سلام به همگي
ممنون از سايت خوبتون
من قبلا درمورد مشكلاتم پست گذاشته بودم
از زندگي با يه آدم بددهن و عصباني خسته شدم. احساس مي كنم ديگه دوستش ندارم از اين همه اصرار خسته شدم.
ديروز سره يه موضوع الكي بازم دعوامون شد اول من ناراحت و عصباني شدم ولي درحد ١دقيقه بود بعدش ديگه همسرم ول كن نبود هي ادامه داد. لج و لج بازي بود خواست كنترل تلوزيون رو بگيره كه من دستم خورد بهش و رو دستش چنگ انداختم. خودم خيلي ناراحت شدم چون واقعا مي خواستم كنترل رو بگيرم. ولي اگه بدونين چه داستاني شد. هزار بار خواست منو بيرون كنه. از زورش سواستفاده ميكنه. من ديشب كلي ازش خواهش كردم كه عمدي نبود منو ببخش و از اين حرفا. ولي اصلا تاثير نداشت همش ميگفت ازت متنفرم بايد از اين خونه بري و كلي بدوبيراه به من و خانواده ام. از خودم بدم مياد كه انقدر ضعيفم و از اين آدم بيخود التماس كردم. ولي من نگران آبروم هستم خونوادم دق مي كنن اگه بفهمن. واقعا نمي دونم چه كار كنم. اگه دوباره خونه رو ترك كنم اصلا سراغم نمياد. از طرفي ديگه دلسرد شدم خودم هم ديگه احساس خوبي ندارم.
لطفا كمكم كنين خيلي عصباني و پرخاشگر شده قبلا ميگفت براي طلاق كارايي كرده ميگه اين دفه ديگه طلاقت ميدم. از طرفي خودم هم نگران آيندم هستم. با خودم ميگم چرا عمرم پاي اين آدم بذارم ولي خيلي بي تصميم ام.
لطفا كمكم كنين
علاقه مندی ها (Bookmarks)