به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 04 اردیبهشت 95 [ 07:01]
    تاریخ عضویت
    1395-1-28
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    94
    سطح
    1
    Points: 94, Level: 1
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 41.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    همسرم گاهی وقت ها غرورم رو له می کنه تحقیرم می کنه ....

    سلام
    من 5 ساله ازدواج کردم. طی این 5 سال زندگی خوبی داشتیم یعنی یک زندگی معمولی و تقریبا آرامش داشتیم.تا پارسال تابستان که متوجه ارتباط همسرم با یکی از همکارانش شدم و وقتی همه چیز برام علنی شد تصمیم گرفتم ازش جدا شم ولی با مشاوره و حرفای خودش متقاعد شدم که به زندگیم ادامه بدم ولی برای ادامه زندگی یک سری شرط گذاشتم مهم ترینش این بود که نمازش رو بخونه
    ولی بعد از برگشت من به زندگی ..اون سر هیچ کدوم از شرطها نمونده ومنم همین جوری باهاش کنار اومدم
    بعضی وقتها که عصبی میشم و بهم فشار میاد داد و بیداد می کنم می گم تو به من خیانت کردی و سر شرط هات نموندی
    حرفای خیلی بدی به من میزنه
    می گه من با تو احساس می کنم هفتاد ساله ام. باعث شدی من خیانت کنم بهت. تو رابطه جنسی سردی.مثل بالش می مونی.فرقی با بالش نداری............می گه من یه دختر شاد و هات می خوام. و منم می گم پس چرا منو برگردوندی می زاشتی می رفتم سر زندگی خودم. و حرفمون به جدایی می رسه

    بعد از مثلا یک ساعت میاد عذر خواهی می کنه می گه تو بهترین زن دنیایی تو هیچی کم نداری
    من بیمارم من تو رو اذیت می کنم تو از خانمی و زیبایی هیچی کم نداری
    پاکی پاکدامنی با هر مردی بودی خوش بخترین مرد می شد.....
    همه ی حرفامو فراموش کن...
    این مدل دعواهامون چند بار تکرار شده
    من نمی تونم فراموش کنم ظاهرا فراموش می کنم و باهاش خوب رفتار می کنم ولی تو دلم آشوبه
    غرورم له شده.حالم بده
    اعتماد به نفس ندارم احساس می کنم جذاب نیستم
    اعتماد به نفس در رابطه جنسی ندارم حرفاش یک لحظه از ذهنم بیرون نمیره
    نمی خوام زندگیمون رو تلخ کنم ولی خیلی احساس حقارت می کنم و نمی خوام تحمل کنم این وضع رو
    دلم می خواد ازش جدا شم و به این ذلت پایان بدم
    ولی از زندگی به عنوان یه زن مطلقه هم می ترسم از مردای اطرافم همکارام...........
    دوست ندارم ابروم جلوی بقیه بره.
    ولی خیلی دوست دارم برم و داغم رو روی دل همسرم بزارم
    دلم می خواد بفهمه که می تونم ازش دل بکنم.

    یک اتفاقی هم در روز عید افتاد که جلوی مادرو خواهرش به یکی از اقوام توهین کرد بد دهنی کرد منم گفتم خیلی زشته که آدم بد دهنی کنه و بی ادب باشه
    اونم گفت خیلی بده که با اینکه من بی ادب و بدهنم تو بازم بهش چسبیدی.......

    خلاصه واقعا احساس میکنم باید برم و غرورم رو التیام ببخشمم
    لطفا راهنماییم کنید.

  2. 2 کاربر از پست مفید ثمری تشکرکرده اند .

    skyzare (دوشنبه 30 فروردین 95), بارن (شنبه 28 فروردین 95)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام صبح بخیر

    متاسفم درکت میکنم خیلی سخته این حرفا

    ولی عزیز تا حالا شده از خودت بپرسی چرااااا همسرم بهم میگه مثل بالشت میمونی و....

    احساس میکنم شما از یک خانواده مذهبی هستن که به عقیدهاشون پا فشاری میکنن و احترام میزارن

    این حسن خوبی هست معمولا مادرااا هییییچ وقت مسائل حنسی رابرا دخترشون باز نمیکنن

    حتی وقتی در شرف ازدواجن که این اشتباه بزرگی هست

    نتیجش میشه خجالت کشیدن خانم در امر جنسی و حتی نمیتونن از این رابطه لذت ببرن

    این برا یه مرد خیلییی سخته سعی کن اطلاعاتت را در این مورد بالا ببری

    در مورد خیانتش خوب کردی بخشیدیش و زندگیت را حفظ کردی دیگه در این مورد صحبت نکن لطفااااا

    شما ظرافت های زنونه را در زمینه اشپزی خونه داری روابط جنسی کلامی بالاببر همه چی درست میشه

    وقتی به مرد قدرت بدی همه جوره قبولت میکنه و تامینت میکنه

    این لینک را بخون و فایلهارو دانلود کن موفق میشی

    کلید مرد اقتدار مرد روابط جنسی دکتر حبشی خیلیییی کمکت میکنه

    التماس دعا


    http://www.hamdardi.net/thread-41853.html

  4. 4 کاربر از پست مفید سها** تشکرکرده اند .

    skyzare (دوشنبه 30 فروردین 95), ثمری (سه شنبه 31 فروردین 95), ستاره زیبا (یکشنبه 29 فروردین 95), شیدا. (شنبه 28 فروردین 95)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,783
    سطح
    71
    Points: 11,783, Level: 71
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 267
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    اگه می خوای زندگیت پایدار باشی سعی کن به مسائلی که تو دعوا اشاره می کنه بیشتر توجه کنی کتابها و فیلم های خیلی خوبی در زمینه مسائل زناشویی هست حتما مطالعه کن



    اگه پشت سر کسی هم حرف زد واکنش نشون نده

  6. 4 کاربر از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (سه شنبه 01 تیر 95), ثمری (سه شنبه 31 فروردین 95), ستاره زیبا (یکشنبه 29 فروردین 95), شیدا. (شنبه 28 فروردین 95)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1391-8-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 177 در 80 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ثمری نمایش پست ها
    سلام
    من 5 ساله ازدواج کردم. طی این 5 سال زندگی خوبی داشتیم یعنی یک زندگی معمولی و تقریبا آرامش داشتیم.تا پارسال تابستان که متوجه ارتباط همسرم با یکی از همکارانش شدم و وقتی همه چیز برام علنی شد تصمیم گرفتم ازش جدا شم ولی با مشاوره و حرفای خودش متقاعد شدم که به زندگیم ادامه بدم ولی برای ادامه زندگی یک سری شرط گذاشتم مهم ترینش این بود که نمازش رو بخونه
    ولی بعد از برگشت من به زندگی ..اون سر هیچ کدوم از شرطها نمونده ومنم همین جوری باهاش کنار اومدم
    بعضی وقتها که عصبی میشم و بهم فشار میاد داد و بیداد می کنم می گم تو به من خیانت کردی و سر شرط هات نموندی
    حرفای خیلی بدی به من میزنه
    می گه من با تو احساس می کنم هفتاد ساله ام. باعث شدی من خیانت کنم بهت. تو رابطه جنسی سردی.مثل بالش می مونی.فرقی با بالش نداری............می گه من یه دختر شاد و هات می خوام. و منم می گم پس چرا منو برگردوندی می زاشتی می رفتم سر زندگی خودم. و حرفمون به جدایی می رسه

    بعد از مثلا یک ساعت میاد عذر خواهی می کنه می گه تو بهترین زن دنیایی تو هیچی کم نداری
    من بیمارم من تو رو اذیت می کنم تو از خانمی و زیبایی هیچی کم نداری
    پاکی پاکدامنی با هر مردی بودی خوش بخترین مرد می شد.....
    همه ی حرفامو فراموش کن...
    این مدل دعواهامون چند بار تکرار شده
    من نمی تونم فراموش کنم ظاهرا فراموش می کنم و باهاش خوب رفتار می کنم ولی تو دلم آشوبه
    غرورم له شده.حالم بده
    اعتماد به نفس ندارم احساس می کنم جذاب نیستم
    اعتماد به نفس در رابطه جنسی ندارم حرفاش یک لحظه از ذهنم بیرون نمیره
    نمی خوام زندگیمون رو تلخ کنم ولی خیلی احساس حقارت می کنم و نمی خوام تحمل کنم این وضع رو
    دلم می خواد ازش جدا شم و به این ذلت پایان بدم
    ولی از زندگی به عنوان یه زن مطلقه هم می ترسم از مردای اطرافم همکارام...........
    دوست ندارم ابروم جلوی بقیه بره.
    ولی خیلی دوست دارم برم و داغم رو روی دل همسرم بزارم
    دلم می خواد بفهمه که می تونم ازش دل بکنم.

    یک اتفاقی هم در روز عید افتاد که جلوی مادرو خواهرش به یکی از اقوام توهین کرد بد دهنی کرد منم گفتم خیلی زشته که آدم بد دهنی کنه و بی ادب باشه
    اونم گفت خیلی بده که با اینکه من بی ادب و بدهنم تو بازم بهش چسبیدی.......

    خلاصه واقعا احساس میکنم باید برم و غرورم رو التیام ببخشمم
    لطفا راهنماییم کنید.
    سلام .

    قبل ازهر چیزی یه نکته بگم ... این که شوهرت میاد و ازت عذر خواهی می کنه یک نکته خیلی مثبت هست ... این یعنی خودش قبول داره اشتباه کردو به نوعی روحیه حق پذیری میتونه داخلش باشه ...

    از طرفی این که خود شما این جا از مشکلتون عنوان کردید یعنی به دنبال راه حل برای مشکل هستی و این هم خیلی خوبه .

    ============================

    ببینید خانم محترم من نمیخوام خیانت شوهر شما رو توجیه کنم ....در هر صورت ایشون می تونستند در این باره با شما صحبت کنن ولی به نظر خودم و با توجه به حرف هات پایین بودن اطلاعات شما در زمینه جنسی به این موضوع دامن زده ...طبق قوانین این جا اصلا نمیشه در مورد مسائل جنسی حرفی زد بجز در انجمن آزاد ولی تا دلت بخوات توی بازار کتاب پیرامون مسائل جنسی هست ....یا توی همین نت .... ولی خوب توی اینترنت درست و غلط با هم هستند ....حتی توی کتاب ها (بخصوص کتاب هایی با نویسندگان غربی ) چون از نظر دبنی مقید نیستند شاید صحبت هایی شده باشه که از نظر شرعی مشکل داره .......

    ======================
    مثلا کتاب های :

    1- مریخی ها و ونوسی ها در ارتباط جنسی سالم از جان گری

    2- مریخی ها و ونوسی ها در اتاق خواب ...

    3-مسائل و مشکلات زناشویی و راه کار ها ( چگونه زندگی مشترک را از نو و عاشقانه بسایم )

    نویسنده دکتر سید اصغر ساداتیان و دکتر ماهیار آذر

    و خیلی کتاب های دیگه ... لزومی هم نداره بخری یه کتاب خونه ثبت نام کن توی اکثر کتاب خونه ها هست ...

    ================

    این لینک زیر رو ببینید می تونه برای شما مفید باشه .... تمام پست های خودم رو توی تاپیک بخونید از استاد دهنوی و شهرام اسلامی پیرامون این موضوع فایل صوتی گذاشتم حتما گوش یدید ...خوبه ... جلسه دوم شهرام اسلامی را گوش هم ندادید مهم نیست ... ولی جلسه اولش رو حتما گوش بدید .... مثلا من خودم توی همین جلسه اولش هم با یه چند موردش مخالف بودم ...

    دانلود فایل


    =====================

    یه نکته خیلی مهم :

    مسائل جنسی مثل اثر انگشت یه چیز منحصر به فرد هست . یعنی همون طور که اثر انگشت برای هر کسی یک چیز هست مسائل جنسی هم همین جوری هست . یعنی ممکنه یکی از یک حرکتی خوشش بیاید و با اون به ارضا لازم برسه ولی یک شخص دیگه ای از این حالت متنفر باشه . برای همین حتما حتما باید در این که طرفین از چی خوشش میاد یا بدش میاد با هم صحبت بکنند ..... صحبت کردن خیلی مهم هست . شما قبل از شروع رابطه و هم چنین بعد از پایان رابطه باید در مورد رابطه انجام شده با هم صحبت کنید و سعی کنید چیز هایی که شوهرتون میخواد رو براش در رابطه بعد تامین کنید و برعکس شما هم بهش بگید از چی خوشش اومده از چی بدش اومده ....

    =============================

    ببینید خانم محترم رابطه جنسی برای یه اقا در اولویت هست ....بنابراین ممکنه خیلی از بدهنی هاش و بی ادبی هاش ناشی نداشتن رابطه خوب هست .

    پیشنهاد من به شما ...

    از امروز مقید باشید که هر چی شوهرتون میخواد براش تامین کنید . یک دفتر بردارید ... یه عنوان قشتگ براش بذار ....یک روز که حال شوهرت خوب هست برو پیشش و یه خورده خودت رو براش لوس کن (بهش بگو هر چی که دوست داری توی رابطه برات انجام بدم رو ریز به ریز بگو میخوام برات انجام بدم .... بعد بهش بگو خوب عزیزم بگو میخوام پادداشت کنم ...بعد یه بوسه به گونش بزن و بگو من اماده ام ... بفرمایید .... و لبخند ....

    ( این چیز هایی رو که گفتم رو با یه لحن خیلی اروم و در حالی که لبخند هم روی لبانت هست می گی ...... یه جوری خودت رو براش لوس کن .... )

    ====================================

    در رابطه با اون قسمت قرمز رنگ متن شما :
    شما خیلی اشتباه کردید که جلوی مادر و خواهرش از شوهرتون انتقاد کردید ...بهتر بود که صرفا سعی در ارامش شوهرتون می کردید .... بعد از خوابیدن ماجرا در یک فرصت مناسب با شوهرتون در مورد این موضوع صحبت می کردید ...البته اون هم با رعایت اصول انتقاد ...


    اصول انتقاد :
    1-برای اگاه کردن فرد باشه نه این که سرزنش کنیم ..

    2- فقط فقط و فقط به خودش بگیم تنها ... و هیچ کس نباشه ... ( حتی اگه بچه ای کوچیک هم بود نباید جلوی بچه بگیم )

    3- قبل از انتقاد حتما چند ویژگی مثبت طرف مقابل رو بهش بگیم

    4- در یک جلسه صحبت فقط یک انتقاد بکینم ....

    5-تمام صحبت ها مون رو به ارامی بهش بگیم اگر جبهه گرفت و لج کرد دیگه ادامه ندهیم و برای یه موقعیت دیگه بذاریم .

    ======================

    یا علی ...
    ویرایش توسط skyzare : شنبه 28 فروردین 95 در ساعت 15:09

  8. 2 کاربر از پست مفید skyzare تشکرکرده اند .

    ثمری (سه شنبه 31 فروردین 95), ستاره زیبا (یکشنبه 29 فروردین 95)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-06
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    2,999
    سطح
    33
    Points: 2,999, Level: 33
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    101

    تشکرشده 183 در 100 پست

    Rep Power
    33
    Array
    تو یه قدم از بقیه جلوتری ، چون خود شوهرت ، دقیقا مشکلش رو اعلام کرده : نارضایتی از رابطه جنسی.
    دیگه از این واضح تر نداریم ، پس برو دنبال حل مشکل

  10. 4 کاربر از پست مفید maral569 تشکرکرده اند .

    skyzare (دوشنبه 30 فروردین 95), ثمری (سه شنبه 31 فروردین 95), ستاره زیبا (یکشنبه 29 فروردین 95), شیدا. (شنبه 28 فروردین 95)

  11. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    همانطور که مارال جان گفتند همسر شما علت کارش را به وضوح به شما گفته
    ایشون در رابطه جنسی از این که شما همراهیشون نمی کنید ناراحت و ناراضی هستند.

    این هم اصلا دلیل بر بد بودن شما، هیکلتون، قیافه تون و ... نیست.
    این فقط یک مهارت هست و یادگرفتنی.

    این که همسر شما بعد از دعوا می آد و از نجابت و خوبی و زیبایی و ... شما صحبت می کنه نشون می ده که خیلی دوستتون داره و براش مهم هستید و از زندگی با شما راضی هست. فقط باید این مهارت را هم یاد بگیرید که ایشون رضایت جنسی داشته باشند.

    برای این کار می تونی با مشاور صحبت کنی تا کمکت کنه.
    اینجا امکان باز شدن مساله نیست.
    می تونی حتی از خود همسرت کمک بگیری.
    ازش بپرسی چی دوست داره و کمکت کنه تا اون کار را براش انجام بدی.
    می تونی از سایتها و کتابهایی که برای این منظور نوشته شده کمک بگیری.

    -----------------------------

    همسرت شما را دوست داره و هر بار که بهش یادآوری می کنی که خیانت کرده، احساس بدی بهش دست می ده
    این را من در موارد زیادی خوندم و شنیدم که آقایون از یادآوری خیانتشون و سرزنش شدن بابتش، از خودشون بدشون می آد.
    واکنشهاش به یاد آوریهای شما به همین خاطر تند هست. از کاری که کرده ناراحت هست و سعی می کنه توجیه کنه

    یاد آوری شما بارها و بارها غرورش را له می کنه و بهش یادآوری می کنه که تو مرد و شوهر خوبی نیستی. تو خیانتکاری ...
    همه ما ممکنه اشتباهاتی کردیم که از یادآوریش از خودمون بدمون بیاد. شما هم سعی کن دیگه سرزنشش نکنی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  12. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    amf66 (شنبه 28 فروردین 95), fahimeh.a (سه شنبه 01 تیر 95), skyzare (دوشنبه 30 فروردین 95), ثمری (سه شنبه 31 فروردین 95), ستاره زیبا (یکشنبه 29 فروردین 95)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 04 اردیبهشت 95 [ 07:01]
    تاریخ عضویت
    1395-1-28
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    94
    سطح
    1
    Points: 94, Level: 1
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 41.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان عزیز ممنون از پاسخ هاتون
    من سرکار هستم سر فرصت دقیق می خونم و جواب میدم.
    فقط یک نکته شاید من بد گفتم یا شما بد متوجه شدید
    همسرم حرفاشو رد می کنه
    نارضایتی از مسائل جنسی نداره
    می گه می خوام بهونه بگیرم اینا رو می گم
    گفتم که پشیمون میشه از حرفاش
    و من از نظر جنسی سعی می کنم کاملا طبق نظرش باشم

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 خرداد 99 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    7,750
    سطح
    58
    Points: 7,750, Level: 58
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Recommendation Second ClassVeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    887

    تشکرشده 279 در 146 پست

    Rep Power
    40
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ثمری نمایش پست ها
    دوستان عزیز ممنون از پاسخ هاتون
    من سرکار هستم سر فرصت دقیق می خونم و جواب میدم.
    فقط یک نکته شاید من بد گفتم یا شما بد متوجه شدید
    همسرم حرفاشو رد می کنه
    نارضایتی از مسائل جنسی نداره
    می گه می خوام بهونه بگیرم اینا رو می گم
    گفتم که پشیمون میشه از حرفاش
    و من از نظر جنسی سعی می کنم کاملا طبق نظرش باشم


    خانوم محترم من بعنوان 1 پسر بهتون میگم

    همسرتون بهتون علتشو گفته : من 1 دختر هات و شاد رو میخام

    منتها بخاطر پشیمونی از رفتار و حرفی که زده میاد حرفاشون رو پس میگیره

    هات بودن برای پسرا و مردا از نون شب واجبتره اگه این نیاز نبود من بعنوان 1 برادربهتون میگم ، ت جامعه شما تقریبا ازدواجی با خانوما نمیدید

    ارتباط جن سی برا پسرا و آقایون خط قرمزه اگه با آنجلیا جولی هم ازدواج کنن ولی ارتباط جن سیشون ضعیف یا یا هات نباشه اون زندگی منجر به شکسته نکته مهمش اینجاست

    غیر از 1 سری استثناها ( افراد سرد و عقیم و دوجنسی و همجنس بازو و....)

    هات بودن فقط این نیست که شما تو ارتباط جنسی رو پا به پای ایشون بیاین از دید پسرا این دید هستش که شما شروع کننده باشی و غافلگیر کنی یا شیطنت های مختلف و حرکت های مختلف و حرف ها و الفاظ محر ک و الفاظ و کارهایی که ایشون رو بیهوش میکنه ومیبره تو فضا و....

    متاسفانه خانوما اکثرا شناخت درستی از مردا و اقایون و ویژن جن سیشون ندارن و باعث همچین مشکلاتی میشه

    این قضیرو جدی بگیرید نکته مهمش همینجاست
    ویرایش توسط mercedes62 : یکشنبه 29 فروردین 95 در ساعت 22:56

  15. 3 کاربر از پست مفید mercedes62 تشکرکرده اند .

    skyzare (دوشنبه 30 فروردین 95), ثمری (سه شنبه 31 فروردین 95), سها** (دوشنبه 30 فروردین 95)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 04 اردیبهشت 95 [ 07:01]
    تاریخ عضویت
    1395-1-28
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    94
    سطح
    1
    Points: 94, Level: 1
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 41.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط هلنا60 نمایش پست ها
    سلام صبح بخیر

    متاسفم درکت میکنم خیلی سخته این حرفا

    ولی عزیز تا حالا شده از خودت بپرسی چرااااا همسرم بهم میگه مثل بالشت میمونی و....

    احساس میکنم شما از یک خانواده مذهبی هستن که به عقیدهاشون پا فشاری میکنن و احترام میزارن

    این حسن خوبی هست معمولا مادرااا هییییچ وقت مسائل حنسی رابرا دخترشون باز نمیکنن

    حتی وقتی در شرف ازدواجن که این اشتباه بزرگی هست

    نتیجش میشه خجالت کشیدن خانم در امر جنسی و حتی نمیتونن از این رابطه لذت ببرن

    این برا یه مرد خیلییی سخته سعی کن اطلاعاتت را در این مورد بالا ببری

    در مورد خیانتش خوب کردی بخشیدیش و زندگیت را حفظ کردی دیگه در این مورد صحبت نکن لطفااااا

    شما ظرافت های زنونه را در زمینه اشپزی خونه داری روابط جنسی کلامی بالاببر همه چی درست میشه

    وقتی به مرد قدرت بدی همه جوره قبولت میکنه و تامینت میکنه

    این لینک را بخون و فایلهارو دانلود کن موفق میشی

    کلید مرد اقتدار مرد روابط جنسی دکتر حبشی خیلیییی کمکت میکنه

    التماس دعا


    http://www.hamdardi.net/thread-41853.html
    هلنای عزیز ممنون از پاسخت. درست حدس زدی من نسبت به خانواده همسرم خیلی مذهبی ترم ولی نه اونجوری که فکر کنی در این مسائل خجالتی باشم و بی اطلاع باشم ولی من یه زن معمولیم می دونم اونجوری که باید در رابطه جنسی تلاش نمی کنم ولی اونطورم نیستم که مثل به بالشت!!باور کنید این جوری نیستم
    من اطلاعاتم را بالا بردم اکثر خانم ها مثل منن ... من اصلا سرد مزاج نیستم من برای رابطه جنسی و تمیزی و به خود رسیدن ارزش قائل می شم ولی نمی تونم ادا دربیارم من واقعی خودمم
    ولی اون انتظار دیگه ای داره نمیشه مسائل رو باز کرد.

    مشکل اصلیه من اینکه از خودم ناراضیم حس بدی به خودم دارم با خودم می گم تو دیگه چقدر بدبختی که هم بهت خیانت شده هم بهت علنا می گه من دختر هات و شاد می خوام و ازت راضی نیستم .... هم هی صبوری و مهربونی می کنی که زندگیت رو حفظ کنی .....عزت نفس ندارم..

    بعدم وقتی تو رابطه جنسی از من ایراد می گیره اصلا از این رابطه هم بدم میاد یعنی ترس دارم از ایجادش... اعتمادبه نفسم از بین رفته
    نمی دونم چه جوری بگم با استرس اینکه حالا اون از من خوشش میاد یا نه ..... یا الان چه حرکتی کنم خوب باشم چی بگم خوب باشم؟؟؟؟ واقعا با این افکار نمی شه یه رابطه خوب داشت


    در ضمن نقش زن فقط اینکه شوهرشو راضی کنه اگه نکرد اونم بره خیانت کنه
    من خودم از روابطمون راضی نیستم ولی همش باید نگران رضایت اون باشم


    //////
    skyzare عزیز ممنون از پاسخت
    لطفا چیزایی که به هلنا گفتم بخون
    مشکلی ندارم با این کارها که شما گفتی من می کنم اینکارو ولی عزت نفس و اعتماد به نفس خودم چی؟؟؟؟
    واقعا حق من نیست این جور زندگی کردن من دختر خوبی بودم و زن خوبی بودم برای شوهرم

    مارال جان من احساس می کنم نارضایت جنسی بهانه است بهانههههههه
    بعدم منم نارضایتی دارم

    شیدای عزیز ممنون از پاسخت
    من با دونستن خیانت و دونستن اینکه ازم راضی نیست کلا اعتماد به نفسم رو از دست دادم احساس خوبی دیگه به خودم ندارم فکر می کنم کلا هر مردی با من زندگی می کرد از من ناراضی می شد
    در حالیکه می گم واقعا کمبودی ندارم خودشم بارها گفته فکر می کنم من کسل کننده ام جذاب نیستم :(


    می دونین من بیشتر دنبال برگردونن اعتماد به نفسم هستم
    دنبال اینکه یه جوری شان خودمو بهش نشون بدم
    یه جوری بفهمه انقدر هم عاجز تو سری خور نیستم

    آرزو مه ازش جداشم و بیاد دنبالم التماس کنه
    نمی دونم می تونید درک کنید یا نه؟
    تنها چیزی منو خوشحال می کنه دادن درخواست جدایی هست ولی عاقلانه که فکر می کنم می بینم بچه بازی که نیست
    فرضا اصلا نیومد دنبالم
    فرضا اونم قبول کرد جدا شیم
    اون وقت چی؟



    حیاط خلوت عزیزم می خوام زندگیم پایدار باشه ولی نه به قیمت از دست دادن خودم
    اینجوری هم اون خیانت کرده هم طلبکاره
    خوب این انصاف نیست


    مرسدس بنز ممنون که پاسخ دادی
    این کارایی که گفتی رو تلاش می کنم انجام بدم من اصلا سرد نیستم ولی فیلمم بدم میاد بازی کنم

    ولی ممنون از راهنماییت

    و بعدم یه سوال حالا با اینکه ایشون خیانت کرده منم گذشت کردم بازم دو برابر عاطفه داشته باشم و انگار نه انگار و تازه تو رابطه جنسی هم همه کار کنم که راضیش کنم خودم تحقیر نمی شم
    نمی گه زن من چقدر بیچاره و حقیره.. هر بلایی سرش بیارم از من جدا نمیشه تازه مهربون ترم میشه؟
    ویرایش توسط ثمری : دوشنبه 30 فروردین 95 در ساعت 12:51

  17. کاربر روبرو از پست مفید ثمری تشکرکرده است .

    بارن (دوشنبه 30 فروردین 95)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام دوست عزیز

    من دقیقا میفهمم داری چی میگی. چیزهایی رو که به ذهنم می رسه و تا حدی تجربش کردم رو بهت میگم.

    شما به هر دلیلی همسرت رو بخشیدی و این تصمیمی بوده که خودت گرفتی. تو دو راه داشتی یا تو این زندگی نمونی یا اگر میمونی با یادآوری مسائل گذشته خودت رو

    زجر ندی و رابطه تون رو خراب نکنی.

    پس فکر تحقیر شدن رو از سرت بیرون کن .به هر حال حتما حس دوست داشتن و علاقه در بخشش همسرتون تاثیر داشته . پس به خودت بگو من از روی عشق و علاقه

    خطای همسرم رو بخشیدم و بهش محبت می کنم.

    در مورد مساله رابطتون چیزی که به فکر من میرسه اینه که بدون توجه به همسرت سعی در بالا بردن میل جنسیت کنی. حالا چه از طریق داروهای تقویتی و چه

    فکر کردن در این رابطه وقتی از هم دورین و یه سری فانتزی ها . موقع رابطه هم سعی کن بیشتر به خودت و لذتت فکر کنی . از همسرت بخواه کارهایی رو که ازش

    لذت میبری و تو رو به اوج می رسونه رو برات انجام بده .که هم اون رو به حس تامین برسونی و احساس خوبی بهش بدی و مهمتر اینکه خودت لذت بیشتری ببری.

    فایدش هم اینه که هات تر میشی و لازم هم نیست که فیلم بازی کنی فقط کافیه خودت رو سانسور نکنی و واکنش نشون بدی.

    روی اعتماد به نفست حتما کار کن . افکار مخرب هم اعتماد به نفس و هم شادیت رو ازت میگیره .

  19. 3 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    بارن (دوشنبه 30 فروردین 95), ثمری (سه شنبه 31 فروردین 95), شیدا. (چهارشنبه 01 اردیبهشت 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.