به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 بهمن 95 [ 01:38]
    تاریخ عضویت
    1395-2-14
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    194
    سطح
    3
    Points: 194, Level: 3
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دیگه به تهش رسیدم میخوام خودمو بکشم

    داستان زندگی من از اینجا شروع میشه که توی بدنام ترین محله یه شهرستان به دنیا اومدم. فرزند آخر یه خونواده 8 نفره شدم که با مادربزرگ و عمه ام که با ما زندگی میکردن میشدیم 10 نفر. 4 تا خواهر دارم با یه برادر که برادرم 10سال از من بزرگتره و بچه اوله. پدرم یه فرد روستاییه که تا پنجم درس خونده. برادرم زمانی که من 8 سالم شد توی یه دانشگاه بورسیه شد و رفت و پشتمو خالی کرد من موندم و 4 تا خواهر. ماهمیشه از پدرمون میترسیدیم. همیشه تا میومد هرکس به یه جایی فرار میکرد . مادرم از همه بدتر بود همیشه دعوا میکردن. اگه توی دعوا فقط یه کلمه جواب پدر رو میدادیم دیگه باید منتظر مرگ میشدیم. اینقدر پدر عصبانی میشد که ما مرگ رو حس میکردیم. به خاطر دیدن همین موارد من به شدت گوشه گیر و ترسو شدم. کودکیم در ترس و وحشت گذشت. مادرم همیشه هوامو داشت و نمیداشت هیچ کاری کنم و منو لوس بار آورد. کودکیم گذشت و من همیشه آرزو میکردم زود یزرگ شم و از این خونه برم.مثل داداشم. به دوران نوجوانی که رسیم به شدت زودرنج بودم هیچوقت توی مدرسه احساس آرامش نمیکردم.3 باار توی محلمون به من تجاوز شد و همه جا پخش شد .دیگه همش میخواستم خودموبکشم.همش میترسیدم.دلم میخواست باهام مثل بزرگترها رفتار بشه ولی نمیشد. پدرم همیشه منو میبوسید و دوست داشت چون بسیار سربزیرو مطیعش بودم. اون اینطور بچه ای رو میخواس. بدون دردسر. توی نوجوونی از بوسه ها و دوث کردناش دیوونه میشدم و به شدت عصبی گرچه پدر میفهمید ولی اصلا براش مهم نبود. و این بیشتر عصبیم میکرد. همش توی خونه خواهرها منو با دیگران مقایسه میکردن و منو از خودم متنفر میکردن. اینقد دلم از اون روزها پره که اگه بخوام توضیح بدم خیلی بیشتر از این حرفاس.اونموقع فقط به فرار از اون خونه فکر میکردم و تنها راهشو توی قبول شدن در دانشگاه شهری دیگر جستجو میکردم. خیلی درس خوندم تا اینکه رشته شیلات توی یه شهر دیگه قبول شدم. روزانه دولتی. اصلا به میزان علاقه و آینده این شغل فکر نمیکردم و به امید دوری از خانه و آرزوی اجتماعی شدن4 سال از عمرمو اونجا تلف کردم و به امید اینکه اجتماعی بشم و خونواده با من مثل یه مرد رفتار کنن بعد از 4 سال تمومش کردم و فهمیدم که این مدت هیچ چیزی عوض نشد و خونواده بازم رو مخم هستند. در این سالها به کارگری هم مشغول میشدم چون امیدوار به آینده بودم.و سختیها را تحمل میکردم. تا اینکه فکر خدمت و اجتماعی شدم و مرد شدن در آنجا به ذهنم خورد و 1.5سال همم سربازی رفتم و 4 ماهه خدمتم تموم شده و پیزی که فهمیدم اینه که وضع روحیم خیلی بدتر شده.قبلا به آینده روشن امید داشتم ولی الان حس میکنم اون آینده اومده و من هنوز همونم و دیگه هیچ امیدی ندارم. وزندگیم باید تموم بشه چون من زندگی رو باختم. دیگه نه با خونواده حرف میزنم.نه دوستی دارم و نه پولی و نه شغلی من 25 ساله هستم و این پایان زندگی منه. میخواستم پیش یک روانشناس برم که رایگانه . رفتم دیدم یه زنه و خجالت کشیدم و قیدشو زدم. تا حالا نتونستم با جنس مخالف رابطه داشته باشم. اصن میخام خودمو بکشم

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,963
    امتیاز
    33,192
    سطح
    100
    Points: 33,192, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,385

    تشکرشده 6,356 در 1,788 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    به همدردی خوش اومدی.

    برای فرار از انزوا واجتماعی شدن راههای زیادی رفتی وبه قول خودت به نتیجه نرسیدی.حالا نگاه دستاوردهات کن.این مدت هم دانشگاه رفتی هم خدمتتو انجام دادی.هم تجربه کار داری.توی. یک سن خوب برای موفقیت قرار داری باکلی تجربه وانگیزه‌

    همونطور که خودت به نتیجه رسیدی الان وقتشه از درون روی خودت کار کنی .اگه اون روانشناس خانم بوده یه روانشناس مرد پیدا کن .یا هر روانشناس مجربی که میتونی مساله ت رو بیان کنی...کارگاههای اعتماد بنفس هم در بعضی شهرها هست..تا اینجا راه رو خوب رفتی وارادت ستودنیه.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
    ویرایش توسط ammin : سه شنبه 14 اردیبهشت 95 در ساعت 18:22

  3. 3 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    Amina (سه شنبه 14 اردیبهشت 95), نیکیا (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95), مهرااد (سه شنبه 21 اردیبهشت 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 فروردین 96 [ 20:47]
    تاریخ عضویت
    1394-6-07
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    957
    سطح
    16
    Points: 957, Level: 16
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 28 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام اقا ساسان
    راستش من یکی باید بهم مشاوره بدنو خودم اصلا حال خوبی ندارم مثل کسی هستم که نفس کم اورده ولی به زور حرکت میکنه شاید مشکلاتمون شبیه به هم نباشه ولی منم مشکلات فراونی داشتم و دارم و واقعا ناراحتی های زیادی تحمل کردم اینا رو که میگم هم به خودم میگم هم به شما کاش وقتمون دیگه صرف غصه های قبل و اینده امون نکنیم .کاش محکمتر به سمت جلو بریم با تمام وجودمون به خودمون روحیه بدیم و افکار منفی بیشتر از این مارو فلج نکنه ،من دارم سعی میکنم بین کارام بغضم میترکه ولی سعیم میکنم تغییر کنم تو هم از خودت شروع کن کار به کمک کسیم نداشته باش فقط به خودت متکی باش و سعی کن خودت برای خودت کاری کنی که از این ناراحتی ها فاصله بگیری ،هر کاری لازمه برای خودت بکن راهشو پیدا میکنی

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 بهمن 95 [ 01:38]
    تاریخ عضویت
    1395-2-14
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    194
    سطح
    3
    Points: 194, Level: 3
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظرتون برم پیش روانشناس خانم مشکلی نداره.منو مسخره نمیکنه.؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    سلام

    به همدردی خوش اومدی.

    برای فرار از انزوا واجتماعی شدن راههای زیادی رفتی وبه قول خودت به نتیجه نرسیدی.حالا نگاه دستاوردهات کن.این مدت هم دانشگاه رفتی هم خدمتتو انجام دادی.هم تجربه کار داری.توی. یک سن خوب برای موفقیت قرار داری باکلی تجربه وانگیزه‌

    همونطور که خودت به نتیجه رسیدی الان وقتشه از درون روی خودت کار کنی .اگه اون روانشناس خانم بوده یه روانشناس مرد پیدا کن .یا هر روانشناس مجربی که میتونی مساله ت رو بیان کنی...کارگاههای اعتماد بنفس هم در بعضی شهرها هست..تا اینجا راه رو خوب رفتی وارادت ستودنیه.
    به نظرتون برم پیش روانشناس خانم مشکلی نداره.منو مسخره نمیکنه.؟







    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط آوا... نمایش پست ها
    سلام اقا ساسان
    راستش من یکی باید بهم مشاوره بدنو خودم اصلا حال خوبی ندارم مثل کسی هستم که نفس کم اورده ولی به زور حرکت میکنه شاید مشکلاتمون شبیه به هم نباشه ولی منم مشکلات فراونی داشتم و دارم و واقعا ناراحتی های زیادی تحمل کردم اینا رو که میگم هم به خودم میگم هم به شما کاش وقتمون دیگه صرف غصه های قبل و اینده امون نکنیم .کاش محکمتر به سمت جلو بریم با تمام وجودمون به خودمون روحیه بدیم و افکار منفی بیشتر از این مارو فلج نکنه ،من دارم سعی میکنم بین کارام بغضم میترکه ولی سعیم میکنم تغییر کنم تو هم از خودت شروع کن کار به کمک کسیم نداشته باش فقط به خودت متکی باش و سعی کن خودت برای خودت کاری کنی که از این ناراحتی ها فاصله بگیری ،هر کاری لازمه برای خودت بکن راهشو پیدا میکنی
    ضمیر ناخوداگاه منو فلج کرده. از انجام هر کاری طفره میرم

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام
    آخه روانشناس آدمو مسخره میکنه؟
    هیچ آدمی توی این دنیا اگر ذره ای شعور داشته باشه دیگری رو مسخره نمیکنه...
    بعد چرا باید مسخره تون کنه؟ من که چیز مسخره ای توی حرفهاتون ندیدم.

  7. کاربر روبرو از پست مفید نیکیا تشکرکرده است .

    Hadi99g (پنجشنبه 23 اردیبهشت 95)

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام دوست عزیز

    به همدردی خوش اومدین. من وقتی نوشته هاتون رو خوندم واقعا تحسینتون کردم . شما در این سن درستون رو تموم کردین و سربازیتون رو هم رفتین . کارهایی که شاید

    خیلی های دیگه با وجود داشتن شرایط خوب نتونن انجامشون بدن .

    به نظر من روانشناس رو حتما برین . میتونین در اول صحبت ها نگرانیهاتون از صحبت با یه روانشناس رو بهش بگین .

    موفق باشین.

  9. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,963
    امتیاز
    33,192
    سطح
    100
    Points: 33,192, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,385

    تشکرشده 6,356 در 1,788 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sasan9642 نمایش پست ها
    به نظرتون برم پیش روانشناس خانم مشکلی نداره.منو مسخره نمیکنه.؟


    باسلام وپوزش از اینکه دیر جواب دادم

    نخیر روانشناس چه خانم چه آقا تو رو مسخره نمیکنه.اونا روزانه با مسایل مختلفی سروکار دارند.مطمیئنا احساس تو رو درک میکنه.

    مهم اینه رابطه مشاوره ای خوبی با روانشناست برقرار کنی.ومشاوری که انتخاب میکنی خودت پیش احساس راحتی کنی

    یک مشاور طوری آموزش میبینه که با دیدن پیچیده ترین مسائل هم قضاوت نکنه چون آفتی هست برای خودش.

    این نگرش ذهنی خودته که ممکنه فکر کنی تو رومسخره میکنه.

    تلاشهات رو متوقف نکن در یک قدمی موفقیت دلخواهت هستی
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
    ویرایش توسط ammin : دوشنبه 20 اردیبهشت 95 در ساعت 02:10

  10. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    Hadi99g (پنجشنبه 23 اردیبهشت 95), نیکیا (دوشنبه 20 اردیبهشت 95)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 بهمن 95 [ 01:38]
    تاریخ عضویت
    1395-2-14
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    194
    سطح
    3
    Points: 194, Level: 3
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظرتون مشکلاتی که ریشه در کودکی دارند رو میشه بطور کامل رفع کرد؟

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    رفتي مشاور فكر كن هم خدمتينه
    بنده خدا من الان ارزومه جاي الانه تو باشم كجاي كاري
    اكثر بجه هاي اينجا الان شايد اينجوري فكر كنن تو از هفت دولت ازززززززززززززززززززززااا ااااااااااااااااااااااادد ددددددددددددددي اين خوبه
    ميدوني جرا اينايي كه تو الان كفتي راجع به زمان حالت ارزوي همه ي ما متاهل هاست جه خانم جه اقا جالبش به اينه كه به جنس مخالف هم فكر نميكني عاليه

    برو مشاوره بكو اومدم خودم تست كنم فكر كن نمره كارورزيه قراره 6 ماه خوش بكذروني

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام
    اینطور که من حس کردم شما خیلی علاقه به خود اتکایی و استقلال دارید
    واقعا عالیه....
    اما برای رسیدن بهش ناگزیرید یه سری کارهارو انجام بدید و شرایط رو تغییر بدید
    اولا برای یه مرد شکست معنا نداره و فقط وقتی از روشی نتیجه نمیگیره روش دیگه ای رو تست میکنه البته با بکار گرفتن تجربه قبلی
    دوما واقعیت رو بپذیرید و گذشته و خانواده خودتون رو انکار نکنید و ازش فرار نکنید
    شما توی بهترین سن هستید
    تجربه هایی هم کسب کردید پس با تفکر بهترین روش رو انتخاب کنید و زندگی مستقلتون رو شروع کنید
    اینم بدونید مرد توی همین سختیها و مشکلاته که مردددد میشه....
    پس محکم باش و انقد زود عقب نکش....
    موفق باشی....


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منفی بافی های مادرم به اوج رسیده و من به شدت ضعیف و آسیب پذیر شدم
    توسط tanhaeii در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 تیر 95, 11:28
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 خرداد 95, 23:02
  3. پاسخ ها: 53
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 94, 23:28

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.