به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array

    افسردگی و عصبانیت بیش از حد من

    سلام دوستان...خیلی به کمک شما احتیاج دارم...قبلا هم تاپیک زده بودم ولی الان میفهمم که ریشه تمام مشکلاتم خودم هستم حدود چهار ماه از زایمانم میگذره و من هر روز عصبانی تر میشم...بذارید از اول شروع کنم من فزرند بزرگ یک خانواده چهار نفره هستم ...از بچگی ظاهری فوق العاده آرام اما از درون خشن داشتم...جوری که هرگز از ظاهرم کسی متوجه این نمیشود که تا چه حد میتونم عصبانی بشم...خلاصه در تمام سال های زندگی ام شاید سالی یکی دو بار بدجور عصبانی میشدم...وقتی هم عصبانی میشم همه چیزو میشکنم به بدترن شکل ممکن دل طرف مقابل رو میشکنم و توهین و تحقیر میکنم و گاهی هم به خودم آسیب میزنم...متاسفانه خانواده هرگز پیگیر این رفتار من نبودند و همیشه مامانم میگفت به عمه ت رفتی..!! خلاصه اینکه اینا گذشتو من ازدواج کردم...در دوران ازدواج شوهرم هم از این رفتار های من بی نصیب نبود...اینم بگم که همسرم فوق الاعاده آرام هستن و آستانه صبرشون خیلی بالاست...باز هم این رفتار های من سالی دو سه بار شد...البته اوایل ازدواج خیلی بیشتر بود...جوری که کلی ظرف شکستم و خونه تازمونو حسابی داغون کردم...اونم سر چیزهای واقعا بیخود...از کوره در میرم.... اما الان که مثلا مادر شدم رفتارهای بدم از سالی چند بار رسیده به هفته ای چند بار...به شدت عصبانی ام و سریع اشکم میاد حس بدی دارم احساس شکست و ناامیدی در زندگی دارم ...خیلی به مرگ فکر میکنم...اصلا حس نمیکنم این بچه منه...حس مادرانه ندارم...به ویژه این که همه میگن اصلا بهت نمیاد حتی ازدواج کرده باشی...احساس میکنم نباید بچه دار میشدم...بچه خیلی باهوشه خیلی خوبه اما واویلاست اگه یکم اذیتم کنه یا نخوابه....سرش داد میزنم دعواش میکنم به شدت و اونم خیلی گریه میکنه...بارها جلوش با همسرم دعوا کردم و کلا خیلی سرکش شدم...جدیدا وقتی عصبانی میشم وسایلو پرت میکنم در اتارو میکوبم حرف های زشت میزنم داد میزنم جیغ میکشم و گریه میکنم به شدت...خلاصه الان که دارم اینارو مینویسم به شدت بغض کردم اصلا تحمل کوچک ترین انتقادی رو ندارم...حس میکنم از وقتی این بچه اومده زشت شدم و دیگه برای پدرو مادرو همسرم مهم نیستم ....خیلی دلم میخواد برم پیش یک روانپزشک چون میترسم بالاخره به کسی آسیب جدی بزنم...اما خب اینجا شهرستانه و روانپزشک نداره و در ثانی میترسم که برم و بعدش شوهرم بهم بگه روانی تورو خدا کمک کنید...راه حل دارویی میخوام...چون راههای دیگه رو قبلا امتحان کردم اها اینم بگم که وقتی میزنم میشکنمو همه چیو داغون میکنم اصلا پشیمون نمیشم و همیشه قیلفه حق به جانب میگیرم...و باز اینم بگم که چون شوهرم در برابر عصبانیت من سکوت میکنه من بیشتر و بیشتر و بیشتر عصبانی میشم...

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    سلام عزیزم.

    بعد زایمان به خاطر تغییرات به وجود اومده چه در شرایط جسمی و چه روحی و ایجاد یک تغییر در سبک زندگی این مسایل که بیشتر از اون به عنوان افسردگی بعد از زایمان یاد میشه پیش میاد. اما صرفا افسردگی نیست و حتما نیاز به دارو درمانی نداره. لذا اینکه اینجا بخواین براتون دارو تجویز کنن علاوه بر اینکه کار صحیحی نیست، شاید اصلا لزومی نداشته باشه. اما آنچه که مسلمه چنین مواردی نیاز به درمان در بازه ی زمان و برنامه ریزی داره و با یه راهنمایی در همدردی قابل حل نیست، چه بسا عدم توجهتون بهش و سهل انگاریتون وضعیت رو بحرانی تر کنه . لذا توصیه میکنم به پزشک یا روانشناس مجربی مراجعه بفرمایید.

    ضمنا این تصور اشتباهه که گمان کنید با مراجعتون همسرتون به شما برچسب روانی میزنن. عذر میخوام اما اگر نرید و این وضعیت ادامه پیدا کنه بیشتر در معرض برچسب خوردن به این شکل هستید. اگر مراجعه کنید همسرتون درک میکنن که بعد زایمان چنین چیزی پیش اومده و شما خودتون در پی حل هستید و باهاتون همکاری میکنن بعدش چنین چیزس نیست. اما اگر ادامه دار بشه ممکنه دلزدگی و خستگی همسرتون رو در پی داشته باشه و تمام حرمت ها میونتون شکسته شه. ایشون هم مسلما تحملشون حدی داره. پس برای جلوگیری از از هم پاشیدن زندگیتون این کار رو بکنید.. ضمن اینکه امروز همسرتون بیشتر از هر وقتی نیازمند حمایتتونن ممکنه احساس کمبود توجه از جانب شما آزارشون بده. (با توجه به آمدن بچه)

    موفق باشید.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  3. کاربر روبرو از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده است .

    بارن (پنجشنبه 26 فروردین 95)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط عشق آفرین نمایش پست ها
    سلام عزیزم.

    بعد زایمان به خاطر تغییرات به وجود اومده چه در شرایط جسمی و چه روحی و ایجاد یک تغییر در سبک زندگی این مسایل که بیشتر از اون به عنوان افسردگی بعد از زایمان یاد میشه پیش میاد. اما صرفا افسردگی نیست و حتما نیاز به دارو درمانی نداره. لذا اینکه اینجا بخواین براتون دارو تجویز کنن علاوه بر اینکه کار صحیحی نیست، شاید اصلا لزومی نداشته باشه. اما آنچه که مسلمه چنین مواردی نیاز به درمان در بازه ی زمان و برنامه ریزی داره و با یه راهنمایی در همدردی قابل حل نیست، چه بسا عدم توجهتون بهش و سهل انگاریتون وضعیت رو بحرانی تر کنه . لذا توصیه میکنم به پزشک یا روانشناس مجربی مراجعه بفرمایید.

    ضمنا این تصور اشتباهه که گمان کنید با مراجعتون همسرتون به شما برچسب روانی میزنن. عذر میخوام اما اگر نرید و این وضعیت ادامه پیدا کنه بیشتر در معرض برچسب خوردن به این شکل هستید. اگر مراجعه کنید همسرتون درک میکنن که بعد زایمان چنین چیزی پیش اومده و شما خودتون در پی حل هستید و باهاتون همکاری میکنن بعدش چنین چیزس نیست. اما اگر ادامه دار بشه ممکنه دلزدگی و خستگی همسرتون رو در پی داشته باشه و تمام حرمت ها میونتون شکسته شه. ایشون هم مسلما تحملشون حدی داره. پس برای جلوگیری از از هم پاشیدن زندگیتون این کار رو بکنید.. ضمن اینکه امروز همسرتون بیشتر از هر وقتی نیازمند حمایتتونن ممکنه احساس کمبود توجه از جانب شما آزارشون بده. (با توجه به آمدن بچه)

    موفق باشید.
    ممنون از پاسختون...من خودمم دوست دارم برم روانپزشک و اگرم برم به شوهرم نمیگم اما گفتم که اینجا روانپزشک نداره...
    کسی نمیتونه کمک کنه یعنی؟
    من آدم تحصیل کرده ای هستم و اجتماعی...دیگران منو آدم آرومی میدونن اما ....
    شوهرم احساس میکنم دیگه ازم خسته شده ....حس میکنم داره تحملم میکنه...اون عشق ثابقو نداره...
    همشم بخاطر این رفتارامه...تورو خدا کمک

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    وقتی همسرتون مرد آروم و وموجهیه خیلی بعیدمیدونم بهتون برچسب روانی بزنه.اینم بدونید بدون مراجعه به پزشک نمیشه دارو تجویز کرد.درضمن داروهای اعصاب برخلاف تصور عموم خیلی هم خوبن روی من که خوب جواب دادهپزشک مغز واعصاب هم نداره شهرتون؟چون اونا هم میتونن یه جورایی کمکتون کنن

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط margearezooha نمایش پست ها
    وقتی همسرتون مرد آروم و وموجهیه خیلی بعیدمیدونم بهتون برچسب روانی بزنه.اینم بدونید بدون مراجعه به پزشک نمیشه دارو تجویز کرد.درضمن داروهای اعصاب برخلاف تصور عموم خیلی هم خوبن روی من که خوب جواب دادهپزشک مغز واعصاب هم نداره شهرتون؟چون اونا هم میتونن یه جورایی کمکتون کنن
    با شناختی که از همسرم دارم مطمپنم اگه برم پیش روان پزشک حتما یک روزی بهم میگه روانی مطمینم
    حالا بگذریم....
    دچار افسردگی شدم خودم میدونم ...اصلا حس میکنم...دایم از شرایط ناراضی ام ...شوهرمم رفتارش باهام عوض شده ...
    از شوهرمم بدم میاد
    راه حل غیر دارویی چی ...نندارین؟؟؟

  7. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    با سلام

    فقر آهن و کم خونی و کمبود یک سری از ویتامین ها موجب بروز حالت های عصبی و نا آرامی خواهد شد.

    مخصوصا اینکه شما یک دوره بارداری و زایمان رو پشت سر گذاشتید تغییر هورمون ها هم می تونه مزید بر علت باشد و موجب افسردگی.

    به دکتر مراجعه کنید نه دکتر روان پزشک یک متخصص داخلی ، و حالت هاتون رو بگید تا براتون یک سری آزمایش ها بنویسه.

    برای شروع می تونه خیلی کمک کننده باشه براتون.

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 اردیبهشت 95 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-30
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    1,101
    سطح
    18
    Points: 1,101, Level: 18
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    58

    تشکرشده 32 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و درود بر شما
    قرصی هست به نام well woman که تاثیر خوبی بر روی بانوان داره و اونها رو در دوران بعد از بارداری از نظر جسمی کمک میکنه.بانو دکتر زنان نیز اطلاعات خوبی در مورد کمبودهایی که ممکنه از نظر جسمی در شما به وجود اومده را با چند آزمایش ساده متوجه بشه.سعی کنید از حداقل امکانات هم کمک بگیرید. اگر کمی هم در این زمینه مطالعه کنید متوجه خواهید شد که اگر به دنبال درمان نباشی این افسردگی به مراحل پیشرفته خواهد رسید که درمان آن به مراتب سخت تر و یا غیر قابل جبران خواهد بود.سعی کنید از بانوانی که در اطراف شما هستند مثل مادر و...به طور غیر مستقیم راهنمایی بگیرید.به سر و وضع خودتون رسیدگی کنید.سعی کنید به هر روش ممکن در خودتون احساس زیبایی به وجود بیار ید. در دوران سختی هستید و غیر از خودتون کسی حال شما رو نمیفهمه اما با توضیحش به نزدیکان مخصوصا همسرتون کمک میکنید که اونها حداقل شما رو درک کنند.

  9. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مشكل همسرتونه

    اكه مخبت كنه شمارو نوازش مردانه جند بار بده
    اونموقه بالاخره يك نفر تو روتون وايساده و حساب كارو دستتون داده
    شما معلومه اعصباني ميشي حتي طلاقمو ميكيرم و از اين حرفا ميزني و شوهرت رو بيجاره كردي اعتراض كنه شما عصبي ميشي اعتراض نكنه خودش داغون ميشه
    خانوادم كه مشخصه شما عزيز كرامي بودي اونام بشتتن و شوهرت احساس ضعف رواني داره

    ارزوشه يكي بهش مجوز بده يه هفته يه درسي به شما بده

    واقعيت رو كفتم

  10. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-06
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    2,999
    سطح
    33
    Points: 2,999, Level: 33
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    101

    تشکرشده 183 در 100 پست

    Rep Power
    33
    Array
    به نظر من بهترین کسی که میتونه کمکت کنه ، همسرت هست.
    برو بهش بگو میخوای خودتو عوض کنی ، بگو بهت کمک کنه ، ازش بپرس خودش چی کار میکنه که همیشه آروم و . . .
    اگه تا الان به خاطر رفتارات واکنش شدیدی نشون نداده ، پس حتما یکم ته دلش امید داره که عوض میشی.
    فکر میکنم تو فایل صوتی کلید مرد بود که گوش داده بودم میگفت مردها ،از زنهایی که پرخاش میکنن خوششون نمیاد ، دیگه از بار دوم از چشم شوهرشون میفتن. حالا اینا رو نگفتم که بترسی و . . . .

    پست اولتو خوب درک کردم ، منم یه حالت هایی مثل تو دارم ولی مال من ناشی از محیطی بود که توش بزرگ شدم ، مادر و پدرم مدام به همدیگه پرخاش داشتن.
    یه راه دیگه هم بلدم ، خیلی بی دردسره ولی باید روش پافشاری کنی ، میتونی از تلقین استفاده کنی ، صبح تا شب مدام با خودت تکرار کن که من خیلی خوش اخلاق و صبورم یا حالا هر جمله مثبت دیگه ای که به دل خودت میشینه ، بگو من همسر و بچمو خیلی دوست دارم ، من آدم آرومی هستم ، خلاصه خیلی تکرار کن ، منم با تکرار خیلی خودمو کنترل کردم ، الان بیشتر موقع عصبانیت یه نفس عمیق میکشم و خلاص ، ببینم یکی داره چرت میگه و در موردم اشتباه قضاوت میکنه ، دیگه عصبی نمیشه ، خیلی راحت یه نفس عمیق میکشم و تو دلم میگم مهم نیستی ، مهم اینه که خودم چی فکر میکنم و با یه لبخند محل حادثه رو ترک میکنم.

    راستی نمیدونم چقد خدا و دین روو قبول داری ، من تازگیا خیلی قبول دارم ، یه ذکری هست : الا به ذکره الله تتمعن و القلوب ، معنیش اینه که یاد خدا آرامش بخش قلبهاست ،هر موقع حس میکنم دارم عصبی میشم و الانه که گرد و خاک به پا کنم ، همین ذکر رو میگم ، یا به شیطون لعنت میفرستم.

    ببخشید خیلی پراکنده حرف زدم ، سعی کردم تجربه خودمو بگم ، چون منم دسترسی به روانشناس نداشتم در حالی که با کمال میل حاضر بودم تحت نظر باشم.

  11. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 11:42]
    تاریخ عضویت
    1395-2-12
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    521
    سطح
    10
    Points: 521, Level: 10
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 29 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.من به دقت و چند بار دل نوشته ی شما رو خوندم

    خدارو شکر که به شما فرزند و همسری صبور داده و این نعمت بزرگیه

    صلوات فرستادن آدمو آروم میکنه میگی نه امتحان کن

    منم مثل شما بودم.تا مرز جنون عصبی میشدم قدرتم به شدت افزایش پیدا میکرد و خیلی خراب کاری میکردم.دو سال دارو خوردم و خیلی هزینه کردم.اما زمانی تاثیر کرد که خودم خاستم تغییر کنم و از اون به بعد دیگه دارو نخوردم

    اگه خودت نخواسته باشی درمان نمیشی

    اما اگه واقعا بخای با یک دکتر و یک داروی عادی مثل یک معجزه تغییر میکنی

    روانپزشک مال زمانیه که رفتار تو غیر ارادی باشه و من مطمئنم که رفتار شما کاملا اختیاری است

    سوال:اگه یکی بدتر از خودت روبروت باشه بازم قاطی میکنی؟

    قاطی کردن یه عادته-تو یه شرایط خواص
    همسر شما صبوره و این صبر همون شرایط خاصه

    اما مطمئن باش که این صبر دائمی نخواهد بود و خدا نکنه یه مرد صبور قاطی کنه

    اون موقع میفهمی که اگه یکی بدتر از خودت روبروت باشه نمیتونی قاطی کنی
    اون موقع میفهمی قاطی کردن یه عادته-تو یه شرایط خاص

    تو سالمی عزیزم فقط به این کار عادت کردی

    موفق باشی


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. باعصبانیت وخود زنیه همسرم چه کنم
    توسط پرواز ابدی در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 شهریور 94, 00:48
  2. خودزنی شوهرم در وقت عصبانیت
    توسط mehraz2 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 تیر 94, 12:21
  3. ترمز عصبانیت را بكشید.....
    توسط ویدا@ در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 05 مرداد 92, 10:54
  4. در برابر عصبانیت شوهر چه باید کرد ؟
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 08 آبان 90, 09:37
  5. عصبانیت
    توسط مینا 22 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 31 تیر 87, 10:11

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.