به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 87
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 تیر 97 [ 17:42]
    تاریخ عضویت
    1391-8-16
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    در آستانه جدایی هستم برای التیام دردهایم چه کنم؟

    سلام دوستان همدردی
    بعداز 8 سال زندگی بعد از 8 سال رنج و سختی بالاخره به ته خط رسیدم و همه چیز تمام شد حال روحی مساعدی ندارم خواهش میکنم کمکم کنید

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 بهمن 96 [ 14:55]
    تاریخ عضویت
    1394-12-28
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    2,138
    سطح
    27
    Points: 2,138, Level: 27
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    64

    تشکرشده 27 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوران سختیست و تا حدودی درکتون میکنم، من چون خودم دچار دردم طبعا نمیتونم راه یا کمکی بکنم اما فقط برای همدردی اومدم و امیدوارم حالتون بهتر بشه و بدونید همدرد دارید، به امید روز های خوب

  3. کاربر روبرو از پست مفید mgbs1990 تشکرکرده است .

    روژینا (شنبه 14 فروردین 95)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 تیر 97 [ 17:42]
    تاریخ عضویت
    1391-8-16
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز ممنونم از پاسخت
    مدتهاست دیگر زنده نیستم و فقط لاشه ام را اینور و اونور میکشم دارم به خودکشی فکر میکنم و مطمئنم تنها راه رسیدن به آرامش مرگه

  5. کاربر روبرو از پست مفید روژینا تشکرکرده است .

    mohanad28 (یکشنبه 12 اردیبهشت 95)

  6. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    می شه خلاصه ای از شرایطت و مشکلت را بگی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    روژینا (یکشنبه 15 فروردین 95)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 تیر 97 [ 17:42]
    تاریخ عضویت
    1391-8-16
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم ازتون خانم شیدا
    زندگیم آنقدر درب و داغون بودکه نمیدونم از کجاش بگم از بچگی و بی مبالاتی شوهرم بگم ازینکه به هیچ اصولی پایبند نبود ازینکه حتی شب عقدکنون مست بود از خیانتاش بگم که نای زندگی کردن را ازم بریده بود از فحاشی و بددهنی و دست بزنش بگم از غرور و تکبر بی حد و حصرش از بداخلاقی و تندخوییش، از مدارا کردنم از صبر بینهایتم از گریه های یواشکیم از کبودی تن و بدنم از تحقیر شدنام از بیصدا شکستنام از صورت سرخ از سیلی ام ....
    از نازایی 7 ساله از دربه دری از هزارجور دوا و درمان و روشهای مصنوعی از نذر و نیازام از هزینه های سنگین و کمرشکن درمانهای ناباروری ازینکه هیچ مشکلی نبود ودکترهامتعجب از این نازایی طولانی ، از طعنه های گاه و بیگاه از خرد شدنم زیر نگاه حقارت بار خانواده شوهرم در حالیکه این مشکل به اراده من نبود و کاری از دستم ساخته نبود
    بارها پیش مشاور رفتم همه تلاشم این بود که زندگیم را نجات دهم با اینکه شوهرم هیچوقت حاضر نشد همراهیم کنه روی خودم خیلی کار کردم از هیچی برا زندگیم دریغ نکردم ولی دیگه توانی برام نمونده بود خسته بودم

  9. کاربر روبرو از پست مفید روژینا تشکرکرده است .

    fahimeh.a (چهارشنبه 23 تیر 95)

  10. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    متاسفم برای روزهای سختی که داشتی

    عزیزم به گفته روانشناسها
    درد طلاق و جدایی یکی از سخت ترین دردهای زندگی هست
    احساساتت عادیه. هر کس در این شرایط بود احساسی مشابه شما داشت ... باید صبر کنی و تحملت را بالا ببری.

    الان کدومتون قصد جدایی داره و اولین قدم را برداشته؟
    شما آمادگی جدایی را دارید یا مایل به جدایی نیستی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 تیر 97 [ 17:42]
    تاریخ عضویت
    1391-8-16
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم از لطفتون خانم شیدای عزیز
    خودم تصمیم به جدایی گرفتم البته شوهرم به قدری عرصه رو بهم تنگ کرد که ناچار به گرفتن این تصمیم شدم بارها توی دعوا بهم گفته بود که تمومش میکنم ولی بعدکه آروم میشد میگفت عصبانی بودم یه چیزی گفتم تو جدی نگیر ولی این اواخر روی نقطه ضعفم دست میذاشت و کثیف ترین فحشها
    رو نثار خانوادم میکرد میدونست پدر و مادرم خط قرمزم هستن بارها بهش گفته بودم که بااین حرفا منو شکنجه میدی ولی هر بار بدتر میشد روز دوم عید سر یک موضوع واقعا بیمورد تا حد مرگ کتکم زد کلیدای خونه رو ازم گرفت و در رو قفل کرد و رفت و من به این نتیجه رسیدم واقعا اون منو نمیخواد شب که اومد بازم بهم حمله کرد.....
    تصمیممو گرفته بودم من حتی اگر نازا هم باشم مستحق این رفتار نبودم خونه رو ترک کردم به منزل پدرم اومدم همینکه فهمید رفتم اومد پیش پدرم و با عجز و التماس از پدرم میخواست که ببخشه و دیگه تکرار نمیکنه منو که دید شروع کرد به گریه و ...

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام دوست عزیز

    من به طور خلاصه تاپیک های قبلی شما رو دیدم. الان همسرتون با جدایی موافقت کرده؟ شما امکان جدا شدن از ایشون رو دارین؟

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    همه تاپیکات رو خوندم و همه موضوعاتی که تا حالا نوشتی، خسته نباشی کنار تو بودن به هر مردی اعتماد و اطمینان میده چون با گذشت و موندنی هستی، نمیدونم زندگیت رو به کدوم راه ببری اما یه داستانی دارم که دوس دارم برات تعریف کنم ، خانم معلم منم یه معلم داشتم که شوهرش نازا بود و یه مدت هم دعواهاشون بالا گرفت اما خب طلاق نگرفتند و باهم موندند بعد از غریبه ها بچه ای آوردند و اسمشو علی گذاشتند و بزرگش کردن علی حدودا 8 ساله شده که خانم معلم ریاضی حدودا 40 سال به بالای ما دوقلو حامله شده هنوز دوقلوهاش بدنیا نیومدن ولی همه فامیل منتظر بدنیا اومدنشون هستن این خانم معلم ریاضی دوم دبیرستانم بود و از فامیلهای دورمونه و علی اینقدر خوش سر و زبونه که همه فامیل نزدیک و دور دوستش دارن

  14. کاربر روبرو از پست مفید آخیش تشکرکرده است .

    روژینا (یکشنبه 15 فروردین 95)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 تیر 97 [ 17:42]
    تاریخ عضویت
    1391-8-16
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم ازتون دوستان شوهرم با جدایی موافق نیست با اینکه از همه چی دست کشیدم، خوب میشناسمش دمدمی مزاجه و نمیتونه تصمیم قطعی بگیره و الانم داره بهم ضرب شست نشون میده که سرنوشتت دست منه و تا من نخوام تو نمیتونی کاری بکنی من مطمئنم سرانجام این زندگی جداییه چه حالا چه 10 سال دیگه الان دیگه یقین دارم هیچ کاری ازش بعید نیست ندانم کار و سردرگمه یک آن تصمیم میگیره بدون اینکه به عواقبش فکر کنه بعدا پشیمون میشه و دیگه نوشدارو بعد از مرگ سهراب.....
    تصمیمم برا جدایی جدیه با اینکه بینهایت دلبسته شم و با تمام بدیهاش نمیدونم چرا اینقد خالصانه دوسش دارم ولی بقول معروف عشق کافی نیست آنهم یکطرفه،
    آخیش عزیز داستانت قابل تامله و کار معلمت بسیار انسانی و تحسین برانگیز، ولی بنا به هزار و یک دلیل این گزینه مناسب حال من نیست بااینکه حس مادر شدن با تک تک نفسام عجینه و حسرت مادرنشدن حتی توی خواب دست از سرم برنمیداره
    بس حلقه زدم بر در و صدایی نشنیدم
    من هیچکسم یا درین خانه کسی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


 
صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. احساس تنهایی و خستگی (حالم بد است؛ ...)
    توسط 1dard در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: جمعه 16 مرداد 94, 23:20
  2. درآستانه جدایی با نامزدم هستم
    توسط زی زی گولو در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 اردیبهشت 94, 22:23
  3. اقدام برای اشنایی بیشتر یا عمل به نتیجه استخاره ؟؟؟
    توسط محمد1391 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 20:33
  4. پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 دی 91, 21:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.