به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 اردیبهشت 95 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1393-8-04
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,208
    سطح
    19
    Points: 1,208, Level: 19
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 شوهرم از خانوادم متنفره

    سلام.نمی دونم از کجا باید شروع کنم.این اولین باره برای کسی درد و دل میکنم.نگران زندگیم هستم.لطفا راهنماییم کنید.
    من و همسرم ۲۸ ساله ایم.یکسال و نیمه عروسی کردیم.۲ سال هم عقد بودیم.خانواده ام اعتقادات مذهبی ندارند اما همسرم و خانوادشون مومن و مقید هستند.از همون ابتدا با همسرم راجع به این موضوع به تفاهم رسیدیم و به خواست خودم راه و روش زندگیمو تغییر دادم.مشکلات از اینجا شروع شد.خانوادم فکر میکنن بخاطر همسرم اینکارو کردم،آدم تو سر خوری هستم،هر چی همسرم بگه گوش میکنم،میگن شوهرت تورو از ما جدا کرد،....‌
    یه جورایی نسبت به همسرم جبهه گیری میکنن و چون خیلی دوسش دارم هرچی جلوم ازش بد میگن من بیشتر اذیت میشم و دوست ندارم برم بهشون سر بزنم.
    مشکلات سر جهیزیه و عروسی به اوج خودش رسید.پدر شوهرم بهمون خونه داده،عروسی مفصل گرفتن برام.همه چی در حد عالی.اما پدرم سر جهیزیه از نظر همسرم لجبازی کرد.منم حق دادم به شوهرم.
    رفت و آمد همسرم قطع شد.من از داییم خواستم وساطت کنه و ...
    الان هر ده روز یا دو هفته یه شام میریم خونمون.یه جوری دوری و دوستی فقط.
    حالا یک هفتست با هم قهریم سر اینکه من اگر تنها رفتم خونمون سر بزنم نباید بابام منو برسونه.منم قاطی کردم دیگه گفتم این حرفت بی معنیه.....
    خیلی چیزای دیگه هست که رابطه همسرمو با خانوادم سرد کرده.اما منم خسته شدم.دوست دارم با شوهرم برم و بیام.
    شوهرم میگه اگه یه روز ما از هم جدا شیم مقصر خانواده تو هستند....
    حالا من چیکار کنم؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 تیر 96 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1394-3-26
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    2,173
    سطح
    28
    Points: 2,173, Level: 28
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 83 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من خودم سالی دو یا سه بار شوهرم میاد خونمون درصورتی که با بابامینا یه خیابون فاصله داریم. من هرروز شوهرم میخاد بره سرکار میبرتم و میارتم اصلا تو خونه هم نمیاد .
    خونوادم هم دوستش دارند و فوق العاده به هم احترام میزارند.
    ما تو دوران عقد به دلیل همین تفاوت فرهنگی توی هر رفت و آمدی که با هم داشتیم همش میگفت بابات اینو گفت مامانت این کارو کرد. دعوا میشد. ولی حالا خیلی اوضاع خوبه. زندگیت مهم تره واجب نیس مثل بقیه باشی ببین صلاح زندگیت توی چیه همون کارا بکن. بعضی وقتا شرایط ایجاب میکنه دوری و دوستی باشه. منم پیش هر دو طرف میون داری میکنم و خوبه همدیگه رو براشون میگم .

  3. کاربر روبرو از پست مفید 2pashimoon تشکرکرده است .

    نیکیا (یکشنبه 12 اردیبهشت 95)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    دوست عزیز سیاست دوری و دوستی رو با خانوادت حفظ کن اما به هیچ وجه ارتباطتو بطور کل با خانوادت قطع نکن حتی اگه همسرت اینو بخواد. ادم هیچ وقت نباید همه ی پل های پشت سرشو خراب کنه و هیچوقت هم نباید همسرت حس کنه تک و تنهایی و هیچ پشتیبانی نداری. خوبه که برای حفظ زندگیت و جلوگیری از تنش به حرف همسرت گوش کنی اما مواظب باش که رفتارت منفعلانه نباشه

  5. کاربر روبرو از پست مفید sara 65 تشکرکرده است .

    Amina (یکشنبه 12 اردیبهشت 95)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    دوست عزیزچندنکته رو بهتون گوشزد میکنم:
    1-هرمردی دوست دارد اقتدارش حفظ شود واگه جایی حس کنه اقتدارش داره زیرسوال میره شاید یه خواسته نامربوط وبی معنی داشته باشد مثل همین خواسته اخیرش ازشما.خب اینکه قهرکردن نداره مشکلی نیست ازحالا به بعد اونجوریکه ایشون میخوادشما برگردین.لازم هم نیست راستشو به خونوادت بگی که دوباره علیه هم بشن.بقول همشهریای من تاجایی که میتونین جریانو خوشگلش کنین.
    2-آقایون میخوان الویت اول همسرشون باشن.مثال اگه میگه امروزخونه بابات نرو،بگی بااینکه دلم براشون تنگ شده ولی نمیخوام تواذیت بشی ونمیرم.اینجورهم خواسته دلتو گفتی وهم به حرفش گوش دادی.نترس پررو نمیشه بعد یه مدت کمتربهونه میگیره
    3-آقایون توی هرزمینه ای بدنبال تاییدهمسرشون هستن درمسائل خانوادگی نمودبیشتری پیدامیکنه.مثال اگه گفت بابات بااین حرف امشبش منو ناراحت کرد به هیچ وجه تاکید میکنم به هیچ وجه از باباتون دفاع نکنین یاتوجیه نکنین عملکردشونو،بگین درکت میکنم عزیزم که چقدرناراحت شدی.اینطوری هم باهمسرتون همدلی کردین وهم شخصیت پدرتونو زیرسوال نبردین
    ودرآخر اینوبگم باوجود تفاوت مذهبی وفرهنگی که باهم دارن دوهفته یکبارم غنیمته ونمیشه برای این رابطه اسم تنفرگذاشت.خواهش میکنم به حرفام عمل کن تایه روزپیش نیاد که آرزوی همین روزا رو بکنی.انشالله موفق باشی

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 اردیبهشت 95 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1393-8-04
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,208
    سطح
    19
    Points: 1,208, Level: 19
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از راهنمایی هایی که منو کردین.من اتفاقا تا الان همینطور رفتار کردم.هر چی همسرم میگه گوش میکنم.اون حتی میگه اصلا هر روز برو خونتون سر بزن.وظیفته به پدر مادرت سر بزنی.اصلا برو یک هفته بمون.ولی دست از سر من بردار.من میگم تو نمیتونی خانواده منو حذف کنی.میگه اگه تا الان هم باهاشون رفت و آمد دارم فقط ب خاطر آرامش توست.همسرم آدم منطقی هست ما خداروشکر مشکلی نداریم با هم اما این رابطه همسرم با خانوادم بهم فشار میاره.خانوادم هم ازش توقع دارن بیشتر بیاد....

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 اردیبهشت 95 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1393-8-04
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,208
    سطح
    19
    Points: 1,208, Level: 19
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همسرم گفته هر وقت هرجایی بخواییم بریم باید از چند روز قبلش منو دعوت کنن حتی خونه مامانم اینا.مامانم زنگ میزنه بهش دعوتش میکنه غذاییم که دوست داره براش درست میکنه.مثلا آخرین بار که میخواستیم بریم خونمون،ظهر مامانم به من زنگ زد که شب که شما دارین میایین اینجا پسر خالم هم از خارج آمده اینجا چند روز میمونه.وقتی به همسرم گفتم که مامانم زنگ زده که مهمون ناخونده رسیده برام،همسرم گفت باشه پس ما یه روز دیگه میریم.من نمیام.هر چی گفتم مامانم که اونو دعوت نکرده،سر زده اومده.غذا درست کرده ناراحت میشه،گفت ما میخواییم مامانت اینارو ببینیم من با پسر خاله مامانت چکار دارم.مامانم به من گفت که ناراحت شدم نیامدین اما من به همسرم نگفتم.....
    خب از نظر منم اشکال نداشت میرفتیم.
    این موارد پیش میاد که سر برگشتن با بابام دلم نمیخواد کوتاه بیام

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 اردیبهشت 95 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1393-8-04
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,208
    سطح
    19
    Points: 1,208, Level: 19
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عیدتون مبارک
    خدارو بینهایت شکر دیروز من و همسرم آشتی کردیم.کلی با هم صحبت کردیم و به یک تفاهم رسیدیم.بعدشم کلی خوش گذشت بهمون.....
    آشتی کردنو من شروع کردم...
    برای همه آرزوی خوشبختی و عاقبت بخیری دارم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید دونه برف تشکرکرده است .

    Amina (پنجشنبه 16 اردیبهشت 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.