سلام
چند مدت پیش، بابام حسابی جلوی خواهر و بچه های خواهرم کنفم کرد. ماجرا از انجا شروع شد که ازم پرسید روغن شترمرغ گرفتم چطور استفاده کنم ( سوال بچگانه بود و بعید بود همچین سوالاتی اونم از طرف پدرم) منم گفتم ابتدا روغن رو میمالید به دستتون و سپس با پارچه می بندیم)
میبینم شب امد همین جمله رو تکرار کرد واسه خواهرم گفتمش واقعا متوجه نشدی که من به شوخی گفتم. خیلی تعجب کردم...
در امد داد و بیداد کرد تو آدم بی شعوری هستی، من کلی خرجت کردم دانشگاه فرستادمت، پول تو جیبی و موبایل و لپ تاب ... تو اگه بزرگ بشی بدتر از برادرات میکنی( در صورتی که من همیشه سعی کردم تو دعواهای خانوادگی طرف خودمون رو بگیرم نه برادرام هرچند هر دوطرف مقصر بودند ولی برادرام بیشتر ولی به نسبت جونیشون!!)، اگه یه کاره ای بشی دیگه خانوادت رو آدم حساب نمی کنی و...
منم خیلی بهم بر خورد و چیزی نگفتم گذاشتمش رفتم. ولی تمام برنامه هام بهم ریخت دیگه چون با این وضعیت نمیشه من کلا باید دنبال یک شغل باشم تا حداقل عزت و احترام تو خانواده خودم داشته باشم. من یک سال پیش تصمیم گرفتم دندون بخونم و دیدم خانواده خیلی استقبال کردن و گفتن تصمیم خوبیه ما حمایتت میکنیم و تو فکر نباش، ... ولی امسال روی یک مساله به این کوچیکی چطور کنفم کرد. پس فردا جلو دوست و آشنا دیگه بدتر میشم. من زبانم خوبه در حد صحبت کزدن علاقه هم دارم و یک مدت تدریس کزدم ولی ولش کزدم و یک مدت ترجمه کردم ولی اونم بخاطر دانشگاه ولش کردم. من آدم بی عرضه و تنبلی نیستم. بنظر شما بشینم رو زبان وقت بزارم آیا زبان آینده دار هست.( درضمن من علاقه به زبان دارم ولی رشتم نرم افزاره و سنم ۲۵ هستش) و از اول دبیرستان تا اوایل دانشگاه تمام دوره های زبان رو رفتم که شدن۱۸ ترم)
علاقه مندی ها (Bookmarks)