نوشته اصلی توسط
maral569
حساسیت شما به جاست ولی برام سوال شده که یک ماه ایشون پیش شماست ، بعد از لحاظ پوشش مشکل ندارین؟ راحت هستین تو خونه؟
آخه خیلی برام عجیبه که یه مرد غریبه رو آدم چطور میتونه یک ماه تو خونه تحمل کنه.
راستی توجه کن کسی که یک ماه اومده خونتون ، دیگه مهمون حساب نمیشه ، هیچ لزومی نداره که غذای درست و حسابی درست کنی و خودتو به زحمت بنداری ، یعنی اخلاقا هیچ وظیفه ای نداری به نظرم.
نمیدونم بچت چند سالشه ولی اگه میتونی به بهونه پارک ، بچه رو ببر بیرون و شام درست نکن.
اینجوری وقتی نمیمونه برات که بخوای غذا درست کنی.
اصلا میتونی از قبل هم به همسرت بگی که امشب نمیتونی شام درست کنی و خودش یه فکری کنه.
نیازی به دعوا نیست ، خیلی آروم و منطقی از همسرت بپرس که دوستت تا کی میخواد اینجا بمونه ، بگو میخوام تکلیفمو بدونم.
بگو قدم مهمون رو چشم ولی آخه تا چند وقت.
حساسیتت رو بروز نده به هیچ وجه.
بگو دلم برای روزهایی که مال من بودی و بهم توجه میکردی خیلی تنگ شده.
یکم از در احساس وارد شو.
همون قضیه آشپزی رو هم آروم بهش بگو ، تاکید کن که فقط به خاطر تو این کار و میکنم و اینا که جلو دوستت شرمنده نباشی ولی اینجوری چون کارم زیاد شده ، باعث شده کمتر به بچمون و مادرت توجه میکنم و . . . .
والا آدم دلش هم به حال دوسته میسوزه ولی خیلی رو داره ماشالاه ، ایشالاه کاراش جور بشه و زودتر مستقل بشه.
حالا ببین کجای حرفام بیشتر به واقعیت خودت نزدیکتر و بهش بگو.
تاکید میکنم در کمال آرامش و یه وقتی که واقعا مناسب هست بگو.
- - - Updated - - -
لطفا این پالس های منفی رو هم از خودت دور کن که شوهرت از با اون بودن بیشتر لذت میبره.
ببخشید ، خیلی خیلی معذرت میخوام ، هرچقدر هم با اون لذت ببره ، لذتی رو که رو تخت با تو میبره رو با هیچکس نمیتونه.
از اون راه هم میتونی وارد بشی
علاقه مندی ها (Bookmarks)