به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1394-12-25
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    78
    سطح
    1
    Points: 78, Level: 1
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    زندگی در بعد فردی فقط... شُدنیه؟؟

    سلام.سبحانم. 17 سالمه بشدت افسرده و تماما احساس بدبخت بودن و پستی میکنم... در حال حاضر هم ب هیچ اعتقاداتی هم پایبند نیستم و نسبت ب ادیان کاملا بدبین شدم
    توی مدرسه ی تیزهوشان تحصیل میکنم و تو سطح متوسط ب بالای کلاسم. تا سال پیش دانشگاهی درس هامو عالی میخوندم ولی بعد از چن ماه از پیش دانشگاهی ب شدت افت کردم... دلیلش هم افسردگی شدید بود... دارو مصرف میکردم خیلی خوب بود ولی بازهم هیچ کاری نمیکردم یعنی دیگه کامل گم شده بودم برای همین هم مصرف اونهارو قطع کردم

    من ب شدت روابط اجتماعی ضعیفی دارم و چه توی فضای مجازی و چ واقعی اصلا نمیتونم درست رفتار کنم و کاملا عین احمق هام.یعنی واقعا اینطوره... اصلا نمیتونم درست حرف بزنم و خیلی خیلی اشتباه مضحک میکنم ک واقعا بعضی وقتا باورم میشه ک احمقم
    دیگه هیچ امیدی به درست شدن جایگاه اجتماعیم ندارم برا همین:

    سوالم اینه ک میشه من تو زندگی فقط خودم باشم وخودم؟یعنی اینکه دیگران و طرز فکرشون و رفتارشون اصلا برام مهم نباشه و کامل تو زندگی سرم به کار خودم باشه؟؟؟
    یا حتی میشه فقط برا استفاده ازشون برا کار و پیشرفت خودم باهاشون ارتباط بگیرم.. یجور سو استفاده

  2. 2 کاربر از پست مفید khjg تشکرکرده اند .

    miss seven (چهارشنبه 26 اسفند 94), Rainbow-Dance (سه شنبه 25 اسفند 94)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 فروردین 95 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1394-12-18
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    472
    سطح
    9
    Points: 472, Level: 9
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 56 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    چند تا سوال:

    من متوجه ارتباط قسمت اول و دوم حرفت نشدم. گفتی که افسرده هستی و روابط اجتماعی ضعیفی داری و بعد پرسیدی که می شه تو زندگی فقط خودت باشی و خودت. می تونی ارتباط این دو قسمت رو توضیح بدی؟


    بعد از اینکه داروهات رو قطع کردی، آیا با پزشکت در این مورد صحبت کردی؟ آیا الان هنوز هم تحت درمان هستی؟ می تونی بگی تشخیص پزشکت در مورد بیماری ات چی بود؟

    تا الان برای بهبود روابط اجتماعی ات چی کار کردی؟ آیا همیشه این طوری بودی، یا اینکه اخیرا این طور شدی؟ با پزشکت در مورد این مشکلت صحبت کردی؟

  4. 2 کاربر از پست مفید Rainbow-Dance تشکرکرده اند .

    Hadi99g (پنجشنبه 27 اسفند 94), khjg (سه شنبه 25 اسفند 94)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1394-12-25
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    78
    سطح
    1
    Points: 78, Level: 1
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Rainbow-Dance نمایش پست ها
    من متوجه ارتباط قسمت اول و دوم حرفت نشدم. گفتی که افسرده هستی و روابط اجتماعی ضعیفی داری و بعد پرسیدی که می شه تو زندگی فقط خودت باشی و خودت. می تونی ارتباط این دو قسمت رو توضیح بدی؟
    منظورم ب انزوا رفتن و دوری از اجتماعه... یعنی میشه قید ارتباط با دیگران(از نوع صمیمی) رو زد؟خودت باشی و خودت... فقط بعد فردی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Rainbow-Dance نمایش پست ها
    بعد از اینکه داروهات رو قطع کردی، آیا با پزشکت در این مورد صحبت کردی؟ آیا الان هنوز هم تحت درمان هستی؟ می تونی بگی تشخیص پزشکت در مورد بیماری ات چی بود؟
    نه دیگه پیشش نرفتم... گفت که از خونوادت نشات میگیره... افسردگیت در نتیجه ی همین ارتباط اجتماعی ضعیفته

    نقل قول نوشته اصلی توسط Rainbow-Dance نمایش پست ها
    تا الان برای بهبود روابط اجتماعی ات چی کار کردی؟ آیا همیشه این طوری بودی، یا اینکه اخیرا این طور شدی؟ با پزشکت در مورد این مشکلت صحبت کردی؟
    خودمو زدم ب فاز بی خیالی ولی باز نشد... دیگه اذیت نمیشدم ولی باز احساس حماقت میکردم
    آره همیشه ی خدا اینجورم
    بعد دوره 20روزه باید میرفتم که نرفتم بدبختانه... ی جورایی ناامید شده بودم

    ببینید من خیلی دوس دارم همین امسال بتونم ی درصدی رو جور کنم و پزشکی شهرخودمونو قبول شم... یعنی خیلی دوس دارم
    ولی درگیر این چیزای مسخره شدم... دوس دارم فقط به فکر خودم باشم و همین

  6. کاربر روبرو از پست مفید khjg تشکرکرده است .

    Rainbow-Dance (سه شنبه 25 اسفند 94)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 فروردین 95 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1394-12-18
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    472
    سطح
    9
    Points: 472, Level: 9
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 56 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پیشنهاد من اینه که دوباره به پزشک مراجعه کنی و مصرف داروهات رو ادامه بدی. داروهای روانپزشکی این ویژگی رو دارند که معمولا باید چند بار بری و بیای تا پزشک بتونی نوع و دوز مناسب برای فرد رو مشخص کنه. صبر داشته باش، با پزشکت همکاری کن و کار درمانت رو ادامه بده. آیا اگر بیماری دیگه ای داشتی، انقدر زود ناامید می شدی و درمان رو ول می کردی؟ یا اینکه مصرانه دنبال درمان قطعی برای خودت بودی؟

    همزمان از پزشکت بخواه که روان شناس بالینی که در زمینه ی بیماری تو تخصص داره معرفی کنه و بهش مراجعه کن. اگر دچار افسردگی هستی، معمولا درمان های *شناختی-رفتاری* برای شما مناسبه و سطح علمکردت رو خیلی خیلی بهبود میده.

    آدم ذاتا موجود اجتماعی هست. گرچه می تونه بدون آدم های دیگه زندگی کنه، ولی نمی تونه فرد موفقی باشه. تو هم که مشخصه آدم توانمند و با استعدادی هستی، حیفه که از این استعدادت حداکثر استفاده رو نکنی.

    روان شناس بالینی علاوه بر اینکه بهت کمک می کنه با علائم افسردگی مبارزه کنی، می تونه بهت آموزش بده که چطور روابط اجتماعی ات رو تقویت کنی. پس اگر مراجعه کردی، این مسئله رو هم از قلم نینداز.

  8. 2 کاربر از پست مفید Rainbow-Dance تشکرکرده اند .

    Hadi99g (پنجشنبه 27 اسفند 94), khjg (سه شنبه 25 اسفند 94)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1394-12-25
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    78
    سطح
    1
    Points: 78, Level: 1
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Rainbow-Dance نمایش پست ها
    پیشنهاد من اینه که دوباره به پزشک مراجعه کنی و مصرف داروهات رو ادامه بدی.
    چشم... حتما فردا میرم.. خدا کنه تعطیل نشن مطبا
    نقل قول نوشته اصلی توسط Rainbow-Dance نمایش پست ها
    ولی نمی تونه فرد موفقی باشه.
    یعنی واقعا امکانش نیست... دوست دارم سرم کامل به کار خودم باشه و اگه نیاز هم شد به دیگران فقط برا رفع نیازم باهاش ارتباط برقرار کنم... ی جورایی خودخواه شم... بنظرتون اشتباهه؟احمقانس؟

  10. کاربر روبرو از پست مفید khjg تشکرکرده است .

    Rainbow-Dance (سه شنبه 25 اسفند 94)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 فروردین 95 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1394-12-18
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    472
    سطح
    9
    Points: 472, Level: 9
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 56 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حتما برو عزیز. اگر هم تو مطب نبود، می تونی به کلینیک ویژه بیمارستان روان پزشکی شهرت مراجعه کنی. اونجا معمولا روان پزشک های خیلی خوبی دارند.

    چه موفق شدی که دکترت رو ببینی و چه نه، دو تا کار می تونه تو بهبود علائم افسردگی ات تا حدی موثر باشه:1. ورزش و فعالیت فیزیکی و 2. ساعات خواب منظم و ثابت. سعی کن تو برنامه ی زندگی ات این دو تا مسئله رو فراموش نکنی.

    حتی اگر بخوای از بعد خودخواهی هم به قضیه روابط اجتماعی نگاه کنی، داشتن روابط اجتماعی در گام اول کمک به خودته و نه نوعی فداکاری. منظور من از این حرف حفظ روابط مسموم و آسیب زننده نیست. بلکه داشتن روابط سالم و صمیمانه است. بدون این روابط در هیچ یک از ابعاد زندگی ات آدم موفق و شادی نمی تونی باشی. مثلا، داشتن روابط صمیمانه با همکلاسی ها باعث می شه بتونی روی کمک اونها حساب کنی. اگر با همکارات روابط خوبی داشته باشی، کیفیت کاری و رضایت شغلی ات بالا می ره و...

    برای داشتن این روابط باید انرژی و زمان صرف کنی. نمی تونی خودت رو از بقیه کنار بکشی و فقط موقع نیازت بهشون مراجعه کنی، چون اون ها هم مسلما بهت کمکی نخواهند کرد. در واقع با کمک کردن و محبت کردن به دیگران نوعی پیوند میان فردی و سرمایه گذاری اتفاق می افته که موقع نیاز تو نتیجه ی خودش رو نشون می ده.

    همه ی این حرف ها، مهم ترین بخش روابط اجتماعی رو در نظر نمی گیره که همون احساس شادی و رضایت درونیه. بخش قابل توجهی از حس ارزشمندی و اعتماد به نفس ما از این روابط ناشی می شه. در واقع این روابط به خودی خود و بدون فواید ثانویه مثل کمک درسی یا شغلی هم برای ما حیاتی و ضروری هستند. داشتن زندگی اجتماعی سالم برای یک آدم همون قدر مهم و اساسیه که دسترسی به آب و غذا و هوا. خودت رو از این مسئله محروم نکن.

  12. 2 کاربر از پست مفید Rainbow-Dance تشکرکرده اند .

    Hadi99g (پنجشنبه 27 اسفند 94), khjg (سه شنبه 25 اسفند 94)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,946 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    258
    Array
    سلام وقتتون بخیر...

    به نظرم بیشترین عاملی که موجب شده چنین احساس افسردگی داشته باشید و قید همه چیزو بزنید توقع بالایی هست که از خودتون دارید ... اینکه خیلی تلاش میکنید تا همیشه نمرات عالی کسب کنید و حتما میخواهید پزشکی قبول بشید... به نظر من این ها همه موجب میشن تا بیشتر مضطرب باشید و این بیشتر از همه مانع موفقیتتون میشه... اینکه حس می کنید اطرافیان همه از شما توقع دارند تا بهترین باشید...

    نظر شما در این مورد چیه؟

  14. 2 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    ammin (شنبه 29 اسفند 94), khjg (جمعه 28 اسفند 94)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 دی 95 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-21
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    2,480
    سطح
    30
    Points: 2,480, Level: 30
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    111

    تشکرشده 224 در 94 پست

    Rep Power
    31
    Array
    ببین شما الان در مقطع مهمی از زندگی هستی که میتونی با یک تصمیم درست و تلاش خودت رو به جایی برسونی که بعدها به این وسواسهای فکری الانت لبخند بزنی.

    الان تمرکزت رو فقط روی درسها بذار و با استعدادی که داری انرژیت رو روی درس و هدفت (که رشته پزشکی هست) بذار.

    هر وقت افکار منفی به سراغت اومدند بهشون ایست بده. وقتی که کنکورت رو دادی اونوقت روی تقویت مهارتهای اجتماعی و احتمالا بعضی از افکار منفیت کار کن.
    ولی الان زمان رو از دست نده و دو دستی درس خوندن رو بچسب.

    واقعیتش اینه که اقتدار یک مرد در اجتماع امروز در درجه اول به شغلش (و جایگاه اجتماعیش که بواسطه شغلش هست) است.

    شاید یک پسر تو سن و سال شما خیلی اهل بگو و بخند و روابط اجتماعی خوب باشه اما آس و پاس باشه. از نظر من یکی که اصلا پسر آینده داری نیست.

    در ثانی شما هنوز اول راهی، کم کم میری دانشگاه اونجا روابط اجتماعی برات گسترده تر میشه و بعد میری تو اجتماع و شاغل میشی و اونجا میفهمی تعامل سازنده با دیگران باعث ایجاد شادی و حس پویایی خوبی برات میشه.

    ( ضمنا با خودت مهربون باش، یعنی چی که به خودت میگی احمقم؟؟ )

  16. کاربر روبرو از پست مفید مهرآیین تشکرکرده است .

    khjg (جمعه 28 اسفند 94)

  17. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 18:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,966
    امتیاز
    33,290
    سطح
    100
    Points: 33,290, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,390

    تشکرشده 6,365 در 1,791 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    به همدردی خوش آمدی.

    این سنی که هستی موقع احساسات زیاد وتغییرات روحیه.نیاز نیست اینقدر خودتو سرزنش کنی.

    انتظاراتی که از خودت داری بالاست واونی که فکر میکنی هستی رو پایین میبینی. بنابراین به شدت خودت سرزنش میکنی.همه که یه دفه پخته نمیشن.تا به ثبات نسبی توی شخصیت واعتقادات برسی یه مدت نسبتا زیادی طول میکشه

    این مدت آزمون وخطا داری.اشتباه میکنی توی جمع ممکنه رفتارهات گاهی عجیب باشه..اما وقتی سنت بیشتر شد وتجاربت رفت بالاتر متوجه میشی نگرانی های گذشته ت چقدر بی اهمیت بودن وتو چقدر اونا رو حساس میدیدی...

    اگه برات امکانش هست توی کارگاههای گروهی اعتماد به نفس شرکت کن تکنیکهای خوبی تمرین میکنی..کلاس بازیگری هم یه شیوه خوب برای عده ای هست که از کمبود اعتماد به نفس رنج میبرن.با دوری از جمع نتیجه عکس میگیری اتفاقا بهتره توی جمع باشی نظرت بگی حرف بزنی انتقاد وتحسین بقیه رو هم بشنوی گاهی هم که نیاز داری تنها باشی تنها باش روی تمرکز وآرامشت کار کن..

    اگر قصد داری بری پیش پزشک هم از روانشناس بالینی شروع کن بعدش اگه صلاح ببینه خودش به روانپزشک معرفی میکنه برای دارو.چون توی این سن بیشتر به مهارت وشناخت نیاز داری تا دارو .


    این دو لینک رو مطالعه کن.


    http://www.hamdardi.net/thread-21869.html


    http://www.hamdardi.net/thread-8862.html
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  18. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    khjg (جمعه 28 اسفند 94), miss seven (چهارشنبه 26 اسفند 94)

  19. #10
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 مرداد 95 [ 15:56]
    تاریخ عضویت
    1394-11-14
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    652
    سطح
    13
    Points: 652, Level: 13
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 19 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شدنش که میشه! مگه ندیدی مرتاضهای هندی میرن توی یه غار سوت و کور و اصن بیرون هم نمیان؟ :d تا آخر عمر هم توی همون غار سوت و کور زندگی میکنن

    ولی خب این طور زندگی کردن مختص غاره. متوجه میشی چی میگم؟ این که کلا سرت توی کارت باشه زندگیت به هم میریزه.. ببین افراد نیاز دارن با جامعه در تعامل باشن ، متوجه میشی چی میگم؟ همه چیز اعم از تحصیلات ، حقوقی که میگیری ، غذایی که میخوری ، سرپناهی که توش زندگی میکنی ، کار و شغلی که پیدا خواهی کرد همه و همه ی اینا کاملا در ارتباط با جامعه هستن

    ببین مسئله اینه چیزی که تو ازش صحبت میکنی ، افسردگی نیست! یه جور اضطراب اجتماعییه ، یعنی میترسی توی موقعیتهای اجتماعی حضور پیدا کنی.. (اگه به پست خودت دقت کنی این حرفمو تصدیق میکنی ، چون یه جورایی فکر میکنی با دوری از اجتماع مشکلت حل میشه!!)
    این یعنی تو افسرده نیستی! فقط از اجتماع میترسی... راه درمانی که خودت گفتی (یعنی دوری از اجتماع) امروزه اصلا جواب نمیده ، یعنی آخرش میرسه به خودکشی و هزار درد و بیماری دیگه... به نظرم برو پیش یه روانشناس و باهاش در این مورد بحث کن ، بگو من فکر میکنم از اجتماع اضطراب دارم ، حتما کمکت میکنه...

    باید جوری زندگی کنی که احساس خوبت نسبتا مداوم باشه ، احساس خوب هیچ وقت همیشگی نیست و خیلی از آدمهایی که از نظر روانی قوی هستن هم ممکنه توی لحظه هایی از زندگی ناراحت بشن. اینکه میگی از اجتماع دور بشم ممکنه الآن احساس خوبی در تو ایجاد کنه ولی بعداً کم کم میگی (من دوست و همدم ندارم) و خیلی چیزای دیگه...
    نتیجه اینه که احساس خوبی که میگیری نسبتا مداوم نیست بلکه فقط برای مدت کوتاهی تداوم داره :)

    موفق باشی

  20. 2 کاربر از پست مفید مددجو تشکرکرده اند .

    khjg (جمعه 28 اسفند 94), مهرآیین (پنجشنبه 27 اسفند 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من برگشتم و یه کار خلاف قوانین تالار کردم.چیکار کنم؟؟
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 16 خرداد 93, 18:23
  2. نمی دونم دوسش دارم یانه!؟؟ و البته اونم منو دوست داره!؟؟
    توسط ramin_ad در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 بهمن 92, 00:16
  3. رفتارهاي كلي من در برابر خانواده ي شوهرم چه جوري باشه؟؟
    توسط مريم.م در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 مهر 90, 00:51
  4. آیا به یه خاین حق میدین؟؟
    توسط sogand در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 شهریور 90, 23:01
  5. چکار کنم شوهرم یار و همراهم بشه؟؟
    توسط مهسان-م در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 21:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.