به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عشق پاک هوس شعله ور نشانه ها

    عشق پاک هوس شعله ور

    عشق پاک هوس شعله ور نشانه ها (1)


    اگر محبتى كه در خود احساس مى‏كنید یا از جانب مدعى مى‏شنوید، از جنس و قماش عشق ناب باشد، مقدس است و سعى و تلاش در راه رسیدن به معشوق و محبوب، پسندیده و شایسته مى‏باشد ولى اگر كشش و جاذبه ی موجود و مورد ادعا، حاصل هوس سوزان، غرایز سركش یا اوهام و تخیلات ذهنى است، باید با آن مبارزه كنید و آن را مهار نمائید و گرنه نتایج و عواقب وخیمى در پى خواهد داشت



    عشق ناب و هوس شعله‏ور را نشانه‏هایى است که در چندین مقاله به بررسی آن خواهیم پرداخت. اولین نشانه را با هم می خوانیم

    عشق، برآیند و مبتنى بر آگاهى است و هوس بر وهم و خیال؛
    آن كس كه فردى را به صفات كمال و جمال شناخته و كمالات وجودى وى برایش محرز شده و كاستى‏ها و نقص‏هایش را مى‏داند و با توجه به رجحان نسبى یا فوق‏العاده ی نقاط مثبت او بر نقاط منفى‏اش به او دل بسته، عاشق واقعى است.

    این عشق و علاقه و وابستگى ، بعد از آگاهى نسبتاً كامل به شخصیت، ویژگى‏ها، كمالات و نقایص فردى، خانوادگى، جسمى و روحى او حاصل شده و مبتنى بر واقعیات است. او مى‏داند مثلاً دخترى كه محبوب وى گشته، دخترى است مثلاً بیست ساله با قد بلند، چشم و ابروى نسبتاً متناسب، برخوردار از زیبایى جسمى و ظاهرى در حد متوسط یا كمتر، متدیّن، عفیف و پاكدامن، خانه‏دار كه از لحاظ تحصیلات نیز، سوم راهنمایى خوانده و ترك تحصیل كرده است. خانواده ی وى از طبقه ی سوم اجتماع - نیمه فقیر - مى‏باشند كه با عزّت، كرامت، قناعت و كوشش زندگى مى‏كنند و با سختى‏هاى زندگى خو گرفته و به مقاومت در برابر آنها عادت یافته‏اند. علاوه بر اینها قد این دختر از متوسط بلندتر است و لاغراندام جلوه مى‏كند كه از نظر این جوان، حُسن و جمال نیست و فقط خانه‏دارى را در حد معمول مى‏داند و كار و تخصص دیگرى ندارد و با توجه به وضع خانوادگى‏اش نمى‏تواند جهیزیه ی چشمگیرى به همراه خود بیاورد؛ ولى این جوان وجوه مثبت و منفى دختر را با هم جمع كرده و مقایسه نموده و در مجموع نمره مثبت بالایى در او دیده لذا به او علاقه‏مند گشته و شور عشق آن دختر قلبش را به تپش انداخته است.این محبت و علاقه، عشق است نه هوس شعله‏ور.


    بر عكس كسى كه فقط با تلفن صداى دخترى را شنیده و به او اظهار علاقه كرده و حالا بعد از چند بار صحبت تلفنى و شنیدن حرف‏ها و ایده‏ها و اوصاف آن دختر از زبان خودش یا دیگران دلبسته ی او شده و در خیال خود از او فرد گمشده‏اش را ساخته است ، این دلبستگى را نباید و نمى‏توان عشق نامید زیرا بر تخیلات و اوهام استوار است و بنیانى كه بر آگاهى استوار نباشد، بسیار سست و بى‏دوام است و به زودى فرو مى‏ریزد.


    چنین افرادى بعد از صحبت تلفنى یا دریافت نامه، ایمیل، پیام الكترونیكى یا شفاهى از طرف مقابل در ذهن و خیال خود از او یك ایده‏آل مى‏سازند و به محبوب ساخته ی ذهن خود عشق مى‏ورزند و این عشق و علاقه ی مفرط كه روز به روز شدیدتر هم مى‏شود، آنان را از درك، فهم، دیدن و شنیدن حقایق باز مى‏دارد. آنچه خودش مى‏خواهد در محبوبش مى‏بیند و آنچه را نمى‏پسندد، در او انكار مى‏كند.



    امام على(ع) مى‏فرماید:

    «آرزوها چشم دل را نابینا مى‏كند.»(1)

    «هر كس به چیزى به شدت عشق ورزد، آن محبت و عشق شدید، بینایى‏اش را معیوب و قلبش را مریض مى‏كند. از این‏رو با چشم معیوب مى‏نگرد و با گوش ناشنوا استماع مى‏كند.»(2)


    چنین عشق و علاقه‏اى اگر مبناى تشكیل خانواده و ازدواج گردد، چون هوس شعله‏ور و محبتى توهمى و خیالى است، سراب است نه حقیقت، لذا به زودى سستى آن آشكار مى‏شود و بنیان مبتنى بر آن فرو مى‏ریزد و به همین جهت است كه بسیارى از ازدواج‏هاى بنا نهاده شده بر عشق‏هاى تخیلى تلفنى، نامه‏اى، پاركى، ایمیلى و امثال آن به طلاق منجر مى‏گردد و چنین عاشقانى آرزو مى‏كنند «كاش براى همیشه در همان مرحله عشق و دوست داشتن و آرزوى وصال مى‏ماندند» و آب سرد وصال بر آتش گرم عشق‏شان نمى‏ریخت و كاخ شیشه‏اى و زیباى تخیل‏شان با تلنگر واقعیت در هم نمى‏شكست. آنان تا با عشق خیالى سرخوش و مشغولند و آرزوى وصال محبوبِ ایده‏آلِ توهمى را دارند، زندگى‏شان سراسر شور و شوق است ولى همین كه به وصال رسیدند و شعله هوس‏شان فروكش كرد و خیال و وهم رخت بربست، با واقعیت نازیبایى آشنا مى‏شوند كه تا آن موقع در ذهن‏شان خطور نداشت. روز به روز زوایاى بیشترى از زشتى‏هاى محبوب خیالى دیروز آشكار مى‏شود و شیرینى دوست‏داشتن را به تلخى نفرت بدل مى‏كند به حدى كه بعد از گذشت مدتى كم، جز طلاق و جدایى چاره‏اى نمى‏یابند.

    دكتر وودى آلن از كارشناسان خبره خانواده مى‏نویسد:

    دور نیست از دیدار چهره‏اى زیبا به دمى دل ببازیم و به ستایش جمالش بپردازیم و یا از ادراك صفات معنوى موجودى، متأثر شویم و به آفرینى لب بگشاییم و یا حتى نسبت به كسى در ضمیر خود كشش كهربایى دریابیم اما اینها هیچ یك عشق نیست. عشق درخور این نام ، باید بنایى باشد كه بر پایه‏هایى از بصیرت و معرفت حقیقى عاشق و معشوق به صفات یكدیگر، استوار شود. پس نخست معرفت و شناخت است و از آن پس محبت و اگر این احساس قوت گیرد، به عشق بدل مى‏شود. بیشتر اوقات كشش جنسى و جذبه ی قوى موجود میان زن و مرد را به جاى عشق مى‏گیرند. این درست نیست زیرا عشق وقتى پدید مى‏آید كه زن و مرد یكدیگر را نیكو بشناسند و دریابند. این گونه جذبه‏ها و كشش‏ها اغلب موهوم و ناپایاست. عشق باید به تفاهم فكرى، توافق اخلاقى و جذبه جسمى [هر سه‏] در آمیخته باشد.

    عاشق حقیقى به دنبال شخصیت حقیقى معشوق است نه فقط لذت جسمانى او.(3)[/color]

    در مقاله ی بعد به پاسخ این سوال می پردازیم : « چگونه بفهمیم كه عاشق مدعى از رهروان عشق آگاهانه است یا هوس‏بازى لذت‏جو و خوش‏خیال كه بر اساس توهم و تخیّل پیش آمده است؟»

    پى‏نوشت‏ها:
    1) نهج‏البلاغه، حكمت‏ها، شماره 275.

    2) همان، خطبه 109.

    3) آنچه هر دختر باید بداند، وودى آلن، ترجمه نصرت‏اللَّه قاسمى، انتشارات گویش، ص‏174 - 181 - 178.

    ادامه دارد ...

    منبع : ماهنامه پیام زن ـ با تغییر و تلخیص

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق پاک هوس شعله ور نشانه ها

    رهروان عشق آگاهانه یا ...

    عشق پاك، هوس شعله‏ور، نشانه‏ها (2)

    محك تشخیص

    چگونه بفهمیم كه عاشق مدعى از رهروان عشق آگاهانه است یا هوس‏بازى لذت‏جو و خوش‏خیال كه بر اساس توهم و تخیّل پیش آمده است؟

    اگر مدعى عاشق آگاهانه باشد، علاوه بر زیبایى‏ها و مزایاى محبوب، از معایب و نقایص او هم اطلاع دارد. وقتى از او بخواهیم علت دلبستگى و عشقش را بیان كند و ویژگى‏هاى مثبت و منفى محبوب را بشمارد، از تعریف و بیان او مى‏توانیم حقیقى یا تخیلى بودن عشقش را تشخیص دهیم. اگر علت‏هایى كه ارائه مى‏دهد منحصر در مزایاى جسمى و جنسى نبود و علاوه بر آن به معنویات هم توجه داشت و توانست در جنب مزایا و محاسن، معایب چندى هم از محبوب بشمارد، و در شمارش و تبیین محاسن نیز اغراق نكرد، معلوم مى‏شود كه عشق او آگاهانه است. وقتى مدعى با علم به واقعیت و حدود محاسن و آگاهى از معایب و نقایص فردى، به او علاقه‏مند گشته باشد، بعد از وصال در یافته‏هایش تخلفى نمى‏بیند و نمى‏یابد كه پشیمان گردد.

    او در محبوب خود محاسنى بیش از آنچه داشت تصور نكرده بود و از معایب او نیز بى‏خبر نبود تا پس از ازدواج خلاف آن را بیابد و ایده‏آل خیالى‏اش را با واقعیت مطابق نبیند بلكه چه بسا وقتى با واقع مواجه شود، او را زیباتر و والاتر از آنچه مى‏
    دانست و معایب و نقایصش را كمتر ببیند و علاقه‏اش مستحكم‏تر شود. مطلب دیگر اینكه مدعى عشق چنانچه فقط به جنبه‏هاى جسمى و زیبایى‏هاى جنسى توجه داشته باشد، این هم عشق نیست بلكه هوس شعله‏ور است و نمى‏تواند مبناى زندگى باشد زیرا عشق و علاقه به جسمانیات كم‏دوام است چون خودِ زیبایى‏هاى جسمى كم‏دوامند و بعد از چند سال كمرنگ مى‏شوند و از بین مى‏روند و عشق مبتنى بر آنها هم به همین منوال.

    عاشقى مى‏تواند مدعى عشق پاك باشد كه در جنب ویژگى‏هاى جسمى و مادى، با آنها یا بیشتر به ویژگى روحى، اخلاقى و اعتقادى محبوب توجه داشته باشد زیرا این ویژگى‏ها دائم هستند و عشق مبتنى بر آنها نیز دوام مى‏یابد. كسى كه فقط به چشم و ابروى دخترى یا قد و بالاى جوانى دلبسته باشد، چه بسا با دیدن چشم و ابروى زیباتر و قد و بالاى رساتر بدو دل مى‏بندد و از اولى دل مى‏كَند؛ ولى دلبسته به روحیات و معنویات، اگر با معنویت بالاتر مواجه شود، از معنویت قبلى دل نمى‏كند بلكه سعى مى‏كند او را به این حد ارتقا دهد و از خداوند تعالى محبوبش را طلب مى‏كند


    علاوه بر آن، دلبسته به جسم محبوب، اگر اهل ارزش‏هاى دینى و اخلاقى نباشد، بعد از مدتى وصال، شعله هوسش فروكش مى‏كند و دیگر جاذبه و علتى براى تداوم زندگى نمى‏یابد.

    اگر تصویرى كه مدّعى عشق ارائه مى‏كند، خیالى، موهوم، نامطابق با واقع و تك‏بُعدى بود، این عشق موهوم و خیالى است و اگر فقط به ابعاد جسمى و مادى توجه شده بود، این هوس شعله‏ور است و این مدعى را نه عاشق بلكه هوس‏بازى دلداده ی توهمات و تخیلات باید دانست و دست رد به سینه ی او زد.
    ادامه دارد.....
    منبع:ماهنامه پیام زن -با تغییروتخلیص

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق پاک هوس شعله ور نشانه ها

    عشق نبوَد عاقبت ننگى بود

    عشق پاك، هوس شعله‏ور، نشانه‏ها (3)

    متأسفانه عشق پاك و حقیقى در زمانه ی ما بسیار كم است و بسیارى از عشق‏هاى ادعایى، عشق‏هاى شیشه‏اى هستند و به كمترین تلنگرى مى‏شكنند و فرو مى‏ریزند.

    عشق به مظاهر مادى و جسمانى محبوب، عشق شیشه‏اى است و مانند آتش برخاسته از هیزم‏هاى ترد و شكننده و خشك، شعله‏ور و كم‏دوام است در حالى كه براى زندگى به آتش عشق پایدار و ملایم نیازمندیم.

    عاشق جسم محبوب، هوس‏بازى است كه فقط در فكر كام گرفتن و آتش دل فرو نشاندن و دوام عشق او حداكثر به مدت دوام زیبایى جسمى محبوب است و با زوال زیبایى محبوب به زوال مى‏گراید



    مولانا داستان عشقِ هوسى را بدین شرح وا مى‏گوید:

    روزى پادشاهى در صید، دخترى را دید و صید او شد. آن دختر را به هر قیمت بود به چنگ آورد. روزى چند از وصال نگذشته بود كه دختر بیمار شد و هر چه پزشكان حاذق در مداواى او كوشیدند، كمتر نتیجه گرفتند. سلطان كه از طبابت پزشكان ناامید شده بود، به مسجد رفت و از حق‏تعالى كمك طلبید. در حال مناجات و گریه به خواب رفت و در خواب دید پیرى به او مى‏گوید: فردا غریبى وارد شهر مى‏شود كه علاج دختر به دست اوست.

    شاه در روز بعد از دریچه قصر به راه چشم دوخته بود كه ناگاه دید مسافرى از دور پیدا شد. وقتى به نزدیك آمد مشخصات او را با آنچه در خواب بدو گفته بودند، مطابق یافت و او را به كاخ خواست و از وى براى معالجه همسرش كمك طلبید. طبیب بعد از معاینات دقیق فهمید كه علت مرض نه جسمى بلكه روحى است و عشق، او را به این روز انداخته است.

    لذا با ملایمت به گفتگو با زن پرداخت و در حال گفتگو نبض او را به دست داشت. از او پرسید: اهل كدام شهر هستى و دوستان و خویشاوندانت در آن شهر كیانند؟ زن نام شهر و دوستان و آشنایان خود را برد و طبیب مشاهده كرد كه نبض او را تغییرى حاصل نیامد. پزشك نام سایر شهرها را مى‏برد و نبض زن را در دست داشت تا اینكه نام سمرقند بر زبان او جارى شد و نبض زن را تندى حاصل آمد. طبیب دانست كه محبوب وى در سمرقند است.

    به ذكر محله‏ها، خیابان‏ها و كوچه‏ها پرداخت و وقتى نام محله و خیابان و كوچه محبوب بر زبان طبیب جارى مى‏شد، نبض زن، تندى مى‏گرفت و طبیب مى‏فهمید. با پى بردن طبیب به نام كوچه، اسامى ساكنان كوچه را به دست آورد و به ذكر یكایك پرداخت. همین كه نام یكى از آنان بر زبانش جارى شد، نبض زن تندى گرفت. طبیب از صاحب نام پى‏جویى كرد و فهمید جوانى است زرگر. طبیب سلطان را راضى كرد و جوان را تطمیع كردند و پیش دختر آوردند و چند ماهى در صحبت با هم به سر بردند. پس از آنكه دختر سلامت خود را باز یافت، پزشك با خوراندن داروهایى سخت به پسر، سبب لاغر و رنجور شدن او شد. هر روز این رنجورى فزونى گرفت تا از آن جمال و زیبایى چیزى نماند و دختر نیز عشق خود از او بگرفت و علاقه به او از دل خویش بیرون كرد.

    و

    چون ز رنجورى، جمال او نماند

    جان دختر در وبال او نماند

    چون كه زشت و ناخوش و رخ‏زرد شد

    اندك اندك در دل او سرد شد

    و بعد از این داستان چنین نتیجه مى‏گیرد:

    عشق‏هایى كز پى رنگى بود

    عشق نبوَد عاقبت ننگى بود(1)

    البته جسم و زیبایى‏هاى جسمى محبوب هم به جاى خود مهم است و نادیده گرفتن آن مشكل‏زا، اما سخن این است كه زیبایى‏هاى جسمى باید در كنار و حداكثر هم‏اندازه زیبایى‏هاى روحى، عامل عشق باشد و چنانچه عامل شیدایى فقط ویژگى‏ها و زیبایى‏هاى جسمى باشد، علامت آن است كه عشق نیست بلكه هوس برافروخته مى‏باشد و مانند آتش هیزم‏هاى ترد و شكننده، شعله‏ور و كم‏دوام است؛ به عكس عشق مبتنى بر واقعیت‏ها، آگاه از نقایص و نشأت گرفته از مزایاى جسمى، روحى، اخلاقى و ایمانى كه ملایم، بادوام، سازنده و مفید است.

    و اما عشق‏هاى خیالى و توهمى، سراب و خوابى است كه وصال، بیدارى از آن مى‏باشد. چنین عشق‏هایى تا به وصال نرسیده شیرین و دوست‏داشتنى و لذت‏بخش‏اند و همین كه وصال محقق شد، گویى عاشق از خواب خوش بیدار مى‏شود و ناگهان همه آنچه را تصور كرده، از دست‏رفته مى‏بیند.


    عاشقان جسم محبوب هم با دیدن جمال بالاتر، دل از اولى گرفته و به دومى مى‏بازند.

    گویند زنى زیبا و زیرك به راهى مى‏رفت و مردى شیدا و شیفته، او را تعقیب مى‏نمود. زن ملتفت وى شد و از او پرسید: چه مى‏خواهى؟

    جواب شنید: عاشق و گرفتار چشم، ابرو، قد و قامت توام!

    زن به زیركى و فراست دریافت كه او نه عاشقى واقع‏بین و ارزش‏مدار بلكه هوس‏بازى دلباخته جمال است. از این‏رو به او گفت: چقدر نافهم و كج‏سلیقه‏اى! تو كه به این چشم، ابرو، قد و قامت دل بسته‏اى و دل باخته‏اى، اگر خواهرم را كه از عقب مى‏آید ببینى، با آن جمالى كه چندین برابر جمال من است، چه مى‏گویى؟!

    مرد با شنیدن این جواب به عقب بازگشت و انتظار كشید و بعد از تجسس و انتظار زیاد معلومش گشت كه با وى خدعه شده است. خود را به زن رساند و گفت: چرا به من دروغ گفتى؟

    و جواب شنید: تو نیز در ادعاى خود راستگو نبودى! اگر عاشق و دلباخته من بودى، در پى زن دیگر نمى‏رفتى و مرا وا نمى‏گذاشتى.

    در عشق موهوم و هوس شعله‏ور، مدعى به اقتضاى كور و كركنندگى عشق هوسى، چشمش به زیبایى‏هاى خیالى و جسمى محبوب است و از دیدن معایب و زشتى‏هاى وى غافل و بعد از وصال، كم كم حجاب‏هاى غفلت از جلوى چشم كنار مى‏رود و واقعیات را مى‏بیند. عاشقى بعد از مدت كمى از وصال، به محبوب گفت: این اثر خراش بر گونه تو از كى افتاده است؟!

    محبوب وى در جواب گفت: از آن وقت كه دلبستگى و محبت تو را نقصان حاصل شده، آشكار گشته است! یعنى این اثر از قبل در صورت من بود و چشم تو بدان مى‏افتاد ولى چنان شیدا و دلبسته به تخیّلات و زیبایى‏هاى جسمى و موهوم من بودى كه از دیدن آن غافل گشتى و حالا كه شیدایى‏ات نقصان یافته، توجهت فزون گشته و این عیب را دیده‏اى و به مرور كه از آن شور سابق كاسته گردد، بر بینایى‏ات افزوده شود و نقایص و معایب بیشترى متوجه خواهى شد.

    پى‏نوشت‏ها:

    1- مثنوى، رمضانى، دفتر اول، صفحه ششم.

    منبع : ماهنامه پیام زن ـ با تغییر و تلخیص

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق پاک هوس شعله ور نشانه ها

    عاشقان پاكدامن

    عشق پاك، هوس شعله‏ور، نشانه‏ها (4)

    عفت‏زایى عشق و آلوده‏دامنى هوس

    عشق پاك عفت‏زاست. عاشق صادق هم خود باحیا، عفیف و پاكدامن است و هم حیا، عفت و پاكدامنى محبوب را مى‏طلبد، بر عكس هوس شعله‏ور كه پرده‏در گستاخ، فحشاطلب و آلوده‏دامن بار مى‏آورد. قرآن داستان عشق‏هایى را بیان مى‏كند كه بعضى ناب و پاك‏اند و بعضى هوس شعله‏ور تا راهنماى موقت‏طلبان باشد.

    دختر شعیب(ع) و موسى(ع)، عاشقان پاكدامن


    موسى(ع) جوانى است رعنا، بلندقامت، باحیا، پاكدامن، قوى و نیرومند كه با یك ضربه مشت، ظالمى را از صفحه روزگار محو كرده است.

    این جوان رعنا كه مطلوب هر دختر جوانى است، از سرزمین ظلم و ستم فرعونى فرار كرده و به سرزمین شعیب(ع) وارد شده و كنار چاه آب زیر سایه درختى آرمیده است كه مى‏بیند مردانى چوپان براى آب دادن گوسفندان خود به سوى چاه هجوم آورده و با پر كردن آبشخورها، گوسفندان‏شان را سیراب مى‏كنند و آن طرف‏تر دو دختر جوان، باحیا، عفیف و رعنا در كنارى جلوى گوسفندان خود را گرفته‏اند و نمى‏گذارند به سوى آبشخورها هجوم آورند. موسى(ع) از این همه عفت و حیا و پاكدامنى در كنار آن رعنایى به تعجب مى‏افتد و نزد آنان مى‏آید و احوال‏شان را جویا مى‏شود. آنان با لحن عفیفانه و معصومانه ی خود وى را آگاه مى‏كنند كه پدرشان شعیب پیامبر، پیر و از كار افتاده است و برادر یا مرد دیگرى در خانواده‏شان نیست كه چراندن و چوپانى گوسفندان را عهده‏دار شود.



    از این‏رو خود مجبورند این وظیفه را عهده‏دار شوند و چون نمى‏خواهند از حریم عفاف و پاكى خارج شوند و به هم نشینى و اختلاط گناه‏آمیز با مردان تن دهند، در چرانیدن و آب دادن گوسفندان همیشه از چوپانان مرد كناره مى‏گیرند و به هنگام آب دادن صبر مى‏كنند تا آنان دور شوند آنگاه بر آبشخور وارد مى‏شوند. موساى جوان به این همه حیا، عفاف، پاكدامنى و احساس مسئولیت عشق مى‏ورزد و فتوّت، جوانمردى و ظالم‏ستیزى‏اش او را به دفاع از این دختران مظلوم وا مى‏دارد.

    دختران شعیب هم این جوان رعنا، قوى، بلندبالا، چهارشانه، باحیا، مؤمن و پاكدامن را متفاوت با مردان اطراف خود مى‏بینند و مشاهده مى‏كنند كه چگونه به دفاع از آنان همه چوپانان را از آبشخور كنار مى‏زند و دلو سنگینى را به تنهایى از چاه بالا مى‏كشد و گوسفندان را سیراب مى‏كند.



    به طور طبیعى موساى جوان به این دختران ارزشمند علاقه‏مند مى‏گردد و آن دختران نیز چنین جوان رعنا، قدرتمند و جوانمردى را همان مرد ایده‏آل رؤیاهاى خود مى‏یابند ولى هیچ كدام از دو طرف عجله نمى‏كند و حریم عفت و حیا را لكه‏دار نمى‏كند و علاقه مكنون قلبى خود را آشكار نمى‏كند اما رسیدن به آرزوى قلبى خود را از خدا مى‏طلبند و خداوند هم آن چنان كه وعده داده، آرزوى بندگان مؤمن خود را برآورده و نیازهاى طبیعى آنان را به بهترین وجه برآورده مى‏گرداند.

    این سخن موساى جوان بعد از روانه كردن دختران است كه متضرعانه به درگاه خدا عرض حاجت مى‏برد:

    «رَبِّ اِنى لِمَا اَنزَلْتَ إِلَىَّ مِنْ خیرٍ فقیرٌ؛

    پروردگارم، من به خیرى كه از جانب تو باشد نیازمندم.» (قصص، 24)



    در این كلام نیز او حاجت خود را اجمالاً ذكر مى‏كند. دختران شعیب نیز آن روز زودتر از همیشه و شاداب و مسرور به خانه باز مى‏گردند و پدر پیر، چرایىِ این زود آمدن را مى‏پرسد و از واقعه مطلع مى‏گردد. او نیز انتظار جوانى شایسته را مى‏كشد تا او را به فرزندى و دامادى بپذیرد و زمام امور خانواده‏اش را به وى بسپارد و با شنیدن اوصاف موسى از دخترش، به دیدار او علاقه‏مند و بى‏تاب شده، دختر را براى دعوت وى روانه مى‏گرداند.



    حیا، عفت، پاكدامنى و عرض نیاز موسى(ع) و دختر شعیب ثمر داده و مقدمات وصلت، ناخودآگاه دارد آماده مى‏شود. دختر كه جوانه علاقه به موسى(ع) در قلبش رشد كرده و ریشه زده است، با حیا و عفت قدم برمى‏دارد و به محضر موساى جوان مى‏رساند و با لحن محكم بدون اینكه ذره‏اى غمزه، ناز و كرشمه در سخن یا كلام او آشكار گردد، از موسى(ع) مى‏خواهد كه دعوت پدرش را اجابت كند و موسى(ع) به راه مى‏افتد و براى آنكه نگاهش به اندام دختر جوان نیفتد از دختر مى‏خواهد كه پشت سر او حركت كرده و او را راهنمایى كند.

    موسى(ع) به محضر شعیب(ع) مى‏رسد و دختر جوانِ شعیب به رمز و راز، علاقه‏مندى خودش به موسى و ازدواج با وى را به اطلاع پدر مى‏رساند. او به پدر پیشنهاد مى‏دهد كه چه مناسب است این جوان برومند و پاك و توانمند براى انجام چوپانى اجیر گردد و اعلام مى‏كند كه:

    «إِنَّ خَیْرَ مَنِ استأجرت القَوِىُّ الامین؛


    این جوان بهترین كسى است كه مى‏توانى اجیر كنى چه اینكه او جوانى قدرتمند و پاكدامن است.» (قصص، 26)



    پدر با شنیدن این اوصاف از علاقه‏مندى دختر به ازدواج و وصلت با موسى(ع) مطلع مى‏شود و به موسى(ع) پیشنهاد ازدواج با دخترش و به عهده گرفتن وظیفه چوپانى را مى‏دهد و موساى جوان نیز شاكر درگاه خداوند كه آرزوها و خواسته‏هاى وى را اجابت كرده، به شعیب جواب مثبت مى‏دهد و این گونه عشق پاكى، زمینه وصلتى نیكو مى‏گردد و این همسر و شوهر عاشق تا پایان عمر به پاى هم مى‏مانند و با وجود همه سختى‏هاى زندگى پیامبر عظیمى چون موسى(ع)، در درون خانه آن دو، آرامش و آسایش و عشق و صفا موج مى‏زند.



    عشق خدیجه و پیامبر(ص) نیز این گونه عشقى است. خدیجه آن بانوى بزرگ و پاكدامن با وجود همه خواستگاران نام و عنوان‏دار، به دنبال جوانى است برازنده، پاك، عفیف و خداباور و در مناجات‏هایش از خداوند چنین همسرى را طلب مى‏كند. اوصاف جوان برومند هاشمى، در مكه دهان به دهان واگو مى‏شود. خدیجه برآورده شدن آمال و آرزوهایش را در كنار محمد(ص) مى‏جوید چه اینكه همه آنچه طالب است از ایمان، جوانمردى، فتوت و دلبرى در او شنیده است. مدتى است كه طالب دیدار اوست تا اینكه روزى به دیدار نایل مى‏گردد و واقعاً محمد(ص) را شایسته همسرى بلكه سرورى مى‏یابد ولى بانویى چون خدیجه، كسى نیست كه به یك نظر دل ببازد و زمام اختیار از كف بدهد. او باز هم در پى كسب آگاهى بیشتر از خصوصیات و اخلاق و رفتار نواده عبدالمطلب است و از این‏رو به او پیشنهاد شركت در تجارت مى‏دهد و در سفر تجارى، امین‏ترین و زیرك‏ترین غلام خودش - میسره - را همراه وى مى‏فرستد تا در طول سفر او را زیر نظر داشته و به هنگام بازگشت، به وى گزارش دهد. به هنگام بازگشت كاروان، میسره گزارش‏هاى شوق‏آفرین فراوانى به خدیجه مى‏دهد به طورى كه خدیجه را تصمیم قطعى بر ازدواج با پیامبر(ص) حاصل مى‏شود. او وقتى جوان برومند، باایمان، امین و توانمندى چون نواده عبدالمطلب را مى‏یابد و با گزارش‏هاى گوناگون از شایستگى‏هاى ویژه و منحصر به فرد او مطلع مى‏گردد، به پیامبر پیشنهاد ازدواج مى‏دهد و خودش و همه اموالش را به او مى‏بخشد.



    عشق صادقانه خدیجه به رسول خدا(ص) و علاقه متقابل آن حضرت به خدیجه مثال‏زدنى است. خدیجه به مدت بیست و پنج سال نه همسر پیامبر كه كنیز او مى‏گردد و پیامبر نیز نه تنها در طول عمر وى بلكه تا آخر عمر خود و سال‏ها بعد از وفات خدیجه، هر گاه او را به یاد مى‏آورد، در حسرت روزهاى خوش با وى، غم و اندوه وجودش را فرا مى‏گیرد. این عشق آگاهانه است كه جز عفت، پاكدامنى، گذشت، ایثار و همكارى در طریق بندگى ثمرى ندارد.

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق پاک هوس شعله ور نشانه ها

    آنکه عاشق شد و کتمان کرد

    عشق پاك، هوس شعله‏ور، نشانه‏ها (5)


    هوس شعله‏ور

    عزیز مصر و همسرش در بازار برده‏فروشان نونهالى را دیده و خریده‏اند به امید آنكه غلامى ارزشمند گردد یا شاید او را به فرزندى بپذیرند. با رشد یوسف و پا نهادن وى در سنین جوانى، متأسفانه همسر عزیز مصر از دایره عفت و پاكدامنى تجاوز مى‏كند و به هوا و هوس خود اجازه شعله‏ور شدن مى‏دهد. او كه همسر دارد و باید قلب و عشق خود را به همسرش اختصاص دهد، در پى هوس خود، به یوسف دل مى‏بندد و این هوس شعله‏ور، زمام اختیار از كف او مى‏رباید. در اینجا برعكس عشق ناب و پاك، فسادزایى و گستاخى و پرده‏درى رخ مى‏دهد. بعد از آنكه زلیخا در جذب و جلب یوسف ناكام مى‏شود، نقشه نهایى‏اش را طرح مى‏كند و یوسف را به خلوتگاه مطمئنى مى‏برد و او را به خویش مى‏خواند. یوسف(ع) به سنت همیشگى خداوند تصریح مى‏كند:

    «اِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظالمین.» (یوسف، 23)


    سنت خداوند بر آن است كه كسانى كه از حدود او تجاوز كنند و به ظلم و گناه آلوده گردند، به فلاح و پیروزى نرسند. عشق ورزیدن به زنى كه همسر دارد و اجابت دعوت او، ظلم است و ظلم عاقبت ندارد.

    و بعد، از صحنه گناه فرار مى‏كند. این صحنه، صحنه مجاهده عظیم یوسف است زیرا یوسف جوانى است در اوج غرایز نفسانى و مانند هر انسان دیگرى، جمال ماهرویان، قلبش را به لرزه مى‏اندازد و وسوسه شیطانى هم بر جاذبه جنسى علاوه مى‏گردد. اگر او به زلیخا توجه نمى‏كند، نه از آن‏روست كه هوس و خواهش نفسانى ندارد و زیبایى ماهرویى چون زلیخا براى او بى‏جاذبه است، نه؛ بلكه او انسانى مؤمن و خداترس است و با اینكه در اینجا هیچ مانعى نیست و زلیخا هم توان و امكان پرده‏پوشى كامل بر این گناه دارد، ولى یوسف خود را در محضر خدا مى‏یابد و مى‏داند كه خداوند از هوس‏بازى بیزار است و اجابت در خواست زلیخا مساوى با تجاوز به حدود خداوند است، لذا به خدا پناه مى‏برد:

    «قال معاذاللَّه» (یوسف: 23)


    تا خداوند به عنایت و عصمت خودش او را بر خواهش نفس پیروز گرداند و از سقوط در گرداب گناه حفظ نماید. اوج مجاهده یوسف(ع) با هوس شعله‏ور، آمال نفسانى و غرایز جنسى در صحنه بعدى است. زنان دربارى از داستان عشق زلیخا باخبر شده‏اند و در صددند ماهپاره‏اى را ببینند كه زلیخا را شیدا و مجنون ساخته و از اریكه قدرت و شوكت به زیر كشیده و به خواهش و التماس وا داشته است. طبیعى است كه زلیخا هم به آسانى حاضر نیست ماهپاره خود را به آنان عرضه كند و در معرض ربودن آنان قرار دهد. پس زنان باید مكرى كنند كه زلیخا ناچار شود یوسف را به آنان بنمایاند. بهترین نقشه، هوس‏باز، ضعیف و ناتوان معرفى كردن زلیخا در برابر عشق برده‏اى كنعانى است. وقتى سخن زنان دربارى و رقیبان به زلیخا مى‏رسد، خشمگین مى‏گردد و براى مجاب كردن آنان در حق به جانبى خودش جز عرضه یوسف راهى نمى‏یابد. مجلس مى‏آراید و چاقو و ترنج به دستان رقیبان مى‏دهد و یوسف را بر آنان عرضه مى‏دارد. به ناگاه زلیخا نه یك نفر كه چندین ده نفر مى‏شود كه هر كدام یوسف را به خود یا حداقل به اجابت دعوت زلیخا اشارت مى‏نمایند و زلیخا هم با نهایت بى‏پروایى و گستاخى اعلام مى‏كند:

    «این است آن كس كه در باره‏اش مرا سرزنش مى‏كردید و من از او كام خواستم و او عصمت ورزید و اگر امر مرا اطاعت نكند زندانى و خوار خواهد شد.» (یوسف، 32)



    زلیخا در نهایت گستاخى، به امر و تحكم با یوسف رفتار مى‏كند و زلیخاهاى دیگر نیز هر كدام با ناز و كرشمه و دیگر حیله‏ها، یوسف را به سوى خود مى‏خوانند و این چنین است كه یوسف در دام خیل زلیخاها مى‏افتد. همان عظیم دامى كه پادشاه مصر در باره آن از زنان پرسید:

    «مطلب شما چه بود آنگاه كه از یوسف كام مى‏طلبیدید؟» (یوسف، 51)



    و اینجاست كه یوسف(ع) با همه ایمان و اعتقاد و پاكدامنى و عفت و انتساب به خاندان شرافت و نجابت و ...، در برابر خواهش‏هاى این همه زلیخاى ماهرو و در برابر طغیان و شعله‏ور شدن غریزه قدرتمندش، راهى جز پناه بردن و استغاثه نمى‏یابد و به پیشگاه خدا از این فتنه عظیم شكایت مى‏برد و نجات مى‏طلبد:

    «خداى من، زندان، مرا خوش‏تر از اجابت خواهش شیطانى اینان است و اگر كید و مكر اینان را از من نگردانى، از جاهلان خواهم بود.» (یوسف، 23)



    عشق پاك و ناب، عشقى بود كه كوشش در راه وصال آن پسندیده و ارزشمند بود و شایسته بود كه بنده از خداوند اجابتش را بطلبد و سعى و كوشش براى وصال آن عبادت به حساب مى‏آمد اما از هوس شعله‏ور باید به خدا پناه برد و اجابت آن ظلم عظیم و مقاومت در برابر آن مجاهده بى‏نظیر است. این حدیث ناظر به هوس شعله‏ور است:

    «مجاهدِ شهید در راه خدا، اجرش از كسى كه امكان اجابت هوس برایش مهیا باشد ولى عفت ورزد، بیشتر نیست. چنین انسان عفیف و پاكدامنى نزدیك است از زمره ملائكه به حساب آید.»(1)



    در داستان فوق، حق‏تعالى اوج پرده‏درى، گستاخى و بى‏حیایى اجابت‏كننده هوس شعله‏ور را نشان مى‏دهد.

    در هوس شعله‏ور، مدعى عشق نه تنها طالب عفت و پاكدامنى محبوب نیست بلكه او را بى‏حریم مى‏خواهد.

    یكى از قربانیان هوس شعله‏ور مى‏گوید:

    «همیشه با خود مى‏گفتم: چرا او دوست ندارد من وقار و سنگینى خود را حفظ كنم و اصرار دارد كه با دوستى خارج از ضابطه با او، شخصیت و ارزشم را پایین آورم.»(2)



    عاشق حقیقى نه خودش براى رسیدن به وصال به ظلم و گناه آلوده مى‏گردد و نه محبوب را به سوى ظلم و گناه سوق مى‏دهد. مدعیانى كه در عشق‏ورزیدن، حدود الهى را رعایت نمى‏كنند و محبوب را نیز بى‏پروا مى‏خواهند، عاشق نیستند بلكه هرزگانى هستند در پى كامجویى و برآوردن هوس‏هاى شعله‏ورشان.



    دختر جوانى كه مدتى به دام یكى از این مدعیان عشق افتاده مى‏گوید:

    «هفده ساله بودم كه نامه‏اى به دستم داد. او را قبلاً دیده بودم ولى احساس خاصى نسبت به او نداشتم اما در نامه‏اش به من اظهار عشق شدید كرده و وعده‏هاى زیادى داده بود كه به من علاقه فراوان دارد و در آرزوى ازدواج با من است. نامه‏هاى بعد را روزهاى بعد، از او دریافت كردم [و بالاخره به او علاقه‏مند شدم و باب رابطه بین ما باز شد ]تا اینكه فهمیدم او جوان هرزه‏اى است كه ... . وقتى به واقعیت پى بردم، او را از انصراف خود آگاه كردم ولى او به پخش شایعه علیه من پرداخت و ... و حالا تهدید مى‏كند كه اگر بخواهى با كسى دیگر ازدواج كنى، نامه‏ها و عكس تو را كه دارم به او نشان مى‏دهم و ...»(3)



    مدعیانى كه دم از عشق مى‏زنند ولى با محبوب خود دور از چشم پدر و مادر خود و او رابطه غلط برقرار مى‏كنند و محبوب خود را به مجالس مختلط مى‏برند و با دیگران آشنا مى‏كنند و ...، این گونه افراد نه عاشق بلكه هرزه‏هاى هوس‏بازند. اگر عشق ناب در آنها باشد، با رعایت حرمت و شخصیت، طرف مقابل، در اولین قدم با پدر و خانواده او مسئله را مطرح مى‏كند و به كسب آگاهى عمیق‏تر از یكدیگر مى‏پردازند و چند جلسه خانوادگى و حضورى با هم صحبت مى‏كنند و بعد از بررسى همه جوانب چنانچه همدیگر را مناسب تشخیص دادند، ازدواج مى‏كنند. دعوت‏كنندگان به رفاقت‏هاى نامشروع و آمد و رفت‏هاى غلط و تهدیدكنندگان و ... هوس‏بازان شیطان‏صفتند نه عاشقان فرشته‏صفت.



    كسانى كه از انسانیت، شرافت و كرامت بویى برده‏اند، گرچه دنبال غذا و لذت هم هستند ولى آنها را با حفظ حرمت و كرامت و شرافت انسانى خود مى‏طلبند و حاضر نیستند براى رسیدن به لذت‏هاى خود شرافت و حرمت و انسانیت خود را لكه‏دار كنند. این گروه، تحمل گرسنگى را بر لذت بردن از خوان پهن‏شده در مزبله ترجیح مى‏دهند و به هیچ نسبت حاضر نیستند براى لحظه‏اى كنار چنان سفره‏اى بنشینند.

    پى‏نوشت‏ها:

    1) نهج‏البلاغه، حكمت 474.

    2) فریب‏خوردگان، ص‏22.

    3) مجله خانواده، شماره دوم، سال اول، آذر 70، ص‏36.

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق پاک هوس شعله ور نشانه ها

    ایثارگری عشق
    ایثارگرى عشق و سلطه‏جویى هوس[/color]

    عشق پاك، عاشق را محبّ معشوق و طالب سعادت، آسایش و كمال او بار مى‏آورد و گرچه وصال محبوب غایت آرزوى اوست ولى حاضر است براى رضاى محبوب حتى از این وصال چشم بپوشد و هر چه دارد در راه محبوب ایثار كند و فقط به تمناى وصال بسنده نماید. او محبوب را نه براى خواهش دل خودش، بلكه براى كمالاتى كه در او هست مى‏طلبد و مى‏خواهد در كنار وى و به كمك او راه بندگى را بپوید و با انس و آرامش حاصل از همسرى او، در بندگى كوشاتر باشد. ولى هوس‏بازانِ مدعى عشق، در پى جستن رضاى دل و كام خویش هستند نه كام‏دادن به محبوب.



    «جوهر عشق، رنج بردن براى چیزى و پروردن آن است. عاشق نسبت به معشوق احساس مسئولیت مى‏كند و آماده ایثارگرى است ولى مدعى عشق به جاى احساس مسئولیت نسبت به معشوق در پى سلطه‏جویى و تملك اوست. در آنجا كه احترام است، استثمار نیست.»(1)


    چه زیبا گفته است شاعر:

    اى كاش كه معشوق ز عاشق طلب جان مى‏كرد

    تا كه هر بى‏سر و پایى نشود یار كسى‏



    داستان زیر مى‏تواند معیارى براى شناسایى محبت صادقانه از خواهش نفسانى باشد.

    گفته‏اند مردى فقیر و مؤمن به مردى مؤمن و ثروتمند ارادت داشت زیرا او را در ایمان صادق مى‏دانست. روزى به حاجت نزد دوست ثروتمندش رفت و دوست ثروتمند كه بارها از وى ابراز ارادت دیده بود، در مقام امتحان وى برآمد و با اینكه مى‏توانست خواسته وى را برآورد، ولى اجابت نیازش را رد كرد. مدتى گذشت و در ارادت مرد فقیر نسبت به خود خللى ندید. دو بار دیگر نیز تقاضا و عرض حاجت دوست فقیرش را به عمد رد كرد ولى در دوستىِ وى خللى مشاهده نكرد. بعد از بار سوم روزى به او گفت: اى دوست، سه بار به من عرض حاجت كردى و هر سه بار تو را جواب رد دادم با اینكه مى‏توانستم خواسته‏ات را برآورده سازم و خودت هم بر توانایى من عالم بودى ولى در این مدت و با وجود این سه بار نامهربانى من، در دوستى تو نسبت به خود خللى و نقصانى نیافتم. علت چه بود؟



    مرد فقیر جواب داد: من تو را نه براى خودم بلكه براى صفات متعالى‏ات كه مى‏شناختم دوست مى‏داشتم و لذا اجابت نكردن تو خواسته‏هاى مرا، در آن محبت خللى ایجاد نمى‏كرد. اگر تو همین گونه بارها هم مرا رد كنى باز هم تو را به خاطر كمالات وجودى‏ات دوست خواهم داشت.



    اگر عشق ناب و پاك و ناشى از شناخت و مبتنى بر كمالات نفسانى باشد، به هیچ وجه نه از بین مى‏رود و نه نقصان مى‏یابد هر چند كه از محبوب نامهربانى‏ها ببیند و چنین عاشقى ایثار و فداكارى و جلب رضایت محبوب را بسیار بیشتر از وصال وى دوست مى‏دارد.



    عشق ناب، طریق عشق حقیقى است؛


    عشق به كمال مطلق و یگانه بى‏نظیر و جمال جمیل وى در نهاد همه انسان‏ها هست و عشق ناب، مظهرى از آن عشق مطلق است. عاشق در عشق ناب و پاك، در محبوب خود رنگ و بوى محبوب مطلق را مى‏یابد و بدو عشق مى‏ورزد و عشق به او برایش رشدآور است. به او روح تازه مى‏دمد و قوت و قدرت او را چندین برابر مى‏كند. تنبلى و سستى را از او دور مى‏سازد و نشاط و شادابى و كوشش را جایگزین آن مى‏گرداند. بینش او را نسبت به جهان تغییر مى‏دهد و زیبایى مطلق را در چهره زیباى محبوب مى‏بیند.



    چنین عاشقى با عشق‏ورزیدن، خود را وسعت مى‏بخشد و توانمندتر مى‏سازد. این عاشق براى رسیدن به معشوق صبورى مى‏كند و همچون فرهاد سال‏ها تیشه به كوه مى‏زند. عشق ناب اگر شوریدگى مى‏دهد، توان صبورى هم مى‏دهد. اگر هیجان زندگى مى‏دهد، توان تحمل فراق براى وصال نهایى را هم مى‏دهد.



    اگر چنان به خاطر این دلدادگى هیجان‏زده‏اید كه تاب تحمل و طاقت صبورى را ندارید، این دلدادگى عشق نیست.

    اى برادر و خواهر مدعى عشق، در خود بنگر، آیا از آن دم كه خود را عاشق یافته‏اى، به خداوند، معنویات، خدمت به خلق، كار و كوشش و تلاش، احترام گذاشتن به اطرافیان، رقت قلب و صفاى نفس نزدیك‏تر شده‏اى؟!

    این جمله امام سجاد، داستان عشق واقعى را به ما نشان مى‏دهد:

    «اللهم ارزقنى حُبَّك و حبَّ من یُحِبُّكَ و حبَّ كلَّ عملِ یُوصلنى الى قربك» (مناجات محبّان)

    حبّ خدا، حب محبوب (مؤمن و صاحب كمالى كه شایسته محبوب بودن است) و حب هر عمل صالحى كه انسان را به خدا مى‏رساند. این سه با هم و در یك راستایند. اگر محبتى در این سرى نیست، عشق ناب نیست بلكه هوس شعله‏ور مى‏باشد.

    بسیار شنیده‏اید كه جوان تنبل، كسل، بداخلاق، فرارى از مسئولیت و وظیفه و ... عاشق شده و به ناگاه همه آن اخلاقیات و روحیات ناپسند از او رخت بربسته و به عكس آنها متخلّق شده است. او صبح زود از خواب برمى‏خیزد، بعد از انجام عبادت صبحگاهى با نشاط و علاقه دنبال كار و كسب مى‏رود. حرمت پدر و مادر و اطرافیان را نگه مى‏دارد و به دیگران عشق مى‏ورزد و ... اینها همه نشانه عشق پاك اوست و این عشق پاك آثار مثبت فراوان دیگرى در پى خواهد داشت؛ پس مناسب است كه هر جوانى در خلوت خود با خدا از او عشق بخواهد، عشق به بندگانى كه شایسته محبوب واقع شدن هستند و محبوبى كه شایسته عشق‏ورزیدن باشد. تقاضاى محبوب رعنا، باكمالات، مؤمن، جوانمرد، پاكدامن، عفیف و ... آرزوى ارزشمندى است كه شایسته است در قنوت از خدا خواسته شود و در روایات از معصومین رسیده كه یكى از مصداق‏هاى حسنه دنیا در دعاى «ربنا آتنا فى الدنیا حسنةً و فى الاخرة حسنةً ...» همسر شایسته است. پس اى دختر و پسر جوان، اى عزیزانى كه هنوز سامان نیافته‏اید، در قنوت نمازتان با تضرع و التماس از خداوند معشوقى بخواهید كه تا آخر عمر شایسته عشق‏ورزیدن باشد و مونسى كه در تمام لحظات زندگى از مصاحبت با او لذت ببرید.



    آرى، خواهر و برادر گرامى، عشق ناب بجویید و اگر یافتید، قدر آن را بدانید كه عشق در هر حال سازنده و رشددهنده است و معشوق تعالى‏دهنده، عشق ناب، هم آمدنش و هم رفتنش كمال‏زاست؛ آمدنش «مولوى» خلق مى‏كند و از دست‏دادنش «شهریار». (مجله پیام زن، شماره 126، ص‏57)



    و در آخر آنكه، عشق ناب زیرمجموعه عشق به كمال مطلق است و هیچ گاه بر عشق به كمال مطلق غلبه نمى‏كند.

    قرآن مى‏فرماید:

    «آنان كه مؤمن هستند، عشق‏شان به خدا شدیدتر از همه عشق‏هاى دیگرشان است.» (بقره، 165)



    اگر به محبوبى دل بسته‏اید و این دلبستگى شما به حدى است كه براى وصال حاضرید بندگى خدا را كنار نهید، این عشق ناب نیست بلكه هوس شیطانى است. عشق ناب در راستاى عشق به كمال مطلق و زیرمجموعه آن است.



    پى‏نوشت‏ها:

    1) هنر عشق ورزیدن، اریك فروم، ترجمه پورى سلطانى، ص‏41.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منم دوس دارم یه ازدواج موفق جوری ک خودم میخام داشته باشم:(((
    توسط SHahr-Zad در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 مهر 93, 23:50
  2. ریخت منحوس جاریمو دیگه نمیبینم
    توسط nahale1 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 01:47
  3. عروس بزگتر بهتر است یا عروس کوچکتر خانواده؟
    توسط باربی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 شهریور 91, 20:52
  4. داماد کوچک تر از عروس !
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آبان 90, 00:08
  5. دوس دارم یه دختر شاد و پر انرژی باشم:)
    توسط nazlin1990 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 15 مهر 90, 12:05

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.