به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 12 1234567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 112

موضوع: با محرم ...

  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 آذر 89 [ 11:10]
    تاریخ عضویت
    1386-7-02
    نوشته ها
    548
    امتیاز
    13,995
    سطح
    76
    Points: 13,995, Level: 76
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    496

    تشکرشده 507 در 236 پست

    Rep Power
    71
    Array

    با محرم ...

    سلام دوستان ؛
    در این تاپیک میخوام به کمک شما مطالب و اشعار عاشقانه ی عاشورایی پست کنیم و به نوعی با نزدیکی ایام محرم حال و هوای دیگری به تالار بدیم تا اینجا هم ادای دینی بشه به سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدلله الحسین (ع) .
    ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

    جلوه ی عشق و صفایی مدد ارباب حسین
    نقطه ی ثقل وفایی مدد ارباب حسین

    تو نمازی تو نیازی حرم الله تویی
    ذکر هستی و دعایی مدد ارباب حسین

    بر مریدان شهادت تو دلیل راهی
    پیک شاه شهدایی مدد ارباب حسین

    به شجاعت به سخاوت به عنایت
    شهره در ارض و سمایی مدد ارباب حسین

    دردمندان غمت را به شفا خانه ی عشق
    تو طبیبی تو شفایی مدد ارباب حسین

    خضر از سینه زنان حرم وصل تو بود
    چشمه ی آب بقایی مدد ارباب حسین

    میکده هیئت و می اشک و دو دیده ساغر
    ساقی بزم ولایی مدد ارباب حسین


    تا قیا مت دلش از غربت تو می سوزد
    هر که شد کربُ بلایی مدد ارباب حسین


    دل به بین الحرمین غم تو خو کرده
    حرم عشق خدایی مدد ارباب حسین


    لحظه ی مرگ که نومید شود از همه دل
    گل امید کجایی مدد ارباب حسین

    ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ از همه شما خوبان و دوستداران اهل بیت (ع) التماس دعا دارم و امیدوارم این سائل فقیرِ امام حسن مجتبی (ع) رو از دعای خیرتون بی نصیب نکنید .

  2. 2 کاربر از پست مفید 108 تشکرکرده اند .

    108 (چهارشنبه 17 آذر 89)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 87 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1386-10-02
    نوشته ها
    95
    امتیاز
    5,556
    سطح
    48
    Points: 5,556, Level: 48
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 40 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با محرم ...

    سلام mashoogh haminjast

    آفرین بر تو صد آفرین برتو "
    ان شاءالله خدا توی زندگیت کمکت کنه و هر چی گرفتاری داری به حق مولامون آقا امام حسین(ع) که قربونش برم حل بشه.ان شاءالله.

    &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&& &&
    السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک

    شیعیان در بزرگداشت شهدای کربلا، هر روز از دهه اول ماه محرم را مختص به یکی از بزرگان این نهضت جاویدان می دانند.
    روز اول محرم : مسلم ابن عقيل عليه السلام

    روز دوم محرم : ورود کاروان به کربلا ( وروديه )

    روز سوم محرم : حضرت رقيه عليها السلام

    روز چهارم محرم : حضرت حر و اصحاب عليهم السلام - طفلان زينب عليهما السلام

    روز پنجم محرم : اصحاب و عبدالله ابن الحسن عليهم السلام

    روز ششم محرم : حضرت قاسم ابن الحسن عليه السلام

    روز هفتم محرم : روضه عطش و علي اصغر عليه السلام

    روز هشتم محرم : حضرت علي اکبر عليه السلام

    روز نهم محرم : روز تاسوعا - حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام

    روز دهم محرم : روز عاشورا - حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام - حضرت زينب عليها السلام و شام غريبان

    روز يازدهم محرم : حرکت کاروان از کربلا

    روز دوازدهم محرم : ورود کاروان به کوفه



    دوم محرم ورود امام حسين به سرزمين كربلا (سال 61 قمري)



    هُرم سوزان كوير، بر خستگي كاروانيان نيشتر مي زند و بدن هاي خسته آن ها را مي آزارد. خورشيد غروب دوم محرم، آرام خود را در تنگناي افق جاي مي دهد. كاروان بر سينه تفتيده بيابان توقف مي كند. صدايي مي پرسد: اين جا كجاست؟ پاسخ مي آيد: اين جا كربلاست! آري، حسين (ع) به كربلا مي رسد و دل كوير را در تب و تاب مي اندازد. آسمان نيز، چهره در هم كشيده است. زمين بغض خود را فرو مي خورد. فرات بي صدا اشك مي ريزد و خارها خود را به دست نسيم گرم سرنوشت داده اند.

    امام حسين در روز ترويه يعنى هشتم ذى ‏حجه سال 60 قمرى از مكه معظمه به سوى عراق مهاجرت فرمود و پس از چند روز، لشكريان عبيدالله بن زياد به فرماندهى حر بن يزيد رياحى با آن حضرت مواجه شده و مانع حركت آن حضرت به سوى كوفه شدند. گرچه حر بن يزيد، مأموريت داشت با امام حسين برخورد شديد نمايد، وليكن رفتار وى با آن حضرت بر رفق و مدارا بود. به همين جهت‏ حر و لشكريانش در نماز جماعت امام حسين(ع) شركت مى ‏كردند و به خطبه ‏هاى دلنشين وى گوش جان مى‏ سپردند و اين دو سپاه، چند روز بدون هيچ‏گونه مشكلى در كنار هم بودند.

    اما عبيدالله بن زياد كه عطش فراوان براى جنگ با اباعبدالله الحسين داشت، نامه ‏اى به حر بن يزيد نوشت و وى را مأمور سخت‏گيرى بر امام حسين (ع) نمود. حر بن يزيد نيز طبق فرمان، راه را بر امام حسين و يارانش مسدود نمود و آنان را به سوى منطقه خشك و بى حاصل به نام كربلا هدايت كرد و در آنجا آنان را در محاصره خويش قرار داد.

    روز پنج شنبه دوم ماه محرم سال 61 هجرى امام حسين عليه السلام در يكى از نواحى نينوا به نام كربلا فرود آمد. قافله امام حسين چون به سرزمين كربلا رسيدند، آن حضرت پرسيد:

    اين زمين چه نام دارد؟ عرض كردند: كربلا.

    آن حضرت تا نام كربلا را شنيد، فرمود: اللهم اني اعوذ بك من الكرب و البلاء.

    فرمود: اين، موضع كرب و بلا و محل محنت و عنا است، فرود آييد كه اينجا منزل و محل خيمه‏ هاى ما است و اين زمين، جاى ريختن خون ما است و در اين مكان قبرهاى ما واقع خواهد شد. جدم رسول خدا مرا به اين امور خبر داد.



    روز بعد عمر بن سعد بن ابى وقاص زهرى با چهار هزار نفر از كوفه رسيد و در مقابل امام جاى گرفت. عمر بن سعد از قريش و از طايفه بنى زهره بن كلاب و خويش نزديك حضرت آمنه مادر بزرگوار رسول خدا (ص) بود. پدرش سعد بن ابى وقاص از پنج نفرى است كه در آغاز بعثت رسول خدا صلى الله عليه و آله بوسيله آشنايى با ابى ابكر به دين اسلام در آمدند و نام او در تاريخ اسلام و فتوحات اسلامى پر آوازه است.
    عمر بن سعد كسى نزد امام عليه السلام فرستاد كه چرا به عراق آمده ايد؟ امام در جواب فرمود: عراقيان خود مرا با نوشتن نامه خوانده اند اكنون اگر از آمدن من كراهت داريد به همان حجاز باز مى گردم. ابن سعد نامه اى به ابن زياد نوشت و آنچه را امام فرموده بود گزارش داد. ابن زياد گفت: اكنون كه چنگال هاى ما به سوى او بند شده است، اميد نجات و بازگشتن به حجاز دارد؟ ديگر گذشت و راهى براى وى باقى نمانده است.
    آنگاه به ابن سعد نوشت نامه ات راخواندم آنچه نوشته بودى فهميدم از حسين بن على عليه السلام بخواه كه خود و همه همراهانش با يزيد بيعت كنند و آنگاه كه بيعت به انجام رسيد، ما هرچه خواستيم نظر خواهيم داد. سپس نامه ديگرى از ابن زياد رسيد كه آب را به روى حسين و ياران وى ببند تا قطره اى از آن را ننوشند، و عمر بى درنگ عمرو بن حجاج را به فرماندهى چهار هزار سوار فرستاد كه ميان اباعبدالله و آب فرات حايل شدند و راه آب را بر امام و اصحابش بستند و اين پيش آمد و سه روز پيش از شهادت امام روى داد.

    امام عليه السلام از ابن سعد خواست كه با وى ملاقات كند و شبانه در ميان دو سپاه ملاقات كردند و مدتى با هم سخن گفتند. چون عمر بن سعد به اردوگاه خود بازگشت و نامه به ابن زياد نوشت كه خدا آتش جنگ را خاموش كرد و با هم توافق كرديم و امر امت به خير و صلاح برگزار شد، اكنون حسين بن على آماده است كه به حجاز برود و به يكى از مرزهاى اسلامى روانه شود و آنگاه جمله اى را به عنوان دروغ مصلحت آميز براى رام كردن ابن زياد نوشت. با رسيدن اين نامه ابن زياد نرم شد و تحت تاثير پيشنهادهاى ابن سعد قرار گرفت. اما شمر بن ذى الجوشن (لعنت الله عليه) كه حاضر بود گفت: اشتباه مى كنى، اين فرصت را غنيمت شمار و دست از حسين بن على كه اكنون بر وى دست يافته اى بر مدار كه ديگر چنين فرصتى به دست نخواهى آورد. ابن زياد گفت: راست مى گويى، پس خودت رهسپار كربلا باش و اين نامه را به ابن سعد برسان كه حسين و يارانش بدون شرط و تسليم شوند. آنگاه ايشان را به كوفه فرستاده و گرنه با ايشان بجنگد و اگر هم ابن سعد زير بار نرفت و حاضر نشد با حسين بن على بجنگد، تو خود فرمانده سپاه باش و گردن او را بزن و سرش را براى من بفرست.
    آنگاه به ابن سعد نوشت: من تو را نفرستادم كه با حسين بن على مدارا كنى و نزد من از وى شفاعت كنى، و راه سلامت و زندگى او را هموار سازى. اكنون ببين اگر خود و يارانش تسليم شدند آنها را نزد من بفرست، و اگر امتناع كردند بر آنها حمله كن تا آنان را بكشى و بدن ها را مثله كنى، اما عهد كرده ام كه او را بكشم و لگد كوب اسب ها كنم. اكنون اگر به آنچه دستور دادم عمل كردي، تو را پاداش مى دهم و اگر به اين كارها تن ندادى از كار ما و سپاه ما بركنار باش و لشكريان را به شمر بن ذى الجوشن واگذار كه به ما وى دستور داده ايم.

    اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد (ص) و آل محمد.




    تاسوعا
    سخن از قيام پيامبران، امامان و مصلحان بزرگ تاريخ بسيار است كه در اين ميان حسين(ع) جايگاه ويژه اي دارد. او شاهد و وارث تاريخي است كه در آن جنايت و بيداد و نيرنگ و فريب به نهايت رسيده است. او مي بيند كه اگر ساكت بماند همه چيز پايمال مي شود. اين است كه مراسم حج را نيمه كاره مي گذارد و به سوي شهادت مي رود. «تا به بشريت و به تاريخ بفهماند كه در حاكميت جور، حج مفهومي ندارد. تا شعار عدالت اجتماعي و قيام مردم به قسط به اجرا در نيايد، تا استعدادهاي خدايي انسان مجالي براي شكوفايي پيدا نكنند»، اسلام كه خود براي نجات انسان از اسارت و بردگي است وسيله اي مي شود براي توجيه استبداد و استثمار و مي بينيم كه در عاشوراي سال ۶۱ هجري جبهه باطل نه به نام دفاع از ارزش هاي بي ارزش خويش كه به نام دفاع از اسلام، با همه نيرو و توان خود در مقابل حسين(ع) صف آرايي كرد. و يك بار ديگر سايه هاي شوم ابليس، زر و زور و تزوير آشكارا با هم، هم پيمان شدند و فرزند پاك محمد(ص) ،علي(ع) و فاطمه(ع) را به عنوان كسي كه از دين خارج شده است محكوم و قتل او را توجيه شرعي مي كنند. حسين(ع) در صحراي نينوا مردانه مي ايستد و با خون خويش نهال آزادي و رهايي انسان و اسلام را آبياري مي كند و سپاه كفر به شكرانه اين پيروزي جشن مي گيرد، خيمه هاي حسين(ع) را به آتش مي كشد و زنان و فرزندانش را به اسارت مي برد.

    براي بزرگداشت آن حماسه، مسلمانان و آزادگان در سالگرد حماسه سازان عاشورا به سوگ مي نشينند.







    روز تاسوعا

    روز نهم ماه محرم كه معروف به تاسوعا است، آخرين روزى بود كه امام حسين عليه السلام و يارانش شبانگاه آن را درك كرده بودند و اين روز به شب عاشورا پيوند خورد. بدين جهت در نزد مسلمانان و محبان اهل بيت عليهم السلام از اهميت بالايى برخوردار است . مسلمانان تاريخ ساز ايران اسلامى همچون بسياری از مسلمانان سراسر گيتی، اين روز را منتسب به غيرت ا... و ساقی دشت کربلا، حضرت ابوالفضل العباس (ع) ميدانند، بسان روز عاشورا گرامى داشته و به سوگوارى مى پردازند.

    تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ايثار و ادب و دلاوري و وفا و حقگزاري عباس بن علي(ع) است و با گذشت بيش از هزار و سيصد سال ، هنوز تاريخ، روشن از كرامتهاي اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگي همراه است.

    آن سردار فداكار با لبي تشنه و جگري سوخته، پا به فرات گذاشت، امّا جوانمردي و وفايش نگذاشت كه او آب بنوشد و امام و اهل ‏بيت و كودكان تشنه كام باشند. لب تشنه از فرات بيرون آمد تا آب را به كودكان برساند.

    خود از آب ننوشيد و فرات را تشنه لبهاي خويش نهاد و برگشت و دستِ عطش فرات، ديگر هرگز به دامن وفاي عباس نرسيد. اين ايثار را كجا مي‏توان يافت و اين همه فداكاري مگر در واژه ميگنجد و با كلام قابل بيان است؟

    دستان ابواالفضل(ع) قلم شد و اين دستها براي آزادگان جهان علم گشت و عباس آموزگار بي بديل فتوّت و مردانگي در تاريخ شد. و چه به حق او را غيرت ا... العظميم ناميده اند.




    در اين روز مهم ، چند رويداد سرنوشت ساز در سرزمين كربلا واقع گرديد كه به آن ها اشاره مى كنيم:
    1- ورود شمر به كربلا

    شمر بن ذى الجوشن كه در دشمنى به اهل بيت عليهم السلام پيش قدم تر از ديگران بود و با حرارت ويژه اى در واقعه كربلا حضور بهم رسانيد، نامه شديد اللحن عبيدالله را در روز نهم ماه محرم به دست عمر بن سعد رسانيد و او را از منظور عبيدالله باخبر گردانيد.

    پسر سعد كه نسبت به صلح با امام حسين عليه السلام خوشبين بود و در اين راه تلاش زيادى به عمل آورده بود، يك باره در برابر نامه عبيدالله قرار گرفت و راه گريزى براى خود نيافت. او على رغم ميلش يا با امام حسين عليه السلام مى بايست نبرد مى كرد و يا فرماندهى را از دست مى داد و براى هميشه از دست يابى به حكومت رى محروم مى شد.

    پذيرفتن هر يك از اين دو راه براى او دشوار بود، ولى حب رياست و هواى نفس ، چنان بر وى غلبه يافته بود كه بدون در نظر گرفتن قيامت و موقعيت دينى و اجتماعى امام حسين عليه السلام و قرابت وى با پيامبر صلى الله عليه و آله ، راه نخست را انتخاب كرد و با اين نيت كه مى توان امام حسين عليه السلام را به شهادت رسانيد ولى پس از آن ، توبه كرد و در پيش ‍ گاه جدش محمد مصطفى صلى الله عليه و آله درخواست بخشش نمود؛ ولى اگر حكومت رى را از دست بدهد، هرگز به آن نخواهد رسيد، تصميم گرفت كه فرمان عبيدالله را اجرا كند و با امام حسين عليه السلام به نبرد بپردازد. به همين جهت سپاهيانش را آرايش داد و آنان را آماده حمله نمود.



    2 – امان نامه براى ابوالفضل العباس عليه السلام

    شمر، كه فرمانده پيادگان قشون عمر بن سعد و از عناصر كليدى و پليد واقعه كربلا بود، در عصر روز تاسوعا، امان نامه اى از عمر بن سعد براى چهار فرزند رشيد و دلاور ام البنين عليهاالسلام يعنى عباس ، عبدالله ، جعفر و عثمان از برادران پدرى امام حسين عليه السلام آورد تا آنان را از سپاه خداجوى و حقيقت طلب امام حسين عليه السلام جدا سازد.

    ام البنين ، همسر حضرت على عليه السلام داراى چهار فرزند دلاور و فداكار بود كه همگى در ركاب برادر و امامشان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام در كربلا حاضر بودند.
    حضرت عباس عليه السلام كه بزرگترين آنان است ، از شهرت به سزايى برخوردار بود. وى به خاطر جمال زيبا، قامت موزون ، دلاورى ، غيرت و شجاعت بى مانندش ، به (( قمر بنى هاشم )) معروف شده بود.

    ام البنين از قبيله بنى كلاب بود كه شمر بن ذى الجوشن نيز به همين تبار انتساب پيدا مى كرد. بدين جهت در عصر تاسوعا به نزديكى خيمه گاه امام حسين عليه السلام آمد و با صداى بلند فرياد زد: خواهرزادگانم كجايند؟

    امام حسين عليه السلام كه منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود: پاسخ شمر را بدهيد. اگر چه او فاسق است و ليكن با شما قرابت و خويشى دارد.

    حضرت عباس عليه السلام به همراه سه برادر خود، در نزد شمر حاضر شدند و از او پرسيدند: حاجت تو چيست؟ شمر گفت : شما خواهرزادگان منيد. بدانيد تا ساعتى ديگر شعله هاى جنگ برافروخته مى گردد و از ياران حسين بن على عليه السلام زنده نمى ماند. من براى شما امان نامه اى از عمر بن سعد آوردم. شما از اين ساعت در امان هستيد، مشروط بر اين كه دست از يارى برادرتان حسين عليه السلام برداريد و سپاهيانش را ترك كنيد.

    حضرت عباس عليه السلام كه كانون وفادارى و معدن غيرت بود، بر او بانگ زد: بريده باد دست هاى تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات . اى دشمن خدا، ما را دستور مى دهى كه از ياران برادر و مولايمان حسين عليه السلام دست برداريم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاك آنان درآوريم . آيا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله امانى نيست؟

    شمر از پاسخ دندان شكن فرزندان ام البنين ، خشمناك شد و به خيمه گاه خويش برگشت . هم چنين روايت شده است : در ميان سپاه عمر بن سعد، فردى بود به نام ((عبدالله بن ابى محل بن حزام )) كه برادرزاده ام البنين عليهاالسلام بود. وى هنگامى كه با خبر شد عمه زادگانش (عباس ، عبدالله ، جعفر، عثمان ) در ميان سپاهيان امام حسين عليه السلام حضور دارند، امان نامه اى از عمر بن سعد براى آنان گرفت و به واسطه غلامش ((كزمان )) براى آنان ارسال كرد. او ، فرزندان ام البنين عليهاالسلام را صدا زد و آنان را امان نامه پسر دايى شان باخبر گردانيد. حضرت عباس عليه السلام و برادرانشان به وى گفتند: به پسر دايى ما سلام برسان و بگو كه ما نيازى به امان نامه شما نيست . امان خدا، بهتر است از امان شما.


    3- فرمان حمله عمومى

    عمر بن سعد، پس از دريافت نامه عبيدالله بن زياد، احساس كرد، اگر در مبارزه با امام حسين عليه السلام تعلل بورزد، موقعيت خويش را از دست خواهد داد و شمر به جاى او به فرماندهى سپاه خواهد رسيد. بدين جهت در عصر تاسوعا بدون هيچ گونه اخطار قبلى و با دست پاچگى تمام فرمان حمله عمومى به سوى خيمه هاى امام حسين عليه السلام را صادر كرد.

    وى با گفتن (( يا خيل الله اركبى و بالجنة ابشرى )) تلاش ‍ نمود تا كردار خويش را بايسته جلوه دهد و روحيات متزلزل سپاهيان خويش را تقويت كند، تا مبادا در نبرد با فرزند زاده رسول خدا صلى الله عليه و آله دچار سردرگمى و سستى و پراكندگى گردند. سپاه كفر پيشه عمر بن سعد، يك پارچه به حركت درآمده و به سوى خيمه هاى امام حسين عليه السلام هجوم آوردند.

    امام حسين عليه السلام در اين هنگام خيل عظيم سپاهيان دشمن را در روبروى خيمه هاى خود مشاهده نمود.

    آن حضرت ، بلادرنگ برادرش عباس ين على عليه السلام را طلبيد و وى را به همراه بيست تن از ياران فداكارش چون زهير بن قين و حبيب بن مظاهر به سوى سپاه دشمن فرستاد، تا عمر بن سعد را ملاقات كرده و علت آتش افروزى هاى بى حاصل آنان را جويا گردند. حضرت عباس عليه السلام به همراه ياران امام حسين عليه السلام به سپاهيان دشمن نزديك شد و از سركردگان آنان پرسيد:

    منظور شما از اين حركت بى جا و غوغاها چيست؟ آنان پاسخ دادند: از امير عبيدالله بن زياد فرمان آمده است كه بايد بر شما عرضه كنيم و آن اين است كه يا در طاعت او درآييد و با وى بيعت كنيد و يا آماده نبرد سرنوشت ساز باشيد!

    حضرت عباس عليه السلام فرمود: پس قدرى تامل كنيد تا من اين گزارش را به سرورم حسين عليه السلام برسانم .

    حضرت عباس عليه السلام ، پيام دشمن را به امام عليه السلام رسانيد. امام حسين عليه السلام به وى فرمود: به سوى ايشان برو و از آنان مهلت بخواه كه امشب را صبر كنند و كار نبرد را به فردا واگذار كنند. چون دوست دارم در شب آخر عمرم مقدارى بيشتر به نماز و عبادت بپردازم و خدا مى داند كه من به راز و نياز با وى و نيايش در درگاهش چه قدر علاقمندم .

    حضرت عباس عليه السلام مجددا پيام امام حسين عليه السلام را به دشمن رسانيد. عمر بن سعد كه مظنون به مسامحه كارى شده بود و شمر را رقيب خود مى ديد، از درخواست امام حسين عليه السلام سرباز زد و گفت: براى حسين ، ديگر مهلتى نيست !

    ليكن برخى از فرماندهان سپاه ، از جمله قيس بن اشعث و عمر بن حجاج بر او اعتراض كرده و گفتند: اگر سپاهيان كفر و شرك از ما مهلت مى خواستند، ما دريغ نمى كرديم ولى مهلت دادن به فرزند زاده رسول خدا صلى الله عليه و آله دريغ مى ورزيم؟ لازم است او را مهلت دهيد. عمر بن سعد، ناگزير درخواست امام حسين عليه السلام را پذيرفت و پيام داد كه يك شب را به شما مهلت دادم ولى بامدادان فردا اگر بر فرمان امير، سر طاعت فرود نياوريد، فيصله كار را به شمشير مى سپاريم . در اين هنگام ، آرامش نسبى حاكم گرديد و هر دو سپاه به خيمه گاه خويش برگشته و منتظر فرا رسيدن روز بعد شدند


    عاشوراي حسيني



    روزها رازهايي درسينه دارند كه تقديم روشن بينان مي شود . آنهايي كه چشم هاي خود را به روشنايي مي بندند توانايي نگريستن به خورشيد بر آمده روز را ندارند. رازدانان روزها از حادثه ها عبرت مي آموزند و بر واقعه ها با ديده تعبير مي نگرند، آيات نيك را شاكرند و بر نشانه هاي هيبت و عسرت صابر. زيرا شكر به فراخي و صبر به تنگي نشان خردمندي است.

    عاشورا ، دهم ماه محرم ، روزپيروزي خون برشمشير است. غلبه فرياد مظلوم بر عربده كشي ظالم تا بن دندان مسلح پيروزي و نصرتي كه هلهله كنان كوفي و شامي آن را با چشمان بسته به آفتاب خود نديدندو از بالاي نيزه بردن آفتاب شادمان و خرسند شدند، درحالي كه نمي دانستند باخود رايت پيروزي حسين شهيد (ع) را به دوش مي كشند و با هلهله خويش كوس رسوايي خود رابر كوي و برزن مي زنند.



    امروز ، تاريخ پيروزي حسين بن علي (ع) را به گواهي نشسته است، پيروزيي كه از بستر جهاد و متن خون شكوفا شد و آرمانهاي والاي اورا با جريان تاريخ نسل به نسل بشري واگويه كرد.

    حماسه‌ي عاشورا سر فصل عشق و شور و عرفان بزرگ مردان الهي و نشان آفرينش عزت و اقتدار و آرمان گرايي بزرگ زناني است كه حيات اسلام ناب محمدي (ص) و آزادگي و آزادي را امداد جاودانه پايمردي و استقامت خود ساخته اند، نهضت حسيني و انقلاب فياض و جوشان عاشورا يك بعثت بدون وحي و شكفتن گلبانگ توحيد در چكاچك شمشير بر بلنداي سر نيزه هاست،‌كربلا عرصه انفجار نور و ظهور حماسه از يك سو و تبلور قساوت و حد اعلاي فاجعه از طرف ديگر است و نينوا سرزميني بي مانند براي نمايش تمامي عشق بر پرده هستي است،‌ واضح است كه دايره آفرينش را بي كربلا وجودي نيست منظومه معارف عارفان و سير سالكان الي الله و جهاد مجاهدين في الله و مجاهده عالمان في سبيل الله را بي حسين (ع) و زينب در باغ خاطر نمي توان گذراند. به راستي اگر معمار ازل در خزانه خارج از وصف آفرينش، گوهري چون حسين (ع) و مرواريدي چون زينب (س) نداشت، كار كدامين نبي به كمال مي رسيد و راه كدامين رسول به نهايت پيوند مي خورد؟ حسين و عاشورا و زينب ناموس دهر و باعث بقاي هستي و تداوم راه پاكان و صالحان براي هميشه تاريخ بشر هستند، از پيامبران اولوالعزم تا مردمان عادي همه در جستجو و رهپوي مردان و زنان روزگار و سرزميني هستند كه پرچم هدايتشان در دستهاي استوار زينب (س) و نهال آرزويشان در چشمه سار هميشه جوشان حسين (ع) استقرار يافته و نور خود را در چهره‌ي گلگون عاشورا به نظاره مي نشينند.

    &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&& &&&
    عزیزان می توانند با مراجعه به این سایت((www.aviny.com)) از دانلودها سخنرانی و غیره بهره ببرند در پناه حق.

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 87 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1386-10-02
    نوشته ها
    95
    امتیاز
    5,556
    سطح
    48
    Points: 5,556, Level: 48
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 40 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با محرم ...

    سلام دوست گلممعشوق همینجاست
    همی نقدر که بهت بگم من 17سالمه و اینقدر سنمو بالا و پائین نبرین
    این هم مطالبی که می خواستین:

    در محرم سینه ها غرق ملالی دیگر است
    جاری از چل چشمه دلها زلالی دیگر است

    با حلولش برنخیزد جز فغان از عاشقان
    طاق ابروی محرم را هلالی دیگر است

    بس که لحظه لحظه هایش سرخ و عاشورایی است
    سیر شیون کردنش امر محالی دیگر است

    لحظه ای با لحظه هایش اشک حرمان ریختن
    نیست ناممکن ولی محتاج حالی دیگر است

    ماتمش اطفال را سازد چو زالان سوگوار
    در غمش هر شیرخواری شیر زالی دیگر است

    چند روزی با علم نی اسبها را هی کنند
    کودکان را در محرم قیل و قالی دیگر است

    هیچ کس چون ما نگیرد ماتم این ماه را
    با محرم شیعیان را اتصالی دیگر است

    تشنه یک سینه ی سیرم، مرا بسمل کنید
    بال بال مرغ بسمل، بال بالی دیگر است

    عزتی گرهست جز" هیهات منَ الذِله" نیست
    درس عشق آموختن کسب کمالی دیگر است

    هرچه داریم از حسین(ع) و عشق او داریم ما
    هرچه داریم از ابولفضل(ع) با وفا داریم ما

    هرچه داریم از شیر زن کربلا داریم ما



    پس بیاید جان و دل را عاشورایی کنیم

    در عزای عزیز زهرا(س) سوگواری کنیم

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 اردیبهشت 88 [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1386-8-14
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,224
    سطح
    51
    Points: 6,224, Level: 51
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    176

    تشکرشده 192 در 78 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: با محرم ...

    سلام به تمام دوستان
    &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
    کاروان کربلا
    شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
    روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
    گاز حریم کعبه جدش به اشکی شست دست
    مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
    می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
    بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
    پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
    اشک و آه و عالمی هم در قفا دارد حسین
    بسکه مهملها رود منزل به منزل با شتاب
    کس نمی داند عروسی یا عذا دارد حسین
    رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
    تا بجایی که کفن از پوریا دارد حسین
    بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
    ورنه این بی حرمتیها کی روا دارد حسین
    سواران ؛ پروانگان شمع رخسارش ولی
    چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین
    سر بقاچ زین نهاد؛ راه پیمای عراق
    می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین
    در وفای عهد را با سر کند سودا ولی
    خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
    دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
    با کدامین سر کند ؛ مشکل دوتا دارد حسین
    سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
    هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
    آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
    عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
    دشمنش هم آب می بند به روی اهل بیت
    داوری بین با چه قومی بیحیا دارد حسین
    ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای
    گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
    دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
    با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
    شمر ؛ گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
    جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

    &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
    التماس دعا

  6. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 آذر 89 [ 11:10]
    تاریخ عضویت
    1386-7-02
    نوشته ها
    548
    امتیاز
    13,995
    سطح
    76
    Points: 13,995, Level: 76
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    496

    تشکرشده 507 در 236 پست

    Rep Power
    71
    Array

    RE: با محرم ...

    سلام ،
    با تشکر از بهاره به خاطر شعر زیبایی که پست کردند .
    ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^


    سائلی بی دست و پایم راه را گم کرده ام
    عبد کوی هل اتایم راه را گم کرده ام

    بس که دوری جستم از این بارگاه باصفا
    آستان صاحب درگاه را گم کرده ام

    آشنایم نیستم از فرقه ی بیگانگان
    چند روزی دلبر دلخواه را گم کرده ام

    دردهایم را نگفتم چند گاهی با طبیب
    شد دلم بی یار و چاه را گم کرده ام

    قدر عشقت را ندانستم شدم مشغول خویش
    خیمه ی زیبای ثارالله را گم کرده ام

    گوش جان نسپرده ام بر یا لثارات الحسین
    راه قرب کوی آن خونخواه را گم کرده ام

    در شب تاریک هجران چشم دل را بسته ام
    کور دل هستم که نور ماه را گم کرده ام

    کربلا کوته ترین راه است تا درگاه دوست
    با که گویم این ره کوتاه را گم کرده ام

  7. کاربر روبرو از پست مفید 108 تشکرکرده است .

    108 (پنجشنبه 20 دی 86)

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 مهر 90 [ 18:15]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    73
    امتیاز
    6,490
    سطح
    52
    Points: 6,490, Level: 52
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    85

    تشکرشده 91 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با محرم ...

    سلام
    00000000000000

    جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
    گشتند بی عماری محمل شتر سوار

    با آنکه سر زد این عمل از امت نبی
    روح الامین ز روی نبی گشت شرمسار

    و انگاه ز کوفه خیل حرم رو به شام کرد
    نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد

    در حرب گاه چون ره آن کاروان فتاد
    شور نشور واهمه را در گمان فتاد

    هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند
    هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد

    هر جا که بود آهویی از دشت پا کشید
    هر جا که بود طائری از آشیان فتاد

    شد وحشتی که شور قیامت بگرد رفت
    چون چشم اهلبیت بر آن کشته گان فتاد

    هر چند بر تن شهدا چشم کار کرد
    بر زخمهای کاری تیر و سنان فتاد

    آنگاه چشم دختر زهرا در آن میان
    بر پیکر شریف امام زمان فتاد

    بی اختیار نعرهء هذا حسین از او سر زد
    چنانکه آتش از آن در جهان فتاد

    پس با زبان پر گله آن بضعه البتول
    رو در مدینه کرد که یا ایها الرسول

    این کشته فتاده به هامون حسین توست
    وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

    آن نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
    دود او زمین رسانده بگردون حسین توست

    این ماهی فتاده به دریای خون که هست
    زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

    این خشک لب فتادهء ممنوع از فرات
    کز خون او زمین شده جیحون حسین توست

    این غرقهء محیط شهادت که روی دشت
    از موج خون او شده گلگون حسین توست

    این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه
    خرگاه از این جهان زده بیرون حسین توست

    این قالب طپان که چنین مانده بر زمین
    شاه شهید نا شده مدفون حسین توست

    پس روی در بقیع و به زهرا ختاب کرد
    مرغ هوا و ماهی دریا کباب کرد

    کی مونس شکسته دلان حال ماببین
    ما را غریب و بی کس و بی آشنا ببین

    اولاد خویش را که شفیعان محشرند
    در ورطهء عقوبت اهل جفا ببین

    تن های کشته گان همه درخاک و خون نگر
    سرهای سروران همه برنیزه ها ببین

    این تن که بود پرورشش در کنار تو
    غلطان به خاک معرکهء کربلا ببین

    یا بضعه الرسول ز ابن زیاد داد
    کو خاک اهلبیت رسالت به باد داد

    00000000000000000000000000000
    التماس دعا

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 خرداد 90 [ 13:27]
    تاریخ عضویت
    1386-10-09
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,937
    سطح
    39
    Points: 3,937, Level: 39
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با محرم ...

    امشب به حرمت دلای عاشقتون برای ما هم دعا کنین !!!!!

  10. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 87 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1386-10-02
    نوشته ها
    95
    امتیاز
    5,556
    سطح
    48
    Points: 5,556, Level: 48
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 40 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با محرم ...

    باز از راه محرم غم رسید
    بر زمین و آسمان ماتم رسید

    این هلال قد کمان دیگر است
    "لیتنا کنا معک" اندر سر است

    خرقه ها را بار دیگر تن کنید
    آتشی در قلب این خرمن کنید

    طبل و شیپور عزا را سر دهید
    هفت اقلیم عطش را در دهید

    سینه از درد فراغت خسته است
    دل به روی غیر تو او بسته است

    هیچ دانی در دلم جا کرده ای؟
    عرش حق شش گوشه برپا کرده ای؟

    عشق بازی با تو معنا می شود
    نور حق با تو هویدا می شود

    السّلام ای شاه مظلوم و غریب
    السّلام ای "آیه ی امن یجیب"

    السّلام ای نور چشم مصطفی
    السّلام ای "خامس آل عبا"


    --------------------------------------------------------------&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&---------------
    چون پاره سنگی ، عاشقم

    به گنجشکی هراسان
    و هر بار نا امید
    بر می گردم به خاک
    بر می گردم به خویش
    نا امید و نیازمند
    زبانه می کشد آغوشم
    به سویت
    از تو دور افتادم

    در بی مجالی و لالی
    به کاغذ آتش رسیده می مانم
    جدا شده ای از نخ نگاهم
    چون بادکنک ماه

    سال هاست از کرشمه و باران تو میگذرم
    بی چتر و بارانی
    در سایه پنهان میشوم
    در گریه پیدا
    هرچه هستم از تو دورم ، دور



    ایستاده ای
    در باران و بوسه
    با تپش گنجشکی در سینه

    دوستت دارم
    دوستت دارم و یکریز می بارم
    بر شوره زار چترها و کلاه ها
    بر عطر ها و پلاک ها
    بر ترانه های باقیمانده در تب سرد خاک
    بی پرنده ترین درخت
    بی ستاره ترین آسمان

    دوستت دارم
    دوستت دارم و می بارم بر لبان تو
    که آشیانه ی بوسه بود و لبخند
    در برکه های کوچک زمین
    به جستجوی تو
    با یاقوت گوشواره هایت
    از آن عقیق گمشده بگو

    پرنده فروش رنگین کمان من
    گل گیسویت ماه نقره ای
    رد ابرویت عصاره ی شب
    به من نگاه کن
    با چشمی که کمیندار ماه است
    به من نگاه کن



    آهسته تر از بوی گل ، با تو سخن می گویم
    آرام تر از عطر شبنم و برگ
    به بوی تو آویخته ام

    آه گل ناز
    چقدر از تماشای تو خالی بوده ام
    چقدر از تمنای تو سرشار
    باغ بی نام و نشانی بودم
    رها شده در فراموشی و خاموشی
    به نوازش سر انگشت عطر تو بر خاستم از خواب

    آه گل ناز
    دست خواهش کودکانه ام قد می کشد تا ساقه ات
    آه گل ناز
    در آخرین شاخه ایستاده ای با دامانی چیده
    عطر افسونگر



    آب اگر چه بی صدا ترین ترانه بود
    تشنگی بهانه بود
    من به خوابهای کوچک تو اعتماد داشتم
    چشمهای عاشق تورا بیاد داشتم
    می وزید عطر سیب
    سمت خوابهای ساده و نجیب
    من به جستجوی تو
    در هوای عطر موی تو
    رفت و آمد کبود گاهواره ها
    زیر چتر روشن ستاره ها

    تا هنوز عاشقم
    تا هنوز صبر می کنم
    ابر می رسد
    باد مویه می کند
    چکه چکه از گلوی ناودان
    یاس تازه می دمد

    تا هنوز تشنه ام
    تا هنوز تشنگی بهانه است
    آب بی صدا ترین ترانه است
    تا هنوز عاشقم
    تا هنوز صبر می کنم

  11. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 آذر 88 [ 20:13]
    تاریخ عضویت
    1386-9-26
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    19,653
    سطح
    88
    Points: 19,653, Level: 88
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    513

    تشکرشده 537 در 283 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: با محرم ...

    بوی محرم که میاد خیمه و پرچمش میاد


    فرشته از تو آسمون برای ماتمش میاد


    مسافرهای کربلا دارن میرن به مهمونی


    دل رو بزن به قافله اگه میخوای جا نمونی


    توی صف زنجیر زنها آقا تماشات میکنه


    اگه یه قطره عاشقی وصل به دریات میکنه


    کنار هر سقا خونه به تشنه ها آب بنوشون


    بچه های کوچولو رو لباس سقا بپوشون


    وقتی که مشکی میپوشی فاطمه از راه میرسه


    میگه فرشته ها بیاین داره میره حسینیه


    غذای نذری رو ببین چه عطری داره تو کوچه


    مردم براش میمیرن تا ببرن تو هر خونه


    آقا امام رضا دوست داره اون فردی که


    امام حسین بهش بگه شفاعتش با من بوده

  12. کاربر روبرو از پست مفید زیبا. تشکرکرده است .

    زیبا. (جمعه 04 آذر 90)

  13. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 11 آذر 91 [ 05:41]
    تاریخ عضویت
    1386-10-06
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    5,078
    سطح
    45
    Points: 5,078, Level: 45
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    299

    تشکرشده 328 در 117 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: با محرم ...

    با سلام

    (( میزان مردی))

    جوهر عنوان مردی زینب است روح وجسم وجان مردی زینب است

    برترین مردان عالم را بگو برترین میزان مردی زینب است
    تصاویر پیوست شده
    • نوع فایل: jpg 123.jpg (47.2 کیلو بایت, 95 نمایش)


 
صفحه 1 از 12 1234567891011 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.