به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1395-2-05
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,222
    سطح
    19
    Points: 1,222, Level: 19
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 43 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    همه منو تحقیر میکنن

    میدونید مشکل من چیه؟ همه تو زندگی من دخالت میکنن. همه میخوان منو زمین بزنن و تحقیر کنن. یکی از اقوام دخترش چندسال از من کوچیکتره ازدواج کرده، اون هروقت منو میبینه دقیقا بهم اینجوری میگه " خاک تو سرت هیچکی دیگه تورو نمیگیره" با اینکه من اصلا کاری ندارم تو زندگیشون . مامان بزرگم بهم میگه " زودتر برو دیگه، مردم که نمیگن این شوهر نمیره، میگن حتما نمیگیرنش" و هزارتا از این حرفای دیگه
    دختری که این حرفارو میشنوه مطمئنا دیگه برای خودش ارزش قائل نیست و و به هر طریقی ممکنه با یه پسر آشنا بشه و دیگه هم نگران خورد شدنش نیست، چون به اندازه ی کافی خورد شده هست، خورد شده چه عرض کنم، پودر شده دیگه

    اینا اینجوری خورد میکنن، پسرای مردم هم اونجوری خورد میکنن، مثلا وقتی آشنا میشن میگن خوشگل نیست یا خانوادش به ما نمیخوره و.....
    حق دارم از همه متنفر باشم

    انگار هیچ جایگاهی نه تو خانواده و نه تو جامعه ندارم









  2. کاربر روبرو از پست مفید persiangirl تشکرکرده است .

    خانم دکتر (پنجشنبه 16 اردیبهشت 95)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1391-8-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 177 در 80 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام . شما اصلا به این فکر نکنید که مردم در مورد شما چی فکر می کنم . اصلا هم این طور نیست که تصور کنی هر کس که زیبایی صورت نداره امکان برای ازدواج براش فراهم نیست محبت رو خدا توی دل ادم ها می ندازه . از طرفی من دیدم کسایی که زیبایی دارند ولی موفق به ازدواج نشدند از اون طرف کسایی که زیبایی ظاهری از دید عموم نداشتند اما ازدواج کردند و زندگی خوبی هم دارند به جای این که به این چیزها فکر کنی بهتر هست اطلاعات خودت رو توی زمینه شوهر داری از طریق مطالعه یا گوش دادن به سخنان روانشناس ها زیاد کنی بودند کسایی که ارزوی ازدواج داشتند و در نهایت به این ارمانشون رسیدند اما در نهایت به دلیل نداشتن مهارت های شوهر داری زندگی اشون به طلاق ختم شده . ببین حرف های مردم هیچ وقت تمومی نداره بهتر هست کلا بی خیال این حرف ها بشی به نظرم اصلا هم چیز مهمی نیست . همیشه از خدا بخواه اون چیزی که خیر هست رو برات رقم بزنه .

    یا علی ...

  4. کاربر روبرو از پست مفید skyzare تشکرکرده است .

    persiangirl (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1395-2-05
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,222
    سطح
    19
    Points: 1,222, Level: 19
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 43 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط skyzare نمایش پست ها
    سلام . شما اصلا به این فکر نکنید که مردم در مورد شما چی فکر می کنم . اصلا هم این طور نیست که تصور کنی هر کس که زیبایی صورت نداره امکان برای ازدواج براش فراهم نیست محبت رو خدا توی دل ادم ها می ندازه . از طرفی من دیدم کسایی که زیبایی دارند ولی موفق به ازدواج نشدند از اون طرف کسایی که زیبایی ظاهری از دید عموم نداشتند اما ازدواج کردند و زندگی خوبی هم دارند به جای این که به این چیزها فکر کنی بهتر هست اطلاعات خودت رو توی زمینه شوهر داری از طریق مطالعه یا گوش دادن به سخنان روانشناس ها زیاد کنی بودند کسایی که ارزوی ازدواج داشتند و در نهایت به این ارمانشون رسیدند اما در نهایت به دلیل نداشتن مهارت های شوهر داری زندگی اشون به طلاق ختم شده . ببین حرف های مردم هیچ وقت تمومی نداره بهتر هست کلا بی خیال این حرف ها بشی به نظرم اصلا هم چیز مهمی نیست . همیشه از خدا بخواه اون چیزی که خیر هست رو برات رقم بزنه .

    یا علی ...
    مشکل من ازدواج کردن یا نکردن نیست، مشکل من حرف مردم هست که آزار میده، شاید من اصلا نخوام ازدواج کنم

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 خرداد 95 [ 00:07]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    556
    سطح
    11
    Points: 556, Level: 11
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 42 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.

    خب سوالت چیه؟ من متوجه نشدم.

    چند حالت رو در نظر میگیرم.

    1-تو واقعا مشکل داری و دیگران به اون اشاره میکنن و واقعیتیه که بهت میگن و ناراحت میشی. حالا میخوای بدونی چرا میگن و چطور باید ناراحت نشی. که در مرحله ی بعد به خودت آسیب

    نرسونی.

    2- مشکلی نداری و دیگران حرف بیخود میزنن و حرفی که میزنن واقعیت نداره و تو ناراحت میشی و حالا میخوای بدونی چرا باهات این طوری ان و ناراحتت میکنن و تو میری به خودت آسیب

    میزنی. نمیخوای و میخوای خوب زندگی کنی.

    3- از نظر تو احترام گذاشتن به دیگران ارزشه و تو همیشه رعایت میکنی بنابراین انتظار داری دیگران هم رعایت کنن.وقتی دیگران رعایت نمیکنن بشدت ناراحت میشی و در عوض به خودت

    آسیب میزنی.

    4- کلا میخوای بدونی چیکار کنی ناراحت نشی چون وقتی ناراحت میشی حس تنفر در درونت ایجاد میشه و برای انتقام از دیگران کاری میکنی که به زندگیت آسیب بزنه. یعنی به جای تفکر

    درست کاراهایی میکنی که برای خودت مشکل ایجاد میکنی. و بدتر ناراحت میشی و این چرخه ادامه داره.

    دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه. لطفا مشکلاتت رو لیست کن و بگو و کامل بهش اشاره کن. این جوری بهتره.

    سن و سواد و وضعیت شغلی و نظرت در مورد ظاهرت و سطح سواد افرادی که این طور باهات صحبت میکنن رو هم بگو.

    همیشه وقتی دیگران ناراحتت میکنن انتقام رو از خودت میگیری؟

    راستی کلا انتظاراتت رو از دیگران بگو.

    موفق باشی.

  7. 2 کاربر از پست مفید خانم دکتر تشکرکرده اند .

    hasti mah (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95), persiangirl (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 بهمن 96 [ 16:18]
    تاریخ عضویت
    1395-1-30
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    2,077
    سطح
    27
    Points: 2,077, Level: 27
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    70

    تشکرشده 62 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست گرامی به یادت باشه
    1به خاطر پدر و مادرت
    2به خاطر محل زادگاهت
    3به خاطر چهره و خودت
    هیچگاه رنجور نباش چون هیچکدوم به انتخاب تو نبوده
    زیاد به دیگران اهمییت نده احترام بزرگترها رو حفظ کن
    ولی اجازه نده کسی به تو توهین کنه شما اعتماد به نفستو تقریبا از دست دادی حتما به همین خاطره و اینو یادت باشه تا تو اجازه ندی کسی جرات توهین کردن یا نظر دادن به تو نداره باید سعی کنی رفتاراتو تغییر بدی یه جورایی اعتماد به نفس به دست بیاری درسته مواردی که اول گفتم به انتخاب شما نبوده اما از اون به بعد همش به انتخاب شماست زندگی بستگی به انتخابات شما بستگی داره و اینکه ما همیشه در حال انتخاب هستیم ساده ترین مثال وقتی شما تشنه میشید انتخاب با شماست که اب بخورین یا شربت همیشه همین منوال پیش میره...
    و اینکه سعی کنید حرفهای دیگران روی شما تاثیر نذاره یادتون باشه مردم همیشه حرف بدای گفتن زیاد دارن
    و پیشنهاد اخر اینکه اگه با قانون راز اشنایی نداری حتما دنبالش برو و کتاب راز نوشته راندا برن بخون خیلی تاثیر گذاره من با خوندن این کتاب کاملا متحول شدم و الان یه ادم کاملا مثبت اندیش حالا مشکلات به کنار
    اینم ساییتشWww.ghanunejazb.irحتما مطالب مطالعه کن موفق باشی....

  9. 2 کاربر از پست مفید hasti mah تشکرکرده اند .

    persiangirl (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95), خانم دکتر (پنجشنبه 16 اردیبهشت 95)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 خرداد 95 [ 22:04]
    تاریخ عضویت
    1394-6-11
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    751
    سطح
    14
    Points: 751, Level: 14
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببین بیخیال دنیا باش
    بیخیال آدما باش
    واس خودت زندگی کن
    90% این آدما اصلا آدم نیستن

    اینها حرفهای خودتونه برای یکی از دوستان
    نمی دونم چرا ما آدما برای دیگران حرفهای خوب میزنیم و راهنماییشون میکنیم ولی برا خودمون ...
    persiangirl عزیز اگه فقط به همین حرفهای خودت عمل کنی و برای خودت و با معیارها و باورهای درست خودت زندگی کنی هیچوقت حرف دیگران تا این حد آزارت نمیدن .
    امیدوارم موفق باشی

  11. کاربر روبرو از پست مفید 321 تشکرکرده است .

    persiangirl (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 97 [ 04:11]
    تاریخ عضویت
    1394-5-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,458
    سطح
    30
    Points: 2,458, Level: 30
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 13 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزيز
    اتفاقا منم يه خاله دارم وقتي دختر خالم نامزد كرد يه روز برگشت گفت اره فلانی با شوهرش رفتن بیرون و صاف تو چشمای من نگاه میکرد
    یا وقتی همون دختر خالم که دو سال از من کوچیکتره بچه دار شد وقتی بچشو دستم می گرفتم یه جوری بهم نگاه میکرد که ...
    چی بگم منم ناراحت میشدم ازین رفتارش
    واقعا درکت میکنم
    ولی من الان وقتی یاد کارتون میاوفتم خندم میگیره که اصلا چرا فکر میکنم من بهشون حسادت میکنم
    وقتی دختر خالم که با هم بزرگ شده بودیم و از منم کوچیکتره الان میبینم ازدواج کرده چرا باید ناراحت بشم ؟؟؟
    خب شرایطشو داشته ازدواج کرده خب من شرایطشو نداشتم چه ربطی داره چون اون ازدواج کرد منم باید ازدواج کنم !!!!
    اصلا منطقی نیست حرفهای مادر بزرگ و خاله و عمه و..
    اهمیت نده زندگیتو بکن اون جوری که دوست داری

  13. 2 کاربر از پست مفید aftab6 تشکرکرده اند .

    persiangirl (پنجشنبه 16 اردیبهشت 95), آخیش (پنجشنبه 16 اردیبهشت 95)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 آذر 02 [ 13:37]
    تاریخ عضویت
    1393-2-30
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,980
    سطح
    63
    Points: 8,980, Level: 63
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 336 در 126 پست

    Rep Power
    42
    Array
    دوست عزیزم من به خوبی می دانم که چه می گویی. دوست دارم با شما همراه بشوم و همانطور که گفتم تجربه خودم را بهت بگم. اما این کار را اگر اجازه بدی کم کم می کنم. راستش اولین تجربه من برمی گرده به چهارسالگی من. من در بچگی خیلی خوب رشد می کردم و جزو بچه های قد بلند بودم. من مهدکودکی می رفتم که اون زمان خیلی معتبر بود. اما سرنوشت من طور دیگری رقم خورد. مربی ها به خاطر قد بلند فکر کردند پنج ساله هستم. من را در کلاس کودکان پنج ساله گذاشتند. عزیزم خانواده من آدم هایی نبودند که به دنبال اذیت کردن دیگران و سوء استفاده از کسی باشند و بالطبع من هم این کارها را یاد نگرفته بودم. خانواده ام دوست داشتند من مودب و آرام باشم اما متاسفانه کاملا در مقابل پرخاشگری و اذیت دیگران آسیب پذیر شده بودم. من مثل همه بچه های چهارساله رفتار می کردم اما به نظر هم کلاسی هایم کارهایم عجیب و مضحک بود. مثلا وقتی به ما می گفتند نقاشی بکش آنها رنگ آمیزی شکسته بسته ای می کردند اما من چند خطی خطی می کردم و کلی از نقاشی ام حظ می بردم. موقع غذا خوردن کمی برنج روی سفره می ریخت و .... . هم کلاسی های من بچه های ناآرامی بودند و شروع کردن به تمسخر من . حتی اسم کسی که من را بیشتر از همه اذیت می کرد هنوز به خاطر دارم. برایم شعر می ساختند و من را بازی نمی دادند. متاسفانه مربی های من هم فکر می کردند که من بچه ای هستم که دچار اختلال در رشد ذهنی است چون توانایی بچه های پنج ساله را نداشتم. نه ماه به همین منوال گذشت. نه ماه با حس بد تحقیر ، طرد شدن و تمسخر.
    جالب است که بدانی بعدها مربی های مهدکودک متوجه اشتباه خودشان شدند و فهمیدند کسی که فکرش مشکل دارد آنها هستند نه من. سال بعد من تمام کارهایی را که در چهارسالگی انجام نمی دادم مثل همه همسالان پنج ساله ام انجام می دادم.
    علاوه بر همه اینها در کودکی سبزه بودم. نگاه الان نکن که همه خودشان را برنزه می کنند. آن موقع دختربچه های تپل و سفید زیبا تلقی می شدند. البته اطرافیانم دوستم داشتند اما همه به من می گفتند سیاه ، دراز و از این قبیل شوخی ها. حتی یکبار در شهربازی گم شده بودم. با یکی از اقوام رفته بودم شهربازی و اون خانم خیلی مضطرب شده بود. وقتی پیدا شدم یکی از کارکنان اطلاعات گفت : خانم به خاطر این سیاه اینقدر گریه می کردی ؟ !!
    حس کمبود اعتماد به نفس در ذهن من نقش بست. تا سالهای سال هیچگاه نتوانستم توانایی های خودم را باور کنم. باور کنم که من می توانم از خودم و حتی دیگران به خوبی دفاع کنم. قوی باشم و دوست داشتنی و زیبا . همیشه در رویا می دیدم که کسی من را زخمی می کند.

    دوست عزیز این را برایت گفتم که بدانی شرایط خانوادگی و اتفاقات دوران کودکی ات نقش به سزایی در زندگی الان تو دارد. باید ببینی آیا در کودکی ات اتفاقاتی افتاده است که برایت ناگوار بوده است و حس تحقیر و ضعف را در تو شکل داده است ؟ باید نگاهی به حوادث دوران کودکی ات بیندازی.

  15. کاربر روبرو از پست مفید پرنیان یاسی تشکرکرده است .

    persiangirl (پنجشنبه 16 اردیبهشت 95)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1395-2-05
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,222
    سطح
    19
    Points: 1,222, Level: 19
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 43 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط aftab6 نمایش پست ها
    سلام دوست عزيز
    اتفاقا منم يه خاله دارم وقتي دختر خالم نامزد كرد يه روز برگشت گفت اره فلانی با شوهرش رفتن بیرون و صاف تو چشمای من نگاه میکرد
    یا وقتی همون دختر خالم که دو سال از من کوچیکتره بچه دار شد وقتی بچشو دستم می گرفتم یه جوری بهم نگاه میکرد که ...
    چی بگم منم ناراحت میشدم ازین رفتارش
    واقعا درکت میکنم
    ولی من الان وقتی یاد کارتون میاوفتم خندم میگیره که اصلا چرا فکر میکنم من بهشون حسادت میکنم
    وقتی دختر خالم که با هم بزرگ شده بودیم و از منم کوچیکتره الان میبینم ازدواج کرده چرا باید ناراحت بشم ؟؟؟
    خب شرایطشو داشته ازدواج کرده خب من شرایطشو نداشتم چه ربطی داره چون اون ازدواج کرد منم باید ازدواج کنم !!!!
    اصلا منطقی نیست حرفهای مادر بزرگ و خاله و عمه و..
    اهمیت نده زندگیتو بکن اون جوری که دوست داری
    چقدر مثل خودمی! دقیقا اونا فکر میکنن من بهشون حسودی میکنم، مثلا زنه پیش من به دخترش میگه ده تا بچه دیگه بیار تا چش حسودا دربیاد خودم برات بزرگ میکنم، انگار حالا زاییدن چیه که حسودی داشته باشه، سگا هم میزان،
    خیلی به من حسودی میکنن و میخوان منو دق بدن

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط پرنیان یاسی نمایش پست ها
    دوست عزیزم من به خوبی می دانم که چه می گویی. دوست دارم با شما همراه بشوم و همانطور که گفتم تجربه خودم را بهت بگم. اما این کار را اگر اجازه بدی کم کم می کنم. راستش اولین تجربه من برمی گرده به چهارسالگی من. من در بچگی خیلی خوب رشد می کردم و جزو بچه های قد بلند بودم. من مهدکودکی می رفتم که اون زمان خیلی معتبر بود. اما سرنوشت من طور دیگری رقم خورد. مربی ها به خاطر قد بلند فکر کردند پنج ساله هستم. من را در کلاس کودکان پنج ساله گذاشتند. عزیزم خانواده من آدم هایی نبودند که به دنبال اذیت کردن دیگران و سوء استفاده از کسی باشند و بالطبع من هم این کارها را یاد نگرفته بودم. خانواده ام دوست داشتند من مودب و آرام باشم اما متاسفانه کاملا در مقابل پرخاشگری و اذیت دیگران آسیب پذیر شده بودم. من مثل همه بچه های چهارساله رفتار می کردم اما به نظر هم کلاسی هایم کارهایم عجیب و مضحک بود. مثلا وقتی به ما می گفتند نقاشی بکش آنها رنگ آمیزی شکسته بسته ای می کردند اما من چند خطی خطی می کردم و کلی از نقاشی ام حظ می بردم. موقع غذا خوردن کمی برنج روی سفره می ریخت و .... . هم کلاسی های من بچه های ناآرامی بودند و شروع کردن به تمسخر من . حتی اسم کسی که من را بیشتر از همه اذیت می کرد هنوز به خاطر دارم. برایم شعر می ساختند و من را بازی نمی دادند. متاسفانه مربی های من هم فکر می کردند که من بچه ای هستم که دچار اختلال در رشد ذهنی است چون توانایی بچه های پنج ساله را نداشتم. نه ماه به همین منوال گذشت. نه ماه با حس بد تحقیر ، طرد شدن و تمسخر.
    جالب است که بدانی بعدها مربی های مهدکودک متوجه اشتباه خودشان شدند و فهمیدند کسی که فکرش مشکل دارد آنها هستند نه من. سال بعد من تمام کارهایی را که در چهارسالگی انجام نمی دادم مثل همه همسالان پنج ساله ام انجام می دادم.
    علاوه بر همه اینها در کودکی سبزه بودم. نگاه الان نکن که همه خودشان را برنزه می کنند. آن موقع دختربچه های تپل و سفید زیبا تلقی می شدند. البته اطرافیانم دوستم داشتند اما همه به من می گفتند سیاه ، دراز و از این قبیل شوخی ها. حتی یکبار در شهربازی گم شده بودم. با یکی از اقوام رفته بودم شهربازی و اون خانم خیلی مضطرب شده بود. وقتی پیدا شدم یکی از کارکنان اطلاعات گفت : خانم به خاطر این سیاه اینقدر گریه می کردی ؟ !!
    حس کمبود اعتماد به نفس در ذهن من نقش بست. تا سالهای سال هیچگاه نتوانستم توانایی های خودم را باور کنم. باور کنم که من می توانم از خودم و حتی دیگران به خوبی دفاع کنم. قوی باشم و دوست داشتنی و زیبا . همیشه در رویا می دیدم که کسی من را زخمی می کند.

    دوست عزیز این را برایت گفتم که بدانی شرایط خانوادگی و اتفاقات دوران کودکی ات نقش به سزایی در زندگی الان تو دارد. باید ببینی آیا در کودکی ات اتفاقاتی افتاده است که برایت ناگوار بوده است و حس تحقیر و ضعف را در تو شکل داده است ؟ باید نگاهی به حوادث دوران کودکی ات بیندازی.
    منم در دوران بچگی خیلی از این اتفاقات برام افتاده، ولی سعی کردم فراموش کنم. و همه ی اونایی که تو بچگی اذیتم کردن را دقبقا یادمه و ازشون متنفرم.
    ولی مثلا چندروز قبل از اینکه اون زنه اینجوری بگه، یکی خیلی دوس داشتم پسم زد همش حس میکردم عیب و ایرادی دارم اون اینجوری گفت دیگه بدتر شدم،

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    اولا آدم پیش خدا باید عزیز باشه.تو رفتار درست و نجیب و پاک داشته باش و اهمیت به این حرفا نده. اگرم میخوای بدونی چرا این حرفارو میزنن علتش معمولا درایت و فهم کمه. مثلا مادر بزرگ شما از روی دید سطحی حرف زده و اما مادر فامیلتون که اون حرفو زده شک نکن یه جا یه ضعف یا ترسی داره که میخواد با اینکار اونارو پوشش بده و به خودش اعتماد به نفس بده.سمت دوستی و رابطه های نا مطمئن به هیچ وجه نرو که اونوقت همه بهونه پیدا میکنن برات حرف بزنن. الان پیش خدای خودت دلگرم باش و ازین به بعد سعی کن پاک و با اعتماد بنفس بری جلویه مقدارم دیگران رو ببخش و از حرفایی که توش درایت و درک نیست ناراحت نشو و اهمیت نده. اعتماد بنفس و پاکی رو یادت نره.نماز و عبادت بهت هم اعتماد بنفس میده هم آرامش

  18. کاربر روبرو از پست مفید Quality تشکرکرده است .

    persiangirl (جمعه 17 اردیبهشت 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.