به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 اردیبهشت 95 [ 10:22]
    تاریخ عضویت
    1394-11-09
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    241
    سطح
    4
    Points: 241, Level: 4
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    6
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Dead با آگاهی از اشتباه بودن احساساتم، چگونه آن را کنترل کنم؟

    باعرض سلام خدمت مدیران و دوستان گرامی
    خواستار بهرمندی از راهنمایی های ارزنده تان می باشم

    مدتی پیش با فردی در ارتباط بودم، البته نه بصورت انفرادی بلکه به شکل یک گروه، از جنس دوست اجتماعی و بصورت خیلی رسمی، بطوریکه گاه گداری حرف های کاملا معمولی زده میشد... قرار نبود هیچ اتفاقی بیفته، چون دو آدم از دو جنس کاملا متفاوت بودیم... هیچ تناسبی از هیچ لحاظی نبود... هرگز به ذهنم هم خطور نمیکرد که حسی در من به وجود بیاد...



    تا اینکه روزی احساس کردم که در این ارتباطات یک جورهایی هیجان زده میشم... و بنظرم این حالت عادی و نرمال نبود...
    همانجا بود که تصمیم گرفتم این ارتباط کاملا قطع بشه... این تصمیمی بود که از روی عقل و فکر و منطقم گرفتم... واین ارتباط رو کاملا قطع کردم... تا این ریشه این حس رو خشک کنم... و به هیچ عنوان بهش اجازه رشد ندم....


    اوایل خیلی برام سخت بود.... و ناباورانه احساس دلتنگی میکردم...
    احساس شرم میکنم... از این ضعف خودم متاسفم...

    یه مدت زمانی سپری شد تا اینکه کمرنگ شد...
    ولی... نمیدونم چرا این حس از بین نمیره...؟ با وجود قطع همه راه های ارتباطی... چرا از بین نمیره...؟ چرا یاد اون شخص از ذهنم پاک نمیشه....؟
    اصلا نمیدونم که این حس به چه معنی هست .... تو همه لحظات کاملا آگاهم و میدونم که این حس کاملا اشتباهه.... حتی لحظه های دلتنگی هم به اشتباه بودنش باور دارم.... ولی نمیدونم با این احساس دلتنگی و مشغولیت ذهنم چه کنم؟؟؟
    اصلا این چه حسیه که من دارم؟ عشقی که میگن، همیینه؟
    اصلا یادم نمیاد هیچوقت عاشق شده باشم.... همیشه از پس کنترل خودم و احساساتم بر می اومدم... پس ایندفعه چرا نمیشه....؟؟؟؟


    گاهی از دلتنگی عذاب میکشم... وجود حس آزارم میده... از این که احساس بی ارادگی میکنم عذاب میکشم...


    باید عرض کنم ارتباط ما در حد دو ماه بود و لی الان با گذشت بیشتر از چهار پنج ماه از قطع شدنش این حس ار بین نرفته....
    به خودم میگم چرا باید این همه ذهنم، احساسم و قلبم درگیر اون شخص بشه؟؟؟ واقعا چرا؟؟؟ چجوری باید تموم شه این حس؟؟؟

    شاید لازم باشه که بگم اهل داشتن دوست پسر هم نبوده و نیستم، روابطم فقط در حد تعاملات اجتماعی هست.

    امیدوارم که من رو از راهنمایی های ارزندتون بی بهره نذارید.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    سلام ..
    توضیحات کاملی در مورد مشکل و احساساتی که درگیرش هستین دادین ولی کم در رابطه با خودتون گفتین ... (سن - جنسیت(که در آخر اشاره کردین) و میزان تحصیلات و ...) این اطلاعات بهتر میتونه در راهنمایی دوستان به شما کمک کنه. خانمها بهتر میتونن این احساسات شما درک کنن و راهنماییتون کنن و تا اونجایی که میدونم دختر در محدوده سنی مناسب برای ازدواج معمولا با این کشمکش های روحی و عاطفی درگیر هستن و یک مسئله کاملا طبیعی هست و حتی به مباحث هرمونی هم ربط داره.
    .
    این مسئله کاملا طبیعی هست که شما تلفیقی از احساس های (درک شدن، دوست داشته شدن، محبت، دیده شدن، دریافت احساس ارزشمندی، دریافت نیروی پشتیبان، نیازهای جنسی و ...) مخصوصا از طرف جنس مخالف داشته باشین. و این احساس های زنانه هویت و زنانگی شما رو شکل میده. این نوع دلبستگی و احساس عاطفی نباید سرکوب بشه ولی باید دقت کنین که کنترل شده در مسیر مشخص و برای آدمش صرف بشه نه افسار گسیخته و متاثر از هیجانات محیطی.
    .
    با اینحال خانمهای باتجربه زیادی تو این تالار هستن که بهتر شمارو درک میکنن و مفیدتر میتونن راهنماییتون کنن.
    موفق باشید.

  3. 3 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    amf66 (یکشنبه 29 فروردین 95), آوااای زندگی (یکشنبه 29 فروردین 95), سها** (یکشنبه 29 فروردین 95)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام روزتون بخیر

    خبلی خوبه که متوجه احساستون شدین ولی به نظر میاد برات ناشناختست

    هنوووووز خودتو علایقتو نشناختی یه کم در مورد شناخت شخصیتت روحیه بیشتر تلاش کن تا نقاط ضعف و قدرتت دستت بیاد

    نمیدونم اما ممکنه ریشه در کودکی داشته باشه حسه هیجان حسه قشنگی هست

    که ادمو میکشونه جذب میکنه به خودش همیشه دوست داری بعدش چی میشه

    ولی اگه کنترل نشه باعث میشه در تصمیم گیری ثبات نداشته باشی و بر اساس هیجانی که داری انتخاب کنی

    یعنی پیامدهای بعدیش رادر نظر نمیگیری

    میدونم دسته خودت نیست سخته ولی ببین در این مورد موفق شدی

    به خودت ایمان داشته باش

    سن شما؟

    فرزنده چندم خانواده این ؟

    بیشتر در خونه از کی توقع مهربونی داری ؟

    ایا در زمان تصمیم گیری از کسی کمک میگیری ؟

    ایا در مسائل خونه با شما مشورت میشه ؟
    در خانه شما حسه این که برادر بزرگن یا خاهر این استبداد هست که اونا تعییین کنن ؟

    ببین فقط اینو میگم مواظب احساست باش اونارو خدشه دار نکن با دل خودت مهربون باش

    تا در اینده به مشکل بر نخوری تا بتونی به همسر و فرزندت عشق بورزی

    التماس دعا
    ویرایش توسط سها** : یکشنبه 29 فروردین 95 در ساعت 11:52

  5. کاربر روبرو از پست مفید سها** تشکرکرده است .

    آوااای زندگی (یکشنبه 29 فروردین 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 اردیبهشت 95 [ 10:22]
    تاریخ عضویت
    1394-11-09
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    241
    سطح
    4
    Points: 241, Level: 4
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    6
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام وفتتون بخیر

    جناب saeeded عزیز، ابتدا ازتون ممنونم برای وقتی که لطف کردید برای سوال من گذاشتید.
    من حرفتون رو در ارتباط با طبیعی بودن این احساسات قبول دارم ولی مشکل من اینجاست اماتحت این شرایط که جهت گیری صیحیحی نداره، و اینکه تونستم در بعد بیرونی رفتاردرستی رو نشون بدم، اما این مسئله که از لحاظ روحی و ذهنی همچنان درگیرش هستم روباید چه کنم؟
    و در ارتباط با حرفتون
    منظور از سرکوب چیه؟ و چطور باید کنترلش کرد؟
    در اصل سوال من این هست که با اینکه تونستم رفتار صحیحی رو انجام دادم، ولی از درون هنوز به آرامش و حالت قبل خودم نرسیدم، برای رفع این احساسات درونیم باید چه کنم؟
    با اجازتون سوال هایی رو که پرسیده بودین در قسمت بعد پاسخ میدم.
    بازم ممنونم ازتون


    هلنا60 عزیز،ممنونم از لطف شما
    چطور باید خودم رو بشناسم، و این شناخت چطور حاصل میشه؟
    البته باید خدمتتون عرض کنم که اینجا مسئله ی من انتخاب نیست بلکه اینه که چرا کماکان درگیر این حس هستم؟

    و سوالاتی که پرسیده بودین؛

    سن شما؟
    26


    فرزنده چندم خانواده این ؟


    بیشتر در خونه از کی توقع مهربونی داری ؟
    پدرم


    ایا در زمان
    تصمیم گیری
    از کسی کمک میگیری ؟

    نه خیلی، گاها

    ایا در مسائل خونه با شما مشورت میشه ؟
    معولا بله

    در خانه شما حسه این که برادر بزرگن یا خاهر این استبداد هست که اونا تعییین کنن ؟

    نه همچین چیزی وجود نداره

    و در مورد تحصیلاتم که جناب saeeded سوال پرسیده بودن، دانشجوی دکتری هستم.

    احتمالا با توجه به سنم این رفتار و برخوردم براتون عجیب باشه، شاید بهتر باشه که توضیح بدم که من بنا به دلایل مذهبی و شخصی هیچوقت تمایلی به داشتن ارتباط از جنس دوستی دختر و پسر نداشتم و همیشه تمرکزم روی درس و مسائل کاریم بوده، شاید دلیلش این باشه.

    و در مورد این جملتون؛

    ببین فقط اینو میگم مواظب احساست باش اونارو خدشه دار نکن با دل خودت مهربون باش

    چطور باید اینکار رو انجام بدم و منظور از خدشه دار کردن احساس چه چیزی هست؟


    عذر میخوام اگرکه تعداد سوالاتم زیاد شد، و اینکه بی نهایت سپاس گزارم از لطفتون
    ویرایش توسط آوااای زندگی : یکشنبه 29 فروردین 95 در ساعت 15:20

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام صبح بخیر

    اینکه این حس درت بیدار شده بد نیست این نشون میده شما

    احتیاج داری با کسی صمیمی بشی که نیازت را بر اورده کنه حسه عاشق شدن و هیجانی را در خود خاموش نکن با محدود کردنش بلکه

    اونو مدیریت کن با مطالعه در این زمینه موفق میشی در همین سایت مقاله های زیادی هست

    شما پیگیر درس بودی تمام تمرکزت برروی کنکور قبولی بوده که خیلی خوب بوده و به نتیجه رسیدی

    خلا ی احساس نمیکردی کم کم به مرور زمان به این نتیجه میرسی که باید به نیاز های عاطفیت هم اهمیت بدی

    ببین من نمیگم دوستی با جنس مخالف درسته

    ولی این حسه جاذبه در همه وجود داره که ادم را میکشونه

    گفتم مواظب احساست باش منظورم این بود برای احساست ارزش قائل شو شما حق داری کسی را دوست داشته باشی

    ببین من اقای دکتر میشناسم که خانمشم دکتر هست ولی در زندگیشون به مشکل بر خوردن

    چوووون خانم هییییچ وقت سعی نکرده بود یاد بگیره با همسرش چه بر خوردی کنه و طرز برخورد با اقا را بلد نبود

    وقتش رسیده اطلاعاتت را بالا ببری خودت را محک بزنی ببینی در زندگی مشترک چه جایگاهی میتونی داشته باشی

    در همین سایت مطالعه کن اکثرااا مشکلاتشان از عدم درک متقابل زوجین شناخت روحیه مردان عدم درک زندگی مشترک هستش

    به این بعد اصلی زندگیت نیز اهمیت بده برنامه ریزی کن

    التماس دعا
    ویرایش توسط سها** : دوشنبه 30 فروردین 95 در ساعت 09:16

  8. کاربر روبرو از پست مفید سها** تشکرکرده است .

    آوااای زندگی (دوشنبه 30 فروردین 95)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 اردیبهشت 95 [ 10:22]
    تاریخ عضویت
    1394-11-09
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    241
    سطح
    4
    Points: 241, Level: 4
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    6
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام هلنا 60 عزیز، روزتون بخیر

    کاملا درست میفرمایید، باید به این بعد از زندگیم هم توجه کنم. امیدوارم که بتونم از پس مدیریت احساسم بربیام.
    تشکر برای پیشنهاد خوبتون، حتما مطالعشون میکنم. اگرکه مقالات خاص و مفیدی هم مد نظر داشته باشید خوشحال میشم که بهم معرفیش کنین.

    خیلی خیلی ممنون
    ویرایش توسط آوااای زندگی : دوشنبه 30 فروردین 95 در ساعت 17:29

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 98 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1394-9-17
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    3,052
    سطح
    34
    Points: 3,052, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    101

    تشکرشده 52 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    احساسات دو لایه دارد یک لایه زیرین یا درونی که در اثر گذر زمان و شناخت حس پیدا می کنیم و یک لایه زبرین (بیرونی) که تحت تاثیر جو و جاذبه رخ می دهد و فقط یک تب و هیجان است. بسیاری از دلدادگی ها که یکباره شدت می گیرد و داغ می شود اون لایه زبرین (رویی) هست که اصلا قابل اعتماد نیست. با توجه به اینکه فرمودید "هیچ تناسبی از هیچ لحاظی نبود... هرگز به ذهنم هم خطور نمیکرد که حسی در من به وجود بیاد" به نظرم شما شیفته هیجان اون ارتباط شدید. معمولا افرادی که زندگیشان یکنواخت و تکراری است می خواهند یک ارتباطی که غیر قابل پیش بینی است رو شروع کنند و به نوعی ماجراجویی می خواهند بکنند و تفاوت ها که تازگی و ذوق ایجاد می کند فضای یکنواخت و خسته کننده را به هم می زند. علت احساس نیاز به این نوع رابطه ها هم خانواده های یکنواخت و کسالت بار و بدون تفریح و هیجان است. هیجان است که جریان می دهد به زندگی. اگر هیجان کاهش پیدا کند در ذهن و هوش ما مشکل پیدا می شود و ذهن ما خاموش می شود. ما به شدت به هیجان نیاز داریم. فرد با توجه به آن که می داند هیجان این جور رابطه ها خطر دارد ولی احتیاج روحی آن است و تمایل داره بره سمت اون. اگر هیجان های سالم برای جوان فراهم نشود تمایل به هیجان های فاسد پیدا می کند. اگر هیجان فرد از طریق درست ارضا شده باشد (مثلا ورزش) قطعا هیجان های فاسد رخ نخواهد داد.

  11. کاربر روبرو از پست مفید Ehsaan تشکرکرده است .

    آوااای زندگی (سه شنبه 31 فروردین 95)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 اردیبهشت 95 [ 10:22]
    تاریخ عضویت
    1394-11-09
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    241
    سطح
    4
    Points: 241, Level: 4
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    6
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام، وقتتون بخیر
    متشکرم از توضیحاتتون آقای Ehsaan عزیز

  13. کاربر روبرو از پست مفید آوااای زندگی تشکرکرده است .

    Ehsaan (جمعه 03 اردیبهشت 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.