سلام
من تیر پارسال عقد کردم
یکسری مشکلات دارم با خانمم که واقعا فشار بدی روم میاره گفتم اینجا مطرح کنم تا شاید راه حل خوبی براش پیدا کنم
روز اول با صداقت رفتیم جلو و همه چیزمون رو گفتیم که از نظر مالی ضعیف هستیم و ...
ولی متاسفانه خانم من توقعاتش خیلی آزار دهنده هستش میگه من هر چی ببینم خوشم بیاد حتما باید بخرم وقتی از پس خانوادش بر نمیاد و نمی تونه از اونا پول بگیره میاد سر من و منم چون ندارم دعوامون میشه
هر چی دعوا داریم سر پول هستش توقعاتش بالاست من از پسش بر نمیام
تا حالا عید اول، تولدش، شب چله، عید نوروز هیچی براش کم نزاشتم ولی نمیدونم زمانی که چک چیزی طلب میکنه منم ندارم چطوری کنترلش کنم
خیلی از اخلاقاش زشت و بچه گانست
عید اول براش لباس خریدم
تولدش بهش گوشی دادم
شب چله براش لباس خریدم و سبزی خردکن با کلی شیرینی میوه
عید براش لباس خریدم و بردمش مسافرت یزد و اصفهان و قم
اونا فقط تولدم برام یک جاکت خریدن و شب چله یک شلوار معمولی و جارو شارژی!!!
الان وضعیت اقتصادی همه میدونن چطوری اکثر شرکت ها سه چهار ماه حقوق نمیدن
منم با حقوق برجی ۹۰۰ تومن هم باید پول برای وسایلم جمع کنم هم خرج خانم کنم
به خدا تا الان هیچی نتونستم پس انداز کنم
تا تقی به توقی میشه دعوا راه میندازه و قهر میکنه، میگه خونمون نیا، خونتون نمیام، مهمونی ها طرف ما همش با دعوا میاد، خونه خالم تو قم آبروم رو برد صداش رو میبره بالا وقتی عصبانی میشه
خانوادم هم خیلی از دستش ناراحتن دو بار تا حالا دعوامون به خانواده ها کشیده
با مادرم یکسری جر و بحث کرد پشت تلفن
یک بار تو خونشون حسابی من رو تحقیر کرد
این رو بگم خانواده زنم هیچیشون از ما بالاتر نیست
اوایل تقریبا هر روز میرفتم خونشون الان دوشنبه خانمم میاد خونه ما و پنجشنبه و جمعه من میرم
روزهای تعطیل هم میرم خونشون
الان تصمیم دارم فعلا مدتی اصلا نرم خونشون
از بس دعوا راه میندازه
احساس میکنم اختلاف فرهنگیمون زیاده خیلی از اخلاقیاتشون رو نمی تونم بپذیرم واقعا اذیت میشم
من روز اول سر کار رفتن و ادامه تحصیلش رو قبول کردم ولی جایی رو امضا نزدم
الان واقعا با کار کردنش مخالفم
میگه می خوام فوق لیسانس بخونم منم کلا با ادامه تحصیلش از لیسانس به بعد مخالفم چون دوست ندارم تخصیلاتش از من بیشتر بشه
و همچنین بودجه این کار رو من ندارم از پسش برنمیام
کلا به خاطر احساس کمبودی که داره خیلی منت میزاره سر من از این جهت خیلی اذیت میشم
کلا خانوادتن خیلی حسودن، حسادت شدید تو هر چیزی شما از یک جفت جوراب فکر کنین به بالا باز ما هیچی حسادتمون رو تحریک نمیکنه اهمیت نمیدیم
همیشه دنبال جبران کردنه هر کاری بکنی بدش بیاد فورا جبران میکنه!!!
من روز اول گفتم بهشون وسایلم رو در حد توانم می خرم از من پرسید نظر خانمت برات مهم گفتم میزارم نظر بده ولی فکر نمی کردم توقع مثلا تلویزیون با قیمت ۷ یا ۸ میلیون داشته باشه من فکر می کردم راجب رنگش میاد نظر میده
الانم می خوام با بودجه خودم ببرمش بازار اگر چیزی پسند نکرد بدون اون برم در حد بودجم وسایلم رو بخرم
تو دوران عقد از من نفقه می خواد! برجی ۵۰ تومن گفتم بهت میدم برای یکسری چیزای جزیی
من الان با اون ۵۰ تومن برجی ۱۵۰ با زنم بیرون خرجم شده
از بس سر این پول اذیتم کرد گفتم قبل عید بهش دیگه نمیدم بهت قبول کرد باز دیروز سر این موضوع دعوا راه انداخت امروزم می خوایم بریم خونه خواهرم عید دیدنی نمیاد
اخلاقیات بدش: یکسره خواندش رو با خانواده من مقایسه میکنه. همش دنبال تلافی، حسادت داره شدید نسبت به خانوادم، رفت و آمدش به زوره با هزار منت، خیلی شدید پول براش اهمیت داره بدون پول میگه برو گمشو!!!
لطفا راهنماییم کنین
علاقه مندی ها (Bookmarks)