به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 خرداد 97 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1394-11-18
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    2,045
    سطح
    27
    Points: 2,045, Level: 27
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    احساس میکنم بی ارزش ترین عروس فامیلم

    سلام.دلم پره نمیدونم از کجا شروع کنم و چی بنویسم اما مساله اصلی اینه که وقتی من نامزد بودم خانواده شوهرم دلشون نیومد حتی یه جوراب برای من بخرن حتی شوهرم دعواشون کرد التماسشون کرد به هر دری زد اما مادرشوهرم دلش نیومد در حالی که برای تمام عروسای نامزد فامیل کادو برده بود برای من حتی یه بسته شکلات ارزون هم نگرفت. پول ارایشگاه عروسیمو خودم دادم خریدای نامزدیمو بابام پولشو داد حتی کارت عروسیمو با پول خودم گرفتم . ازون موقع همیشه سعی کردم فراموش کنم درحالی که وقتی یادم میاد آتیش میگیرم. حالا پسر عمه شوهرم تازه نامزد کرده امشب شوهرم پاسگاه بود چون اماده باش بود نزاشتن واسه چهارشنبه سوری بیاد. سر سفره خانوادگی داشتن راجع به اینکه واسه نامزدش شب عید کادو ببرن حرف میزدن اونم جلوی من! تمام اون خاطرات جلوی چشمم زنده شد احساس بی ارزش بودن دوباره اومد سراغم وقتی یادم اومد تنها عروس فامیلم که باهاش اینجوری برخورد شده حس بدی اومد سراغم دلم گرفت دیگه موقع شستن ظرفا هیچی نگفتم دیدم اشکام داره میریزه اومدم پایین خونه خودم .مادرشوهرم اومد گفت بیا بریم ده گفتم نمیام داداشم برام کادو میاره امشب منم دلم به اون خوشه. نمیدونم خودشو زد به اون راه یا نفهمید از چی ناراحت شدم. دوتا پیامم تو تلگرام به من داد که تبریک چهارشنبه سوری بود درحالی که قبلا تو وایبر یکی دوبار برای پیام فرستاده بودم که باهاش صمیمی تر شم وایبرشو پاک کرد بخاطر من که بهش پیام ندم!. شوهرمم اومد نتونستم خودمو کنترل کنم بهش گفتم من خیلی بی ارزش بودم که واسه نامزد پسر عمت کادو میبرن واسه من نیاوردن! اونم گفت من حتی باهاشون دعوا کردم دیگه تقصیر من چیه من اعصابم خرد بود گفت از فردا هرجا میخوای برو به درک . واقعا اگه پدر با مسئولیتی داشتم میرفتم. وقتی بیشتر از همه عروسای فامیل زحمت کشیدم ولی از همه پایین تر بودم دیگه اهمیتی نمیبینم کنار خانواده شوهرم زندگی کنم از همشون متنفر شدم به خدا. میخوام از فردا باهاشون قطع رابطه کنم میدونم نمیشه ولی دیگه بدم میاد ازشون متنفرم به شدت متنفرم. راهنماییم کنین شما جای من بودین چیکار میکردین؟ خاله قزی به دادم برس دارم از ناراحتی دیوونه میشم. این حس حسادت نیست من از نامزد پسر عمش ناراحت نیستم از مادرشوهر خودم ناراحتم از پدرشوهرم ناراحتم.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام دوست عزیز
    اگر یه زحمتی بکشید و سرگذشت زندگی سه ساله منو بخونید متوجه میشید همسر منم خیلی به رفتارای خونوادم اهمیت میداد و من باید تاوانش رو میدادم اخرم بخاطر همین گله و شکایتای الکی من دیگه تاب نیاوردم و سرش داد زدم و استارت قهرمون خورد و الان در یکقدمی جدایی هستیم....
    خونواده منم اونجور که همسرم دوست داشت براش تشریفات انجام نمیدادن اونم مثل شما دیگرانو مثال میزد و با من جدل میکرد
    من میگفتم خب من چکار کنم؟مجبورشون کنم یا خواهش کنم برای زنم کادو بخرید و تحویلش بگیرید؟
    جالب اینجاست که شب قبل دعوامون پیش خونوادم بود و من طوری تحویلش گرفتم و تکریمش کردم که همون شب خوشحالی و رضایتشو بروز داد اما شب بعدش بخاطر گلایه رفتار دیشب دیگران....
    ازین حرفا دست بر نداشت و زندگیمون رو قربانی کرد
    حالا شمام به عاقبتش فکر کنید
    اگر شوهرتون خوبه اگر دوستتون داره اگر بهتون توجه میکنه
    پس توی تصمیمت تجدیدنظر کن تا بعد پشیمون نشی
    کادو و این چیزا فقط حاشیه و تشریفاته نه اصل زندگی..
    ادم عاقل اصل رو فدای حواشی نمیکنه..نه؟؟
    هیچوقت هیچوقت شوهرتون رو بخاطر رفتار دیگران بازخواست و سرزنش نکنید مخصوصا بخاطر خونوادش چون در برابرتون موضع میگیره و کار سخت تر میشه...
    در ضمن مرد رو هیچوقت درگیر این حرفها و حواشی نکنید چون این حرفا زنونست و از نظر مرد پوچ و بی معناست....
    موفق باشید...
    ویرایش توسط amf66 : سه شنبه 25 اسفند 94 در ساعت 23:57

  3. 8 کاربر از پست مفید amf66 تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (چهارشنبه 09 تیر 95), skyzare (چهارشنبه 26 اسفند 94), کمال (چهارشنبه 26 اسفند 94), مهرآیین (پنجشنبه 27 اسفند 94), بارن (پنجشنبه 27 اسفند 94), ستاره زیبا (جمعه 28 اسفند 94), شمیم الزهرا (چهارشنبه 26 اسفند 94), طاهره (پنجشنبه 17 فروردین 96)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 فروردین 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    6,459
    سطح
    52
    Points: 6,459, Level: 52
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 79.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    305

    تشکرشده 406 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    سلام
    بايد گفت كه شما اولين نفري نيستي كه اين داستان كادوها رو تجربه ميكنه و آخريش هم نخواهي بود. كم يا زياد تو زندگي خيليا اين مسئله وجود داشته. ديگه بدترين كار هم غر زدن به شوهره. شوهر بيچاره ت چه گناهي داره كه تاوان رفتاراي ديگران رو بايد پس بده؟!

    من يه سوالي دارم. كي گفته عروس خوب يعني عروس زحمت كش و جارو زن و ظرف شور و ...؟؟؟ متاسفانه شما مشكل شناختي داري و الگوي رفتاري مناسبي نداشتين. اين زحمت كشيدنا لغت هاي مناسبي رو بر روي پيشاني شما ظاهر نميكنه!
    يه سوال ديگه. اينكه ما ارزش و جايگاه خودمون رو ناديده بگيريم و بعد سر ديگران غر بزنيم كه لطفا به من احترام بذارين و لطفا ارزش منو حفظ كنين، به نظرت واقعا براي ما اون ارزش و اعتبار رو به وجود مياره؟
    متاسفانه شما مدام داري ارزش و احترام رو طلب مي كني و اون رو بخشي از وجود خودت نمي دوني. اين مسئله رو اطرافيانت كاملا درك مي كنن و تو رو فاقد چيزي مي بينن كه در صدد به دست آوردنش هستي! بنابراين انتظار نداشته باش وقتي خودت براي خودت ارزش و اعتبار قائل نميشي ديگران اون رو بهت هديه بدن!

    واضح تر بگم؟
    "شما هرچي خانومانه تر رفتار كني ديگران هم شما رو خانوم تر مي بينن. " هرچقدر رفتارت گوياي اين باشه كه ارزش بهترين هديه ها رو داري، اطرافيان هم بهترين ها رو بهت ارزاني مي كنن.

  5. 6 کاربر از پست مفید setare_000 تشکرکرده اند .

    کمال (چهارشنبه 26 اسفند 94), نیکیا (چهارشنبه 26 اسفند 94), بارن (پنجشنبه 27 اسفند 94), خبرخوش (چهارشنبه 26 اسفند 94), ستاره زیبا (جمعه 28 اسفند 94), طاهره (پنجشنبه 17 فروردین 96)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 تیر 96 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1394-3-26
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    2,173
    سطح
    28
    Points: 2,173, Level: 28
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 83 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میدونی من همیشه اینطور فکر می کنم برا همین اعصابم خیلی راحت میشه ::::
    اون ها با رفتارشون نشون میدند که آدم های نفهم و بی ارزشی هستند و کادو گرفتن از یه آدم نفهم ارزشی نداره. همون بهتر که نیاوردند لااقل منتی سرت ندارند. تو از نظر اخلاقی اگه بالاتر از اون ها هستی پس باید از بالا بهشون نگاه کنی و به خودت تلقین کن تو بهتر از اون ها هستی . البته نمی گم کسی رو تحقیر کن ولی لااقل خودت به خودت احترام بزار

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    شما به همه كمك كن و اين كارو ادامه بده
    ولي ادم ميخواد قران بخونه قبلش يا اولش يه بسم الله .... داره مثال بود به اين خاطر
    بكرد جملات خوب واسه شروع كمك و ياري كردن به ديكرا بيدا كن
    مثلا مادر شوهرتون . من جون شمارو خيلي دوست دارم دوست دارم كمكتونم مثل مادرم ميمونين با اين جور جملاتي وارد كمك شو
    كه همه بشتت وايسن برات جون بدن
    كارت خوبه انجامش به نظر من ايراد داره
    كادو اوردن يا نياوردن حالا بيا كادو مياوردن مطمعن باش جون ذهنت حساس شده ميكفتي دلشون خوشه كادو اوردن
    تو نوع ارتبطت ايراد كوجيك داره برطرف كن
    لزوما ان جيزي كه تو فكرت ميكزره رو ديكران نميتونن بخونن خوب كمكشون كن با بيان خوب بهترين همسر دنيارو خودت بايد بسازي
    مادر شوهر و بقيه هم همينطور
    هلو بيا برو تو كلو كه نيستش
    ببخشيد اخرشو عصباني نوشتم جون حرف خودم به خانممه قيافه ادماي خوب رو نكير بيان ادماي خوب رو داشته باش كافيه

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 96 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    64
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 13 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    تاپیکتو خوندم منم مثل توام
    بدتر از تو و من هم هست نگران نباش حالا بذار برات مثالی از خودم بزنم من 3 ساله ازدواج کردم پارسال مادرشوهرم کادوی تولدی که بهم داد یه دست استکان بود. ماجرای استکان ها هم این بود که چند ماه قبل تولد من همسرم به مامانش گفت این استکانا چقدر خوشگلن مامانش گفت خب برش دار منم گفتم نه نمی خواد
    بعد آورد تولد من دقیقا اونارو کادو کرد داد بهم
    خیلی ناراحت شدم از کارش که چرا چرا به من داد میذاشت میداد به پسرش روز تولدش
    اما چی بگم که .....
    خیلی ناراحت شدم هنوزم که هنوزه یادم نمی ره نمی دونم چرا فکر میکنن خیلی زرنگن

    یا مثلا خیلی اهل تلافی ان سال اول ما دستمون خیلی خالی بود برا باباش تولدش اسپری خریدیم
    بعد همون سال آوردن به همسرم روز تولدش اسپری دادن

    اونا خودشون رو با پسرشون یه جا میذارن پسرشون که تازه زندگی تشکیل داده و هیچی نداره صفره صفره

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 00 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1394-4-16
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    6,681
    سطح
    53
    Points: 6,681, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 156 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array
    وای از دست این مادرشوهرها ،اخه من چی بگم دیگه که این عید اومدو رفت من فقط حرص خوردم و بس
    خودتو زیاد ناراحت نکن به هیچ وجه رابطه خودتو همسرتو خراب نکن بلکه همسرتو به خودت جذب کن و باهاش مهربون باش بزار بدونه تو لیاقتت خیلی بیشتر از یک کادوه و اینو بهش بفهمون چون با قهر و دعوا اصلا نمیشه عزیزم مثلا من خودم عید بابام یک میلیون بهمون عیدی داد مادر شوهرم اینا همش صد تومن دادن
    تازه من مهریم 5 تا سکه اس همیشه وقتی میشینه میگه که من مهریم صدتا سکه اس و فلان زمین هم که الان چند صد میلیون قیمتشه بابا پشت قبالم انداخته بسکه این مرد منو دوست داره .(با اینکه میدونم پدر شوهرم کاملا ازش ناراضیه و اصلا خونه نمیمونه که اینو ببینه هفت صبح میره بیرون 12 شب میاد خونه ) منم میخندمو به همسرم میگم که چی اینا رو به من میگه من یک تار موی تو رو و یک صدم ثانیه خوشبختی و ارامشمو با دنیا دنیا ثروت عوض نمیکنم . شماهم همینکارو بکن و خوش بگذرون تازه من این همه عید مهمونداری کردم فکر کرده خیلی خوشم ازش میاد میخواد اردیبهشت همه باهم یک هفته بریم مشهد منم گفتم باشه میریم و چون پدر شوهرمو خیلی دوست دارم و دلم براش میسوزه احتمالا باهاشون میریم با خل بازیها و حرفهاشم شاید حرص بخورم ولی بعدن فقط بهش میخندم شاید سخت باشه قبول دارم زمان میبره تا بتونی خودتو وفق بدی اما شدنیه . جدایی بدترین اتفاق دنیاس اصلا ثانیه ای بهش فکر نکن و سعی کن خودتو اروم کنی و بیشتر به زندگیت توجه کنی
    ویرایش توسط nilo95 : چهارشنبه 18 فروردین 95 در ساعت 13:31

  10. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    متاسفانه اینقدر این حرفمو تکرار کردم که وقتی بازم میگمش خودمم احساس خوبی ندارم
    لطفا ارزش و احترام خودتونو توی کادو نبینید
    بخدا قسم ما برا عروسمون نزدیک بیست میلیون در طول یک سال فقط طلا کادو بردیم به جز کادوهای دیگه فقط هزینه طلاش شد بیست میلیون اما به قران قسم با رفتارش کاری کرده که یه ذره تو قلب ما احترام نداره و هر احترامی هم که الان بهش میذاریم بخاطر شخصیت خودمونه

    دادن و ندادن هدیه از طرف خونواده ی شوهر نشون دهنده ی هیچی نیست بارها گفتم اینها به شخصیت و کلاس و احترامی که برای خودشون و پسرشون قایلن ربط داره و نه چیز دیگه ای

    من تا این عید که نزدیک چهارسالو نیم هست که عروس خونواده ی همسرم شدم حتی یه جوراب ازشون کادو نگرفتم اما طوری بینشون رفتار کردم که نشون دادم چه شخصیتی دارم و به این راحتی ها نمیتونن منو از خودم دور کنن

    توی خونواده ی شوهر توقع هیچی نداشته باشید نه کادو نه کمک نه احترام و نه فهیم بودنو ونه حتی عاقلانه رفتار کردن اینطوری ارامشی پیدا میکنید که هیچ وقت تو زندگیتون تجربش نکردین اونجوری وقتی کاری هم براتون انجام میدن احساس بهتری دارید چون فکر نمیکنید وظیفشونه البته شما هم مقداری میتونید با رفتارتون توقعات اونارو بیارید پایین

    در کل با رفتارتون نشون بدین شخصیت شما در چه حدی هست و سعی کنید با رفتارتون شرمندشون کنید در عین حفظ شخصیت و احترام خودتون البته لطفا افراط نکنید برای اینکه اونارو شرمنده کنید بعدها خودتونم شرمنده ی خودتون بشید

    من مشکلات وحشتناکی با خونواده ی همسرم داشتم مشکلاتی که حاضرم قسم بخورم نود درصد خانومها یک درصدشم تجربه نکردن و تاب تحملشم ندارن
    اما من صبوری کردمو توقعاتمو اوردم پایین تا جایی که وقتی جواب سلاممو میدادن میگفتم اووه چه خوب جواب سلاممو دادن

    سیاستهای رفتاری رو به شدت بکار گرفتم و از یه جنبه هایی هم تا حدی مجبور شدم تحت فشارشون بذارم مثل طولانی کردن فواصل دیدارمون و کمتر کردن زمان باهم بودنمون اما رفتارم به هیچ وجه دلخوریهامو نشون نمیداد و در نهایت احترام رفتار میکردم و در برابر تمام کارها و رفتارها و توهین ها و متلکهاشون جوری رفتار میکردم که نه میشنوم نه میبینم نه برام مهمه اگرچه در باطن هرگز نتونستم اونکارو بکنم اما ظاهر محترمانه ای بینشون داشتم تا جایی که خواهراش که به شدت دنبال دعوا مرافعه و جنگ بودن دمشونو گذاشتن رو کولشون ودیگه وقتی ما میرفتیم نمیومدن بیرون از اتاقشون چون بهشون اجازه بی احترامی نمیدادم اگرچه این هم یه نوع بی احترامی بود اما هم تحملش راحتتر بود هم رو در رو نبود هم موضعشونو بهتر به همسرم نشون میداد هم برای من فرصت فراهم میکرد که توی دل مادرشوهر بیشتر نفوذ کنم

    البته همسرم به شدت همراهم بود بدون اینکه من بگم دم به دقیقه از من و هنرهام و از خوبی هام و اینکه زن بی نظیریم پیش مادرش تعریف میکرد ازونورم خودشون چشم داشتن رفتار و حرکات منو میدیدن و الان پدر مادرش یه کم نرم شدن

    درسته که من کارایی که باهام کردنو هرگز فراموش نمیکنمو نمیبخشم اما خوشحالم که مدیریت روابطم هرچقدر سخت هم که باشه تو دستای خودمه خوشحالم که خودمو نباختم خوشحالم که قوی بودم قوی تر شدم خوشحالم که تو تمام این مدت رفتاری نکردم که شخصیت خودمو زیر سوال ببرم و همه ی اینها یعنی برد

    اما اونها چه کردن؟؟ جز اینکه به هر دری زدن که خودشونو بکشن پایین
    جز اینکه با رفتارشون پسرشون ازشون فرسنگها دور شد
    جز اینکه انگ لج باز بودنو بی رحم بودنو خوردن
    پس همیشه هر رفتاری خواستید انجام بدین قبلش به این فکر کنید من با این رفتار چی به دست میارم ؟؟؟ اگر ذره ای شک کردین ممکنه شخصیتتون زیر سوال بره انجامش ندین بذارید همیشه اونا باشن که بازنده باشن

    خیلی زشته بخاطر این چیزها بشینید غصه بخورید وگریه کنید یه ذره طبعتون بلند باشه احترامتون تو دستاتونه کسی نمیتونه شمارو بی احترام بکنه مگر اینکه شما خودتون بهشون این فرصت و اجازه رو داده باشید ولی لطفا احترام خودتونو تو چیزها ی بی ارزش ندونید و خودتونو بالاتر و بزرگتر ازین چیزهای سخیف و کم ارزش بدونید

    صبور و عاقل باشید با صبر و درایت به خرج دادن سرسخت ترین ادمهارو هم به زانو در میارید و اونموقعست که لبخندی از رضایت رو لباتون میداد و به خودتون افتخار میکنید
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید

  11. 4 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (چهارشنبه 09 تیر 95), skyzare (چهارشنبه 18 فروردین 95), نیکیا (پنجشنبه 19 فروردین 95), الهه4 (چهارشنبه 18 فروردین 95)

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 96 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    64
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 13 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar67 نمایش پست ها
    متاسفانه اینقدر این حرفمو تکرار کردم که وقتی بازم میگمش خودمم احساس خوبی ندارم
    لطفا ارزش و احترام خودتونو توی کادو نبینید
    بخدا قسم ما برا عروسمون نزدیک بیست میلیون در طول یک سال فقط طلا کادو بردیم به جز کادوهای دیگه فقط هزینه طلاش شد بیست میلیون اما به قران قسم با رفتارش کاری کرده که یه ذره تو قلب ما احترام نداره و هر احترامی هم که الان بهش میذاریم بخاطر شخصیت خودمونه

    دادن و ندادن هدیه از طرف خونواده ی شوهر نشون دهنده ی هیچی نیست بارها گفتم اینها به شخصیت و کلاس و احترامی که برای خودشون و پسرشون قایلن ربط داره و نه چیز دیگه ای

    من تا این عید که نزدیک چهارسالو نیم هست که عروس خونواده ی همسرم شدم حتی یه جوراب ازشون کادو نگرفتم اما طوری بینشون رفتار کردم که نشون دادم چه شخصیتی دارم و به این راحتی ها نمیتونن منو از خودم دور کنن

    توی خونواده ی شوهر توقع هیچی نداشته باشید نه کادو نه کمک نه احترام و نه فهیم بودنو ونه حتی عاقلانه رفتار کردن اینطوری ارامشی پیدا میکنید که هیچ وقت تو زندگیتون تجربش نکردین اونجوری وقتی کاری هم براتون انجام میدن احساس بهتری دارید چون فکر نمیکنید وظیفشونه البته شما هم مقداری میتونید با رفتارتون توقعات اونارو بیارید پایین

    در کل با رفتارتون نشون بدین شخصیت شما در چه حدی هست و سعی کنید با رفتارتون شرمندشون کنید در عین حفظ شخصیت و احترام خودتون البته لطفا افراط نکنید برای اینکه اونارو شرمنده کنید بعدها خودتونم شرمنده ی خودتون بشید

    من مشکلات وحشتناکی با خونواده ی همسرم داشتم مشکلاتی که حاضرم قسم بخورم نود درصد خانومها یک درصدشم تجربه نکردن و تاب تحملشم ندارن
    اما من صبوری کردمو توقعاتمو اوردم پایین تا جایی که وقتی جواب سلاممو میدادن میگفتم اووه چه خوب جواب سلاممو دادن

    [سیاستهای رفتاری رو به شدت بکار گرفتم و از یه جنبه هایی هم تا حدی مجبور شدم تحت فشارشون بذارم مثل طولانی کردن فواصل دیدارمون و کمتر کردن زمان باهم بودنمون اما رفتارم به هیچ وجه دلخوریهامو نشون نمیداد و در نهایت احترام رفتار میکردم و در برابر تمام کارها و رفتارها و توهین ها و متلکهاشون جوری رفتار میکردم که نه میشنوم نه میبینم نه برام مهمه اگرچه در باطن هرگز نتونستم اونکارو بکنم اما ظاهر محترمانه ای بینشون داشتم تا جایی که خواهراش که به شدت دنبال دعوا مرافعه و جنگ بودن دمشونو گذاشتن رو کولشون ودیگه وقتی ما میرفتیم نمیومدن بیرون از اتاقشون چون بهشون اجازه بی احترامی نمیدادم اگرچه این هم یه نوع بی احترامی بود اما هم تحملش راحتتر بود هم رو در رو نبود هم موضعشونو بهتر به همسرم نشون میداد هم برای من فرصت فراهم میکرد که توی دل مادرشوهر بیشتر نفوذ کنم

    البته همسرم به شدت همراهم بود بدون اینکه من بگم دم به دقیقه از من و هنرهام و از خوبی هام و اینکه زن بی نظیریم پیش مادرش تعریف میکرد ازونورم خودشون چشم داشتن رفتار و حرکات منو میدیدن و الان پدر مادرش یه کم نرم شدن

    درسته که من کارایی که باهام کردنو هرگز فراموش نمیکنمو نمیبخشم اما خوشحالم که مدیریت روابطم هرچقدر سخت هم که باشه تو دستای خودمه خوشحالم که خودمو نباختم خوشحالم که قوی بودم قوی تر شدم خوشحالم که تو تمام این مدت رفتاری نکردم که شخصیت خودمو زیر سوال ببرم و همه ی اینها یعنی برد

    اما اونها چه کردن؟؟ جز اینکه به هر دری زدن که خودشونو بکشن پایین
    جز اینکه با رفتارشون پسرشون ازشون فرسنگها دور شد
    جز اینکه انگ لج باز بودنو بی رحم بودنو خوردن
    پس همیشه هر رفتاری خواستید انجام بدین قبلش به این فکر کنید من با این رفتار چی به دست میارم ؟؟؟ اگر ذره ای شک کردین ممکنه شخصیتتون زیر سوال بره انجامش ندین بذارید همیشه اونا باشن که بازنده باشن

    خیلی زشته بخاطر این چیزها بشینید غصه بخورید وگریه کنید یه ذره طبعتون بلند باشه احترامتون تو دستاتونه کسی نمیتونه شمارو بی احترام بکنه مگر اینکه شما خودتون بهشون این فرصت و اجازه رو داده باشید ولی لطفا احترام خودتونو تو چیزها ی بی ارزش ندونید و خودتونو بالاتر و بزرگتر ازین چیزهای سخیف و کم ارزش بدونید

    صبور و عاقل باشید با صبر و درایت به خرج دادن سرسخت ترین ادمهارو هم به زانو در میارید و اونموقعست که لبخندی از رضایت رو لباتون میداد و به خودتون افتخار میکنید
    سیاست های رفتاری چیا میشن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    میشه از رفتارشون بگید که باهاتون چه جوری رفتار میکردن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    اخه با منم خیلی بد رفتار شده


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منم دوس دارم یه ازدواج موفق جوری ک خودم میخام داشته باشم:(((
    توسط SHahr-Zad در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 مهر 93, 23:50
  2. ریخت منحوس جاریمو دیگه نمیبینم
    توسط nahale1 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 01:47
  3. عروس بزگتر بهتر است یا عروس کوچکتر خانواده؟
    توسط باربی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 شهریور 91, 20:52
  4. داماد کوچک تر از عروس !
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آبان 90, 00:08
  5. دوس دارم یه دختر شاد و پر انرژی باشم:)
    توسط nazlin1990 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 15 مهر 90, 12:05

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.