به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    7,807
    سطح
    59
    Points: 7,807, Level: 59
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 145 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array

    میشه راهنماییم کنید من افسرده شدم؟

    سلام.
    این روزها حال خوشی ندارم.وقتی تنها میشم ناخوداگاه گریم میگیره.همیشه دلم گرفته انگار غمی توی دلمه .اوضاع درسیم هم که خیلی خیلی افتضاحه.حوصله یک کلام درس خوندن ندارم.تمرکز ندارم.تحمل کوچکترین پرخاش و بگومگو ندارم .خیلی احساس تنهایی میکنم.حس میکنم همه ازم دورن.
    از خدا خیلی دور شدم.حتی حوصله نماز خوندنم ندارم.انگار نمیتونم باخدا حرف بزنم چون خیلی دلم گرفته.هرموقع میام چیزی بگم(من از بچگی خیلی تنها بودم و فقط با خدا حرف میزدم چون کسیو نداشتم.)تو ذهنم میاد صدای من بجایی نمیرسه.نسبت به همه چیز بدبینم.
    لاغر شدم و اوضاع جسمیم هم بهم ریخته هورمونام هم بهم ریخته.اشتها ندارم و تاکمی غذا میخورم بشدت احساس سیری میکنم.سرگیجه های شدید و احساس ناراحتی همیشگی.
    الان مهم ترین موضوع امتحانامه که هیچ تمرکزی ندارم بخونم درسمو.نمیدونم چکار کنم.
    یک بار رفتم مشاور گفتن هروقت تو تنهایی هات گریت گرفت حتما به روانپزشک مراجعه کن!
    انگار هرچی تلاش میکنم نمیتونم کنار بیام با خودم.
    مدام خودمو سرزنش میکنم که چرا اومدم این رشته چرا این دانشگاه دیگه حالم از درس بهم میخوره.پشیمونم که انقدر دارم بخودم سخت میگیرم.
    یعنی من افسرده شدم؟

    - - - Updated - - -

    ضمنا تپش قلب هم گرفتم یعنی در حالت عادی سر کلاس یهو قلبم خیلی تند میزنه و نفس کشیدن سختمه..

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 13:14]
    تاریخ عضویت
    1392-4-28
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    5,299
    سطح
    46
    Points: 5,299, Level: 46
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    109

    تشکرشده 177 در 70 پست

    Rep Power
    22
    Array
    دوست عزیز مشکل خاصی داری توی زندگیت؟ یه کم از خودت سن وتحصیلات و وضعیت زندگیت بگو؟؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید پسرایرونی تشکرکرده است .

    ابی اسمان (دوشنبه 23 فروردین 95)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    7,807
    سطح
    59
    Points: 7,807, Level: 59
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 145 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    جو خانوادم بشدت متشنج هست جدیدا هم خواهرم بیماری داشتن
    خودم هم 20ساله هستم دانشجوی کارشناسی یک رشته مهندسی. الان هم از انتخاب رشته ام ناراضی ام بنظرم سختمه چون اصلا تمرکز درس ندارم.دوران دبیرستان درسام خیلی خوب بود درس هم نمیخوندم خیلی ولی الان اصلا ذهنمو نمیتونم جمع بکنم..حوصلم نمیکشه هیچ کاری بکنم فقط دوست دارم تنها بشینم و فکر کنم.
    من توی همین خانواده بزرگ شدم و هیچ راهی برای کاهش اینهمه تشنج و ترس و دلهره همیشگی نیست برای خانواده.
    باید برم روانپزشک و دارو مصرف کنم؟علایم افسردگی دارم؟

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 خرداد 96 [ 23:33]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,684
    سطح
    23
    Points: 1,684, Level: 23
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    6

    تشکرشده 91 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array
    افسردگی جدا از مسائل مالی، گاهی به خاطر انتخاب بین چند چیز هست و چون وقت برای اتمام همه کارها نیست حس افسرگی می اورد و در بیشتر مواقع افسردگی ناشی از وضعیت اطرافیان و خانواده شخص هست، اگر مسائل اونا حل بشه شخص خوب میشه و نه اینکه خود شخص دارو بخوره

  6. کاربر روبرو از پست مفید mehdi_7 تشکرکرده است .

    ابی اسمان (دوشنبه 23 فروردین 95)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام روزتون بخیر شادی

    جو خونه چراااا متشنج هست ؟

    چه مشکلی داری ؟

    من توی همین خانواده بزرگ شدم و هیچ راهی برای کاهش اینهمه تشنج و ترس و دلهره همیشگی نیست برای خانواده.


    چرا راهی ندیدی شما میتونی با دلگرمی و به خودت رسیدن و روحیت را شاداب کنی و به اونام انتقال بدی

    نکه زانوی غم بغل بگیری هیجی دیگه یه باری اضاف کردی به خانوادت


    وقتی کسی مریض هست اصلاااا هییییچ وقت در موردش در خونه و حتی در مقابل اون شخص صحبت نکین

    چون نا خودا گاه تاثیر بد میزاره یاس ناامیدی

    مثلا میگه که توانی ندارم بهش بگی

    ای بابا بادنجون بم که افت نداره کلی مسخره کنیدش باعث خنده شادی میشه طرف یادش میره چی بوده

    لطفا یک ازمایش خون برو ممکنه کمبود اهن داشته باشی چون تمام نشونه را داری

    این روزا اوضاع مالی همه بهم ریخته ولی توکل کن به خدای بزرگ خودش درستش میکنه

    ببین این لینک را بخون پست دومش و اون صوت را حتماااا گوش کن زندگیت متحول میشه


    http://www.hamdardi.net/thread-41851.html

    التماس دعا

  8. کاربر روبرو از پست مفید سها** تشکرکرده است .

    ابی اسمان (دوشنبه 23 فروردین 95)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    7,807
    سطح
    59
    Points: 7,807, Level: 59
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 145 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام ممنون از پاسختون.
    خوب مشکل دقیقا همینجاست یعنی این جو خانواده من تغییر نمیکنه مگر اینکه من از این خانواده برم و جو ارومی برای خودم بسازم!
    هر راهی فکرش بشه امتحان شده اخلاق یک ادمو نمییشه عوض کرد.مشکل من مالی نیست اصلا.با اینکه پدرم وضعیت مالی خیلی خوبی داره ولی خسیسه و حتی تو خونه زندگیمونم مشخصه.اون درامد و پولو میخوام چکار.من اصلا مسالم پول نیست.سخته یک عمر توی اصطکاک زندگی کردن.هیچ کسی نمیتونه درکم کنه جز کسی که شرایط منو تجربه کرده باشه.اصلا مهم نیست الان من مشکلم اینه که نمیخوام دارو بخورم بدنم فورا واکنش نشون میده اصلا نمیخوام توی این سن افسردگی داشته باشم برم پیش روانپزشک.کمبود اهن هم درست میگین فکرم بهش نبود.

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    با سلام.. اول هر کاری که به نظرتون سخت میاد با تلاش انجام بدین..گریه تو تنهائی خوبه ولی عوضش باید همون مقدار هم تو همون روز شادی داشته باشین چه واقعی چه کاذب ..ولی حتما داشته باشین در حد یه بالا و پائین پریدن..

    دوم اگه رشته تونو بعلت حالت پیش اومده دوس ندارین که باید تا بهبودی صبر کنین ولی اگه واقعا اصلا بهش علاقمند نیستین میتونین عوضش کنین ..سخته ولی بعدا با علاقه رشته مورد نظرتونو ادامه میدین..

    سوم بجای دارو حتما ورزشو جایگزین کنید چون افسردگیتون به نظر خیلی حاد نمیاد.. چهارم هم اینکه از این حالتتون نترسید همه تو زندگیشون دچار این حالت ها میشن مونده طرز مدیریت شما با این حالتتون

  11. کاربر روبرو از پست مفید جوادیان تشکرکرده است .

    ابی اسمان (دوشنبه 23 فروردین 95)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 00 [ 22:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    7,024
    سطح
    55
    Points: 7,024, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 169 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    بعضی وقتها بعضی چیزها عجیب و غریب بهم ربط دارن, من یه مدت حال خیلی بدی داشتم و با کلی سختی به حداقلش رسوندم, راهمم این بود که تو خونه با هرکسی به مشکل میخوردم و نمیتونستم حرفمو بهش بزنم و خالی بشم, میومدم و اون ادم رو جلوی خودم تصور میکردم و هررررچی تودلم بود بارش میکردم,مثلا پدرم که مدام بهم بی احترامی میکرد رو تصور میکردم و هر چی دلم میخواست بهش میگفتم, ممکنه خیلی مسخره بنظر بیاد ولی واقعا حالم بهتر شد, این یه جور تمرین افزایش هوش هیجانیه,ماهایی که تو خانواده های متشنج بزرگ شدیم بصورت پیش فرض هوش هیجانی پایینی داریم,مگر اینکه روش کار کرده باشیم,راه خیلی اسون و شدنی ای هست,توصیه میکنم امتحانش کنید

  13. کاربر روبرو از پست مفید esm تشکرکرده است .

    ابی اسمان (دوشنبه 23 فروردین 95)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    7,807
    سطح
    59
    Points: 7,807, Level: 59
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 145 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام ممنونم از پاسختون.
    بببینید وقتی جو خانواده افسرده و مرده هست واقعا سخته ادم بپره بالا پایین یا شادی بکنه.وقتی وارد خونه میشی اصلا کلا دپرس میشی.خیلی بده.
    گفتم کسی منو میتونه درک کنه که دقیقا در شرایط من باشه.فکر نمیکنم مثل پدر من توی جهان باشه.همه از بیرون میگن خوشبختیم و تو پر قو بزرگ شدیم!!با اینکه 20سالمه الان بخاطر بیماری هایی که همش بخاطر استرس شدید هست روزی حداقل5تا قرص باید بخورم تا تشدید نشه و زندگی عادیمو مختل نکنه.دلم واقعا برای خودمون میسوزه خودم خواهرم مادرم برادرم،تازه من دخترم فکر کنید برادرم در سن بلوغ تنها چی داره میکشه.فقط دعا میکنم این دورانو بگذرونه
    من تا دبیرستان واقعا سختم بود ولی مثل الان نمیفهمیدم چه خبره.واقعا فکر میکردم همه خانواده ها همینجوری ان چون ارتباطمون صفر بود.حالا باباهای دیگه رو میبینم تو خیابون اشک تو چشمام جمع میشه.چه انتظارای خنده داری دارم از دید بقیه.
    اسم عزیزم شما شاید بتونی منو درک بکنی..من پدرمو از تمام دنیا بیشتر دوست دارم...وقتی اونطور عصبانی میشه من فقط دعا میکنم اروم بشه که قلبش اذیت نشه..اون از همه بیشتر بخودش اسیب روانی میزنه..دوسش دارم میپرستمش..ولی حقش نبود این رفتارا با ما...
    حتی زندگی ایندمون هم کاملا تحت الشعاع قرار داده.برام اینا مهم نیست قسمت من هم اینطور زندگی بوده.باید تحملش کنم.فقط نمیخوام بیشتر از این قرص و دوا بخورم بخاطر این شرایط.
    رشتم هم خیلی دوست دارم صرفا بدلیل اینکه واقعا انگار نمیتونم درس بخونم میگم.راجع به درسم هم مشاور رفتم گفتن شما باید از همه جهات ارضا بشی مثلا نیاز به تفریح و ارامش و ..خب من تفریحی ندارم.ارامشی ندارم.پدرم اصلا اعتقاد به تفریح نداره.فقط پول پول پول.اونم توی بانک.

  15. کاربر روبرو از پست مفید ابی اسمان تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 23 فروردین 95)

  16. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اگه بهتون اجازه کار کردن می دن سعی کن یه کار نیمه وقت یا پاره وقت پیدا کنی
    هم سرگرم می شی و کمتر توی خونه هستی
    هم با اون پول می تونی به تفریح و کارهای مورد علاقه ات بپردازی
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. لطفا راهنماییم کنید
    توسط bita2 در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 31 مرداد 92, 12:17
  2. راهنماییم کنید لطفاً
    توسط roze siah در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 10 مرداد 92, 10:02
  3. می خوام ارشد حتما حتما قبول شم البته با این شرایط.... لطفا راهنماییم کنید
    توسط sami92 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 تیر 92, 12:07
  4. راهنماییم کنید همسرم را برگردونم
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 73
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 خرداد 92, 00:46
  5. آیا درانتخابم اشتباه کردم یانه؟(لطفا راهنماییم کنین)
    توسط هیلان در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 فروردین 90, 14:04

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.