به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 شهریور 95 [ 20:33]
    تاریخ عضویت
    1395-1-11
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    518
    سطح
    10
    Points: 518, Level: 10
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Gadid تا کی میخواد به این وضعیت ادامه بده؟

    با سلام.دختری هستم که نزدیک یک ساله عقد کرده ام.با همسرم سر یه خرید کوچک دعوام شد و بعدش به خانواده ام توهین کرد و گفت که باید برای زندگیمون فکر کنم.الان شش روزه گذشته و هنوز خبری ازش ندارم.نه زنگ میزنه نه پیام میده.منم نخواستم بهش زنگ بزنم تا حداقل غرور خانوادگیمون حفظ بشه.نمیدونم چکار کنم؟خیلی تحت عذابم.یعنی میخواد تا کی به این وضع ادامه بده؟اگه منو نمیخواد یعنی نمیتونه بیاد بگه؟این دیگه چه جور شکنجه ایه؟
    دفعه های قبلی هم که دعوامون میشد باز روزه سکوت میگرفت ولی یکی دو روزه..حالا یا اون پیش قدم میشد یا من!!این سری نمیدونم چرا اینقدر داره کشش میده.یعنی میشه واقعا تو فکر طلاق باشه و نگه؟خواهش میکنم افراد با تجربه توی این زمینه منو از این سردرگمی نجات بدن.
    ویرایش توسط hamdard1 : چهارشنبه 11 فروردین 95 در ساعت 01:27

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام عزیزم . یکم بیشتر در مورد خودتون توضیح میدین که مثلا چند سالتونه ، تحصیلاتتون چقدره میزان وابستیتون به خانواده ها چقدره . چون منم مشکل شما رو تو دوران شناخت قبل از نامزدی داشتم و متاثر از حرف مادر همسرم بود منتها برای ما قهر نبود بحث و خواسته های مادر همسرم بود بیشتر . خونوادش راضین ؟ خودش چجور آدمیه ؟ مردی نیست به همسر دوستاش حسادت کنه ؟ اگه یکم بیشتر از اخلاقیات خودتو همسرت بگی دوستان بهتر می تونن کمکت کنن.

    از من می شنوی تماس نگیر غرورت رو حفظ کن چون اگه همین اول رو کوتاه بیای تا آخرش همین رفتارو پیش می گیره بازم تجربه شخصی خودمه چون دقیقا نمی دونم اخلاقیاتتون چجوریه . شایدم همسرت احساس کرده شما فرد مستقلی نیستین و خانوادتون دخالت می کنن اینجوری واکنش نشون داده که اگه اینجور باشه شما باید تو رفتارت تجدید نظر کنی و بخوای باهاش حرف بزنی .

    احتمالا همسرتون تا حدودی لجبازه واسه این قضیه با هم پیش مشاور برید لجبازی اصلا خوب نیست و زندگیو به دهن همه زهر می کنه.
    ویرایش توسط maryam.mim : چهارشنبه 11 فروردین 95 در ساعت 07:51

  3. کاربر روبرو از پست مفید maryam.mim تشکرکرده است .

    hamdard1 (چهارشنبه 11 فروردین 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1391-8-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 177 در 80 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamdard1 نمایش پست ها
    با سلام.دختری هستم که نزدیک یک ساله عقد کرده ام.با همسرم سر یه خرید کوچک دعوام شد و بعدش به خانواده ام توهین کرد و گفت که باید برای زندگیمون فکر کنم.الان شش روزه گذشته و هنوز خبری ازش ندارم.نه زنگ میزنه نه پیام میده.منم نخواستم بهش زنگ بزنم تا حداقل غرور خانوادگیمون حفظ بشه.نمیدونم چکار کنم؟خیلی تحت عذابم.یعنی میخواد تا کی به این وضع ادامه بده؟اگه منو نمیخواد یعنی نمیتونه بیاد بگه؟این دیگه چه جور شکنجه ایه؟
    دفعه های قبلی هم که دعوامون میشد باز روزه سکوت میگرفت ولی یکی دو روزه..حالا یا اون پیش قدم میشد یا من!!این سری نمیدونم چرا اینقدر داره کشش میده.یعنی میشه واقعا تو فکر طلاق باشه و نگه؟خواهش میکنم افراد با تجربه توی این زمینه منو از این سردرگمی نجات بدن.
    سلام .

    من برعکس پست قبلی به شما می گم :

    زندگی و اینده ات رو به خاطر یه خرید کوچیک نابود نکن .....به عواقبش فکر کن ....باهاش تماس بگیر ...... نذار فاصله قهر شما طولانی بشه ..بشینید خیلی اروم حرف هاتون رو بزنید ...این رو بگم همون اول کرد هم دست نذار روی این که چرا به خانواده ام توهین کردی و از این حرف ها .... تاکید می کنم اول کار این رو نگو ......اما حتما این رو با زبانی خیلی اروم بهش بگو .... بگو من به خودم اجازه نمیدونم هیچ گاه به خانواده ات توهین کنم .... و برای اونها احترام قائل ام . دوست دارم شماهم این جوری باشی .... حتی مستقیم هم نگو که اون روز این حرف رو زدی و به خانواده ام توهین کردی .... خیلی غیر مستقیم بهش بگو ...... اگه احیانا به خانواده ات هم خدمتی کرده و یه کار مثبتی کرده بگو مثلا دوست دارم رابطه همیشه با خانواده ام مثل اون سری قبل باشه ... باز هم تاکید می کنم مستقیم ازش انتقاد نکن .... غیر مستقیم حرفت رو بزن .....
    ====================

    کلا انتقاد کردن یه اصولی داره که اگه اون اصول رعایت بشه خیلی تاثیر پذیر هست ...

    1- مکان و زمان .... مکان و زمان مناسب باشه .... یعنی یه جایی بهش بگو که فقط خود خودش باشه و توی جمع نباشه و زمان مناسب

    2- قبل از انتقاد از ویژگی های مثبت طرف مقابل حتما بگیم .... اگه میخواید یه انتقاد بکنی قبلش حتما چندین ویژگی مثبت رو یگی ...که طرف بفهمه شما ویژگی های خوبش روهم می بینی

    3- بهتره انتقاد به صورت غیر مستقیم باشه . مثلا اگه دیروز رفتار همسر شما در برخورد با خانواده ات خیلی خوب بوده و بعد از چند روز بد شد نگیم چرا این جوری شدی ؟... باید گفت دوست دارم رفتار همیشه مثل قبل باشه .

    4- در هر بار فقط یه انتقاد بکنید یعنی اگه الان میخواید از توهین به خانواده ات باهاش صحبت کنی دیگه نباید از چی دیگه هم از انتقاد بکنی ...
    =================

    یه مطلبی هم بگم ... توی دین ما به کسی که برای اشتی پیش قدم میشه خیلی ارزش قائل هست به طوری که پیامبر می فرماید :

    هر کس اولین قدم برای آشتی کردن برداشت من قول می دهم اولین قدم در روز قیامت برای شفاعت او بردارم .


    پس این حرف ها که با پیش قدم شدن غرورم شکسته میشه مال اسلام نیست ....

    =================

    یه مطلبی بگم و مخاطبم هم عموم هست نه شروع کننده تاپیک ...

    می دونید چرا خیلی از زوجین توی مسائل خرید با هم مشکل دارند ؟؟

    به نظر من مهمترین عامل این هست که اونها نمیدونن برا چی ازدواج کردند ... اگر واقعا هدف مشخصی از ازدواج داشتن هیچ گاه به خاطر یه سری مسائل پیش پا افتاده زندگی خودشون رو نابود نمیکردند ...
    =================
    یا علی ...

    ان شاالله زندگی خوبی داشته باشید ...
    ویرایش توسط skyzare : چهارشنبه 11 فروردین 95 در ساعت 09:25

  5. 4 کاربر از پست مفید skyzare تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (چهارشنبه 11 فروردین 95), hamdard1 (چهارشنبه 11 فروردین 95), مدیرهمدردی (چهارشنبه 11 فروردین 95), شیدا. (چهارشنبه 11 فروردین 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 شهریور 95 [ 20:33]
    تاریخ عضویت
    1395-1-11
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    518
    سطح
    10
    Points: 518, Level: 10
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ما هر دومون لیسانسیم.قبلا با هم بگو مگو داشتیم ولی هیچ وقت اینطوری نمیشد.همیشه میگفت دوستم داره و دلش نمیخواد ناراحتم کنه.ولی این دفعه من از کوره در رفتم ، اونم در رفت.بعدشم وقتی دیدم میگه میخواد چند روز فکر کنم و یه جورایی حرف از جدایی میزنه منم دست و پامو گم کرم و افتادم به خواهش و التماس.ولی بعدش دیگه اینقدر بهم بی توجهی کرد که سرد شدم و منم گفتم باشه اگه جدایی میخوای مشکلی نیست.ولی اون میگفت که نمیخواد از من جدا شه، ولی یه شکلی با کینه و غرور میگفت که آدم به خودش شک می افتاد.
    الان که برمی گردم و به قضیه نگاه میکنم می بینم منم یه مشکلاتی داشتم، نباید از کوره در می رفتم.بی تجربگی در اوردم.ولی اونم نباید به خانواده ی من توهین می کرد که این کارش اشتباه بود.خیلی دوست دارم برم باهاش تماس بگیرم و ازش بخوام در موردش منطقی صحبت کنیم و سعی کنیم که اشتباهاتمونو دیگه تکرار کنیم ولی نمیخوام اولا قهر کردن به مدت طولانی عادتش بشه، چون قهرو به هر شکلش قبول ندارم.از طرفی هم میترسم تحویلم نگیره یا باهام درست برخورد نکنه .
    چون اولین باره همچین تصویری دارم ازش می بینم، هم شکه شدم ، هم نمیتونم فکرشو پیش بینی کنم.توروخدا بگید با این تفاسیر من باید چکار کنم؟
    یه مطلب دیگه هم بگم که تا حالا به هیچ عنوان خانواده ام توی کارمون دخالت نکردند و حتی من این قضیه رو بهشون نگفتم.همونطور که گفتم تلاشم اینه که بین خودمون حل بشه.
    ویرایش توسط hamdard1 : چهارشنبه 11 فروردین 95 در ساعت 14:08

  7. #5
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    به بهانه ای با خانواده همسرت تماس بگیر
    اگر حضوری بروی به بهانه روز مادر ، خانواده همسرت را ببینی بهتر هست.
    بهتر است بی تفاوت نباشی.
    آنکه شروع به ترمیم یک رابطه، می کند حتما قویتر، فهیمده تر و آینده نگر تر هست، نسبت به کسی که بی تفاوت هست یا رابطه را خراب می کند.

    شما باید ابراز محبت و دوست داشتن خود را داشته باشید.
    شاید از کار همسرت ناراحت باشی
    شاید قهرش درست نباشد
    شاید بهتر این بود که خودش دوباره ارتباط بر قرار می کرد.

    امایک چیز قطعی هست.
    او همسر شما هست و او را دوست دارید و برای ارزش قائل هستید و دلتان برایش تنگ شده و برایش نگران هستید.
    همین ها را باید با او در میان بگذاری.
    روی نکاتی که او اشتباه کرده تاکید نکنید. و تایید هم نکنید.
    اما از احساسات مثبت خود را نسبت به دوست داشتن همسرتان به او انتقال دهید.
    حالا یا با تلفن، یا با پیامک یا حضوری یا با واسطه یا با خانواده ات

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  8. 4 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    hamdard1 (چهارشنبه 11 فروردین 95), skyzare (چهارشنبه 11 فروردین 95), نیکیا (پنجشنبه 12 فروردین 95), شیدا. (چهارشنبه 11 فروردین 95)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 شهریور 95 [ 20:33]
    تاریخ عضویت
    1395-1-11
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    518
    سطح
    10
    Points: 518, Level: 10
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با تشکر از مشاور محترم سایت و بقیه عزیزانی که منو راهنمایی کردند.
    یه سوال داشتم.بعد از این سکوت طولانی، چطور میتونم این مسئله را با همسرم مطرح کنم بدون اینکه هم از قهرشون حمایت کرده باشم که براشون عادت بشه که به جای حل مشکلات، سکوت کنند، هم اینکه شخصیت خودمو زیر پا نگذاشته باشم؟

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 شهریور 95 [ 20:33]
    تاریخ عضویت
    1395-1-11
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    518
    سطح
    10
    Points: 518, Level: 10
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یعنی هیچکی نیست منو راهنمایی کنه؟دیگه از این رفتاراش خسته شدم.

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    شما به نظرم خودتون رو سر كار كذاشتين
    يعني جي غرور خانوادكي . يعني جي اون بايد زنك بزنه . جرا فكر نميكنين غرور خانوادكي همسرتون . جرا فكر نميكني غرور مرد . واسه شما يه بحث كوجيكه واسه اون اعتبار زندكيشه
    تموم كنين ساده انكاريتون رو . مطمعن باشيد اين هفته مياد ولي يه درس رو كه قراره بعدا بفهمي رو الان ميكم بهتون
    اون مياد بعدش خوب ميشه تا يه مدت وهميشه تو اين فكر ميمونه كه باشما سر هرجيز نبايد نظر بده . شما زندكي براتون ارزش نداره و اين اتفاقات ديكه هر روزه ميشه تا ببينه شما برا زندكيتون بيش قدم ميشين والا اخر

    بهتر نيست اين وضعيت رو با خريد يه شاخه كل و رفتن و ديدنش به نفع خودتون تموم كنين كه بار بعد بدونه نوبت ايشونه اين مساعل بيش اومد قدم بزاره

    باشو برو دنبالش


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با این وضعیت من چیکار کنم با خانواده شوهرم
    توسط روزنه ی امید در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 دی 93, 23:52
  2. مخالفت فقط بخاطر موقعیت مکان زندگی اون دختر
    توسط رضابکرانی در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 30 تیر 92, 18:48
  3. چطور معیارام رو بهینه کنم از وضعیت سطحی به وضعیت عمقی
    توسط poorhashem در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 دی 91, 00:18
  4. برای موقعیت بهتر صبر کنم؟
    توسط nargol در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 04 خرداد 91, 03:24
  5. 15 واقعیت درباره ازدواج
    توسط جوانه؟؟؟ در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 12 اردیبهشت 91, 21:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.