ترس و دلشوره در دوران نامزدی

[3zar]

سلام دوستان گرامی
من ب تازگی با یه خانوم نامزد کردم یعنی نشونه بردیم همه چی خوبه فقط مشکل تفکراتیه ک میاد سراغ من
من حدود دوسال بود که قصد ازدواج داشتم و خواستگاری های متعددی رفتم تا اینکه نامزد فعلیم بهمون معرفی شد رفتیم خواستگاریشون همه چیز نسبتا خوبه الانم دو ماه از اشنایمون میگزره
دختر خوب نماز خون و نجیب و پاکی هستن صد در صد خیالم راحته از این موضوع
اما مشکل از منه از افکارمه
ایشون اکثر معیارایه منو دارن مثل خانواده خوب و کم جمعیت کلا یه برادر بیشتر ندارن از خانواده شلوغ بیزارم کم توقع عاقل مهربون اخلاق خوب تا حالا هم رو حرف ما هم حرفی نزدن مثل مهریه که من گفتم بیشتر از 110 تا نمیکنم قبول کردن و...
ظاهرشون چیزایی که خیلی مهمه برام مثل قد بلند پوست روشن هم دارن صورتشونم ایده ال درجه یک که تو ذهن من هست نیست ولی خوبه به دلم نشستن بدم نمیاد به هیچ وجه
از بودن در کنارش لذت میبرم خستم نمیشه موقعی که پیش هم نیستیم مدام بهش فکر میکنم البته ببخشید میگم از نظر جنسی به شدت تحریک میشم وقتی میبینمشون
یه چیزی هست که من به طور کل نسبت به اونا سرم مخصوصا اقتصادی البته از نظر ظاهری خیلی اختلافی نداریم من قدم 190 هست ایشون 171 از نظر صورتم به هم میایم از نظر تحصلات ایشون دانشجو هستن منم مهندسی دارم 9 سال تفاوت سنی داریم که اینم یکی از معیارام بوده البته من اعتقاد دارم پسر باید تو همه ضمینه از دختر سر باشه که فردا سرکوفت نشنوه
چون من واقعا شرایطم نسبتا خوبه یه فکرایی میاد تو ذهنم میگم عجله نکنم شاید بهتر گیرم اومد
از اون ورم میترسم دوباره چند سال بخاد بگردم اخرم پشیمون بشم چرا این دخترو از دست دادم
دوسال گشتم نود درصد دخترا قدشون کوتاه بود یا اگه بلند بود سبزه بودن یا سنشون بالا بود و....
مشکل اساسی من اینه که یه زوج میبینم که واقعا زنه خیلی زیبا قد بلند هست نگاه ب شوهرش میکنم میگم مگه من چی از این اقا کم دارم تو دلم خالی میشه حالا شاید صد سالم بگردم همچین موردی به پستم نخوره و هی سنم بره بالا من شاید رو کاغذ حقم خیلی بهتر از اینها باشه و در عمل هیچ تضمیینی نیست
حالا سوالم اینه که چیکار کنم که مقایسه نکنم اینم میدونم زیبا ترین زن دنیا هم بگیرم بازم از اون زیبا تر هست
چکار کنم دل شوره نداشته باشم قاطع باشم حرف دیگران روم تاثییر نزاره
ممنون که وقت گذاشتید

[مصباح الهدی]

سلام آقای سزار

بنده به عنوان دختری که خواستگاران متعددی داشتم با پسرهایی با وضع اقتصادی شما هم آشنا شده ام! و احتمالا با مشکل شما به خوبی آشنا هستم!

من خودم در آخر به این نتیجه رسیده بودم پسرهایی که در جامعه فعلی سطح اقتصادی بالایی دارند(بدتر اینکه همراه اون سطح اقتصادی مدرک بالایی دارند) خیلی هاشون(نه همشون) دچار خودشیفتگی هستند و از دیدن زیبایی های اصلی زندگی واقعا محرومند و خیلی هاشون درواقع از فقر معرفت نسبت به ارزش های واقعی زندگی رنج می برند! و شاید بگین آنها من را نپسندیدن اما این طور نیست من هم خیلی از آنها را و طرز فکرشون راجع به زندگی و اون اعتماد به نفسشون که تنها ناشی از پول بود (و نه توانایی و عزت نفس) نپسندیدم.

و همیشه از خدا یک همسر معمولی از نظر اقتصادی خواستم که زیبایی های یک زندگی مشترک را به درستی ببینه و دارای ثروت معرفت و مهربانی باشه و همین طور هم شد.(و شاید باورتون نشه سطح اقتصادی بالای یک پسر "به جد" برایم منفی تلقی می شد و ناخواسته نسبت به همچین پسرهایی از پیش آلرژی شدید داشتم. به خاطر متری که از میزان خوبی یک خانواده و دختر داشتند و من همیشه تو جلسات وقتی با پرسششون راجع به سطح اقتصادی پدرم مواجه می شدم تا آنجا که می شد خودمان را معمولی نشان می دادم.خیلی معمولی)

من شاید خیلی حرف داشته باشم برای شما ... اما مطمئن نیستم که حقیقت چقدر براتون قابل پذیرشه و شما چقدر انتقاد پذیر هستین.
و صرفا نظرم را در حیطه تجربیات خودم گفتم و نه شخص شما. این قسمتش را خودتون قضاوت کنید! اصلا شاید شما سنجشتون مثل اون خواستگارای من نباشه!( امیدوارم این طور باشه!)

اما اینو بدونید اون خواستگارای من ابزاری که برای سنجش خوشبختی داشتند ابزار کاملا غلطی بود!
شما می بایست عمق تفکراتتون را با تفکر و مطالعه بالا ببرید و از ابزارهای رایج کاغذی که عوام برای سنجش خوشبختی استفاده می کنند بپرهیزید.

برای من هم روی کاغذ خیلی چیزها می نوشتند که دختری مثل من همسرش باید فلان باشه و بیسار باشه اما من به تجربه (چه اطرافیان و چه کسانی که باهاشون آشنا شدم) فهمیدم شعور و درک و فهمیدن هم و پاکی واقعا یه چیز دیگریست... شاید از نظر دیگران من خیلی کار اشتباهی کردم که به فلان خواستگارم نه گفتم!و مثلا الان همسر من پایین تر باشه... اما قرار نیست آنها به جای من زندگی کنند! الان من هستم و همسرم و فکر خودمون مهمه... و نظر کسی هم برام مهم نیست جز خدا.

اگر به این نوع دیدگاه نرسیدین خواهشا اون دختر را انتخاب نکنید و بهش ظلم نکنید. دختری که الان انتخاب کردین(اگه ویژگی هایی که گفتین درست باشه و به دلتون هم نشسته) به نظر من دختری نیست که در جامعه فعلی زیاد باشه و واقعا همچین دختری حیفه که از یک عشق محروم بشه.به خصوص اگر با خدا باشه.چون از نظر خدا هر کی که با تقواتره گرامی تره! پس خوبه با کسی ازدواج کنه که دقیقا همین معیار را داشته باشه.و به جای معیارهای کاغذی معیارهای قلبی واقعی داشته باشه.

ان شاالله شما هم با یه دختری با همین معیارهای روی کاغذ که می گید ازدواج کنید و خوشبخت بشید

اما من از نزدیک در جریان خواستگاری های یکی از همین پسرها که روی کاغد همچین ایده آل هایی داره آشنا هستم.که اتفاقا ادعای مذهبی بودن هم دارند!!! که دختر خیلی خوشگل مذهبی تحصیل کرده با خانواده پولدار وفلان و... مدنظرش هست. الان 36 سالش هست هنوز ازدواج نکرده .و جدیدا مادرش به مادر من گفته الان دخترهایی که خواستگاریشون می ره همش ازم می پرسند چرا پسرتون با این شرایط عالی هنوز ازدواج نکرده (و انگار مثلا شک می کنند نکنه که دوست دختر داشته یا مذهبی بوده اهل صیغه نبوده باشه یه وقت)
و من دیدم وقتی که آدم به خاطر ایده آلگرایی به خوب قانع نشه یه روزی دستش از رسیدن به همون مورد خوب هم کوتاه می مونه!

خوشبختی یه چیز دیگست آقای سزار... یه کم هم با قلبتون فکر کنید...

[skyzare]

سلام .

اصلا هیچ وقت ایده آل گیر ادم نمیاد ... هر کس حتی همون خوب هاش هم بالاخره عیب هایی دارند .... یه مشاور می گفت شما هر جا می ری خواستگاری یا خواستگار برات میاد 30 درصد از قبل فقط بزار برای عیب هاش .....

ولی با این توصیفاتی که شما از نامزادت داشتی که خیلی هم خوبه .. این ها همه اش وسوسه های شیطان هست ...

هر گاه ذهنت به سمت این افکار رفت و شروع به مقایسه کردی اصلا دیگه کشش نده سریع مسیر جریان ذهن رو تغییر بده .... این بهترین روش هست . و این که باور داشته باش انتخابت بهترین بوده ...و حتی به خودش هم بگو ... شور و شعف ایجاد شده در ایشون به نوعی به شما هم انتقال پیدا می کنه . و باعث دلگرمی بیشتر میشه .


ان شاالله زندگی خوبی داشته باشید .

یا علی ...

[بهرام گور]

سلام دوستان گرامی
من ب تازگی با یه خانوم نامزد کردم یعنی نشونه بردیم همه چی خوبه فقط مشکل تفکراتیه ک میاد سراغ من
من حدود دوسال بود که قصد ازدواج داشتم و خواستگاری های متعددی رفتم تا اینکه نامزد فعلیم بهمون معرفی شد رفتیم خواستگاریشون همه چیز نسبتا خوبه الانم دو ماه از اشنایمون میگزره
دختر خوب نماز خون و نجیب و پاکی هستن صد در صد خیالم راحته از این موضوع
اما مشکل از منه از افکارمه
ایشون اکثر معیارایه منو دارن مثل خانواده خوب و کم جمعیت کلا یه برادر بیشتر ندارن از خانواده شلوغ بیزارم کم توقع عاقل مهربون اخلاق خوب تا حالا هم رو حرف ما هم حرفی نزدن مثل مهریه که من گفتم بیشتر از 110 تا نمیکنم قبول کردن و...
ظاهرشون چیزایی که خیلی مهمه برام مثل قد بلند پوست روشن هم دارن صورتشونم ایده ال درجه یک که تو ذهن من هست نیست ولی خوبه به دلم نشستن بدم نمیاد به هیچ وجه
از بودن در کنارش لذت میبرم خستم نمیشه موقعی که پیش هم نیستیم مدام بهش فکر میکنم البته ببخشید میگم از نظر جنسی به شدت تحریک میشم وقتی میبینمشون
یه چیزی هست که من به طور کل نسبت به اونا سرم مخصوصا اقتصادی البته از نظر ظاهری خیلی اختلافی نداریم من قدم 190 هست ایشون 171 از نظر صورتم به هم میایم از نظر تحصلات ایشون دانشجو هستن منم مهندسی دارم 9 سال تفاوت سنی داریم که اینم یکی از معیارام بوده البته من اعتقاد دارم پسر باید تو همه ضمینه از دختر سر باشه که فردا سرکوفت نشنوه
چون من واقعا شرایطم نسبتا خوبه یه فکرایی میاد تو ذهنم میگم عجله نکنم شاید بهتر گیرم اومد
از اون ورم میترسم دوباره چند سال بخاد بگردم اخرم پشیمون بشم چرا این دخترو از دست دادم
دوسال گشتم نود درصد دخترا قدشون کوتاه بود یا اگه بلند بود سبزه بودن یا سنشون بالا بود و....
مشکل اساسی من اینه که یه زوج میبینم که واقعا زنه خیلی زیبا قد بلند هست نگاه ب شوهرش میکنم میگم مگه من چی از این اقا کم دارم تو دلم خالی میشه حالا شاید صد سالم بگردم همچین موردی به پستم نخوره و هی سنم بره بالا من شاید رو کاغذ حقم خیلی بهتر از اینها باشه و در عمل هیچ تضمیینی نیست
حالا سوالم اینه که چیکار کنم که مقایسه نکنم اینم میدونم زیبا ترین زن دنیا هم بگیرم بازم از اون زیبا تر هست
چکار کنم دل شوره نداشته باشم قاطع باشم حرف دیگران روم تاثییر نزاره
ممنون که وقت گذاشتید

دوست عزیز زن یک کالا نیست که شما حرص بزنی بالاترین مدلشو داشته باشی ، زن یک انسانه، مادر بچه هاته که میخوای ثروتتو بعد خودت بدی به بچه این زن ،پس کرامتش زیاده، شما بهتره بجای اینکه بادیدن زنهای مردم تحریک بشی سعی کن روح زن خودتو کشف کنی و بهش نزدیک بشی تا لذت واقعی را پیدا کنی، وگرنه همش چشمت دنبال زنای شاسی بلنده تا اخر عمرت ،مطمن باش سیرمونی نداری حتی اگه با همه زنها بخوابی!!!!!

[persiangirl]

وسواس داری دوست من

تو تا طرز تفکرتو عوض نکنی هیچیت درست نمیشه، تفکرت پوسیدست ، خرابه . اعتقاد دارم حقیقت تلخ بهتر از دروغ شیرینه واسه همین اینو میگم.

مثلا من قدم کوتاست، خانوادم از نظر اقتصادی و اون چیزی که شماها میگید بالا بالا نیستن، ولی خداروشکر از نظر خدا بهترینم (یعنی امیدوارم اینجوری باشه)
من اگه شما و هزارتا پولدارتر از شما ولی با این طرز تفکر که بخواد اینجوری منو بخواد بسنجه بیاد سراغم رد میکنم، ولی اگه یه آدم فقیر که منو زیباترین ببینه بیاد سمتم صددرصد جوابم بهشون مثبت هست.

به خاطر خودت میگم طرزفکرتو عوض کن و تا طرز فکرت عوض نشده ازدواج نکن، به خدا دختر هم گناه داره اینجوری و با این دید مقایسه ای بهش نگاه میکنی، خودت هم گناه داری به جای اینکه از زندگیت لذت ببری با این دید مقایسه ای زندگیتو واسه خودت زهر کردی

یه چیزی وقتی شما و امثال شما مثلا میگید فلان دختر عیب بزرگ داشت قدش کوتاه بود، به من و امثال من مکه قدشون کوتاهه برمیخوره، تو این انجمن هم بگیردید میبینید که خیلی ها به خاطر اینکه واسه قد کوتاهشون سرکوفت میشنون یا خواسته نمیشن دلشون شکسته شده و تاپیک زدن. حالا هرچقدر هم هرکی اونارو دلداری بده، یکی مثل شما یه تاپیک بزنه همه دلداری ها به باد فنا میره و اون برمیگرده به وضعیت قبلش که نکنه من ایراد دارم و....
همیشه هم حواستون جمع کنید، انگاری که دل شکستن براتون راحته.
- - - Updated - - -

یه سوال، من چندوقت پیش یه خواستگار با طرز تفکر شما داشتم که قبل از من هم 100 جا رفته بود خواستگاری و وسواس داشت و رو همه ایراد میذاشت. شما و ایشون و امثال شما معیارهاتون برای ازدواج چیه؟

[3zar]

از همه دوستان سپاسگزارم ممنون از راهنمای هاتون

اینایی که شما میگیدو من میدونم خودم من راه حل خواستم که دیگه اینجوری نباشم

یه چیز دیگه هم هست حرف مردمه روی من تاثییر میزاره
مثلا خواهرم تا حرف نامزد من پیش میاد میگه تو خیلی ازش سری و اون خیلی شانس اورده و هر کیم شمارو با هم ببینه همینو میگه
یه چیزه دیگه هم که باید بگم من پولدار زاده نیستم خودم از کارگری و از خودگذشتگی به یجایی رسیدم
و همه خوانواده ما مثل خاله دایی عمه در سطح معمولی یا حتی زیر متوسط هستن بعضیاشون وو فقط خودم و خواهر برادرام یکم سرامد هستیم تو کل خوانوادمون
حالا من چیکار کنم 1 حرف دیگران روم تاثییر نزاره 2 این جمله از ذهنم میشه پاک شه که یعنی دیگه بهتر از این گیرم نمیاد 3 یه زوج دیدم زنه زیبا بود برام مهم نباشه
ممنون

[persiangirl]

ببین تو خیلی حساسی، فکر کنم خیلی هم زودرنج باشی، مثلا خواهرت یه چیزی بهت بگه تا چند روز به هم میریزی.
اول باید حساسیت خودتو درست کنی پوست کلفت بشی.
بعدش باید فقط سعی کنی از زندگیت لذت ببری و خوش باشی.
اینجا نمیشه مفصل توضیح داد و زیاد سوال پرسید ، کاش میومدی تلگرام

[نیکیا]

سلام آقای سزار
این جک رو شنیدید؟
دختر شاه پريون هم که باشي..
تو بالاترين مقاطع علمي هم باشي...
دنيا هم رو سرت قسم بخوره...
بازم خونواده ی شوهرت معتقدن که پسرشون حيف شده!!!
هرگز هرگز هرگز به حرفهای خواهر و مادرتون حداقل در مورد ظاهر خانومتون توجه نکنید..
یادمه توی عروسیم انقدر زیبا شده بودم که تمام مهمونا تا یک هفته بعد زنگ میزدن و آدرس سالنی که رفته بودم برای آرایش رو ازم میپرسیدن.. همه میگفتن عین ملکه ها شدی میگفتن زیباترین عروسی هستی که ما توی این چند سال دیدیم.
اما خواهرشوهرم بهم گفت چقد بد شده بودی!!!!!!!!!
اگر خواهرتون مهربونترین و منطقی ترین دختر باشه و فقط یک نفر توی این دنیا باشه که خواهرتون نتونه راجع بهش منطقی باشه همون یک نفر احتمالا نامزدتونه... به هر حال خواهرشوهری گفتن
هنوز مونده تا شما خانوما رو بشناسید
موفق باشید

[persiangirl]

دقیقا نیکیا جون درست گفت
حسادت بین خانوما همیشه هست

یه خواستگار داشتم راجع به من گفته بود که خوشگل نیستم، هفته ی بعد میخوایم بریم یه تور خواهرشو ببینیم که چه شکلیه که داداشش راجع به من اینجوری گفته

شما هم نگاه کن خواهرت خودش چه شکلیه که راجع به نامزدت منفی میگه، اصلا قیافشون مقایسه هم کنی میفهمی از رو حسادته، قصدم فقط راهنمایی شماست، دیگه نمیدونم چجوری مثال بزنم که شما به راه راست هدایت بشید

[شیدا.]

سلام

تا انتخاب قطعی نکردید و نامزد نشدید همه فکرهاتون را بکنید. با شک و تردید جلو نرید.

1- حالا که خدا را شکر اوضاع مالی تون رو به راه هست، حتما به مشاور و روانشناس مراجعه کنید.
این فکر شما که اگر بیشتر می گشتم شاید دختر بهتری گیرم می اومد به نظرم نیاز به ریشه یابی داره.

2- خانمهای زیبا یا خوش هیکلی که شما توی خیابون می بینید در یکی از ملاکهای مورد نظر شما که زیبایی هست (ممکنه) از همسر شما بهتر باشند، بقیه ملاکهاتون چطور؟ مهم نیست؟ اخلاق و رفتار، خانواده، اعتقادات و ...؟

آقایونی هم که می گی از من کمترن و خانمشون از خانم من بهتره !! هم همینطور.
کمتر بودنشون را با چه معیاری مشخص می کنید؟ با یک نگاه تو خیابون؟

3- آیا مادر شما زیباترین زن دنیاست؟ خواهرتون؟
درسته که جذابیت جنسی و ظاهری همسر مهم هست، ولی شما باید همسرتون را توی قلبتون طوری دوست داشته باشید که اصلا این فکر به ذهنتون "حتی" خطور هم نکنه که کاش بیشتر گشته بودم و یه خوشگلترش را می گرفتم !! یک عشق و علاقه درونی و قلبی ... مثل علاقه به اعضای خانواده تون.

همسر شما جنس و کالا نیست که همیشه به فکر بهترش باشید و بخواهید ارتقاش بدین !

4- با نصیحت و پند و اندرز مشکل حل نمی شه.
اگر ته دلت واقعا از انتخابت راضی نیستی و فکر می کنی می تونستی بهتر انتخاب کنی دست نگهدار!
نه برای بیشتر گشتن و پیدا کردن یه بهتر
چون مشکل توی فکر شماست. باید دست نگهداری و این فکر را از ریشه درمان کنی.
من فکر می کنم لازم نیست دیگه برید خواستگاری یا دنبال کیس بهتر بگردید، بهتره برید روانشناس و مشاور تا کمکتون کنه ریشه مشکلتون را درمان کنید.

5- شما این حرف را از خیلی ها خواهید شنید ( آدمهای بی تدبیر که ندانسته یه چیزی می گن و واقعا کارشون زشته)
که ماشالا خیلی از خانمت بهتری و سری ...
خانمتون هم این حرف را از دوست و آشناهاش خیلی خواهد شنید که خیلی به شوهرت سری !!

حتی بچه آینده شما بارها با تعریف و تمجید خانواده تون، زیباییهاش به شما نسبت داده می شه
و توی خانواده همسرتون برعکسش ...

به این حرفها اصلا گوش نکنید.

دلارامي که داري دل درو بند
دگر چشم از همه عالم فروبند

این جوک هم اگر چه برای خانمها گفته شده، ولی با توجه به این که آقایون می رن خواستگاری، شاید برای اونها بیشتر صدق کنه

یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد.

این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد. اما اگر در طبقه ای دری را باز می کردند باید حتما آن مرد را انتخاب می کردند و اگر به طبقه ی بالاتر می رفتند دیگر اجازه ی برگشت نداشتند و هرکس فقط یک بار می توانست از این مرکز استفاده کند.

روزی دو دختر که با هم دوست بودند به این مرکز خرید رفتند تا شوهر مورد نظر خود را پیدا کنند.
در اولین طبقه، بر روی دری نوشته بود: “این مردان، شغل و بچه های دوست داشتنی دارند.”
دختری که تابلو را خوانده بود گفت: “خوب، بهتر از کار داشتن یا بچه نداشتن است ولی دوست دارم ببینیم بالاتری ها چگونه اند؟”

پس به طبقه ی بالایی رفتند…

در طبقه ی دوم نوشته بود: “این مردان، شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند.”

دختر گفت: “هوووومممم… طبقه بالاتر چه جوریه…؟”
طبقه ی سوم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند و در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند.”

دختر: “وای…. چقدر وسوسه انگیر… ولی بریم بالاتر.” و دوباره رفتند…

طبقه ی چهارم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند. دارای چهره ای زیبا هستند. همچنین در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند و اهداف عالی در زندگی دارند”
آن دو واقعا به وجد آمده بودند…
دختر: “وای چقدر خوب. پس چه چیزی ممکنه در طبقه ی آخر باشه؟”

پس به طبقه ی پنجم رفتند…

آنجا نوشته بود: “این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند! از این که به مرکز ما آمدید متشکریم و روز خوبی را برای شما آرزومندیم!”