به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 مهر 95 [ 15:50]
    تاریخ عضویت
    1395-2-13
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    44
    سطح
    1
    Points: 44, Level: 1
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Posticon (5) همسرم بمن گفت طلاق بگیر...

    من به مشکل برخوردم....عقدیم.....هفت ماهه میگذره
    اوایل خیلی خوب بود...ازدواج ما سنتی بود.....از همون اول مادرشوهرم دخالت کرد تو بیرون رفتنامون که بیرون میریم پول خرج میشه شوهرم دوهفته سه هفته یه بار منو میبرد بیرون ولی خیلی یواشکی هزینه ای هم نداشتیم در حد ابمیوه پیتزا
    همسرمم کارمنده....
    مادرش جلوی من خیلی خودشو کنترل میکنه...ولی از پشت چنان خنجر میزنه که نمیتونی بلند بشی دعواهای شدید پیش میاد
    مثلا خبرکشی میکنه از طرف فامیل من برای شوهرم .....مثلا از شوهرم طلا خواسته بودم گفته بوده که عروس خاله هاش طلا ندارن چرا این طلا میخواد نذاشته بود شوهرم برام طلا بخره...یا فهمیده بود چندتا از عروسای فامیل با مادرشوهرم زندگی میکنن میگفت بیان بالای خونه مارو بسازین زندگی کنیم که با شارلاتان بازیام نذاشتم
    از وقتی همسرم ازدواج کرده بیشتر تو خانوادشون اومده اخه ده ساله به خاطر کارشو درسش جدا بوده....وابتسگی به مادرشئ خانوادش پیدا کرده.
    تا اینکه هفته پیش رسید به یه موضوعی جالب...دوست صمیمی من شب عروسیش بعلت نوع پردش خون نیومده بودو دستشو شوهرش میبره و میده مادرش دستمالو. به همسرم گفتم حاضری بخاطر من چنین کاری بکنی؟ قصدم واقعا شوخی بود چون من رفته بودم برگه سلامت گرفته بودم...همسرم گفت اره.....ازونجایی که نخود تو دهن همسرم خیس نمیخوره و من میفهمم مردا خنگن مگر بواسطه مادرو خواهرشون تحریک بشن مادرش بهش پیشنهاد داد که پریسارو ببر دکتر....همسرم بمن گفت بریم دکتر زنان خیالمون جمع بشه.من اصلا از همسرم توقع نداشتم.و اطمیمنان داشتم که کسی این پیشنهادو داده....الان یه هفتست که دعوا داریم....منم دوباره رفتم دکتر و سالم بودم...مادرم وقتی شنید خیلی عصبی شد و رنگ زد به مادرشوهرم....با تمام وقاحت گفت خب بره دکتر چه اشکال داره اکه سالمه اینا شادیه!!!! مادرمم صداشو برد بالا گفت واسه ما غمه.....پسرت شش ماه اومده کنار دخترم خوابیده...رسما زنشه...بعد بهش شک کرده....خلاصه نسبتا دعوا شدو ماردم گفت دیگه پسرتون حق نداره بیاد اینجا تا وقت عروسی....شوهرمم ازین کلمه ناراخته که مادرم گفته....اخه خودمم از مادرم خواستم.....خیلی به ما برخورد....میدونم خانوادشخیلی سنتی هستن ولی چون شوهرم تحصیلکردست توقع نداشتم
    دعوا بین ما بالا گرفت و اون منت کشی میکرد ازمن اما همش میگفت دلم چرکی شده بیا بریم خودمون دوتا دکتر
    من چون میخواستم زندگیمو ادامه بدم گفتم بیا بریم دکتر خلاصه رفتیمو من کاملا سالم بودم.تا نشستم تو ماشین ایشون گفتن باید ازهم جدا بشیم
    شش ماهو نیمه ما هی قهرو آشتی داریم باهم
    تفاوت داریم
    مهریتم میدم
    منم گریه کردم گفتم اگه میخواستی طلاق بدی چرا من وبردی پس....خیلی ناراحت شدم حلقشو پس دادم ولی دعوام کرد گفت دستت کن وگرنه میندازم بیرون....شبش بهش زنگ زدم و گفتم که چرا گفتی طلاق....گفت نه من اگه میخواستیم طلاق بدم امروز میدادم....میخوام مثل خودت باشم....باید روت فکر کنم ببینم میتونم زندگی باهات بکنم یانه
    خیلی دلم گرفته
    چکار باید بکنم
    ما تو بعضی چیزا تفاوت داریم بعضی چیزام تفاهم
    از لحظ فرهنگی و اخلاقی تفاوت داریم
    اون محتاطه من بی کله
    اون سنگینه من سبک....ساده زیسته... ولی من دوست دارم یکم تجملاتی تر باشم....همسرم همش میگه ما بنده خداییم چرا فخر فروشی کنی
    دوست داره همش من چادر سرم کنم منم میکنم ولی وقتی زورم میکنه بدم میاد....دوست دارم آزادم بذاره


    اینا اختلافای ماست....ببخشید حرف زدم
    ازتون راهنمایی میخوام باهاش بمونم یانه
    درضمن من 23 سالمه و ایشون 30 سال

  2. کاربر روبرو از پست مفید elnasamare تشکرکرده است .

    monir11 (سه شنبه 14 اردیبهشت 95)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    دوست من، آروم باش و سعی کن مشکلت رو واضح تر بیان کنی.

    الان مشکل بین شما به جز قضیه گواهی سلامت چیه؟ اگر مشکلات دیگه ای دارید، می تونید با مثال تعریف کنید؟

    شکایت ها و گلایه های همسر شما ازتون چیه؟ اگر الان پای حرف های ایشون بشینیم، ایشون چی می گن؟

    گفتید که:

    >
    خلاصه رفتیمو من کاملا سالم بودم.تا نشستم تو ماشین ایشون گفتن باید ازهم جدا بشیم

    قبلش گفتگوی دیگه ای بین شما انجام شد، یا ایشون بی مقدمه این بحث رو پیش کشیدند؟

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 مهر 95 [ 15:50]
    تاریخ عضویت
    1395-2-13
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    44
    سطح
    1
    Points: 44, Level: 1
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    بله...ایشون همش میگن تو بمن کم محبتی.....مردی منو زیر سوال میبری....اخه گاهی یه کارایی میکمه که بنظرم پوچه......
    قبلش بله من گفته بودم تو شکاک شدی بمن باید بریم پیش مشاور.....مشکل دارم باهات.اگه باهم سازش داشتیم ازدواج میکنیم.....حالا یه جوری کینه کرده

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 مهر 95 [ 15:50]
    تاریخ عضویت
    1395-2-13
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    44
    سطح
    1
    Points: 44, Level: 1
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    کسی نیست منو کمک کنه

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    عزیزم کدوم کارهاش به نظرت پوچه؟ به کدوم رفتارهات دقیقا اعتراض داره؟ می تونی چند مورد رو مثال بزنی و تعریف کنی؟

    وقتی که شما گفتی که اگر سازش داشتیم ازدواج می کنیم، این پیام رو منتقل کردی که نسبت به ادامه ی زندگی مردد شدی. دقیقا جواب ایشون که گفتند که "
    میخوام مثل خودت باشم....باید روت فکر کنم ببینم میتونم زندگی باهات بکنم یانه
    " هم اینو نشون می ده.

    این قسمت حرفت که می گی مردها خنگند و مادر و خواهرش بهش این حرف رو زدند برای من خیلی روشن نیست. اگر صرفا دارید حدس می زنید که این توصیه از ناحیه ی اونها به همسرتون شده، لطفا دیگه این کار رو نکنید. خیلی از مردها هم کاملا دقیق از جزئیات این مسائل مطلع هستند و نیازی ندارند که از خانوادشون تو این زمینه ها آموزش بگیرند.

    توصیه من به تو اینه که 1) هر حرفی رو به صورت مثبت بیان کنی. مثلا می تونستی به همسرت بگی برای اینکه پایه های زندگیمون محکم تر بشی و بتونیم همسران بهتری برای هم باشیم به مشاور مراجعه کنیم تا دوباره این اتفاق های تلخ پیش نیاد.

    2) هردوتون باید سعی کنید که اختلافاتتون رو فقط و فقط بین خودتون نگه دارید و به بقیه اعضای خانواده و دوستان نرسه. یعنی حتی تو مشاجرات هم رازدار هم باشید. مادر شما از کجا متوجه شد که همسرتون همچین تقاضایی از شما داره؟ چه دلیلی داشت که شما ایشون رو در جریان گذاشتید؟

    3) حرف هایی که باعث تحریک حسادت و غیرت همسرتون می شه رو حتی به شوخی هم نباید بزنید چون این شوخی ها هستند که بذر شک و بدبینی رو تو ذهن طرف مقابل می کارند. مثلا اگر مردی در مورد ازدواج مجدد شوخی کنه حتما دل همسرش ازش چرکین می شه.

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 13:14]
    تاریخ عضویت
    1392-4-28
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    5,299
    سطح
    46
    Points: 5,299, Level: 46
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    109

    تشکرشده 177 در 70 پست

    Rep Power
    22
    Array
    ....من میفهمم مردا خنگن مگر ....


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.