به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 اسفند 94 [ 19:02]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,989
    سطح
    26
    Points: 1,989, Level: 26
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دلم براي خودم ميسوزه!

    سلام نميدونم ازكجا شروع كنم گفتنش برام سخته به شددددددت دلم از تمام دنيا گرفته كسي رو ندارم تا ازش توي اين موارد راهنمايي بگيرم نميدونم مطرح كردنش درسته يا نه!اما نياز دازم به كمك و نظرات شما
    من ٢٢سالمه و شوهرم هم همينطور من ليسانس دارم و بنا به شرايط شوهرم كاردانيش ك تموم شد به سربازي رفت تا زودتر بتونيم ازدواج كنيم الان دوساله عقديم و يك ساله ديگه هم بايد عقدمون ادامه داشته باشه تا سربازي همسرم تموم بشه و بتونيم ازدواج كنيم!
    مادختر عمو وپسر عمو هستيم ٤سال همديگرو دوستداشتيم و عشقمون منجر به ازدواج شد در سن پايين
    اوايل عقدمون اوضاغ مساعد بود اما به مرور زمان به صورت اتفاقي يكبار ديدم كه توي history كامپيوترش سايت هاي سكسي ثبت شده و من به خودش ى پدرشوهرم گفتم و يك دعواي مفصلي شكل گرفت و بلخره من بخشيدمش
    كم كم روي اين موضوع حساس شدم تا اينكه شوهرم گفت ميخوام گوشي اندرويد بخرم خيلي مخالف بودم ترسيده بودم اما با اين حال خريد و برنامه ها چت رو تو گوشيش نصب كرد چندين بار متوجه شدم بدون اينكه من در جريان باشم لاين نصب كرده و تو گروهي رفته كه خودش قبلا بهم ميگفت پسرخاله ش با اينكه زن و بچه داره گروهي تو لاين ايجاد كرده پراز دختر و همه باهم چت ميكنن وقتي متوجه شدم كلي پرخاش كردم احساس ميكردم داره بهم خيانت ميكنه كلي خودم رو زدم بعدش ك گذشت و عذرخواهي كرد عين چندبارو بخشيدم تا اينكه چندروز پيش متوجه شدم خط ديگه داشته و با اون لاين نصب كرده بوده ازش بدم اومد اما ديگه برام مهم نبود
    چندبار تو گوشيش ديدم فيلم هاي سكسي بوده و براش ميفرستادن ديگه بي اهميت شدم از همه كاراش بدم اومده بود بهش گفتم ميذارم ميرم و ديگه نميتوني پيدام كني كلي گريه كردى قسم خورد كه ديگه اينكارو نميكنه التماس كرد ك نرم گفت هرشرطي بذاري قبول ميكنم فقط نرو
    منم گفتم بايد گوشيت رو ب من بدي و از يه گوشي ساده استفاده كني اونم قبول كرد و الان گوشيش رو اوردم خونمون اما بازم ميترسم احساس ميكنم من شدم مادر و اون ي پسر بچه ك همه ش ميخواد زيرزيركي كارهاشو انجام بده خيلي تو اينترنت مقالات رو ميخونم و بهشون عمل ميكنم اما واقعا كم اوردم ميشه راهنماييم كنين!
    اينم بگم ما تهران زندگي ميكنيم و خانواده شوهرم شمال هستن و منو شوهرم خيلي كم همو ميبينيم مثلا هردوماه دوسه روز !!
    ممنون ازينكه حوصله كردين ❤️
    ویرایش توسط negar7394 : سه شنبه 25 اسفند 94 در ساعت 07:27

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 فروردین 95 [ 18:34]
    تاریخ عضویت
    1393-12-01
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    926
    سطح
    16
    Points: 926, Level: 16
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.
    منم با این مسئله خیلی مشکل داشتم. کاملا درکت میکنم. ولللللللللی جنگیدماااااا. اصلا کوتاه نیومدم. به هر قیمتی که بود جنگیدم. گاهی حتی این آدماییکه باعث ایجاد اینجور گروه ها و جوهای مختلط میشدن ، رو نفرین هم کردم.
    مردا از چک کردن و امر و نهی زیادی خوششون نمیاد. ی نسخه از برنامه های مجازی شو رو لپ تاپ ریختم، اینجوری هرجا بره یا دعوتش کنن تو هر گروهی با لیست تمامی مخاطبینش تو دستمه. و از گروه ها خارج میکنمش. بدون اینکه بفهمه من اینکارو کردم.
    توکل به خدا کن که اول وآخر نگهبان هر زندگی ، خوده خداس.
    منم مثل شما منتظر میمونم تا دوستان مشاور جواب بدن، تا از راهنمایی هاشون استفاده کنم.

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 اسفند 94 [ 21:33]
    تاریخ عضویت
    1394-12-21
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    33
    سطح
    1
    Points: 33, Level: 1
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من فکر میکنم کلا مشکلات شما از ریشه اشتباهه.
    طرز فکرتون رو درست کنید.


    اول اشتباهتون این که پسر عموتون رو به بدرش لو دادید! این میتونه خیلی به یک مرد ضربه بزنه.
    در مورد هیستوری کامپیوتر شوهرتون:
    ببینید هر مرد و زن بالغی نیاز به این چیز ها داره تا قبل از ازدواج. این کاملا طبیعیه (و حتی به نظر من با دیدن اون هیستوری باید خوشهال هم میشدید!). نمیدونم چرا ما ایرانیا هنوز باهاش کنار نیومدیم و نمیتونیم این رو درک کنیم. و اگر همچین چیزی نباشه باید نگران شوهرتون باشید باشید!

    و این که شک میکنید به شوهرتون و گوشیش رو چک میکنید و...
    تو یک کتابی میخوندم که خیلی از مشکلات (زن و شوهر- خوانواده و فرزند و...) از همین شک داشتن ها به وجود میاد. فکرتون رو مثبت کنید.
    اگر شما به شوهرتون اعتماد داشته باشید مطمعن باشید رابطتتون خیلی بهتر خواهد شد.


    نظرم رو گفتم و امید وارم تونسته باشم کمکتون کنم.

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 فروردین 95 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1394-12-18
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    472
    سطح
    9
    Points: 472, Level: 9
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 56 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    می دونید چرا رابطه تون به اینجا رسیده؟ به این خاطر طولانی شدن دوران عقد، کنترل گری بیش از حد شما و عدم صداقت از طرف همسرتون .




    این طور که می گید نمی تونید دوران عقد رو کوتاه تر کنید ولی روی دو مورد آخر کار کنید. دقیقا همون طوری که گفتید این دو تا ویژگی رابطه ی شما رو از رابطه ی دو همسر به رابطه ی والد و فرزند تغییر داده.

    به خاطر ترس از خیانت، همسرتون رو بیش از حد محدود نکنید و توقعات منطقی ازش داشته باشید. مثلا به جای اینکه مخالف خرید گوشی از طرف ایشون می بودید باید خط قرمز رو در ارتباط با خانم ها یا ورود به گروه های آنچنانی می کشیدید. نتیجه ی این محدودیت های بیش از حد و نقض مکرر اون ها از طرف همسرتون اینه که قبح دروغگویی و پنهان کاری برای همسرتون شکسته می شه.

    بهترین راه حل از نظر من اینه که بدون عصبانیت و احساساتی شدن با همسرتون صحبت دو طرفه ای داشته باشید در مورد نگرانی ها و انتظاراتتون و به حرف های ایشون هم گوش کنید. بهشون بگید که این روند نمی تونه ادامه داشته باشه چون نتیجه ای جز زندگی تلخ مشترک نخواهد داشت.

    یک نکته ی آخر هم اینکه هیچ وقت تهدیدی نکنید که حاضر به انجام دادنش نیستید. بذارید حرفتون به خودی خود ارزش و حرمت داشته باشه و باد هوا نباشه.


    موفق باشید.

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 اسفند 94 [ 19:02]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,989
    سطح
    26
    Points: 1,989, Level: 26
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ممنون از همگي

    واقعا سخته تحملش اين جور چيزها براي ما خانم ها
    تا وقتي كه مجرد بودم همه چيز داشتم صددرصد امكانات مالي و معنوي
    اما حالا چي....
    ان شاءالله خدا به تمام زوج ها كمك كنه و اين وفاداري رو بينشون بيشتر كنه
    ممنون ❤️❤️ كه انقدر راهنماييم كردين
    فقط danial ميتوني بيشتر توضيح بدي من اصلا شكاك نبودما ...! اما هربار شك من به صفر ميرسه شوهرم خودش خودش رو با ي حركت يل با ي حرف لو ميده
    ویرایش توسط negar7394 : سه شنبه 25 اسفند 94 در ساعت 22:53 دلیل: پاسخ به تمام نظرات و محدوديت پست


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.