افراط در احساسات

[maryam.maryam]

سلام

اولش بگم که من فعلا درمورد تاپیک دیگم دارم فکر میکنم و میخوام به نتجیه برسم بیام حرف بزنم .هنوز نتونستم روی حرف شماها نتیجه گیری کنم

اما الان موضوعی هست که واقعا یک موضوع اساسی توی زندگی من هست و خیلی خوب میشه بتونم راهی براش پیدا بکنم

من تا حدی تونستم که احساسات خودم رو کنترل بکنم به هرحال از قبل تر ها بهترم اما وقتی موضوعی پیش میاد بخوصو مسئله عاطفی یا هیجانی احساسی. من به کل تمرکزم رو روی تمام مسائل از دست میدم اون م به شکلی واقعا افراطی که نمیتونم کارهای دیگه خودم رو مدیریت بکنم
و تنها یک راه میمونه برای حل اون موضوع و اون هم فقط از بین بردنش هست.یعنی که اون مسئله عاطفی رو به کل حذف کنم و توی حالتی شبیه غم یا حالا معمولی برم تا بتونم کارهای دیگم هم برسم

سوالی دارم چطوری میشه هیجان احساس عشق و عاطفه رو مدیریتش کرد؟ شما چطوری توی زندگیتون این مسائل رو درکنار موضوعات دیگه به خوبی جلو میبرید و از پس کارهای دیگتون هم برمیاید و دچار افراط ویا حتی تفریط نمیشید؟
ممنون از جواب هاتو ن پیشاپیش

[خادم رضا]

سلام خودتون مشغول به کاری که علاقه بهش دارید بکنید کارهای هنری عالیه مثل سفالگری نقاشی
باید از تنهایی و فکر کردن بی هدف که موجب آزار اذیت روح شما میشه جلوگیری کرد

هر موقع که از نظر منطقی با شخصی مناسب بودید و ایشان اقدام کردند برای ازدواج اون موقع میتونید یکمی احساسات رو دخیل بدید اگر همان اول وارد روابط عاطفی شدید سعی کنید با مشغول کردن ذهنتون به افکار مثبت دیگه مثل داشتن یه شغل خوب میزان حساسیتتون رو بیارید پایین قبل از اینکه باشکست عاطفی و از مطب روانپزشک سر در ییارید

دوست عزیز میتونید هم اصلا فلسفه ازدواج رو برای خودتون تجزیه و تحلیل کنید شما برای چی می خواید ازدواج کنید ؟
ایا با ازدواج به هدفهاتون میرسید ؟ حالا اینایی که ازدواج کردن به اون هدفهاشون رسیدن یا دارن با زندگی دست پنجه نرم میکنند

ایا تا رسیدن فرد مناسب جایگزینی برای رسیدن به اهدافتون وجود داره ؟
امدیم خدا اینجور مقدر کرده بود که شما با وجود تلاشتون ازدواج نکنید چه چیزی برای شما میمونه یک عمر در حسرت ازدواج موفق یا از همین الان تصمیم میگیرید که یک آدم موفق که همیشه در همه حال احساس خوشحالی و رضایت از زندگی و خدا داشته حالا چه ازدواج بکنید چه ازدواج نکنید

[maryam.maryam]

سلام ممنونم از جواب و راهمایی تون

ولی من حرفی از ازدواج و رابطه و امثالش نزدم

منظور من احساسات عواطف دوست دااشتن و یا حتی عشق هست حرفی از وادر رابطه شدن نزدم.گفتم شما چیزهایی که خلی از لحاظ احساسی یا هیجانی براتون مهمن یا مثلا اگه عشقی دارید چطور احساساتتون رو مدیریت میکنید تا به کارهای دیگتون برسید. اصلا حرفم از وادر رابطه شدن نبود