از یک کار به مراتب زشت تر شدم تا الان، در آینده رو نمیدونم

  18. 2 کاربر از پست مفید به امید فردا تشکرکرده اند .

    ZENDEGIBEHTAR (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95), بابک 1369 (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    خدایی مرد هم مردای قدیم.مردای جدید انگار چینی شدن.
    خدمت شما عرض کنم که اینجانب بصورت تجربی به این نتیجه رسیدم که زندگی تکراری هر دو طرف رو از زندگی سیر میکنه.
    شما نه خودت یکنواخت شو نه اجازه بده خانومت یکنواخت بشه.
    همیشه خانومت رو تو کارا دخالت بده.مسولیت بهش بده و ازش نتیجه بخواه.
    فکرشو در گیر کن.اینکه دغدغه خاصی نداشته باشه میشه اینی که میبینی.
    حتی تو پول دادن و خرید افراط و تفریط نکن.
    یه مقدار پست های اینجارو بخون دستت میاد که چی به چیه.
    بعدشم مرد باید جذبه داشته باشه.بدونه که اینکارو کرد جاش خونه باباشه.شما رفتی گریه کردی براش کادو خریدی و...
    خوب عزیز دل راه صحیح این بود که اگرم میخواستی رویه رفتاریتو عوض کنی خودت اینکارو نمیکردی.میتوپیدی بهش شدید بعد از چند روز میبردیش مشاور که اون بهت بگه

  20. 2 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (پنجشنبه 30 اردیبهشت 95), به امید فردا (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میل به ازدواج در کنار ترس از آن ، راه حل چیست ؟
    توسط یه آدم در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 تیر 94, 15:02
  2. همسرم پشت من نیست
    توسط hamdard20 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 مرداد 93, 09:00
  3. چک لیست بهداشت روانی = چک لیست مسلمانی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن دین و روانشناسی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 خرداد 93, 03:00
  4. در مسابقه ی زندگی گل زدن هنر نیست بلکه گل شدن هنره !
    توسط مو طلایی در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 مرداد 90, 10:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.